واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يه جيب پرپول تهيه کننده: کارگردان و نويسنده فيلمنامه: قدرت ا... صلح ميرزايي، مدير فيلمبرداري: حسن کريمي، تدوين: سيامک ميهمان دوست، طراح صحنه و لباس: حسين مجد، بازيگران: جواد رضويان، آناهيتا همتي، رضا شفيعي جم، شهره لرستاني، يوسف صيادي، محسن قاضي مرادي و احمد پورمخبر، محصول 1389. خلاصه داستان: جواني مي خواهد به خواستگاري دختر مورد علاقه اش برود، اما اين وسط با مانع مادر دختر روبروست. برادر دختر هم تا جايي که مي تواند کارشکني مي کند. درباره کارگردان قدرت ا... صلح ميرزايي متولد 1328 تويسرکان است و فعاليت هنري اش را از aسال 1359 با کارگرداني نمايشنامه مي خواهم بروم جبهه آغاز کرده. او پيش از آن که وارد حرفه فيلمسازي شود به نگارش کتاب هاي داستاني در زمينه ادبيات کودک و نوجوان اشتغال داشت. کارش در سينما را هم با همين زمينه و با نوشتن فيلمنامه حسنک آغاز کرد. اما نخستين فيلم هايش را با حال و هواي اکشن و با حضور هنرپيشه مطرح آن سال هاي سريال هاي تلويزيون، يعني محمود ديني ساخت. دهه 1370 يک فيلمساز حاشيه نشين بود و پس از يکي دو تجربه کارهاي اجتماعي راه اش به عنوان سازنده کمدي هاي عامه پسند را با دلداده و زندگي شيرين شناخت. يه جيب پرپول ادامه همين راه و کم و بيش با همان همراهان کمدي هاي قبلي است. زندگي شيرين، دلداده، هدف اصلي، شاخه گلي براي عروس، دختري در قفس، بي تو تنهايم، علف هاي هرز، تهاجم، گريز از مرگ، حامي، مرد کوچک و شاهين طلايي، 12 فيلم قبلي قدرت ا... صلح ميرزايي هستند. يه جيب پرپول فيلم سيزدهم است. شايد ندانيد * يه جيب پرپول در لواسان، شهريار و تهران فيلمبرداري شده است. * نام اوليه فيلم، يه جيب پرپول، يک گواهينامه بود که بعداً اين بخش آخرش حذف شد. * اين دومين فيلم پياپي صلح ميرزايي است که عيد فطر اکران مي شود. زندگي شيرين در عيد فطر سال گذشته فروخت؛ اما اين يکي نه. * روابط عمومي فيلم اعلام کرد: «90 درصد بازيگران زندگي شيرين که سال گذشته اکران عمومي شد در فيلم يه جيب پرپول، يه گواهينامه نيز نقشي را بر عهده دارند.» * پس از ساخت اين فيلم اعلام شد که صلح ميرزايي ساخت سريالي را در تلويزيون آغاز خواهد کرد. دستان سبز روايت گر زندگي يک نابغه رياضي است و مشکلات، بحران هاي روحي، مسائل خانوادگي و نوع آموزش بچه هاي المپيادي را مورد بررسي قرار مي دهد. برخورد منتقدان فيلم در اوج بحث هاي مربوط به ابتذال در سينماي ايران به نمايش درآمد و همچون فيلم شير و عسل تبديل به يک نمونه تمام عيار و عامل مهم براي شدت گرفتن اين بحث شد. گزارش اکران دو کمدي اخير صلح ميرزايي فروش قابل قبولي داشته اند. اما يه جيب پرپول با وجود تلاش سازندگان اش براي پيروي از فرمول و تکرار عوامل دو فيلم قبل، فروش چنداني نداشت. هرچند که در اکران ورشکسته عيد فطر، وضع اش باز از يک اشتباه کوچولو و از ما بهترون و فاصله و کارناوال مرگ بهتر بود. چند کلمه از بازيگران * بخشي از سرمقاله روزنامه «دنياي صنعت»: «چند وقت پيش معاونت سينمايي دولت دهم با ارايه گزارشاتي در يک نشست خبري و به رخ کشيدن دفترچه اي عريض و طويل خبر از از ابتذال در سينماي دولت هاي ششم و هفتم داد و غياباً مدير سينماي آن دوران مرحوم سيف ا... داد را محکوم کرد که سينماي ايران را به ابتذال کشيده است... (اما حالا) يه جيب پرپول را ببينيد. فيلم که چه عرض کنم مخلوطي از جواد رضويان، احمد پورمخبر و شفيعي جم و چند نفر ديگر مقاديري حرکات موزون، حرف هاي بي ربط، بازي ها بي نهايت لوده و مسخره از داستان فيلم که اصلاً نمي توان حرف زد که نگفتن اش بهتر از گفتن اش است... آقاي شمقدري و آقاي سجادپور چند وقت است به سينما نرفته ايد؟ برويد اين آثار را ببينيد بعد اين شما و اين وجدان شما.» نظر مرا مي خواهيد * در اين سال ها از اين قبيل کمدي ها در سينماي ايران زياد ديده ايم. شير و عسل از آخرين نمونه هايش. با اين وجود يه جيب پرپول پديده اي است. آي کويي تماشاگر ايراني را همچون يک کودک عقب مانده فرض کرده است. اعتراف مي کنم که تا به حال چنين چيزي نديده ام. * صحبت کردن درباره داستان که اصلاً شوخي است. بازيگرها و گريم ها و شوخي ها و اجراي صحنه ها فقط بد سليقه و بي مزه نيست. همان طور که گفتم، در دست کم گرفتن شعور و درک و فهم و سليقه تماشاگر ايراني، اين فيلم صلح ميرزايي شبيه هيچ کدام از پيشينيان اش هم نيست. يک قدم جلوتر است! * به اين ها اضافه کنيد کلي استرس و جيغ و داد و توهين و فرياد بازيگرهاي فيلم نسبت به هم. بحث اجراي خوب و اجراي بد نيست. به لحاظ فيزيکي هم فيلم، مردم داخل سينما را مورد آسيب قرار مي دهد. تماشاگر ايراني اما هنوز دارد تحمل مي کند. * با اين وجود و در اين آشفته بازار سينماي ايران، همين که صلح ميرزايي تکليف اش با خودش مشخص است (در برابر فيلمي مثل از ما بهترون و باقي آثاري که همزمان با آن اکران شد مثلاً) باز غنيمتي است. حداقل اين که مي دانيم با کي طرف ايم. با کي داريم حرف مي زنيم. سکانسي که پيشنهاد مي کنم سکانس ابتداي فيلم که رضويان و شفيعي جم در نقش پدرهاي پير شخصيت هاي جوان شان در داستان بازي مي کنند و با سه شاخه و تراکتور در مزرعه دنبال هم ديگر مي کنند. حکايتي است. چيز عجيبي است. هر ذوق سليمي را از فيلم ديدن بيزار مي کند. آدم هاي مؤثر قدرت ا... صلح ميرزايي نويسنده و کارگردان و تهيه کننده است. اما از جواد رضويان غفلت نکنيد. تازگي ها علاوه بر بازي در اين قبيل فيلم ها، کارگرداني هم مي کند. فرهنگ يک کشور، در برابر چنين پديده اي، مي تواند اعلام جرم کند؟ يا که نه، خودمان را گول نزنيم. اين پديده بخشي از همين فرهنگ است. منبع:نشريه دنياي تصوير شماره 196 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]