محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831636160
فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت نويسنده: ناديا معقولي آغاز تطبيق اشخاص، صحنهها و گفت وگوهايي كه در فيلمنامه حذف شدهاند. در پرده اول صحنة اول، ورود مجدد روح حذف شده و گفتوگوها نيز كاهش پيدا كرده است. در پرده اول صحنة دوم، دو شخصيت ولتيماند و كورنليوس حذف شده و تعدادي از گفت وگوهاي كلاديوس و هملت نيز كوتاه شدهاند. در پرده اول صحنة سوم، گفتوگوهاي لايرتيس، پولونيوس و افيليا خلاصه شدهاند. آخرين ديالوگ پولونيوس حذف شده است. در پرده اول صحنة چهارم، ديالوگهاي هملت كوتاه شده و گفتوگوهاي پاياني كه بين هوراشيو و مارسلوس رد و بدل ميشود، حذف شده است. در پرده اول صحنة پنجم، تعدادي از جملاتي كه بين هملت و شبح رد و بدل ميشود حذف و يا خلاصه شده است. در پايان همين پرده جملات روح كه از زير صحنه گفته ميشود، حذف شده است. كلّ پرده دوم صحنة اول حذف شده است. حذف روزنكرانتز و گيلدنسترن در پرده دوم صحنة دوم و آغاز صحنه از سخنان پولونيوس درباره علّت ديوانگي هملت. در پرده دوم صحنة دوم، از ورود مجدد روزنكرانتز و گيلدنسترن تا ورود پولونيوس حذف شده است. در همين پرده در صحبت بين هملت، بازيگران و پولونيوس، خواندن خطابه توسط بازيگران و تكگويي انتهاي پرده كلاً حذف شده است. ابتداي پرده سوم صحنة اول حذف شده و از جايي شروع ميشود كه پولونيوس افيليا را براي رويارويي با هملت آماده ميكند. در همين صحنه گفت وگوي كلاديوس با خودش حذف شده است. در همين صحنه تكگويي معروف هملت، درباره بودن يا نبودن حذف شده است. هملت به محض ورود گفتوگويش با افيليا را آغاز ميكند كه برخي از جملات آن حذف شده است. در همين صحنه جملات افيليا بعد از خروج هملت حذف شده است. در پرده سوم صحنة دوم، گفتوگوي هملت و هواشيو و حضور روزنكرانتز و گيلدنسترن حذف شده است. در پرده سوم صحنة دوم، كلّ نمايش اصلي تله موش حذف شده و فقط لالبازي است. حذف روزنكرانتز و گيلدنسترن در همين صحنه. ابتداي پرده سوم صحنة سوم حذف شده و صحنه با ورود پولونيوس آغاز ميشود. تكگوييهاي كلاديوس نيز كوتاه شده است. در پرده سوم صحنة چهارم، گفتوگوهاي هملت با مادرش خلاصه شده است. حذف پرده چهارم صحنة اول. حذف پرده چهارم صحنة دوم. حذف ابتداي پرده چهارم صحنة سوم، شروع صحنه از پرسش كلاديوس از هملت است. حذف پرده چهارم صحنة چهارم. حذف ابتداي پرده چهارم صحنة پنجم، شروع صحنه با ورود افيليا است. بعضي از سرودهاي افيليا كوتاه شده است. در همين صحنه حذف ورود لايرتيس. در همين صحنه گفت وگوي لايرتيس و كلاديوس خلاصه شده است. پرده چهارم صحنة ششم، نامهاي كه هوراشيو ميخواند كوتاه شده است. حذف ابتداي پرده پنجم صحنة اول. شروع صحنه از آواز خواندن گوركن تا ورود هملت و هوارشيو. گفتوگوهاي اين صحنه نيز خلاصه شدهاند. در پايان پرده پنجم صحنة اول، گفتوگوي لايرتيس و كلاديوس حذف شده است. حذف گفتوگوي ابتداي پرده پنجم صحنة دوم بين هملت و هوارشيو درباره سرنوشت روزنكرانتز و گيلدنسترن. در ادامه صحبتهاي هملت و هوارشيو خلاصه شدهاند. در همين صحنه صحبتهاي بين هملت و آزريك خلاصه شده است. در پايان پرده پنجم صحنة دوم، بسياري از جملات حذف شدهاند و در پايان ورود فرتينبراس نيز وجود ندارد. تفاوتهاي بين نقشة چين داستان در فيلمنامه نسبت به نمايشنامه: ف1: در فيلمنامه پس از تكگويي هملت، صحنة سوم از پرده اول قرار دارد. يعني صحبتهاي بين لايرتيس و افيليا و بعد از پايان اين صحنه ملاقات بين هملت و هوارشيو قرار گرفته است. ن1: در نمايشنامه در پرده اول صحنة دوم، پس از خروج درباريان و تكگويي هملت، هوراشيو و مارسلوس وارد ميشوند. ف2: در فيلم اين صحنه با تصوير به همراه صداي هملت نشان داده ميشود. ن2: در پرده اول صحنة پنجم، روح ماجراي مسموم شدن خود را براي هملت روايت ميكند. ف3: در فيلم اين صحنه با صداي افيليا روي تصاوير ديده ميشود. ن3: در پرده دوم صحنة اول افيليا ماجراي ملاقات با هملت را براي پدر روايت ميكند. ف4: در فيلم در اين صحنه هملت در پشت ستون حضور دارد و از نقشة ملاقات ساختگي اطلاع پيدا ميكند. ن4: در پرده دوم از صحنة دوم، پولونيوس به شاه و ملكه پيشنهاد ملاقات هملت و افيليا را ميدهد. ف5: در فيلم پولونيوس پنهاني به نزد شاه و ملكه ميآيد و اين جملات را خطاب به آنها ميگويد. ن5: در همين صحنه پولونيوس در گفتوگو با هملت جملاتي را خطاب به خودش ميگويد. ف6: در فيلم بعد از ملاقات هملت با افيليا و پس از تكگويي بودن يا نبودن، پولونيوس به ديدار هملت ميآيد و خبر ورود بازيگران را ميدهد. ن6: پولونيوس خبر ورود بازيگران را در پرده دوم صحنة دوم قبل از ملاقات هملت با افيليا به هملت اطلاع ميدهد. ف7: در فيلم در پشت پرده گرترود نيز حضور دارد. ن7: قبل از صحنة ملاقات بين هملت و افيليا، كلاديوس از گرترود ميخواهد كه از آنجا برود و او ميپذيرد. ف8: در فيلم اين ملاقات بعد از صحنة صومعه رخ ميدهد. ن8: ملاقات هملت و گروه بازيگران در انتهاي پرده دوم صحنة دوم رخ ميدهد، قبل از صحنة صومعه. ف9: در فيلم اين جملات در بالاي برج پس از ملاقات با افيليا گفته ميشود. ن9: تكگويي بودن يا نبودن در پرده سوم صحنة اول قبل از ملاقات با افيليا قرار گرفته است. ف10: در فيلم تنها هوراشيو حضور دارد و هملت از او ميخواهد كه تنهايش بگذارد و هوراشيو اين كار را به اكراه انجام ميدهد. ن10: در پايان پرده سوم صحنة دوم، پس از رفتن پولونيوس هملت از روزنكرانتز، گيلدنسترن و هوراشيو ميخواهد كه او را تنها بگذارند. ف11: در فيلم كلاديوس پس از كشته شدن پولونيوس، به هملت اطلاع ميدهد كه بايد به انگلستان برود. ن11: در ابتداي پرده سوم صحنة سوم كلاديوس تصميم ميگيرد كه هملت را به انگلستان بفرستد يعني بعد از نمايش مرگ گونزالو. ف12: در فيلم پس از خروج هوراشيو زماني كه گرترود درحين سخنان كلاديوس از او دوري ميكند، پيك نامههاي هملت را برايشان ميآورد و آن دو از يكديگر جدا ميشوند. ن12: در پرده چهارم صحنة پنجم پس از بيرون رفتن هوراشيو به قصد مواظبت از افيليا، كلاديوس با گرترود سخن ميگويد كه لايرتيس يا ياغياني كه به همراه دارد، وارد ميشود. ف13: لايرتيس در فيلم با خشم كمتري با شاه صحبت ميكند و هواداراني نيز به همراه ندارد. ن13: در اين صحنه لايرتيس با خشم و خشونت آمده است كه انتقام قتل پدر را بگيرد. ف14: در فيلم پس از خروج افيليا اين گفت وگو وجود ندارد و تصاوير مرگ افيليا قرار گرفته است. ن14: پس از خروج افيليا در اين صحنه كلاديوس با لايتريس صحبت ميكند. ف15: در فيلم اين صحنه پس از صحنة ملاقات شاه و ملكه با افيلياي ديوانه و خروج او به همراه هوراشيو صورت ميگيرد. ن15: در پرده چهارم صحنة ششم، ملوانان نامة هملت را براي هوراشيو ميآورند. ف16: در فيلم متن نامه به صورت تصاوير ديده ميشود. ن16: در نمايشنامه، هوراشيو نامه را به صداي بلند ميخواند. ف17: در فيلم اين توطئه چيني در پايان خاكسپاري افيليا صورت ميگيرد. ن17: در پرده چهارم صحنة هفتم، در ملاقات شاه و لايرتيس نقشة قتل هملت كشيده ميشود. ف18: اين نامه در فيلم قبل از ورود لايرتيس بعد از خروج افيليا از نزد شاه و ملكه به دست هردويشان ميرسد. ن18: در همين صحنه نامة هملت به دست شاه ميرسد. ف19: در فيلم بعد از ملاقات لايرتيس با افيلياي مجنون او در آب غرق ميشود و روي تصاوير صداي گرترود شنيده ميشود. ن19: در پرده چهارم صحنة هفتم گرترود خبر مرگ افيليا را براي شاه و لايرتيس ميآورد. ف20: در فيلم، شاه، لايرتيس را با خود به تالار ميبرد و به انتقام گرفتن از هملت تشويقش ميكند و نقشة مسابقة شمشيربازي كشيده ميشود. ن20: در انتهاي پرده پنجم صحنة اول، كلاديوس و لايرتيس با يكديگر از صحنه خارج ميشوند. ف21: در فيلم گرترود با علم به مسموم بودن شراب آن را مينوشد. ن21: در پرده پنجم صحنة دوم گرترود به اشتباه شراب زهرآلود را ميخورد. ف22: در فيلم لايرتيس خارج از قواعد و زمان بازي به هملت ضربه ميزند. ن22: در همين صحنه لايرتيس در حين بازي هملت را زخمي ميكند. ف23: در فيلم هملت چندينبار به كلاديوس ضربه ميزند، اما از شراب استفادهاي نميكند. ن23: هملت شمشير را يكبار به سينة كلاديوس فرو ميكند و سپس از شراب زهرآلود به او ميخوراند. ف24: هوراشيو چنين قصدي ندارد و بعد از مرگ هملت آخرين جملات فيلم را بر زبان ميآورد. ن24: در انتهاي اين صحنه هوراشيو نيز قصد خودكشي دارد كه هملت او را منصرف ميكند. تحليل شخصيتهاي فيلم در قياس با نمايشنامة هملت «در اين نمايشنامه خود هملت پردامنهترين شخصيت بين شخصيتهاي تمام نمايشنامههاي شكسپير است كه به صورت يك دانشمند، نقاد تئاتر، يك درباري، يك شمشيرزن، طنزگو، دلداده، يك فرزند و يك انتقامجو ظاهر ميشود و با افراد گوناگوني از قبيل: پدر، مادر، عمو و ناپدري غاصب، دوستان، جاسوسان، هنرپيشگان، سربازان، راهزنان و گوركنان مواجه ميشود و اين رابطهها كار تشخيص شخصيت اصلي را دشوار ميكند. اشكال ديگر اينكه ما او را بيش از هر هنرپيشة ديگري به حالت تنهايي روي صحنه ميبينيم و به علاوه تظاهر او به جنون، پوششي است كه ناراحتي واقعي عصبي او را پنهان ميكند. ولي رابطة بين شخصيتهاي مختلف نمايشنامه و تضاد بين آنان مانع تمركز فكر روي يك شخصيت براي شناسايي او ميگردد.» با چنين مقدمهاي به نظر ميرسد بحث درباره شخصيتي چنين پيچيده كار مشكلي باشد؛ شخصيتي نمايشي كه بيش از چهارصد سال انواع و اقسام تحليل و نظريه در اطراف خود ايجاد كرده است. ويسپيانسكي نظريهپرداز تئاتر در آغاز قرن تراژدي هملت را در اين جمله خلاصه كرده است: «سرگذشت مرد جوانسال درماندهاي كه كتابي در دست گرفته، ميخواند»! علّت وجود چنين عقيده غيرمنصفانهاي در باب هملت به مسيري برميگردد كه آثار شكسپير طي گذشت زمان پشت سرگذاشتهاند. نمايشنامههاي او تا مدّت زيادي فاقد ارزش قلمداد شدهاند و به تدريج و با گذشت زمان بود كه ارزشهاي آنان كشف و مطرح شدند. گوته هملت را چنين توصيف ميكند: «موجودي كاملاً اخلاقي، شريف، اصيل و دلنشين و فاقد نيروي شهامت كه باعث ميشود قهرمان، در زير باري از پاي درآيد كه نميتواند آن را بر دوش بكشد و يا بر زمين نهد.» و البته هميشه نظرات تا بدين حد مثبت نبوده است، حتي معاصراني مانند برشت. او هملت را چنين ميبيند: «مرد جوانسالي كه باوجود جوانسالي شكمي برآمده دارد، علمي را كه به تازگي در دانشگاه ويتنبرگ آموخته، بسي ناشيانه به كار ميبرد. اين علم در منازعات دنياي فئودالي، براي او دست و پاگير است، ذهنش دربرابر واقعيت درنيافتني، فاقد فهم و شعور عملي است. وي قرباني فاجعه آميز تضاد ميان استدلال يا عقل و فعل خويش است.» كه البته اين تحليل برشت نيز طبيعي است باتوجه به زمانهاي كه در آن ميزيست، در غوغاي جنگ جهاني و ظهور هيتلر، ترديد در مبارزه با غاصب، گناهي نابخشودني بود. و اما هملتي كه يان كات بيش از همة شخصيتهاي هملتي كه برشمرده شد، ميپسندد: «پسر جواني است كه سياست به جانش افتاده، از شبهه و پندار بيرون آمده، طعنه ميزند و پرشور و خشن است.» باتوجه به اين تنوع عقايد هر كارگرداني كه هملت را بر صحنه برده و يا به فيلم درآورده، برداشت خاص خود را در آن درآميخته و اوليويه نيز خارج از اين قانون عمل نكرده است. هملتي كه اوليويه تصوير كرده است، هملتي بدبين، عصباني، اندكي نگران و انتقامجوست. گويي چندان حضور ندارد. بيشتر به نظر ميرسد كه به دنبال افكارش «در ابرهاي تاريك و توفاني و بالا و دور از دسترس است. او چندان قابل لمس به نظر نميرسد.» يك فضاي غيرقابل لمس بين او و اطرافيانش وجود دارد. اما به دليل حذف تعدادي از شخصيتها و گفتوگوها به عنوان مثال روزنكرانتز و گيلدنسترن، آن جملاتي از هملت كه طنز گزندهاي دارد و نوعي شوخطبعي در شخصيت هملت ايجاد ميكند، از بين رفته است. در اين بين بايد به سن اوليويه در زمان اجراي اين نقش نيز توجه داشت، او 40ساله است، هرچند جوانتر به نظر ميرسد، اما با اين همه خطوط روي پيشاني او به ايجاد يك هملت غمگين و متفكر كمك بيشتري ميكند تا جواني سرزنده و پرشور. معدود زمانهايي كه او از اين قالب سنگين بيرون مي آيد، يكي هنگام برخورد با بازيگران است، زمانيكه او سرانجام از فكر خودكشي بيرون آمده و خنجر را در آب رها كرده است، تنهايي در تاريكي رو به ديوار نشسته كه پولونيوس خبر ورود بازيگران را به او ميدهد. هملت از تاريكي بيرون ميآيد و به نور و شادي گروه بازيگران ميپيوندد، با ايشان ميخندد و آنان را ميخنداند. و بار ديگر پس از خروج سراسمية كلاديوس از محلّ نمايش مرگ گونزالواست كه هملت در وسط تالار مشعل را در دست گرفته، ميچرخاند، آواز ميخواند و كاملاً سرخوش است كه با ورود پولونيوس اين شادماني كوتاهمدّت هم از بين ميرود. يكي از منتقدان درباره هملت اوليويه چنين ميگويد: «او با چشمان نگرانش، درخشان و قدرتمند است و بعضي اوقات به اوج ميرود. اما در بقية مواقع هملت اوليويه متفكر است و آنقدر سرد كه توجه كمتر كسي را جلب ميكند. شوخطبعي هملت در اين فيلم نيست. جويده و با فشار صحبت كردن اوليويه و گزندگياش، اين احساس را كه با پولونيوس با هيجان يكي به دو ميكند، ايجاد نميكند.» اما در قياس با نمايشنامه به نظر ميرسد، هملت اوليويه قوه تميز بيشتري دارد و كمتر ديوانه است. شايد علّت اين امر حذف گفتوگو و شخصيتهايي باشد كه طبعاً وجود آنها ديوانگي هملت را بيشتر نشان ميدهد. او حتي زمانيكه جملات ديوانهوارش را بيان ميكند، با حسي از موضع برتر اين عمل را انجام ميدهد و شايد به دليل همين شيوه برخوردش با نقش بوده كه دربارهاش چنين گفتهاند: «اوليويه به عنوان هملت، گستاخ و اندكي از خود متشكر به نظر ميرسد. چيزي غيرقابل درك در او وجود دارد... درواقع ظاهر اوليويه باعث ميشود كه مردم هملت را يك موضوع آكادميك ببينند كه به جاي لذت، رنج به همراه دارد. شايد چهره اوليويه براي تماشاچيان فرهيخته به مدّت چهاردهه، قابلقبول باشد. اما اوليويه در اين فيلم اجراي آرام و كنترلشدهاي دارد و چندان ديناميك نيست. او به آرامي صحبت ميكند و گاهي تقريباً زمزمه ميكند.» و آخرين نقد و بدبينانهترين نقد رادن لوپز بيان كرده است: «اوليويه با علاقة زيادي كه به آثار شكسپير دارد، يك بازيگر با استعداد است. البته اجرايش مورد طبع من نيست. من هميشه فكر ميكردم، هملت شخصيتي است كه باوجود ترديدي كه دارد، كار را به هر صورت انجام ميدهد. هملت اوليويه غمگين و تئاتري است. من اين موضوع را كه تكگوييها در سر هملت ميگذرد (به جاي آنكه باخودش حرف بزند) تحسين ميكنم، اما او افسردهتر از آن است كه بتواند مثل يك قهرمان عمل كند.» گرترود در فيلم به نقش گرترود اندكي بيشتر از نمايشنامه توجه شده است و دليل آن به ديدگاه اوليويه درباره ارتباط هملت و مادرش برميگردد. زمانيكه اوليويه اين فيلم را ساخت، تحليل روانشناختي روي شخصيتهاي فيلم مد بود.اما درمورد نمايشنامة هملت اين تحليل غيرضروري به نظر ميرسد: «هر مطلبي درباره نمايش هملت كه به متن اثر نظر داشته و به مد روانشناسي آن زمان توجه نكرده باشد، طبيعت عقده اديپي هملت را رد ميكند. خيلي از هنرمندان عالم سينما به دنبال موضوع روانشناسي عامهپسند رفتهاند و اين تئوري را با سينما همساز كردهاند. بدون سابقه، فشار، يا نيازي به كشف پيچيدگي در هملت اين يك موضوع عمومي براي فيلمسازان شد. با چنين ديدي ساختن فيلمي از هملت بدون اشاره به ارتباط بين گرترود و هملت غيرممکن بود.» به همين علّت نيز اوليويه با پيروي از اين مد، نوع رفتار هملت با گرترود را برنامهريزي كرده است. از همان ابتداي فيلم در صحنة ملاقات درباريان با شاه و ملكه، به هملت مثل يك عاشق- و نه يك مادر- نگاه ميكند. هرجا كه هملت حضور دارد، گرترود عاشقانه به او خيره ميشود. علاقة گرترود به نگاهش محدود نميشود، وقتيكه هملت توافق ميكند كه در السينور بماند، گرترود او را مثل يك عاشق ميبوسد. «صورت هملت را در دستهايش ميگيرد، مثل اينكه زندگي او را مينوشد و هملت به او اجازه ميدهد.» در نمايشنامه در يكي از مهمترين صحنهها هملت، مادر را با خودش موافق و همراه ميسازد، (پ3ص4) از ابتداي صحنه كه ملكه از كلاديوس به عنوان پدر ياد ميكند تا زمانيكه آگاه به «لكههاي سياهي» در روحش ميشود كه زدودني نيست، تغييري عميق در او صورت گرفته است. در ابتداي اين صحنه به نظر ميرسد كه ملكه از روبرو شدن با هملت در هراس است، گويي هملت تجسم وجدان اوست. يك آگاهي نسبي از نادرستي عملي كه انجام داده است.آيا گرترود واقعاً از علّت مرگ هملت بزرگ بيخبر است؟ و حضور هملت اكنون كه قرار است تجسم وجدان آگاه او باشد، تا آن حد ترسناك است كه بايد در خلوت ظاهراً دو نفره، شخص سومي نيز حضور پيدا كند. به نظر ميرسد كه براي گرترود، وجود پولونيوس در پشت پرده نوعي امنيت خاطر است. در اولين نسخة چاپ شده از اين نمايشنامه (در سال1306) هملت در برخورد با گرترود موفق ميشود «غلبة كلاديوس را بر گرترود براي اولين و آخرينبار در هم بشكند. درضمن گرترود به هملت قول ميدهد تا او را ياري كند و انتقام را به انجام برساند. اين نكته از چاپ دوم اين كتاب(1604) كه استادانه اصلاح شده حذف شده است و تماشاگر احساس ميكند كه گرترود هنوز به طور كامل بر ضعف خود در مقابل كلاديوس فايق نيامده، اما در اين راه تلاش ميكند و صميمانه نادم است و مصمم است كه تا حدّ امكان اما به گونهاي انفعالي، پسر خود را ياري دهد. تماشاگر احساس ميكند كه گرترود نيز مانند هملت مشكلاتي دارد كه بايد بر آنها چيره شود و درواقع اگر گرترود و هملت با چنين مشكلاتي درگير نميبودند، كلاديوس ميبايست همانجا و همان هنگام بميرد.» گرترود و او سرانجام بر اين مشكلات چيره ميشوند. به علّت تمام اين دلايل است كه در ابتدا برخورد هملت نسبت به گرترود پرخاشگرانه است، اما بعد از آنكه هملت روح را ميبيند، رفتارش نسبت به مادر، محبتآميز ميگردد و با او به ملايمت صحبت ميكند. گرترود نيز متقابلاً پاسخ ميدهد. بوسه بين آن دو مهري است بر توافقنامهشان عليه كلاديوس. اگر اين صحنه را جدا از آن فيلم ببينيم، به نظر ميرسيد كه اين يك توافق عاشقانه و صحبت عادي بين دو عاشق جوان است. براساس تئوري ارنست جونز، تماشاگر به راحتي اين برداشت را ميكند كه هملت گرترود را متقاعد كرده كه او را بر رقيبش، كلاديوس ترجيح دهد. در فيلم زماني كه افيليا و هوراشيو به دنبال او از تالار بيرون ميروند، كلاديوس قصد گرفتن دست گرترود را دارد كه با ديدن اكراه گرترود دستش را پس ميكشد و شروع به سخن گفتن از اوضاع به هم ريختة كشور و اتفاقات ناخوشايندي كه افتاده است ميكند. پس از اين كه احساس كرد با اين جملات دل گرترود را به رحم آورده است، بازوانش را به دور گرترود حلقه ميكند كه ترس نهفتهاي كه گرترود از اين رفتار او نشان ميدهد، باعث دوري كلاديوس از او ميگردد. در ادامة همين صحنه است كه نامهها به گرترود و كلاديوس ميرسد. گرترود از كلاديوس دور شده، پشت به او كرده و نامه را ميخواند. كه حالت او علاوه بر دوري جسمياش، گريز ذهني او از كلاديوس را نيز نشان ميدهد. توجه داشته باشيم كه در نمايشنامه از نامهاي متعلق به گرترود اصلاً صحبتي به ميان نميآيد. در اين نامه چه نوشته شده است؟ آيا در اين نامه، هملت راز مرگ پدر را با مادر درميان گذاشته است؟ باتوجه به اينكه در نمايشنامة آخر صحنة كليسا، كلاديوس به گرترود ميگويد كه مراقب هملت باشد، از اين جمله چنين استنباط ميشود كه گرترود بيش از حد مراقب كلاديوس بوده است. به هرصورت واضح است كه ارتباط بين هملت و گرترود حداقل از لحاظ احساسي خيلي عميقتر از رابطة فاميلي است. براي رسيدن به اين نتيجه اوليويه با تغييراتي در متن نمايشنامه، نوعي اقتباس آزاد انجام ميدهد و در پايان گرترود، خودكشي ميكند تا شاه را بشناساند و پسرش را در پايان توافقنامة عاشقانه نجات دهد. افيليا در متن شكسپير، پيش از ديدار هملت با روح با افيليا آشنا ميشويم. لايرتيس كه براي وداع نزد خواهرش آمده، و سپس پولونيوس، افيليا را از پذيرفتن عشق هملت برحذر ميدارند. صحنة سوم از پرده نخست، با گفتوگوي لايرتيس و افيليا آغاز ميشود. افيليا، پيش از آنكه معشوق هملت باشد، فرمانبر پدر و برادر خويش است. با اين همه، دوري ناگزيرش از هملت، هميشه با دريغ همراه اوست و غيابش يكي از نقاط اوج تراژدي را شكل ميبخشد. باوجود همة ترديدهايش دوست داشتني است، اما دركشاكش دسيسه بازيهاي السينور تلف ميشود.» در فيلم فوراً بعد از تكگويي هملت كه در آن از مرگ پدر و ازدواج زودهنگام مادر شكايت ميكند و قبل از ورود هوراشيو، افيليا را با پدر و برادرش ميبينيم. افيليا در اين صحنه كاملاً معصوم و كودكانه است. محبت او نسبت به برادرش و برادر به او، در رفتارشان كاملاً منعكس است و نشان از پيوندي دارد كه پدر چندان در آن راهي ندارد. در اين صحنه در بين صحبتهاي جدّي پدر و پسر، افيليا مدام در حال شيطنت است و سعي ميكند كيسه پول برادر را از كمرش بربايد يا در جيب لباسش جستوجو كند. لايرتيس نيز با احساس يك بزرگسال نسبت به يك كودك مانع شيطنتهاي او ميشود. اما ابداعي كه صورت گرفته در پايان اين صحنه است كه پس از نصيحتهاي پولونيوس به افيليا در باب هملت، در انتهاي يكي از هزارتوهاي پيچ درپيچ السينور هراسناك، افيليا هملت را ميبيند كه بر همان صندلي آغازين فيلم، در تالار نشسته و پرسشگرانه به او نگاه ميكند و افيليا رو برگردانده دور ميشود. يكي از مهمترين بخشهاي نمايشنامه، صحنهاي است كه افيليا، ديدار عجيبش با هملت را براي پدرش بازگو ميكند. در جواب اين سؤالات كه چرا هملت سخني بر زبان نمي آورد و از ابتدا به چه قصدي به نزد افيليا آمده است و يا منظورش از آن حركات دست و سر چه بوده است، تعابير مختلفي بيان شده است. مارتين لينكز چنين عقيده دارد: «دنيا» نه تنها در بيخرديهايش، بل در جاذبهاش، در همة چيزهايي كه در «زندگي روزمره» به سختي ميتوان كنار گذارد، در وجود افيليا خلاصه شده است، اما اگر نذري داشته باشد، ميبايد كاملاً با آن وداع كند و از آن بگذرد. ديدار بعدي هملت و افيليا- كه افيليا از آن با پدرش سخن ميگويد- به خاطر اميدي بيهوده است كه هملت در دل ميپروراند، اميد به اينكه شايد لزومي به پشت كردن بر تمامي دنيا نباشد، يا شايد بتوان در عين حال دنيا را هم با خود داشت. اما در اين ديدار، هنگاميكه به صورت افيليا مينگرد، در مييابد كه بايد راهش را به تنهايي برود، درمييابد كه افيليا قادر نيست در راز او سهيم شود، و از اين رو است كه افيليا را بدون اداي كلمهاي ترك ميكند.» ماجراي بعدي در پرده سوم صحنة اول اتفاق ميافتد، كه به صحنة «صومعه» معروف است. جاييكه هملت با افيليا در ملاقاتي برنامهريزي شده روبرو ميشود. ويلدورانت در اينباره ميگويد: «بعضي از زنان شكسپير خيلي سادهاند، از دنياي حقيقت دور ميشوند و بعد با دو سه كلمه جان ميگيرند. وقتيكه هملت به افيليا ميگويد كه او را هرگز دوست نداشته است، افيليا بيآنكه بخواهد تلافي به مثل كند، همان حرف را ميزند ولي با سادگي غمناك و مؤثري ميگويد: من بيشتر فريب خوردم.» در فيلم برخلاف نمايشنامه، هملت از ابتدا ميداند كه صحنه ساختگي است و به همين علّت، كلّ ماجرا آزموني است براي افيليا تا بين هملت و پدرش يكي را انتخاب كند. به همين دليل است كه بعد از پاسخ ناشيانة افيليا: «قربان، در.. خانه است» هملت فوران خشمي بزرگ، از خود نشان ميدهد و اين كار را كاملاً نمايشي انجام ميدهد، تا تمام تماشاگران پنهان نيز متوجة آن شوند. افيليا كه متوجة اشتباه خود شده چندبار بازوانش را به دور گردن هملت حلقه ميكند، اما هربار هملت دستان او را بازكرده، از خود دور ميكند. چنان با خشونت كه آخرينبار افيليا روي پلهها ميغلتد. در اين لحظه گرية شديد افيليا، برخلاف نمايشنامه، به دليل ديوانه شدن هملت نيست، به خاطر از دست دادن عشق و اعتماد اوست. اما آنچه كه افيليا نميبيند و تنها ما شاهد آن هستيم، بوسة خداحافظي است كه هملت بر طرهاي از گيسوان افيليا ميزند. اين واپسين ديدار است. در بازگشت افيليا را در تابوت خواهد يافت. هملت خشمگين و آشفته ميرود، تماشاگران پشت پرده نيز بياعتنا به اشكهاي افيليا هركدام در انديشة خود خارج ميشوند و افيليا تنها روي پلهها باقي ميماند، در انتظار جنوني كه در راه است. زمانيكه افيليا ديوانه ميشود «با آن چشمان شيشهاي و به زمزمة آواز خواندنش، به جاي اينكه فرياد بزند يا اشك بريزد (مثل فيلمهاي اخير) قابلقبول و تكاندهنده است و صحنة مرگش شناور در آب، بر بستري از گلها ساده و جذّاب است. يك زيبايي سياه و سفيد است.» و فقط چند گل خوشبوي زينت بخشيده است. قبر آن كسي را كه چون به خاكش ميسپردند هيچكس براي خاطر وي از روي عشق پاك اشكباري نكرد. (پرده چهارم صحنة پنجم) در فيلم براي اينكه نشان داده شود افيليا حتي در جنونش به هملت ميانديشد، گلهايي را به صندلياي كه بارها هملت را در صحنههاي مختلف فيلم بر آن يافتهايم، هديه ميدهد و دستي به نوازش بر چهره هملت خيالي ميكشد. در نمايشنامة مرگ افيليا را از زبان گرترود خطاب به لايرتيس و كلاديوس ميشنويم. اما در فيلم اين صحنه به شكلي سينمايي ترسيم شده است. ما افيليا را شناور در آب ميبينيم، در بستري از گلها. بسيار شبيه تابلو «مرگ افيليا» اثر ميله، و صداي ملكه روي تصوير شنيده ميشود. «اگر در اثر شكسپير شخصيت افيليا و مرگش از طريق واكنشهاي اشخاص متفاوت- ملكه، شاه، لايرتيس، هملت- اهميت مييابد و براي مثال، در صحنة گورستان زاريهاي لايرتيس و هملت از دست رفتن يك «خواهر» و يك «معشوق» را اعلام ميكند»، در فيلم بيش از هرچيز يك احساس اصلي برانگيخته ميشود، دختري معصوم و دوستداشتني، با عشقي پاك و كودكانه نسبت به هملت، به خاطر محيط متعفن، ترسناك و مملو از نيرنگ السينور و فضاي پر از توطئه و خيانت و فريب آنجا، عشقش، پدرش، هوشياري و زندگياش را از دست ميدهد و همة كساني كه دوستش دارند؛ هملت، پدر و برادرش، آنقدر درگير حلّ مسائل خود هستند كه به ازدست رفتن اين دختر جوان توجهي ندارند. تنها راه گريز از اين تنهايي، جنون و مرگ است. منبع:نشريه فيلم نگار؛ شماره82
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1256]
صفحات پیشنهادی
فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت
فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت نويسنده: ناديا معقولي آغاز تطبيق اشخاص، صحنهها و گفت وگوهايي كه در فيلمنامه حذف شدهاند. در پرده اول صحنة اول، ورود مجدد روح حذف ...
فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت نويسنده: ناديا معقولي آغاز تطبيق اشخاص، صحنهها و گفت وگوهايي كه در فيلمنامه حذف شدهاند. در پرده اول صحنة اول، ورود مجدد روح حذف ...
کریممسیحی با اقتباس از هملت ...
احمد طالبینژاد گفت: در مجموع اگر چه در مقایسه با ارزشهای نمایش "هملت" فیلم ضعفهایی دارد اما در قیاس آنچه در سینمای ایران وجود دارد، "تردید" فیلم قابل دفاعی است.
احمد طالبینژاد گفت: در مجموع اگر چه در مقایسه با ارزشهای نمایش "هملت" فیلم ضعفهایی دارد اما در قیاس آنچه در سینمای ایران وجود دارد، "تردید" فیلم قابل دفاعی است.
هملت بودن يا نبودن
البته اگر در مقام مقايسه برآييم، «ترديد» در سطح پايينتري از «پرده آخر» قرار ميگيرد. ... در اينجا فيلم دارد مطابق با الگوي هملت پيش ميرود و بهنظر ميرسد يک بازسازي ... اين ارجاعات گاه دلچسب و قابل قبول از آب درآمدهاند (مثل قسمتي از نمايشنامه هملت ...
البته اگر در مقام مقايسه برآييم، «ترديد» در سطح پايينتري از «پرده آخر» قرار ميگيرد. ... در اينجا فيلم دارد مطابق با الگوي هملت پيش ميرود و بهنظر ميرسد يک بازسازي ... اين ارجاعات گاه دلچسب و قابل قبول از آب درآمدهاند (مثل قسمتي از نمايشنامه هملت ...
فيلم «هملت» نقد و بررسي ميشود
3 جولای 2011 – تاریخ انتشار یکشنبه 12 تیر 1390 تعداد مشاهده : 30 فيلم «هملت» نقد و بررسي ... فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت نويسنده: ناديا معقولي آغاز ...
3 جولای 2011 – تاریخ انتشار یکشنبه 12 تیر 1390 تعداد مشاهده : 30 فيلم «هملت» نقد و بررسي ... فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت نويسنده: ناديا معقولي آغاز ...
«هملت به روايت خواهر شكسپير»
«هملت به روايت خواهر شكسپير»-نخستين رمان مهدي صداقتپيام با نام «راز سكوت» (هملت به روايت خواهر شكسپير) منتشر شد. ... فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت ...
«هملت به روايت خواهر شكسپير»-نخستين رمان مهدي صداقتپيام با نام «راز سكوت» (هملت به روايت خواهر شكسپير) منتشر شد. ... فيلم هملت در مقايسه با نمايشنامة هملت ...
هملت در کاخ سعدآباد؟!
رادان با موی كوتاه و شلوار جین، پیراهن سفید و كت سورمهای هیچ شباهتی به آن بازیگر ... گزارشی از پشت صحنه فیلم «تردید» ساخته واروژ كریم مسیحی در صف طولانی ات. ... وقتی از اثباتی سوال میكنم: فیلم تردید به عنوان یك فیلم معاصر و در مقایسه با یك ... یك فیلم با انتخاب زمان و فصل مناسب یا تقارن نمایش آن با مسائلی كه رخ میدهد، ...
رادان با موی كوتاه و شلوار جین، پیراهن سفید و كت سورمهای هیچ شباهتی به آن بازیگر ... گزارشی از پشت صحنه فیلم «تردید» ساخته واروژ كریم مسیحی در صف طولانی ات. ... وقتی از اثباتی سوال میكنم: فیلم تردید به عنوان یك فیلم معاصر و در مقایسه با یك ... یك فیلم با انتخاب زمان و فصل مناسب یا تقارن نمایش آن با مسائلی كه رخ میدهد، ...
نقدهايي بر فيلم «ترديد»
سياوش به اندازه اي ضعيف و کم بهره از فراست به نمايش در مي آيد که تماشگر در لزوم مقايسه او با هملت در مي ماند . دست سياوش از هما ن ابتدا توسط ديگران به اين سو و ان سو ...
سياوش به اندازه اي ضعيف و کم بهره از فراست به نمايش در مي آيد که تماشگر در لزوم مقايسه او با هملت در مي ماند . دست سياوش از هما ن ابتدا توسط ديگران به اين سو و ان سو ...
نقد و تحليل فيلم «ترديد» ساخته واروژ كريم مسيحي تراژدي انسان
نقد و تحليل فيلم «ترديد» ساخته واروژ كريم مسيحي تراژدي انسان واروژ كريم مسيحي، ... ايراني از «هملت» شاهكار غيرقابل تكرار ويليام شكسپير است، به عرضه نمايش سپرد. ... داستان فيلم، بايستي هملت را خواند و با قدري ترديد با ترديد به مقايسه گذاشت. ... پرداختي مبهم، با شكوه، تراژديك و تقديرگرا از سرشت و سرنوشت انسان، هملت، ...
نقد و تحليل فيلم «ترديد» ساخته واروژ كريم مسيحي تراژدي انسان واروژ كريم مسيحي، ... ايراني از «هملت» شاهكار غيرقابل تكرار ويليام شكسپير است، به عرضه نمايش سپرد. ... داستان فيلم، بايستي هملت را خواند و با قدري ترديد با ترديد به مقايسه گذاشت. ... پرداختي مبهم، با شكوه، تراژديك و تقديرگرا از سرشت و سرنوشت انسان، هملت، ...
نگاهي به چند فيلم مطرح جشنواره فيلم فجر
نگاهي به چند فيلم مطرح جشنواره فيلم فجر-در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر ... در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر فیلم های خوبی به نمایش در آمد. ... بيضايي در نشست مطبوعاتياش گفته قصد مقايسه دو اكيپ سازنده «وقتي همه خوابيم» را .... ما را به ياد قصر پادشاه فيلم «هملت» مياندازد تا اينكه بخواهيم با خانه مجلل يك ثروتمند وطني ...
نگاهي به چند فيلم مطرح جشنواره فيلم فجر-در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر ... در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر فیلم های خوبی به نمایش در آمد. ... بيضايي در نشست مطبوعاتياش گفته قصد مقايسه دو اكيپ سازنده «وقتي همه خوابيم» را .... ما را به ياد قصر پادشاه فيلم «هملت» مياندازد تا اينكه بخواهيم با خانه مجلل يك ثروتمند وطني ...
گزارشي از پشت صحنه فيلم «ترديد» ساخته واروژ كريم مسيحي هملت در ...
1 ژانويه 2009 – گزارشي از پشت صحنه فيلم «ترديد» ساخته واروژ كريم مسيحي هملت در سعدآباد ... با خودم ميگويم قواعد سينمايي را آنقدر بلد شدهام كه بتوانم حتي پيش از ..... وقتي از اثباتي سوال ميكنم: فيلم ترديد به عنوان يك فيلم معاصر و در مقايسه با يك اثر ... يك فيلم با انتخاب زمان و فصل مناسب يا تقارن نمايش آن با مسائلي كه رخ ...
1 ژانويه 2009 – گزارشي از پشت صحنه فيلم «ترديد» ساخته واروژ كريم مسيحي هملت در سعدآباد ... با خودم ميگويم قواعد سينمايي را آنقدر بلد شدهام كه بتوانم حتي پيش از ..... وقتي از اثباتي سوال ميكنم: فيلم ترديد به عنوان يك فيلم معاصر و در مقايسه با يك اثر ... يك فيلم با انتخاب زمان و فصل مناسب يا تقارن نمايش آن با مسائلي كه رخ ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها