تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دوست ندارم كه در كودكى از دنيا مى رفتم و وارد بهشت مى شدم و بزرگ نمى شدم تا پروردگارم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806873628




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش کوسانان در حفظ روايتهاي ملّي - حماسي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش کوسانان در حفظ روايتهاي ملّي - حماسي
نقش کوسانان در حفظ روايتهاي ملّي - حماسي   نويسنده :*دکتر جواد مهربان قزل حصار   چکيده   يکي از گروههاي مهم اجتماعي که پيش از اسلام در ايران به کار شاعري و نوازندگي مشغول بوده و پس از ان نيز د ر حفظ حماسه هاي شفاهي ملّي ،نقش قابل ملاحظه اي داشته اند گوسانان يا خنياگران هستند؛اين گروه نه تنها در آغاز ادب فارسي که حتّي در دوره هاي بعد و تا به امروز به فعاليّت ادبي به ويژه نقل داستانهاي حماسي اشتغال داشته اند :واژه هاي کليدي   گوسانان،خنياگران،حماسه هاي ملّي ،حماسه هاي ديني،مناقبي، فضائلي دوره سامانيان را بايستي دوره ي واقعي نگارش و سرايش آثار منثور و منظوم حماسي و ملّي دانست،در اين دوره است که خراسان به مرکز افتاخارات ملّي و قومي ايرانيان مبدّل مي گردد و به همّت عدّه اي از رجال ادب پرور اين خطّه از جمله اميران،سرداران،اشراف و شاعران،روحيّه ي ملّي اوج مي گيرد و کار نگارش و سرايش آثار حماي که پيش از اين بيشتر به صورت شفاهي بوده و در بين علاقه مندان و شيفتگان اين اثار همچون مرده ريگي مقدّس سينه به سينه نقل مي شده اند،اوج مي گيرد و بدين سان نخستين حماسه هاي منثور و منظوم فارسي در خراسان به وجود مي آيد در هنگام مطالعه ي عوامل اجتماعي که زمينه هاي لازم را براي پيدايش اين نوع ادبي مهيّا ساخته اند،بسياري از محقّقان از نقش مهمّي که يک گروه گمنام امّا مؤثر اجتماعي در اين راه ايفا نموده اند،غافل بوده اند. گروهي خاص که پيش از اين دوران در بين عامّه ي مردم به کار تهييج و تحريک روح ملّي و نيز حفظ روايتهاي کهن اشتغال داشته اند،اينان راويان دوره گردي بوده اند که افسانه هاي ملّي را در کوي و برزن و در جمع خراسانيان تشنه ي شنيدن اين روايات و در گوش جان آنان با نغمه ي دل انگيز ساز خويش زمزمه مي کردند. راويان خوش آواز چربدستي که خنياگر و گوسان شان مي خوانده اند بر اساس تحقيقات مري بويس در کتاب «خنياگري و موسيقي»1واژه ي «گوسان»دوبار در ادبيّات فارسي به کار رفته که يک مورد ان در منظومه ي «ويس و رامين»اثر مشهور فخر الدين اسعد گرگاني است-که اکون معلوم گرديده،منشأيي پارتي دارد -و آن هنگامي است که شاه موبد،همراه با همسرش و برادرش رامين،در بزن نشسته اند و يک گوساني تواگر براي آنها اشعاري را به آواز مي خواند 2 بنا بر شواهد موجود،در اين ابيات مي توان گوسان را هم يک اسم عام تعبير کرد و هم آن را يک نام خاص دانست. «پاتکانوف»اوّلي را برگزيده است که بي گمان درست است،او توضيح مي دهد که اين واژه که احتمالاً «نوازنده»معني مي دهد،در کلام ______________ 1خنياگري و موسيقي در ايران،ص29 2فخر الدين اسعد گرگاني، ويس و رامين،تصحيح مينوي،مجتبي،تهران،1314،صفحات 2935تا 2945واژه .گوسان دوبار در اين پاره مي آيد فارسي امروز از واژه هاي مهجور محسوب مي شود و گُسَن ارمني از آن مشتق شده است،او،همين وازه را «کُسَن»مي خواند،امّا «استلبرگ»پيشنهاد مي کند که به جاي آن بايد گوسان (gusan)خوانده شود و خاطر نشان مي کند که مَگُسني (magosani)گرجي نيز احتمالاً از همين واژه مشتق شده است «اچ . دبليو. بيلي»مورد ديگري از اين وازه را در پاره ي ذيل :از کتاب «مجمل التواريخ و القصص کشف کرد «او [بهرام گور]همواره از احوال جهان خبر [داشت]و کس را هيچ رنج و ستوه نيافت،جز آنک مردمان بي رامشگر شراب خوردندي،پس بفرمود تا به مَلِک هند نامه نوشتند و از وي گوسان خواستند و گوسان به زبان پهلوي،خنياگر بُوَد پس،از هندوان دوازده هزار مطرب بيامدند زن و مرد . و «لوريان»که هنوز بجايند،از نژاد ايشان اند. و ايشان را ساز و چهار پا تا داد تا رايگان پيش اندک مردم رامشي کنند»2 چنان که در اين عبارات مشاهده مي شود،«گوسانان»،نوازندگان و خوانندگاني دوره گرد بوده اند که در بين مردم عادّي ،جامعه (اندک مردم)به کار نوازندگي ،خوانندگي و نقل حکايت و افسانه ها مشغول بوده اند هنينگ نکته اي را از روي دو تکه کوچک باسازي شده مانوي در باره ي گوسان به دست داده که بسيار قابل توجّه است. در اين:متن درباره گوسانان چنين آمده است:3 مانند گوسانان که ارزشمندي شاهان و قهرمانان باستان را پراوازه مي دارد و خود هرگز چيزي به دست نمي آورد چنان که ملاحظه مي شود در اين قطعه کوچک،وظيفه گوسانان را پرآوازه کردن ارزشهاي شاهان و قهرمانان باستان(عناصر اصلي حماسه)بيان مي کند و اين خود نشان دهنده نقش مهمّ انان در حفظ روايتهاي کهن ملّي است گوسانان از جمله کاستهاي طبقاتي ايران باستان بوده اند،امّا بر خلاف همه کاستهاي طبقاتي آن دوران،کاست بسته اي شمرده نمي شده و هر کس مي توانسته است حتّي ____________ 1به نقل از خنياگري و موسيقي در ايران ،ص31 2مجمل التواريخ ،و القصص ،ص69 3به نقل از خنياگري و موسيقي ايران،ص32 _________________ بدون آن که در صنف گوسانان متولّد شده باشد به يک گوسان مبدّل گردد . مجموعه شواهد برروي هم مي رساند که گوسانان در زندگاني پارتها و همسايگان ايشان تا اواخر عصر ساساني نقش قابل ملاحظه اي را بازي کرده اند :م. بويس درباره ي گوسان مي نويسد اين هنرمند به عنوان سرگرم کننده پادشاه و مردمان عادّي ،در دربار از امتيازات ،و نزد مردمان از محبوبيّت خاصّي برخوردار بوده؛او در گورستان ودر بزمها حضور مي يافته؛نوحه سرا، طنز پرداز، داستان گو، نوازنده، ضبط کننده دست آوردهاي عهد باستان و مفسّر زمانه خويش بوده است. در واقع خودِ گسترده فعاليّت او باعث مي شد که در نظر اوّل ،موقع دقيق اجتماعي و نيز طبيعي او سرگيجه آور جلوه کند. گاهي ديگران حسرت مقام او را مي خوردند و مرود رشک واقع شده و گاهي مشتري مزاحم و ناخواسته مي فروشي ها و ميهمان ناخوانده خانه هاي بدنام بوده است،گاه خواننده و نوازنده اي تنها و يک نفري،و گاهي عنصري از يک گروه نوازندگان بوده که آواز مي خوانده يا سازهاي متنوّعي را مي نواخته است. به فرض،همين درجه از تنوّع ، مي تواند اين نکته را توجيه کند که چرا موسيقيو شعر دوران پارتها ان چنان تنگاتنگ در هم بافته شده بود ه است ،آن قدر که يک شاعر حرفه اي نمي توانست در عينحالفنوازنده و متخصّص در نواختن سازهاي مختلف و آواز خوان نباشد . در جامعه پارتي مانند هر جامعه ديگري،گوسان به عنوان شاعر-نوازنده به نسبت استعداد هاي فردي اش از شهرت و احتترام برخوردار مي شد. برخي از ايشان در روزگار خودشان بسي سرشناس و دارندگان تاجهاي افتخار بودند و چنان بودند که مي توانستند به تنهايي در برابر شاهان هنرنمايي کنند. برخي از آنان دسته هاي ارتکستر و گروه همسراياني را تشکيل مي دادند و در برابر مردمان بزرگ و ثروتمندان هنرنمايي مي کردند و سواي اينا،کساني ديگر هم بودند که آشکارا زندگي محقّؤانه اي داشتند و تنها در ميان روستاييان ودر اماکن عمومي شهرت يافته بودند 1 براي دوران ساساني،سواي ادامه ي سنّت گوسانها در شمال، از درخشش خنياگري در ايران بزرگ ،شواهد و مدارک فراواني در دست است. اصطلاح فارسي ميانه براي اين _________ 1همان ،ص45 __________ هنر مند ظاهراً«خنياگر«و «هنيواز»بوده است،واژه ي هنياگر در فارسي کهن به صورت خنياگر(Xunyagay)باقي مانده است . در اين عصر اصطلاح «رامشگر»(ramisgar)و «چامه گو»(came-gu)نيز به اين افراد اطلاق مي شده است . چنان که در اين دوران مي بينيم برخي از اين خنياگران نظير «باربد »و«نکيسا»در دربار ساساني ضمن اشتغال به کار نوازندگي،آثاري را نيز براي اجرا مي سروده اند که از ميان آوازهاي باربد که محتوا و مضمون آنها به ما رسيده است فقط چند نمونه اتّفاقي در اختيار داريم بنابرآن چه گذشت ،خنياگران در گذشته تنها آوازخوانان دور گرد و بي اصل و نسب نبوده اند بلکه در بين آنان بودند کساني که با نشان دادن لياقت خويش به دربار راه يافته ،نديم و همنشين اوقات سرور و غم پادشاهان مي شدند دامه کار گوسانان بسيار گسترده بود و چنان که پيشتر گفتيم در هر اتّفاقي حضور آنان در دربار الزامي بوده است و اينان مي بايست آماده مواجهه با هر وضع و حال روحي شاهان مي بودند و اثري را مناسب آن حال آماده مي داشتند،در بيان اين آثار به نوعي خاص از سرود يا خنياگري بر مي خوريم که بايد آن را «خنياگري پهلواني»خواند. گوش دادن به خنياگري پهلواني،هم شادي آفرين بوده و هم الهام بخش. در روزگار پهلواني شاهنامه مي بينيم که زال به رستم مي گويد که او هنوز براي جنگيدن بسي جوان است و بايد اوقات خودش را فقط به بر پايي بزم و گو ش دادن به موسيقي قهرماني (پهلواني سرود)بگذراند و در جاي ديگر آن گاه که بهرام چوبينه در شب نبر د احساس مي کند روحيّه اش متزلزل است،مي بينيم که خنياگري (رامشگري )را فرا مي خواند تا براي او از هفت خوان اسفنديار و دست اوردهاي او در پاي رويين دژ ،شعر قهرماني بخواند 1 جالب اين است که در سه باري که ترکيبِ «پهلواني سرود»در شاهنامه آمده،واژه «ر.د»با «سرود»قافيه شده است که اين خود بيانگر اين مهم تواند بود که سرودهاي پهلواني را با سازي چون ناي و يا رود و به صورت سرود يا به آواز مي خوانده اند که اين خود ارتباط اين نوع از اشعار را با رامشگران و خنياگران قوّت بيشتري مي بخشد،ضمن ___________ 1خنياگري و موسيقي در ايران،ص56-57 __________ اين که در يک مورد هم فردوسي به صراحت وازه رامشگررا :نيز همراه پهلواني سرود (شعر حماسي)آورده است سخنهاي رستم به ناي و به رود بگفتند بر پهلواني سرود به رامشگري گفت:کامروز رود بياراي با پهلواني سرود زننده (1)بران سرو برداشت رود (همان ساخته پهلواني سرود(2 بنابراين،ارتباط خنياگران و گوسانان با داستانهاي پهلواني و حماسي به خوبي روشن است و اگر قبول کنيم که از عهد ساسانيان دسته اي ازگوسانان در شهرها و روستاها مي گشتند و اين داستانها را براي شادي و سرگرمي مردم مي خوانده اند ،مسلّماً پس از نابودي حکومت ساساني ،شيوه ي خنياگري درباري نابود شد امّا رسم دوره گردي انان پا برجا باقي ماند و اينان داستانهاي شاهان و پهلوانان را سينه به سينه به نسل بعد منتقل مي نمودند شيوه ي کار اين شاعر-نوازندگان دوره گرد چنين بوده که از مکاني به مکاني ديگر راه مي افتادند و اشعار حماسي مورد علاقه ي مردم را به آواز مي خوانده اند و آوازرا با سازي (چنگ،بربط،رودو...)همراهي مي کرده اند. يکي از ويژگي اين گوسانان چنان که گفته شد جامع الاطراف (مستطرف)بودن آنهاست يعني تسلّط بر موضوعات مختلف و معمولاً اينان متناسب با حال مخاطب،موضوعي را که بتواند بيشتر بر آنان تأثير بگذارد انتخاب مي نمودند و براي آنها مي خواندند. با توجّه به علاقه ي مردم خراسان که در روزگار سامانيان به شنيدن داستانهاي حماسي و پهلواني عشق مي ورزيدن،آنها بيشترين تلاش خود را در راه حفظ و اجراي اين آثار مي نمودند تا بتوانند مخاطبان بيشتري به دست آورده و در عين حال در آمد بيشتري نيز کسب نمايند،اگر پرده خوانان __________ 1نوازنده نکته اي که از اين بيت بر مي ايد ان است که نوازندگان در سرودن اشعار پهلواني نيز توانمند بوده اند 2شاهنامه ،صفحات 593،1663،1807 _____________ را که دردوره رواج تشيّع شکل گرفتند،شکل تغيير يافته همين گوسانان بدانيم،انتخاب مضمونهاي مذهبي-شيعي نشانه قدرت آنان در شناخت و درک درست از مخاطب و به ميل و علاقه او سخن گفتن چيز ديگري نمي تواند باشد بنابراين،مي توان گفت:«شغل اين راويان مشغوليّت مردم بوده و هدف شان اين که هنر خود را بدل به زر سرخ کنند. از اينرو به پيروي از سليقه و خواسته تماشاچيان خود،شيوه ي شان را هنگامه به هنگامه تغيير مي داده اند»1 در عهد سامانيان رودکي ادامه دهنده شيوه شاعري دربار خسروپرويز است . رودکيِ سراينده و خواننده و نوازنده،آخرين و شايد مهمترين نماينده سنّت شاعري درباري ايران قديم است 2اين شاعر چنگي نيز روزگاري از ده خود رودک راه افتاده و با شعرِ نغز و آوازِ گرم و چنگي تر خويش کسب شهرت کرده تا سرانجام به دربار «نصر بن احمد ساماني»راه يافته است،چنان که خود نيز در ابيات ذيل به دوره گردي اش در دوران جواني اشاره نموده است تو رودکي را اي ماهرو کنون بيني بدان زمانه نديدي که اين چنينان بود بدان زمانه نديدي که در جهان رفتي سرودگويان، گويي هزار دستان بود (ديوان،ص84) سرود مَوليان او را که به همراهي چنگ در پرده عشّاق براي امير نصر خوانده،هر کس مي شناسد و افسانه آن به روايت نظامي عروضي در چهار مقاله معروف است.3روايت نظامي اگر هم از حقيقت تاريخي بهره اي نداشته باشد،مؤيّد اين واقعيّت است که شعر فارسي در دوره سامانيان هنوز ميدان تاختو تاز صنايع لفظي و مباحث علمي نشده و هدف غايي آن،چه در شعر غنايي و چه در شعر حماسي ،تأثير ،و آن هم تأثيري بي واسطه است و از اين جهت،همراهان شعر به جاي صنايع لفظي و مباحث علمي،نغمه آواز وزخمه سازند 4 __________ 1گل رنجهاي کهن،ص23 2دکتر رضا اشرف زاده،اسطوره رودکي،ص35 3بنگريد به :«نظامي عروضي،چهار مقاله،به اهتمام محمبد معين،انتشارات امير کبير،چ هشتم ،تهران،1364ص49به بعد 4گل رنجهاي کهن،ص25 ___________ گفتيم که رودکي آخرين نماينده سنبت شاعري درباري ايران قديم است. از اين پس،ديگر شاعر به ندرت از آواز خوش و ساز نيک بهره مند است و اگر هست(نظير فرّخي در دربار غزنويان)، ديگر اين هنرها به کارش نمي ايد،چون ابعاد هنر سه بعدي خنياگري در دوره ي اسلامي از يکديگر جدا و مستقل :شده اند،چنان که ناصر خسرو نيز در اين باره مي سرايد که اگر شاعري را تو پيشه گرفتي يکي نيز بگرفت خنياگري را ويا اين بيت انوري که در آن شاعر،راوي و خنياگر از هم جدا :دانسته شده اند و در زمره فصّال و گدا آمده اند چه بودگر نبود مجلس و ديوان تو را شاعر و راوي و خنياگر و فصّال وگداي (ديوان ،ص447) گوسانان در تمام دوران تسلّط اعراب ،حافظان اصلي حماسه هاي ملّي بوده اند که به ياري حافظه و هنرشان سعي داشتند و ابستگي ملّي و تاريخي مردم را با گذشته خويش حفظ نمايند و تا زماني که هنوز زبان و ادب فارسي احيا نشده بود،بازار اينان مسلّماً از رونق بيشتري برخوردار بود چرا که اصولاً حماسه شفاهي،مي تواند در فرهنگي ادامه حيات کامل دهد که خط در آن نقش اساسي نداشته باشد و همين که خط مهمترين وسيله بيان گردد،حماسه شفاهي نيز پايان خواهد يافت،امبا با توجّه به عدم تجانس و هماهنگي بخشهاي جامعه در فرهيخته شدن و استفاده ناهماهنگ و ناموزون از خط و زبان نوشته،و فقدان سواد و خط در بخشهاي گوناگون و شايد در اکثريّت بخشهاي يک جامعه سنبتي بايد گفت تغيير سنّت شفاهي با پيدايش خط،يک روند بسيار طولاني و کيفي است و بسته به نوع نهادهاي جامعه،گاه در پيشرفته ترين جامعه ها نيز ادامه سنّت و نقل و روايت شفاهي ديده مي شود 1 امبا به هر حال با از بين رفتن طبقه اشرافي دهقان در ايران از يک سو و ريشه گرفته تمدّن اسلامي که يک تمدّن شهري است از سوي ديگر و نيز غلبه ترکان در دوره هاي بعد،گوسانهاي دوره گرد نيز ديگر نمي توانستند به طريق سابق به پيشه خود ادامه دهند _______________ 1حماسه در رمز و راز ملّي ص30-29 ________________ و بايد خود را با وضع جديد وفق مي دادند . علاوه بر اين،با سواد شدن مردم به ويژه پس از اسلام،دراز بين رفتن اين گروه بي تأثير نبود. همان طور که ميدانيم يکي از اصلاحا ت اجتماعي اسلام در ايران،شکستن انحصار سواد و معرفت بود که قبلاً تعلّق به دو سه طبقه خاص داشت و اين امر نيز مسلّماً در شکل گيري ادبيّات نوشتاري و به تبع آن تضعيف و نابودي ادبيّات شفاهي نقش مهمي را ايفا نموده است . چرا که در يک چنين وضعي(يعني پيدايي و رواج ادب مکتوب )، راوي ه چند که بايد خوش حافظه باشد و چند هزار بيت شعر از بر بداند تا بتواند به اقتضاي مجلس شعري مناسب بخواند ولي مي تواند از فنب خواندن نيز کمک بگيرد و همين امر شايد تا حدود زيادي باعث نابودي و استحاله خنياگري در ايران گرديد چنان که حرفه هاي نقّالي و شاهنامه خواني و تعزيه خواني و گوراوغلي خواني در ايران از خاکستر گوساني مي زايد 1 بنا براآنچه که تا کنون بيان گرديد،بايستي گفت که نقش گوسانان به ويژه در دوره اسلامي در زمينه حفظ روايات و افسانه هاي ملّي بسيار حائز اهميّت بوده اتس. رواياتي که براي ايرانيان در حکم تاريخ گذشته آنان بوده و نه تنها براي شان ارزش تاريخي و ملّي داشته که حتّي نوعي تقدّس يا ستايش ملّي نيزشت سر آنها بوده است و اين راويان تا زمان احياي مجدد زبان فارسي و نيز تا روزگار تسلّط و رواج کامل خط و زبان فارسي در بين اکثريّت مردم،اين وظيفه را بر عهده داشته اند و پس از ان نيز نه تنها از بين نرفتند که با تغيير شکل و نوع عملکرد تا همين روزگار ما به کار خويش مشغول اند البتّه نه به ان گستردگي اعصار کهن يکي از اشکال تغيير يافته گوساني در عهد سلجوقيان گروهي از راويان دوره گرد بوده اند که بيشتر،اشعار مذهبي را در بين مردمان باور مند به اعتقادات مذهبي در کوي و برزن مي خوانده اند که به دسته اي از آنان که به مذهب شيعه در آمده بودند«مناقبي »و به گروهي ديگر که بر طريقت اهل سنّت بوده اند«فضائلي »مي گفته اند مناقبيان ظاهراً از دور ه ال بويه در عراق وجود داشتند زيرا درست در آغاز دوره سلجوقي که شيعيان در نهايت ضعف به سر مي بردند،مناقبيان در طبرستان و بعض نواحي عراق سرگرم کار بودند . مهمترين مأخذي که ما را از وجود مناقبيان و نحوه کار ____________ 1گل رنجهاي کهن،ص26 __________ آنان اگاه مي کند کتاب «بعض مثالب النواصب في نقض بعض فضائح الروافض»معروف به النقض است. بنابر اطلاعات اين کتاب،مناقب خوانان قصيده هاي رافضيان را که در مدح علي -عليه السالم - يا ساير ائمه اطهار بود،در کوي و برزن و بازار مي خواندند. در اين قصائد علاوه بر مناقب مذکور از بعضي اصول اعتقادي شيعيان مانند تنزيه باري تعالي، عدل، توحيد، عصمت ائمه و معجزات آنان سخن مي رفت. در ضمن ذکر مناقب،مغازي علي -عليه السلام و داستان پهلواني ها و جنگاوري هاي وي که گاه صورت حماسه هاي مذهبي داشت نيز خوانده مي شد،مانند اين که «علي را به فرمان خداي -تعالي-در منجنيق نهادند و به ذات السلاسل انداختند و به تنهايي آن قلعه را که پنج هزار تيغ زن اندرو بودند ، بستند، و علي درِ خيبر به يک دست برکند، که به صد مرد از جاي خود نجنبيدي ...»1 به هر حال ،اين مناقب خوانان همچون گوسانان دوره هاي پيشين،گرداگرد شهرها مي گشتند و اشعاري که شاعران شيعي در ستايش و ذکر دلاوري هاي امامان شان سروده بودند،براي مردمان مشتاق مي خواندند. معمولاً بر گردِ اين مناقبيان،حلقه هايي از شيعيان و گاه مردم ديگر تشکيل مي شد و در هر ديار که شيعيان بودند،مکانهايي ويژه ي اين کار وجودداشته است. علماي سنّت و مؤلفان انان از اين کار شيعيان سخت ناخشنود :بودند و مي گفتند رافضيان اين همه مناقبها بدان خوانند تا عوام النّاس و کودکان ديگر طوايف را از راه ببرند و فرانمايند که آن چه علي (ع)کرده است،مقدور هيچ آدمي نبوده و صحابه همه دشمن علي (ع)بودند2»،و مخصوصاً از آن که اين منقبتها در ترکان به شدّت اثر مي کرد ،ناراحتي بودند در مقابل «مناقب خوانان شيعي »راوياني که بر مذهب «تسنّن»بودند راهي ديگر را در پيش گرفتند و آن ذکر فضايل خلفاي اهل سنّت بود که به اين گروه «فضائل خوان»يا «فضائلي»مي گفتند. فضائل خوانان هم در بازارها فضائل «ابوبکر»و«عمر »و دشنامهاي رافضيان و ذکر اصول جبر و تشبيه و امثال انها را به شعر مي خواندند و _____________ 1النقض فص57 2همان ،ص55 _______________ مسلّماً در اين کار از شيعه تقليد مي نمودند و مي خواسته اند تا ضمن از بين بردن اثر تبليغي «مناقب خوانها»خود نيز به تبليغ مذهب شان بپردازند چنان که پيشتر اشاره شد،بين مناقب خوانان و فضائليان با گوسانان وجوه مشترک تا بدان جاست که نمي توان از همسان بودن آنها به راحتي گذشت. اينان در حقيقت گوساناني بوده اند که با غلبه و گسترش اسلام در ايران به يکي از دو مذهب غالب زمان گرويده بودند و با عنايت به وضع موجود زمانه و باورهاي ديني خويش همانند گوسانان از شهري به شهري مي رفتند و البتّه اين بار به جاي خواندن حماسه ها و افسانه هاي ملّي ،داستانهايي را که با اعتقادات مذهبي شان تناسب داشت،در کوي و برزن مي خواندند. در اين بين،مناقبيان داستانها و يا اشعاري را که مربوط به شخصيّتهاي ديني نظير علي -عليه السلام- و ساير ائمه اطهار بود، براي مشتاقان مي خوانده اند و مسلّماً در بين داستانهاي خويش از اشعار شاعران برجسته زمان نيز بهره مي جستند تا تأثير کلام شان را در مخاطبان دو چندان سازند منتقداني مناقب خوانان،اعتقاد داشتند که اين داستانها را آنان بدان خاطر مي خوانند«تا عوام النّاس و کودکان ديگر طوايف را از راه ببرند و فرانمايند که ان چه علي (ع)کرده است مقدور هيچ آدمي نبوده»از اين نکته سواي هر برداشت ديگري که مي توان داشت يک نتيجه مهم مي توان گرفت و آن اين که داستانهايي که مناقبيان مي خوانده اند حداقل دو ويژگي داشته است يکي اين که پيرامون شخصيّت علي (ع)و نيز جنگهاي ايشان دور مي زده و ديگر اين که مناقب خوانان داستانها را به شيوه اي حماسي و اغراق آميز بيان مي کرده اند و از اين راه بود که يقيناً نخستين حماسه هاي ديني شفاهي به وجود آمدند داستانهايي که بدون شک مي توان آنها را مقدمه يا سرآغازي براي «حيدر نامه»هاي دوران بعد دانست شايد عامل اصلي در آميختن داستانهاي ديني با مفاهيم حماسي،ذهنيّت خاص گوسانان بود که از دير باز با داستانهاي حماسي پيوند داشت و همين امر باعث گرديد تا آنان،اعمال و کردار شخصيّتهاي بزرگ مذهب تشيّع را با اغراق و مبالغه هايي که خاصّ داستانهاي حماسي بود،در آميزند و از اين راستا شخصيّتهايي حماسي -ديني به وجود آيند که اعمالي اسطوره اي از آنان سر مي زد منابع و مآخذ 1ـ اشرف زاده - رضا،اسطوره رودکي،فصلنامه تخصصي ادبيّات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد،ش1و2،بهار و تابستان 83 2ـ انوري - علي بن محمد،ديوان ،مدرّس رضوي ،کتابخانه سنايي،تهران ،1376 3ـ خالقي مطلق - جلال، گل رنجهاي کهن ، به کوشش دهباشي - علي، نشر مرکز ، تهران ،1372 4ـ رودکي -جعفر بن محمّد ،ديوان ،نفيسي سعيد،نگاه ،تهران،1373 5ـ گرگاني ،فخر الدين اسعد،ويس و رامين،تصحيح مينوي -مجتبي،تهران،1314 6ـ فردوسي - ابوالقاسم ،شاهنامه،انتشارات هرمس ،تهران ،1382 7ـ قبادياني ،ناصر خسرو،ديوان، مينوي -مجتبي،محقّق - مهدي، انتشارات دانشگاه تهران،1368 8ـ قزويني رازي- عبدالجليل بن ابوالحسن، النقض ،محدّث - جلال الدين ،انجمن آثار ملي ايران،تهران ،1358 9ـ مجمل التواريخ و القصص ،تصحيح ملک شعراي بهار ،تهران 1318 10ـ مختاري - محمّد حماسه در رمز و راز ملّي ،نشر قطره ،ج اول تهران،1368 12ـ نظامي عروضي چهار مقاله ،به اهتمام محمّد معين،انتشارات امير کبير ،چ هشتم ،تهران ،1364 *عضو هيأت علمي دانشگاه ازاد اسلامي واحد مشهد (مرکز تايباد /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن