تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى مردم اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820570542




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اتل متل توتوله (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اتل متل توتوله (2)
اتل متل توتوله (2)     زن کردي: در آثار مکتوب ما، شاهنامه نخستين اثري است که از پيدايي و اجتماع کردها سخن گفته است. در داستان ضحاک ماردوش، ارمايل و گرمايل (ارمانک و گرمانک) به تدبيري هوشمندانه به دربار راه مي يابند و در هيأت دو آشپز مسؤوليّت خورش خانه شاه را به عهده مي گيرند و از دو جواني که قرار است هر روز کشته شوند، يکي را آزاد مي کنند، فردوسي کردها را از نژاد همين نجات يافتگان مي داند، فرانک مادر فريدون، پسر را از بيم ضحاک به البرز کوه مي برد؛ البرز در جغرافياي اسطوره اي در هندوستان است.(1) کاوه به همراه پارتيزانهاي کرد (کردهاي سلحشور پارتي) به جستجوي فريدون به البرز کوه مي رود و به پيشوايي او که فرّ ايزدي و پادشاهي دارد بر ضحاک مي شورند و پس از گرفتار کردنش در دماوند به بند مي کشند. زن کردي، يادگاري از رستاخيز مردمي ايران عليه بيداد است و در فرهنگ ايران زمين، نمادي از پاک نژادي نجابت، راستي و پاسداري از آيين هاي پرشکوه و نمادين است. پس با شير معرفت و راستي، بايد راستي و نجابت باستاني خويش را به دست بياوريم. بر اين پايه مي توان بن مايه ي اين سروده را فراخوان روح کودکانه و بي آلايشمان به خويشتن خويش خواند. ضمير ناخودآگاه قوم ايراني در حرکتي شيرين دو نام کرد و البرز (هندوستان) را به هم پيوند داده است تا ما با ترفند تدبير و سرانگشت نياز، پرده از اين راز را برگيريم و به معناي آن راه بيابيم. ازدواج ايراني با انيراني: چند تن از قهرمانان و شاهزادگان شاهنامه، همسر خود را از ميان قوم بيگانه برگزيده اند؛ زال و رودابه، رستم و تهمينه، سياوش و فرنگيس (سياوش و جريره دختر پيران ويسه، رايزن خردمند افراسياب)، گشتاسب و کتايون، کاووس و سودابه و... از اين دسته اند. از ميان دختران، شهرناز و ارنواز، دختران جمشيد هم به همسري ضحّاک در مي آيند. اين پيوندها مهم ترين عامل زمينه ساز اسطوره و حماسه تاريخ ايران زمين اند. راوي اين نظم پرشکوه و آييني از ما مي خواهد تا با فروش شير آن گاو اسطوره اي با قوم کرد که يکي از دو شاخه نيرومند درخت ايران زمين است، پيمان پيوند ببنديم و اسطوره و حماسه ديگري را در تاريخ امروز، پديد بياوريم؛ حماسه اي که بر پايه وحدت فرهنگي و نمادين و همنوايي رمزآلود تمامي نشانه هاي حيا ت بخش اين مرز و بوم است تا مصداقي باشد از آرزوي ديريني که کودک سراي معاصر فرمود: دست در دست هم دهيم به مهر ميهن خويش را کنيم آباد   اسمشو بزار عم قزي (آيين نامگذاري): در شهنامه حکيم توس، داستاني در آيين نامگذاري آمده که پيوندي تنگاتنگ با نامگذاري در «اتل متل» دارد. فريدون وقتي به پنجاه سالگي مي رسد بر آن مي شود تا براي سه پسرش، دختراني پاک نژاد و پري چهره که هنوز نامي بر آن ها ننهاده باشند، بيابد و به همسري آنان درآورد. آگاهان گزارش مي دهند که سرو، شاه يمن سه دختر دارد که از ويژگي هاي مورد نظر فريدون برخوردارند. فريدون جندل، نماينده هوشيار، زبان آور و شايسته خود را به يمن مي فرستد. جندل به دربار سرو راه مي يابد و سلام و پيغام فريدون را مي گذارد. سرو، اندوهناک و نگران بزرگان کشور را به دربار فرا مي خواند و در حضور آنان پيام فريدون را با دختران در ميان مي گذارد. بزرگان دلداري مي دهند که اگر شاه مايل به پيوند دختران با پسران فريدون نيست، به اشاره اي امر کند تا: به خنجر، زمين را ميستان کنيم به نيزه، هوا را نيستان کنيم (نامه باستان ج1، بيت 1187) سرو پيشنهاد سران را نمي پذيرد. به جندل مي گويد: من فرمانبر فريدونم اما به او بگو چنان که پسرانت عزيزند دختران من هم گرامي و ارجمندند. شرط اين پيوند اين است که پسرانت را به يمن روانه کني تا آنان را از نزديک ببينم. سرو نخست آنان را به پرسش هايي که پيشاپيش فريدون پسران خود را از طرح آن ها آگاه کرده بود، مي آزمايد، هر سه پاسخ درست مي دهند. شب هنگام آنان را به سرمايي کشنده که از سحر برآمده مي آزمايد. پسران از اين آزمايش هم پيروز بر مي آيند. شرايط آزمون که به جا مي آيد جندل به سرو مي گويد: هنوز فريدون بر اين سه پسر نامي ننهاده و چون شنيده ايم که تو نيز بر دخترانت نامي ننهاده اي، شادان و شادکام، به نشانه پيمان و پيوند پاي پيش گذاشتيم. سرو دختران خود را به کابين فرزندان فريدون درمي آورد، آن گاه همگي راهي ايران مي شوند تا در جشن نامگذاري و ازدواج حضور به هم رسانند. فريدون در هيأت اژدهايي ظاهر مي شود. سلم از هيبت اژدها مي گريزد، تور تير در چله کمان مي گذارد و زبان تهديد مي گشايد. امّا ايرج، خروشان و دمان اژدها را از آن جا مي راند و به پرخاش مي گويد: گر از راه بيراه يکسو شوي و گر بر نَهَمت افسر بد خوي (نامه باستان جلد 1بيت 1307) يعني اگر از اين بيراهگي و کژانديشي، کناره بگيري، راهيت مي کنم وگر نه گرفتار بد خوي من خواهي شد. فريدون ناپديد مي شود و در هيأت پدر دوباره پيش مي آيد. فريدون اکنون بر آن است تا نامي نغز بر پسران بگذارد چون هم، داماده شده اند و هم از آزمون پيروز برآمده اند. پسر بزرگ را سلم مي نامد چون سلامتي را در گريز جسته بود، پسر مياني را تور مي نامد و پسر کوچک را که به تدبير از نام پدر و ايران به دفاع برخاسته بود ايرج ناميد. آن گاه بر دختران شاه يمن هم که به پيوند پسرانش درآمده اند، اسم مي گذارد همسر سلم را آرزوي، همسر تور را آزاده خوي و همسر ايرج را سهي مي نامد. در سروده «اتل متل» هم بعد از اين که راوي مي گويد: «يک زن کردي بستون» سفارش مي کند که نامي هم بر آن بگذار. توجّه به نام و حفظ آن در ميان ايرانيان تا حدي بوده که گاه جان بر سر آن مي نهاده اند.(2) به نظر مي رسد در ايران باستان نام هميشگي و واقعي هر کس زماني به او داده مي شود که به بلوغ مي رسيده، فرد همسر برمي گزيده و شانه خود را براي پذيرش مسؤوليّت هاي اجتماعي آماده مي کرده است. عم قزي: واژه اي است ترکي به معني دخترعمو. تُرک در ادب ما مظهري از زيبايي، خوشنوايي و دلبري است. به ويژه ترکان پارسي گو آن گاه که پارسي را به لهجه ترکي ادا مي کنند و عم قزي نام دلربايي است که بر دختر کردي نهاده ايم. دختري که در اصل با ما همزاد و همريشه است. قرمزي کلاه: رنگ قرمز از رنگ هاي اصلي است و در نظر روانشناسي اين رنگ حس استقلال، رقابت و عمل را در دوستدارانش برمي انگيزد و به او هيجان و شور زندگي مي بخشد. کلاه داري: کلاه در فرهنگ ما، نشانه هايي از بزرگي، سربلندي و سرور بوده، حافظ در اين معنا مي فرمايد: نه هر که طرف کله، کج نهاد و تند نشست کلاه داري و آيين سروري داند به باده ده سر و دستار عالمي يعني کلاه گوشه به آيين سروري بشکن کلاه سروريت کج مباد بر سر حُسن که زيب بخت و سزاوار مُلک و تاج سري قرمز معرّب کِرمِست و غالباً در مفهوم شادي، و نشاط، و هيجان و شور و شعف از آن استفاده مي شده است در چهارشنبه سوري هم به هنگام گذر از آتش خطاب به آن مي گوييم: «زردي من از تو سرخي تو از من» در اين آيين رنگ انفعالي و افسردگي را به آتش مي سپاريم تا از آن رنگ شادي و سرزندگي را وام بگيريم. واژه «دور» و «دَورِ کُلاش» که مفيد معناي دايره و کمال در هندسه است با شش جهت عالم که در پيشتر آمد، تناسب معنايي دارد. پس مطلوب و محبوب اين نظم علاوه بر پاک نژادي، همزادي، يگانگي، زيبايي و دلربايي، نشاط و سروري هم دارد، اين ها همه ويژگي هاي دلبري است که حافظ در نمونه اي آورده است: روي خوب است و کمال هنر و دامن پاک لاجرم همّت پاکان دو عالم با اوست چين: چين در فرهنگ اسلامي، نمادي از سرزمين دور دست است که به دانش شهره شده، در فرهنگ ايراني هم نمادي از زيبايي، هنر و دلربايي است. در نظر شاعران، دلربايان شعري، چشمي بادامي دارند، چشمي که به تعبير دکتر حداد عادل در گزارشي از سفر به ژاپن، خياط آفرينش گويي فراموش کرده يک دو کوک انتهايي آن را باز کند. اين چشم چنان مطلوب شاعران اهل دل بوده که حاضر مي شده اند چله اي را به خيال آن خوش کنند: مرا کيفيّت چشم تو کافيست رياضت کش به بادامي بسازد (بابا طاهر) عطار نيشابوري در منطق الطير در حکايت سيمرغ، گذر سيمرغ را بر فراز چين باعث اصلي علم و زيبايي و شور و غوغاي عالم مي داند: ابتداي کار سيمرغ اي عجب جلوه گر بگذشت بر چين نيمه شب در ميان چين فتاد از وي پري لاجرم پر شور شد هر کشوري هر کسي نقشي از آن پر بر گرفت هر که ديد آن نقش کاري در گرفت آن پر اکنون در نگارستان چينست «اطلبو العلم و لو با لصين» از اينست اين هم آثار صنع از فرّ اوست جمله اُنمودار نقش پر اوست در «مثنوي» مولوي در نزاعي که بين چينيان و روميان در مي گيرد، چينيان نقشي دلپذير بر صفحه مي کشند و روميان آيينه اي را مي سايند تا عکس نقشي را که چينيان کشيده اند، در آينه بتابانند. در اين داستان هم چينيان نمودار نقش آفريني و زيبا نگاري اند. شاعران ما با واژه «چين» و مضامين پيراموني آن صورت ها و ترکيب هاي بديعي در زبان فارسي، پديد آورده اند که همگي دل نشين است. «ها» در «هاچين» مي تواند معادل واژه هان باشد که گاه به اختصار «ها» مي شود و مفيد زنهار و آگاه کردن است. روح ناخودآگاه قوم ايراني از زبان روايتگر، خواننده را به شوق مي آورد، به راه مي کشد، از هند معنا گذر مي دهد و پس از اين که در سلوکي آييني به طرب مي آورد، به وادي چين مي کشاند و از او مي خواهد با تأمّل در زيبايي هاي شگفت چين که گذرگاه سيمرغ جان است توشه راه را برگيرد و در نهايت شادي کودکانه، سرا از پاي نشناسد و در رقص با چيدن دامن، از خاک فرا چينند و با همه عالم به وحدت برسند. اين سروده سر تا پا شور و شعور و شادي است و بياني ديگر از سخن گزنفون، مورخ يوناني(355-430پ.م) است که در کتاب کورشنامه، مي نويسد: ايرانيان «تقوي و فضيلت به فرزندان خود مي آموزند، همانگونه که ديگران خواندن و نوشتن را... در قوانين ايران کوشش مي شود که افراد تربيتي پيدا کنند که آنان را پيشاپيش از دست يازيدن به کارهاي ننگين و شرارت آميز باز دارد.»(3) به راستي ايرانيان در سروده ها، متل ها، مثل ها، و همه عبارت هايي که در زبان و فرهنگ نمود داشته، به کوششي درخور خواسته اند آگاهي و شادي را به مردم خود و جهانيان، ارمغان بدهند و به کودکان خود آموخته اند همه جهان را در شادي آييني خود سهيم کنند، اين آموزه هاي رازآلود را از آن در جان کودکان جاي مي دادند که دريافته بودند: العلم في الصغر کالنقش في الحجر. هندوستان: اين سرزمين در نگاه ما عالم ذَر اجتماع روح هاي پاک و محضر حق بوده است. در«مثنوي» مولوي، در داستان «طوطي و بازرگان» بازرگان به قصد تجارت به هند مي رود و به سفارش هر يک از بستگان، ارمغاني مي آورد، ارمغاني را که براي طوطي گرفتار قفس مي آورد، «خبر» است. طوطي، نُماد روح گرفتار در قفس تن با عالم تعيّنات و تعلّقات است و بازرگان، واسطه فيض و الهام الهي است که با عالم مجرّدات و معرفت و بارگاه حق در پيوند است. با اين که هند در دوره ي اسلامي، نشاني از بت پرستي هم بوده، روايتگر ايراني با استفاده از وجوه مثبت اين فرهنگ ها، دل ها را به تأليف نزديک مي کند. اين سرود پاسخي به نياز همه زمانه ها در گذر از جدايي ها و رسيدن به وحد ت و يگانگي دل ها و دست هاست. حکمت اين بازي در اين است که همگي رسم حضور مي آموزند و ادب جمع را رعايت مي کنند چنان که در بين کودکان بجنوردي رايج است پس از اين بازي، بازي «تاپ تاپ خمير»آغاز مي شود(4) که در اين بازي هم، فروتني و نهان خواني، آموخته مي شود، در اين بازي همه ي اقوام بر دايره اي که همگي را بر يک مرکز گرد کرده، رسم يکرنگي، يکدلي، ادب نشستن مي آموزند و به نشانه ي شکر و شادي، سرود مي خوانند و به سِحر عشق به همه واژه هاي مهمل هم جان و معنا مي بخشند. پي نوشت ها:   1- «در ايران در شاهنامه» نميرم از اين پس که من زنده ام (مجموعه مقالات)، حسن اوري، ص 725. 2- ر.ک: حماسه در رمز و راز ملي، «تازنه ي بهرام». محمدمختاري، 1368. 3- «وقت جوانان چگونه مي گذرد؟» محمدعلي اسلامي ندوشن، مجله هستي، 1380، ص5 4- بازي در کازرون به اين صورت انجام مي شود: صاحب آخرين پاي باقي مانده، باخته به حساب مي آيد. اوستا سر او را به دامن گرفته انگشتان خود را به صورت سيخ يا سه پايه نگه داشته، پشت دست خود را بر پشت او مي گذارد و از او مي پرسد: تپ تپو/ پشت تپو/ تپو تپو/ ناقاره تپو/ سيخ يا سه پايه؟ اگر جوابش درست بود برمي خيزد و الا بر پشتش مشت مي کوبند و سؤال را مکرر مي کنند. براي اطلاع بيشتر رک. کتاب کوچه، دفتر اول، ذيل اتل متل توتوله ... ج اول، ص107-119. منابع و مآخذ: 1ـ دهخدا، علي اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ج دوم از دوري جديد، 1377. 2ـ مولوي، جلال الدين محمد، مثنوي، با اهتمام نصرالله پورجوادي، تهران، امير کبير، ج اول 1363. 3ـ حافظ، خواجه شمس الدين محمد، ديوان، به اهتمام سيد محمدرضا جلالي نائيني، و دکتر نذير احمد، تهران، امير کبير، ج پنجم، 1362. 4ـ کزازي، جلال الدين، نامه باستا ن، ويرايش و گزارش شاهناهي فردوسي، ج اول، تهران، نشر سمت، ج اول 1376 5ـ ستوده، غلامرضا، (به کوشش)، نميرم از اين پس که من زنده ام(مجموعه مقالات )، تهران، دانشگاه تهران، ج اول، 1374. 6ـ فريدالدين عطار نيشابوري، منطق الطير، با مقدمه، تصحيح و تعليقات شفيعي کدکني، تهران، سخن، ج اول، 1383. 7ـ نعمت اللهي فرامرز، ادبيات کودک و نوجوان، تهران، شرکت چاپ و نشر کتاب هاي درسي ايران، ج دوم 1385. 8ـ کريستن سن، آرتور، نمونه هاي نخستين انسان و نخستين شهريار در تاريخ افسانه اي ايران، ترجمه و تحقيق احمد تفضلي، ژاله آموزگار، جلد دوم، تهران، نشر نور، 1368. 9- ندوشن، محمدعلي، «وقت جوانان چگونه مي گذرد؟» هستي (مجله)، دوره ي دوم، شماره3، پاييز 1380. 10ـ ندوشن، محمد، حماسه در رمز و راز ملي، تهران، نشر قطره، 1368. 11ـ شاملو، احمد با همکاري آيدا سرکيسيان، کتاب کوچه، تهران، مازيار، 1377 منبع: پايگاه نور- ش 13 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1674]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن