محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826882555
نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس»
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» نويسنده: افشين ابراهيمي The Matrix: Reloaded سرآغاز موج فيلمنامه هاي متصل فيلمنامه نويس و کارگردان: اندي و لري واچوفسکي، بازيگران: کيانو ريوز، لارنس فيشبرن، کري – آن ماس، محصول 2003، آمريکا.ماتريکس، دنيايي است مجازي که توسط موجوداتي مکانيکي ساخته شده است. اکنون نژاد بشر مجبور است براي بقاي خود، با ارتشي از موجودات ماشيني مبارزه کند. نيو همراه با ترينيتي و مورفيوس، آينده سرنوشت خود را مورد مطالعه قرار داده اند. آن ها براي دستيابي به حقيقت، از توانايي هاي فوق العاده و تجهيزات پيشرفته خود استفاده مي کنند، اما غلبه بر اسميت که از مأموران پرقدرت ماتريکس است و توانايي تکثير خود را دارد، بسيار مشکل به نظر مي رسد. «ماتريکس چيست؟» اين سؤالي بود که در فيلم ماتريکس چند بار پرسيده مي شد و بالاخره، مورفيوس اين سؤال را تکرار مي کرد و جوابش را هم مي داد. اين سؤال، که شعار تبليغاتي فيلم هم شد، پايه اي بود براي فيلمنامه اي که عوامل جذابيت فيلمنامه ها و داستان هاي علمي، تخيلي را با مفاهيم فلسفي و مذهبي به هم آميخته بود. در بين تعداد زياد فيلمنامه هاي ساده انگارانه عامه پسند، ماتريکس فيلمنامه اي بود که با ساختار مناسبش، داستاني پيچيده و دشوار را روايت مي کرد. نحوه معرفي شخصيت ها و ترتيب وقايع سکانس هاي اوليه، طوري بود که به جاي روشن کردن مخاطب، او را هر چه بيش تر سردرگم مي کرد. هرچند که انتخاب چنين نحوه روايتي، به دليل ايجاد تعليق مي تواند باعث جذب مخاطب شود، اما اندک زياده روي در آن مي تواند ارتباط او را قطع کند و در نتيجه نقطه اوج و کشمکش هم زماني فرا مي رسد که خط ارتباطي فيلمنامه با مخاطب قطع شده و ديگر اثري ندارد. اما دقيقاً در مناسب ترين زمان که تعليق و انتظار به حداکثر خود رسيده است، چند سکانس پرديالوگ پشت سر هم مي آمد که مورفيوس «ماتريکس» را براي نيو توضيح مي داد. افرادش را معرفي مي کرد، سفينه اش را نشان مي داد و ... و تا پايان فيلم هم آميزه اي از سکانس هاي اکشن و مفاهيم پيچيده فلسفي به دنبال هم مي آمد. برادران واچوفسکي سعي کرده اند در فيلمنامه دنباله ماتريکس هم مطابق فرمول موفق قبلي حرکت کنند. سکانس افتتاحيه بار ديگر صحنه اکشني است که ترينيتي توانايي هاي فوق العاده اش را به نمايش مي گذارد. چند سکانس بعدي شامل معرفي فرماندهان سفينه هاي ديگر زايان و بالاخره آشنايي با زايان و مردم آن است و بعد دوباره نوبت به صحنه هاي اکشن مي رسد. فيلمنامه ماتريکس: اجراي مجدد مثل فيلمنامه قبلي سرشار از ارجاعات پيچيده اي است که به خوبي در دل صحنه ها پنهان شده است. باز هم شخصيت هايي وارد داستان مي شوند که اسمشان معناي دوگانه اي دارد و عمق بيش تري به شخصيت پردازي آن ها مي دهد، مثل پرسيفون، کين (قابيل) و سراف (اسرافيل). بار ديگر اشارات پنهان و آشکار به اعداد 101 و 303 مي شود و دوباره مأمور اسميت ارجاعي به انجيل مي دهد. اما اين بار تعداد و طول سکانس هاي اکشن بسيار بيش تر است. يکي از نکات مثبت فيلمنامه اول، فاصله گذاري بسيار مناسب آن بين سکانس هاي اکشن و سکانس هاي آرام بود. يکي از مهم ترين نکاتي که در فيلمنامه هاي اکشن بايد رعايت شود، ريتمي است که فيلمنامه با توالي سکانس ها ايجاد مي کند. به اين صورت که بين سکانس هاي اکشن بايد فرصتي براي افت ريتم و استراحت مخاطب در نظر گرفته شود و در عين حال نبايد سکانس هاي فاصله گذاري آن قدر زياد يا طولاني شوند که ريتم افت کرده و مخاطب خسته شود. فيلمنامه ماتريکس نمونه بسيار خوبي از اين لحاظ بود (هرچند که با بهترين نمونه رعايت اين اصل، در فيلمنامه ترميناتور 2: روز داوري فاصله زيادي داشت). سکانس هاي اکشن به خوبي بين سکانس هاي پرديالوگ و کندتر پخش شده بودند و در فواصل صحنه هاي پرُ زد و خورد، مفاهيم فلسفي (مثل تقابل وجود با احساس وجود و همين طور اثبات ويروس بودن انسان ها!) هم مطرح شد. اما در فيلمنامه دوم فاصله صحنه هاي اکشن کم تر و کم تر شده است که دو مشکل ايجاد کرده است؛ نخست اين که سکانس هاي فاصله گذاري به دليل قلت و کوتاهي ديگر نمي توانند مثل چسب سکانس هاي اکشن را به هم متصل کرده و پيوستگي آن ها را حفظ کنند و ديگر اين که بخش قابل توجهي از زد و خوردها فاقد مقدمه و توجيه منطقي است. بدتر از همه درگيري سراف و نيو است که بي منطقي آن تا جايي پيش مي رود که خود نيو هم از آن تعجب مي کند و مي گويد: «به جاي اين که با من مبارزه کني، مي توانستي سؤال کني!» به نظر مي رسد که اين بار فيلمنامه نويس ها در تلاش براي دستيابي به موفقيتي بزرگ تر از فيلم اول، سعي کرده اند هر صحنه جذابي را که به فکرشان مي رسد، در فيلمنامه شان بگنجانند و در نتيجه زياده روي در اين راه، ارتباط منطقي صحنه ها و توجيه وقايع را فراموش کرده اند. پايکوبي مردم زايان نه تنها پذيرفتني نيست، بلکه فضاي آن هم در تضاد با چيزي است که دو فيلمنامه تا اين جا بنا کرده اند. دليل پرسيفون براي بردن نيو پيش کليدساز و آن چه در مقابلش مي خواهد. با توجه به معرفي کوتاه او و مرووينژيان، جا نمي افتد و از همه بدتر تکرار اشتباه فيلم اول است: زنده کردن يک مرده با توجيه «عشق». اگر در فيلمنامه اول سير وقايع و فضاي ايجادشده باعث مي شد که ضعف منطقي زنده شدن نيو زياد به چشم نيايد، اما اين بار در مورد ترينيتي اين ضعف بسيار بزرگ تر و آشکارتر است. نقطه قوت دو فيلمنامه که وقايع غيرمنطقي را با دليل وقوع در «ماتريکس» - و نه در دنياي واقعي – توجيه مي کند، در مورد زنده شدن نيو و ترينيتي در دنياي واقعي صدق نمي کند. اختلاط غيرقابل توجيه ديگري که بين ماتريکس و دنياي واقعي در فيلمنامه دوم وجود دارد، اين است که اسميت خودش را در قالب برنامه کامپيوتري روي ساير برنامه هاي ماتريکس کپي مي کند، اما تأثير کپي کردن او بر کين (که نامش نشانه خيانتکاري و برادرکشي او است) در «ماتريکس» در دنياي واقعي و در زايان هم باقي مي ماند! اما بعد از اکشن هاي فراوان و بدون منطق، واچوفسکي ها ناگهان به ياد مي آورند که بخشي از جذابيت فيلمنامه اول به خاطر مفاهيم سايبرپانک پيچيده آن بود و لازم است در اين فيلمنامه هم مقداري از آن را بگنجانند. اين جاست که سر و کله آرشيتکت پيدا مي شود و همان طور که خودش هم در ابتداي صحتبش به نيو مي گويد: «بعضي از جواب هايم را نخواهي فهميد»، او موضوعاتي پيچيده را با کلامي بسيار فاخر و سنگين بيان مي کند و هرچند که ديالوگ نويسي مناسب اين شخصيت (از جمله استفاده مکرر از اصطلاحات علمي و ثقيلي مثل thus و ergo)، نمونه موفقي از شخصيت پردازي با استفاده از ساختار و لحن ديالوگ است، اما در مقابل مخاطب هم – مثل نيو – بخش زيادي از حرف هاي او را نمي فهمد. اين بمباران اطلاعاتي بي موقع که همه چيز را در يک سکانس مي خواهد بيان کند، بهترين ايده فيلمنامه را خراب کرده است: در طول دو فيلمنامه طولاني، با اصول «ماتريکس» آشنا شده ايم، آن را شناخته ايم و برايمان خصوصيات و ساختارش جاافتاده است، اما حالا آرشيتکت، که خود برنامه نويس «ماتريکس» است، ناگهان همه ذهنيت ايجادشده را به هم مي ريزد و مي گويد که «يگانه» نوعي سوپاپ اطمينان است که خود ماتريکس براي جلوگيري از ويرانيش پيش بيني کرده، زايان به خواست ماتريکس تشکيل شده و نيو ششمين «يگانه» و اين زايان ششمين زايان است! اين جاست که فيلمنامه ماتريکس هم بالاخره به چيزي مي رسد که راجر ايبرت آن را «سندرم کايزر سوزه» مي نامد (اشاره به نام شخصيت فيلم مظنونان هميشگي)، پاياني که مشخص مي کند تمام نتيجه گيري ها از ابتدا تا به اين جا اشتباه يا دروغ بوده است. در حالي که مورفيوس در طول دو فيلمنامه به تمام بدبينان و تکذيب کنندگان (از اهالي زايان گرفته تا بينندگان فيلم) ثابت کرده که پيشگويي درباره «يگانه» درست است و مطابق آن، «يگانه» ماتريکس را نابود خواهد کرد. ناگهان مشخص مي شود که «پيشگويي» اساساً اشتباه بوده است. اهميت سندرم کايزر سوزه ماتريکس: اجراي مجدد در اين است که زماني آن را رو مي کند که آن قدر داستان پيش رفته و ساختار جاافتاده که هيچ انتظاري برايش وجود ندارد؛ مشابه فيلمنامه از شام تا بام تارانتينو که تقريباً در ميانه هاي فيلمنامه که ماجراها کاملاً واقعي پيش رفته است، ناگهان خون آشام ها را رو کرده و به اين ترتيب تأثيرش را عميق تر مي کند. اما برادران واچوفسکي بعد از ضايع کردن اين ايده درخشان باز هم فاصله گذاري را فراموش کرده اند و بلافاصله نيو را به اخذ تصميمي مخالف تمام «يگانه»هاي پيشين وا مي دارند؛ او حاضر نمي شود رهبر تأسيس يک زايان جديد شود و براي نجات احتمالي ترينيتي از مرگ، نابودي تمام انسان ها را انتخاب مي کند. فراموش کردن لزوم وجود يک سکانس فاصله گذاري در اين قسمت فيلمنامه، باعث مي شود مخاطب که هنوز از شوک اطلاعات ارائه شده در سکانس قبل بيرون نيامده، شوک دوم را از دست بدهد. زمان بندي نامناسب در ارائه اطلاعات باعث مي شود که مقدمه چيني قبلي مبني بر متفاوت بودن نيو از «يگانه»هاي قبلي (نيو: جواب سؤالم را ندادي، آرشيتکت: تو خيلي زودتر از قبلي ها اين را فهميدي.) در بين بمباران اطلاعاتي که به سرعت و بدون فاصله، طي يک سکانس ارائه شده، گم شود. اما در مورد سکانس هاي اکشن بايد توجه داشت که در بعضي موارد، عمده جذابيت اين سکانس ها مديون ايده اي است که در فيلمنامه مطرح شده، نه اجراي آن، فيلم ترميناتور2، به عنوان اثري با اکشن فراوان و جلوه هاي ويژه خيره کننده و به عنوان يکي از معدود آثار اکشن تاريخ سينما که فيلمنامه اش مورد توجه و تحسين قرار گرفته، اين مسئله را به خوبي نشان داد. هرچند نمي توان منکر توانايي قابل تحسين مسئولان جلوه هاي ويژه و کارگردان آن فيلم در نمايش ذوب شدن مرد جيوه اي و يا ورود سيال او به هلي کوپتر شد، اما در درجه اول، خلق اين ايده ها توسط فيلمنامه نويسان است، که منتهي به شگفتي بيننده فيلم مي شود. جذابيت بصري سکانس هاي اکشن هر دو فيلم ماتريکس هم مديون فيلمنامه هاي آن هاست. در فيلمنامه ماتريکس: اجراي مجدد ايده تکثيرشدن مأمور اسميت، منجر به خلق چشمگيرترين سکانس اکشن فيلم شده که در آن نيو با ده ها اسميت مي جنگد. اما مزيت فيلمنامه دوم به اولي اين است که اين بار طنز هم به فلسفه و اکشن اضافه شده است. اسميت، احتمالاً به خاطر رها شدن از تسلط «ماتريکس»، بامزه شده و در عين جديت، متلک بارِ نيو و همانندهاي خودش مي کند. «لينک» چند شوخي کلامي خوب در فيلم دارد و حتي مورفيوس خشک و جدي هم به اسميت متلک مي گويد. ضمن اين که گذشته از شوخي هاي کلامي، ديالوگ هاي فيلمنامه (به خصوص گفته هاي اسميت و مورفيوس) نسبت به ماتريکس پيشرفت کرده است. با اين حال لطمه اي که کثرت، نزديکي و بي منطقي سکانس هاي اکشن به فيلمنامه زده، بيش از اين هاست که اين نکات مثبت بتواند آن ها را جبران کند. البته بايد توجه داشت که ماتريکس، اجراي مجدد عملاً يک فيلم کامل نيست، بلکه نيمه اي از يک فيلم است و شايد قضاوت درباره آن – بدون در نظر گرفتن فيلمنامه فيلم سوم، انقلاب ماتريکس – اساساً اشتباه باشد. چرا که اين دو عملاً يک فيلمنامه هستند و فقط به خاطر طولاني شدن مدت زمان فيلم دو قسمت شده اند و نمي توان مثل فيلمنامه هاي دنباله ها، آن ها را دو فيلمنامه مستقل دانست. ماتريکس، اجراي مجدد مي تواند سرآغازي براي فصل جديدي در فيلمنامه نويسي باشد؛ فيلمنامه هاي متصل. همان طور که اصول فيلمنامه نويسي فيلم با مجموعه تلويزيوني يکسان نيست و هر يک ويژگي هاي خاص خود را دارد، فيلمنامه هاي فيلم هاي متصل هم با فيلم هاي مستقل با دنباله سازي ها اصول متفاوتي دارد. ماتريکس تنها نمونه اين چنيني نيست و با توجه به اين که فيلم بعدي کوئنتين تارانتينو، بيل را بکش، هم تبديل به دو فيلم متصل شده است، مي توان انتظار داشت که در آينده فيلمنامه هاي دو گانه يا چند گانه بيش تري نوشته شود که نه مثل يک فيلم واحد هستند و نه مثل دنباله سازي ها استقلال دارند. قطعاً گذر زمان و تکرار اين تجربه ها باعث مي شود که براي اين فيلمنامه ها هم اصول خاصي در ساختار و در ويژگي فاصله گذاري نقطه انقطاع ايجاد شده و جا بيفتد. در اين صورت ماتريکس: اجراي مجدد – علي رغم ضعف هايش – به عنوان سرآغاز مسير جديدي در فيلمنامه نويسي در يادها خواهد ماند. منبع:ماهنامه فيلمنامه نويسي فيلم نگار / مهر 1382 / سال دوم / شماره 14 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]
صفحات پیشنهادی
نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس»
نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» نويسنده: افشين ابراهيمي The Matrix: Reloaded سرآغاز موج فيلمنامه هاي متصل فيلمنامه نويس و کارگردان: اندي و لري واچوفسکي، ...
نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» نويسنده: افشين ابراهيمي The Matrix: Reloaded سرآغاز موج فيلمنامه هاي متصل فيلمنامه نويس و کارگردان: اندي و لري واچوفسکي، ...
فيلمي درباره نياز
فيلمي درباره نياز نويسنده:راجر ابرت مترجم: مينا خورشيدي نگاهي به فيلمنامه « رودخانه يخ زده» گاهي اوقات اجراي دو بازيگر آن قدر هماهنگ و کامل است که احساسات دو شخصيت را نسبت به هم بي آن که مستقيم درباره اين ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
فيلمي درباره نياز نويسنده:راجر ابرت مترجم: مينا خورشيدي نگاهي به فيلمنامه « رودخانه يخ زده» گاهي اوقات اجراي دو بازيگر آن قدر هماهنگ و کامل است که احساسات دو شخصيت را نسبت به هم بي آن که مستقيم درباره اين ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
مبارزه با شمشير دامو کلس
مبارزه با شمشير دامو کلس نويسنده: ونداد الوندي پور نگاهي به فيلمنامه « رودخانه يخ زده» 1) فيلمنامه نويسان هاليوودي و شبه هاليوودي ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
مبارزه با شمشير دامو کلس نويسنده: ونداد الوندي پور نگاهي به فيلمنامه « رودخانه يخ زده» 1) فيلمنامه نويسان هاليوودي و شبه هاليوودي ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف»
نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف»-نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف» نويسنده: سحر عصر آزاد ... نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف» .... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف»-نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف» نويسنده: سحر عصر آزاد ... نگاهي به فيلمنامه «آندري روبلف» .... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
شخصيت هاي منفعل در برابر موقعيت هاي خوب
شخصيت هاي منفعل در برابر موقعيت هاي خوب نويسنده: اميررضا نوري پرتو نگاهي به فيلمنامه « کودک و فرشته» کودک و فرشته ازآن فيلمنامه هايي دارد که ايده اوليه شان به خودي خود جذاب و درگيرکننده است؛ دو نوجوان در ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
شخصيت هاي منفعل در برابر موقعيت هاي خوب نويسنده: اميررضا نوري پرتو نگاهي به فيلمنامه « کودک و فرشته» کودک و فرشته ازآن فيلمنامه هايي دارد که ايده اوليه شان به خودي خود جذاب و درگيرکننده است؛ دو نوجوان در ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
درجست و جوي ظرفيت هاي از دست رفته
درجست و جوي ظرفيت هاي از دست رفته نويسنده: سپهر ماکان نگاهي به فيلمنامه «آل» آل داستان خود را خوب و روان تعريف نمي کند. ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
درجست و جوي ظرفيت هاي از دست رفته نويسنده: سپهر ماکان نگاهي به فيلمنامه «آل» آل داستان خود را خوب و روان تعريف نمي کند. ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
يک اعتراف عاشقانه
يک اعتراف عاشقانه نويسنده: سحر عصرآزاد نگاهي به فيلمنامه « طلا و مس» فيلمنامه طلا و مس را مي توان تکميل کننده قصه هايي با ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
يک اعتراف عاشقانه نويسنده: سحر عصرآزاد نگاهي به فيلمنامه « طلا و مس» فيلمنامه طلا و مس را مي توان تکميل کننده قصه هايي با ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
سرزمين عجايب جديد آليس
سرزمين عجايب جديد آليس نويسنده :هادي علي پناه نگاهي به فيلمنامه « آليس در سرزمين عجايب» تيم برتون مرد عجيبي است. ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
سرزمين عجايب جديد آليس نويسنده :هادي علي پناه نگاهي به فيلمنامه « آليس در سرزمين عجايب» تيم برتون مرد عجيبي است. ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
رهايي از مشکلات به کمک پري دريايي
رهايي از مشکلات به کمک پري دريايي ترجمه آتوسا اسکويي گزارش توليد ... آدم هميشه دنبال دو چيز است:ستاره بودن واصالت. به ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
رهايي از مشکلات به کمک پري دريايي ترجمه آتوسا اسکويي گزارش توليد ... آدم هميشه دنبال دو چيز است:ستاره بودن واصالت. به ... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک نويسنده: سعيد مستغاثي نگاهي به فيلمنامه « کتاب ... احادیث و روایات: امام صادق (ع):حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در. ... از سه گانه ماتريکس گرفته تا تئوري توطئه و وي براي وندتا و تهاجم و تا همين شرلوک هلمز ..... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک نويسنده: سعيد مستغاثي نگاهي به فيلمنامه « کتاب ... احادیث و روایات: امام صادق (ع):حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در. ... از سه گانه ماتريکس گرفته تا تئوري توطئه و وي براي وندتا و تهاجم و تا همين شرلوک هلمز ..... نگاهي تطبيقي به دو «ماتريکس» ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها