محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826912500
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک نويسنده: سعيد مستغاثي نگاهي به فيلمنامه « کتاب ايلاي» نمي توان فيلم کتاب ايلاي را تنها نتيجه فيلم سازي برادران هيوز(که مهمترين آثارشان در جهنم به سال 2001 و جامعه تهديد شده در سال 1993 بوده) و حتي تأليف نويسنده گمنامي با اسم گري ويتا دانست که اين نخستين فيلمنامه اش به شمار مي رود و با نام مستعار GAZ تا کنون يک تدوينگر بازي هاي کامپيوتري بوده است. خصوصاً که کتاب ايلاي يک فيلم ايدئولوژيک آخرالزماني به شماررفته و نه برادران هيوز و طبعاً نه گري ويتا هيچ کدام تاکنون طي فعاليت هنري شان نشاني از تمايل به اين گونه آثار بروز نداده اند. اگرچه در اين يکي دو ساله، بسياري از سينما گران بي ارتباط با اين نوع سينما( بنا به سياست هاي غالب کمپاني هاي هاليوودي) وارد اين عرصه شده اند؛ همچون کوئنتين تارانتينو، متيو کاسوويتس، لارس فن ترير، ويليام فريد کين و حتي امثال مارتين اسکورسيزي و ... اما به نظر مي آيد مهم ترين عنصر سازنده فيلم کتاب ايلاي، تهيه کننده آن جوئل سيلور باشد که در کارنامه سينمايي اش، تعداد زيادي فيلم هاي ايدئولوژيک و به خصوص آخر الزماني يافت مي شود. از سه گانه ماتريکس گرفته تا تئوري توطئه و وي براي وندتا و تهاجم و تا همين شرلوک هلمز که گاي ريچي درباره فراماسونزي در سال جاري جلوي دوربين برد. از همين رو فيلم کتاب ايلاي در ميان خيل آثار آخرالزماني امروز،جايگاه خاصي پيدا مي کند. مشخص است که فيلم به سبک و سياق توليد در هاليوود، به صورت طرح يا قصه و داستان توسط تهيه کننده يعني جوئل سيلور سفارش داده شده، سپس آن را براي تبديل شدن به فيلمنامه به گري ويتا سپرده اند و بعد از آن، برادران هيوز براي کارگرداني آن انتخاب شده اند. اما آن چه بيش از هريک از عوامل يادشده در فيلم کتاب ايلاي روش است، همانا تأثير شخص جوئل سيلور بر کليت ساختار روايتي و سينمايي اثر است. شباهت هاي انکار ناپذيري که مابين توليدات پيشين سيلور و فيلم کتاب ايلاي به چشم مي خورد، مي تواند اثبات اين مدعا باشد. داستان فيلم مانند برخي از آثار اخير سينماي آخرالزماني همچون جاده يا لژيون و يا بابل پس از ميلاد، يک قصه پست آپوکاليپتيک يا پسا آخر الزماني است. يعني تمدن بشري به دلايل نامشخصي نابود شده و حالا تعداد معدودي که باقي مانده اند، براي بقا يا حفظ نسل انسان، تلاش مي کنند. اما اگرچه در فيلمي مانند جاده چندان از علل نابودي تمدن بشري سخن نمي رفت، ولي در فيلم کتاب ايلاي به تدريج و با پيشروي داستان که سؤالات بيشتري در ذهن مخاطب ايجاد مي گردد، سعي شده نه به طور واضح و مشخص، بلکه با ارائه کدهاي روايتي، به چگونگي آن ويراني اشاره شود. مثلاً در يکي از صحنه هاي مياني فيلم که شخصيت اصلي داستان براي دختري که همراهش است، گذشته را توضيح مي دهد، اين اشاره ها وجود دارد. او مي گويد: « جنگ يک سوراخ بزرگ در آسمان ايجاد کرد، خورشيد پايين آمد و همه چيز و همه کس را سوزاند. من سرگردان و آواره بودم. واقعاً نمي دانستم که چه بکنم يا کجا بروم. فقط از اينجا به آنجا مي رفتم و سعي مي کردم زنده بمانم...» در جايي ديگر از فيلم نيز صحبت از جنگي است که رخ داده و بسياري از مظاهر تمدن را به نابودي کشانده است؛ جنگي که سوراخي در آسمان ايجاد کرده يعني لايه اوزون را پاره کرده است. بنابراين جنگ ياد شده، احتمالاً يک جنگ هسته اي بوده که باعث سوختن و کوري بسياري از بازماندگان کره خاکي گرديده است. به گونه اي که هرچه در کادر دوربين ديده مي شود، خرابي و ويراني و قتل و غارت و کشتار است. در همان نخستين سکانس فيلم که دوربين روي اجساد متلاشي شده تراکينگ مي کند و يک گربه وحشي لاغر به يکي از اين اجساد يورش برده، دوربين آرام و با زمينه صداي نفس کشيدن پشت ماسک به کمينگاه مردي تنها با سرو روي پوشيده نزديک مي شود که با تير و کمانش، گربه بخت برگشته را نشانه رفته و سپس تير از کمان رها شده، از آن گربه، شام شب مرد را فراهم مي آورد. از همين جا و با پازل شدن سکانس بعدي که مرد به خانه مخروبه اي پناه مي برد و به فراهم آوردن غذايش و همچنين استراحت مشغول مي شود، به راحتي مي توان پي برد که فاجعه عظيمي روي کره خاکي اتفاق افتاده است.( اينچنين فيلمنامه و فضاي قوي فيلم کتاب ايلاي، با طمأنينه و سنگيني خاصي به سنگيني فاجعه اي که اتفاق افتاده، مخاطبش را با حادثه عظيمي که کره زمين را به خاک و خون کشيده، آشنا مي کند.) مرد تنها ( با بازي دنزل واشينگتن) که در دل بيابان هاي بي آب و علف و خرابه هاي تمدن بشري به سوي مکاني نامعين، پيش مي رود، فقط در يک صحنه فيلم، وقتي تقريباً به انتهاي مسيرش رسيده، خود را ايلاي معرفي مي کند. مردي با سر و وضعي پر گرد و خاک و کوله اي که درونش کتابي پنهان ساخته است. کتابي که هر از گاهي آن را از درون پارچه هاي محافظش خارج کرده و مطالعه مي کند. او براي محافظت ازاين کتاب تا سر حد مرگ پيش مي رود و با سلاح هايي که در اختيار دارد، از جمله يک تيغ بلند، يک اسلحه اتوماتيک و يک تير و کمان، با کساني که بخواهند به آن دسترسي پيدا کنند، مقابله مي کند. اما هنگامي که ايلاي به شهري مي رسد و در مي يابيم که در آن شهر فردي به نام کارنگي( گري اولدمن) هم با استخدام عده اي از راهزنان و اراذل در پي همان کتاب است کنجکاو مي شويم که چه موضوع با اهميتي در آن کتاب وجود دارد که فردي همچون کارنگي با آن دم و دستگاه آل کاپوني سعي در به دست آوردنش دارد. خود کارنگي در يکي از صحنه هاي فيلم در مقابل پرسش معاونش درباره آن همه اشتياق و صرف سرمايه مادي و انساني که کارنگي براي دستيابي به آن کتاب هزينه مي کند، پاسخ مي دهد: « آن کتاب يک اسلحه است که قلب ها و مغزهاي ضعيف و نااميد را نشانه مي رود. اگر ما مي خواهيم برجايي گسترده تر از اين شهر حکم برانيم، به آن کتاب نياز داريم. مردم از همه جاي دنيا خواهند آمد اگر کلمات از آن کتاب باشد...» روشن مي شود که کتاب مورد بحث، شبيه آن چه در اينديانا جونز و صندوقچه گم شده ( استيون اسپيلبرگ) وجود داشت، تصاحبش مي تواند حکومت جهاني را به صاحبش ببخشد. کتابي که با هوشمندي جوئل سيلور و برادران هيوز و گري ويتا، تا آخرين سکانس هاي فيلم، ديده نمي شود و مخاطب به طور قطعي نمي تواند به ماهيت آن پي ببرد. سولارا شخصيت ديگر فيلم است که کارنگي با گروگان گرفتن مادرش، کلوديا، او را براي جلب نظر ايلاي جهت ماندن در آن، نزد او مي فرستد. در همان ديدار، ايلاي کلماتي از کتاب را براي سولارا به صورت دعاي پيش از شام زمزمه مي کند. بالاخره با نشانه هايي که سولارا ناگزير و به دليل شکنجه مادرش به کارنگي مي گويد( با انگشتانش، علامت حک شده روي جلد کتاب را که يک صليب است نمايش مي دهد) اين فکر در ذهن مخاطب قوت مي گيرد که کتاب ياد شده، همان کتاب مقدس مسيحيان يعني انجيل است. اگرچه در صحنه اي که سولارا سعي دارد تا از خواب ايلاي استفاده کرده و نگاهي به کتاب بيندازد، تنها کلمه ايلاي را روي آن مي توان ديد. از همين روست که وقتي در اواخر فيلم، کارنگي کتاب را با زور اسلحه از ايلاي مي گيرد و نقش صليب را روي آن مي بينيم، هنوز در شک هستيم که آيا کتاب اصلي به دست او رسيده يا باز هم ايلاي کلک ديگري سوار کرده و دوباره به کارنگي رو دست زده است! اما در برخي صحنه هاي ديگر هم ايلاي که يا سولارا براي رسيدن به هدفش ( که آن را غرب ذکر مي کند!)، در بيابان ها و اماکن مخروبه ره مي سپرد، همچنان از آيات کتاب مقدس برايش مي خواند تا شک مخاطب درباره محتواي کتاب کمتر و کمتر شود. آن چه که اهميت نسخه کتاب مقدسي را که در اختيارايلاي قرار دارد، بيشتر مي کند، آن است که از فحواي صحبت هايي که از طرف کارنگي بيان مي شود، متوجه مي شويم که کليه نسخه هاي اين کتاب پس از جنگ هسته اي، سوزانده شده است.( چرا و از سوي چه کساني؟ توضيحي داده نمي شود) و آن چه نزد ايلاي است تنها نسخه باقي مانده به شمار مي آيد؛ نسخه اي که گويا قراراست تمدن بشري را از اضمحلال نجات بخشد و نسل انسان ها را از نابودي برهاند. جوئل سيلور، برادران هيوز و فيلمنامه نويسشان گري ويتا براي پيشبرد سير دراماتيک قصه و فيلمنامه تا اينجاي کار، مسيرجذاب و پر کششي را در نظر گرفته اند. اگرچه برخي شخصيت ها از جمله شخصيت خود ايلاي،کاملاً کليشه اي بوده و همان فرد برگزيده و رويين تني است که همه را حريف بوده و قرار است يک تنه با رساندن کتاب ياد شده به مقصدي در غرب، تمدن و نسل بشري را از اضمحلال نجات بخشد.( اگرچه سازندگان فيلم تلاش دارند ويژگي رويين تني را از وجود ايلاي بزدايند تا نکند وجه خرافه فيلم غلبه کرده و آن چه را که درباره محافظت از او در مقابل هر کس و هر چيزي براي رساندن کتاب، ذکر مي کند، همانند مسيح، تنها تا پايان مأموريتش برقرار بدانند. اما به هر حال مقاومت او در برابر گلوله اي که ازسوي کارنگي به شکمش شليک شده، با وجود پانسمان و باندپيچي براي جلوگيري از خون ريزي، به هر حال از حد و توان يک انسان معمولي، آنچنان که کارنگي وصف مي کند، خارج است. اين رويين تني را حتي در درگيري با دار و دسته کارنگي در زماني که قصد دارد با کتاب از شهر خارج شود، شاهديم که چگونه نخستين گلوله ها بر او اثر نمي کنند.) اما خودش درباره مأموريتي که شامل حالش شده، به سولارا چنين توضيح مي دهد: « روزي صدايي شنيدم که نمي دانم چگونه آن را توضيح دهم. مثل اين که از درون من، کسي مرا صدا مي کرد. اما مي توانستم آن را بشنوم. آن صدا واضح و روشن بود به روشني يک روز. روشن بود، همان طوري که الان تو با من صحبت مي کني. آن صدا به من گفت که کتاب را به طرف غرب ببرم. آن صدا به من گفت که يک راه عبور در کنار من وجود دارد. و من در اين راه هدايت مي شوم تا کتاب را به مکاني امن برسانم. آن صدا به من گفت که من در برابر همه چيز و هر کسي حمايت خواهم شد و مرا در راه خودم نگه خواهد داشت، اگر من ايمان داشته باشم. اين موضوع مربوط به 30 سال پيش است و من از آن موقع اين مسير را در پيش گرفته ام...» اما در برابر اين منجي آخر الزمان و مسيح موعود که پس از حضرت مسيح(ع) براي دومين بار کتاب مقدس را براي هدايت بشر به سوي جايگاه امنش حمل مي کند، کارنگي ضد مسيح و به قول کتب مقدس، دجال به شمار مي آيد که مي خواهد به سوءاستفاده از آن کتاب، مردم را به آيين شيطاني خود درآورد. شايد اين يکي از ويژگي هاي بارز محتوايي فيلم کتاب ايلاي در برابر ديگر آثار مشابه آخرالزماني باشد که در طول فيلم، مسيح و ضد مسيح را به طور علني و ملموس در تقابل و جنگ با يکديگر قرار مي دهد. ايلاي از همه آن چه درباره مسيح موعود گفته شده، برخوردار نشان داده مي شود؛ کتاب مقدس، محافظت غيبي، رويين تني( چنانچه مانند حضرت مسيح (ع) که به روايت مسيحيان پس از مصلوب شدن و دفن، مجدداً زنده شد و به آسمان ها رفت، ايلاي نيز پس از اين که مورد اصابت گلوله کارنگي قرار گرفت و بر زمين افتاد و ظاهراً مرد، اما پيش از بازگشت سولارا، برخاسته و همچنان به راه خويش و مأموريتش ادامه داد) و اين که او مدام از آيات کتاب مقدس براي صحبت و نصيحت مردم بهره مي جويد و ... و کارنگي هم تقريباً داراي ويژگي ها و خصوصيات ضد مسيح و دجال، آن چنان که کتب مقدس روايت کرده اند، هست؛ تشکيلاتي مخوف براي حکومت بر جوامع دارد، به استثمار و بهره کشي از انسان ها مشغول است و مي خواهد با سوءاستفاده از کتاب مقدس و با ظاهر مسيحايي، آدم ها را تسليم نيات پليد خود گرداند. شخصيت کارنگي را مي توان قوي ترين شخصيت فيلم کتاب ايلاي محسوب کرد که از يک سو نگران حفظ کتاب مقدس است و خود را بزرگ شده با آن مي داند و از سوي ديگر دم از نيات شيطاني خويش براي سوء استفاده از آن مي زند. برادران هيوز و گري ويتا( و البته در اصل همچنان که گفته شد، جوئل سيلور) به نوعي شخصيت او و افرادش را همسان دار و دسته هاي خلافکار فيلم هاي وسترن تصوير کرده اند تا با بهره گرفتن از آن فضا و تضادش با تصاوير تمدن امروز بشري، بتوانند به اصطلاح تمدني را که بر ويرانه هاي جنگ آخرالزمان بنا مي شود،به تصوير بکشند. از همين رو اساساً نوع فضاسازي خصوصاً در سکانس هاي نخستين، به شدت فيلم هاي وسترن را تداعي مي کند . مردي يکه و تنها از ناکجا آبادي به آن شهر مخروبه مي رسد که خرابي ها آن را کاملاً شبيه شهرک هاي فيلم هاي وسترن کرده، با آن تک خيابان اصلي و يک بار يا کافه که در اختيار رئيس باند خلافکاران است و حتي نحوه ورود ايلاي به فروشگاه شهر با آن لگدي که به در مي زند و يا شکل ورود دار و دسته کارنگي به خيابان اصلي که انگار در فيلم ريوبراوو هاوارد هاکس، برادران جو بردت به شهر وارد شده اند! چنين فضاي وسترن گونه در مقابل فضاي منطقه اي قرار مي گيرد که هدف و مقصود اصلي راه ايلاي در غرب است؛ همان جايي که از فراز پل معروف و اين بار تخريب شده گلدن گيت سان فرانسيسکو ديده مي شود و ايلاي بالاخره سخن از رسيدن به مکان مورد نظرش مي گويد. مکاني که در آن ( شبيه به کشتي نوح فيلم 2012) اکثر نشانه هاي علمي و فرهنگي و هنري و اقتصادي تمدن بشري گرد آوري شده و يک دستگاه چاپ نيز به آنها اضافه شده تا دوباره دستاوردهاي علمي و فرهنگي را نشر دهند و در اين ميان به قول لومباردي که گويا مسئوليتي در جمع آوري مظاهر فرهنگ و تمدن بشري دارد، جاي کتاب مقدس خالي بوده که آن هم توسط ايلاي اضافه مي شود. در واقع مي توان همه آن تصاوير شهرک هاي مخروبه که فضاي وسترن قرون 17 و 18 و 19 ميلادي در اوايل پاگيري نخستين کلوني هاي مهاجرنشين در قاره نو را تداعي مي کند، در راستاي تمامي نماهاي تکان دهنده اي به حساب آورد که از بقاياي سمبل هاي تمدن قرن بيستمي نشان داده مي شود، مانند بزرگراه ها و پل هاي غول آسايي که مورد اصابت بلايي آسماني واقع شده اند. در واقع سازندگان کتاب ايلاي به نوعي تمدن قرن بيستمي بشر امروز در آمريکا را با همان روح و درون مايه توحش و بربريت وسترني قرون پيشين، تصوير کرده اند؛روح و درون مايه اي که از کتاب مقدس خالي بوده است و در طي قرون تنها شکل و قواره عوض کرده است.( همان نگاه کوبريکي به همساني ميمون هاي ميليون ها سال پيش روي زمين با بشر امروزي در مواجهه با سنگ صيقل خورده آسماني در فيلم 2001:يک اديسه فضايي) اما سؤال اساسي اينجاست که اين کدام کتاب مقدس و آسماني است که همه نسخه هايش، پس از جنگ هسته اي آخر الزمان سوزانده شده و قرار است باعث و باني نجات کل نسل بشر گردد؟ ابتدا از کتاب مقدس انجيل سخن مي رود که روي آن علامت صليب حک شده است.اما اين کدام انجيل است که قابليت نجات بشر آخرالزمان را دارد، در حاليکه در انجيل هاي معتبر بشارت پيامبر آخرالزمان با نام احمد داده شده است؟ آيا واقعاً اين انجيل همان متن مشهور به متن عهد جديد است؟ به نظر مي آيد پاسخ اين سؤالات منفي باشد، چرا که خود ايلاي وقتي همراه سولارا به مکان تعيين شده مي رسد، خودش را حامل انجيل شاه جيمز معرفي مي کند. همين عبارت مي تواند روشنگر ماهيت ايدئولوژي و تفکري باشد که بر فيلم و قصه و داستان آخرالزماني کتاب ايلاي حاکم است. قابل ذکر اين که جيمز اول از صليبيوني بود که کشتارهاي دهشتناکي در سرزمين هاي اسلامي به راه انداخت و مورد حمايت اسحاق کور و شاگردش موسي بن نهمان معروف به نهمانيدس( از بنيان گذاران فرقه صهيونيستي کابالا معروف به تصوف يهود) قرار داشت. از همين روست که ايلاي هنگام روايت حفظي کتاب مقدس براي اين که به قلم لومباردي مکتوب شود با اسفار تورات( کتاب يهوديان) و سفر اولش يعني سفر پيدايش آغاز مي کند!( قابل ذکر اين که ايلاي بر اثر صدها بار خواندن آن کتاب، در واقع تمامي آيات و کلماتش را حفظ شده و پس از اين که آن را از دست مي دهد، مانند آن حافظان کتاب در فيلم فارنهايت 451 فرانسوا تروفو، در آخرين روزهاي عمرش محتواي آن را از حفظ مي خواند و لومباردي، آن گفته ها را به رشته تحرير در مي آورد. ضمن اين که در پايان فيلم مشخص مي شود، آن تنها نسخه باقي مانده از کتاب مقدس، کتاب مخصوص نابينايان و به خط بريل نوشته شده بوده . در واقع ايلاي هم يک نابينا بوده است و در طول 30 سال سفرش به سوي مقصدي در غرب، با همان به قول خودش هدايت غيبي راه پيموده و به مقصد رسيده است. و طرفه آن که کارنگي سرانجام به همان نسخه خط بريل کتاب مقدس دست مي يابد که به قول کلوديا، در نزديکي اش قرار دارد، ولي به اندازه هزاران کيلومتر از آن دور است. از همين جا مي توان عمق تفکر اوانجليستي/ کاباليستي حاکم بر فيلم را دريافت. چرا که اگرچه کتاب مقدس برخي فرقه هاي پروتستاني با عهد قديم يا همان تورات آغاز مي شود، اما امروزه تنها کتاب ظاهراً مذهبي که با تورات شروع شده و سپس با عهد جديد ادامه يافته و با مکاشفات آخر الزماني يوحنا پايان مي يابد، انجيل اوانجليکي است. اين کتاب باورها و اعتقادات آرماگدوني را مبني بر جنگ فاجعه بار آخر الزمان نشر مي دهد و اعتقادات جنگ طلبانه و ضد بشري اين فرقه صهيونيستي را که همراه صهيونيست هاي يهودي براي برپايي حکومت جهاني صهيون با مرکزيت اسرائيل طرح و نقشه هاي تجاوزکارانه خطرناکي را در دستور کار خود قرار داده و اينک بر غرب صليبي از جمله ايالات متحده آمريکا تسلط سياسي و اقتصادي و فرهنگي کامل دارند، تبليغ مي کند. از طرف ديگر امروز، تنها فرقه اي که تفکرات آخرالزماني دارد و معتقد است سرانجام جنگ آرماگدون به ويراني کره زمين يا تمدن بشري مي انجامد و باعث ظهور يا بازگشت منجي يا به قول آنها همان مسيح خواهد شد، همين اوانجليست ها يا مسيحيان صهيونيست هستند که اينک با بيش از 1500 رسانه صوتي و تصويري و 70 تا 80 درصد فيلم هاي هاليوود و ده ها هزار کليساي خانگي و در تاکسي و اتوبوس و مدارس و ... به اشاعه تفکرات مخرب و نژادپرستانه خود اشتغال دارند. چنانچه بسياري از آثار سينمايي توليد کمپاني هاي هاليوودي که امروز به فيلم هاي آخرالزماني شهرت يافته اند، همين نوع ايده هاي ضد انساني آرماگدوني را به بيان هاي گوناگون و با داستان ها و قصه هاي مختلف به نمايش مي گذارند که نقد و بررسي نمونه هاي مختلفش را با همين قلم در همين ماهنامه مشاهده کرده ايد. اما نکته ديگري که در فيلم کتاب ايلاي سؤال برانگيز است، محوريت کتاب انجيل شاه جيمز يا همان گونه که توضيح داده شد، کتاب اوانجليست ها/ کاباليست ها براي نجات بشريت است، در حالي که به اعتراف و تأکيد همه اسناد تاريخي و مدارک و مکتوبات ديني و مذهبي از متفکران سراسر دنيا، تنها ديني که کتاب، محور و اساس آن بوده و هست و خواهد بود دين اسلام است که همواره در برابر معجزات اديان الهي ديگر مانند يهوديت( که عصا و يد بيضا معجزه حضرت موسي(ع) ذکر شده) و مسيحيت(که اعجاز پيامبرش، زنده کردن مردگان و شفاي کوري و امثال آن بوده)، معجزه پيامبر اعظم(ص)، کتاب قرآن است. چرا که کتاب قرآن مجيد برگرفته از وحي مستقيم الهي و به زبان مبارک حضرت رسول (ص) توسط ياران و اصحاب ايشان همچون حضرت علي (ع) نوشته شد و در زمان خود حضرت نبي اکرم(ص) به صورت کتاب درآمد. اما کتاب مقدس مسيحيان به نام انجيل، پس از عيسي مسيح (ع) و توسط حواريون برگرفته از سخناني که از آن حضرت شنيده بودند، نوشته شد و از اين جهت چندين انجيل مختلف به ثبت رسيده که هريک توسط يکي از حواريون همانند پطرس يا لوقا و يا مرقس به رشته تحرير درآمده و تفاوت هاي عمده اي با يکديگر دارند. عهد عتيق يا کتاب تورات نيز قرن ها پس از حضرت موسي(ع) مکتوب شد و به نوشته برخي از دانشمندان و خاخام هاي يهود اساساً ارتباطي با الواح مقدسي که بر حضرت موسي(ع) نازل شده نداشته و مورد تحريف هاي متعددي قرار گرفته است. ( بنابر اعتقاد بسياري از يهوديان، الواح مقدس نازل شده بر حضرت موسي(ع) پس از دوران آن حضرت مفقود گرديد و هنوز يافته نشده است.) از طرف ديگر خود حضرت عيسي مسيح(ع) و حضرت موسي(ع) به هيچ وجه سخني از کتاب براي راهنمايي و هدايت بشريت نياوردند.اما پيامبر اکرم(ص) در وصيت خودشان و حديثي که حديث ثقلين نام دارد، کتاب قرآن و عترت يعني وجود مقدس ائمه اطهار(ع) را ميراث خويش براي مسلمانان و آيندگان دانسته و موجب سعادت و رستگاري بشريت معرفي کردند. ولي همچنانکه سوءاستفاده فرقه هاي مختلف صهيوني از سبک و روش فکري و سياسي و فرهنگي اسلام سابقه اي بيش از 10 قرن داشته و به برداشت هاي سوءبنيان گذاران کابالا در اوايل هزاره دوم ميلادي از عرفان اسلامي باز مي گردد، به نظر مي آيد تئوري پردازان غرب صليبي/ صهيوني براي ارائه تفکرات و طرح هاي شيطاني و مخرب خويش باز هم به نقاط قوت و ويژگي هاي اسلام تمسک جسته و با استفاده فريبکارانه ازآنها به اصطلاح برخي نظريه پردازان غربي،به مهندسي معکوس فکري روي کرده اند. فرانسيس فوکوياما،استاد دانشگاه جان هاپکينز و تئوريسين معتبر آمريکايي در سه کنفرانس جهاني تورنتو، واشينگتن و اورشليم، کتاب پايان تاريخ خود را ارائه کرد. اين کتاب براي تکميل نظريه برخورد تمدن ها از ساموئل هانتينگتون به رشته تحرير در آمد. فوکوياما در کتاب خود، مدعي است که خرده تمدن ها و فرهنگ هاي جزئي به دست فرهنگ غالب بلعيده شده و رسانه ها، دنيا را به سمت دهکده واحد پيش مي برند و به ناچار دنيا درگير جنگي خانمان سوز خواهد شد. بنابراين، براي پيش گيري از اين جنگ بايد يک قدرت را به عنوان کدخدايي بپذيريم و در ادامه ثابت مي کند که بايستي اين کدخداي جهاني، آمريکا باشد. اما فوکوياما براي ارائه ادله بيشتر جهت اثبات نظريه خويش، مي گويد: اين نبرد حتمي است، ولي برنده آن غرب نخواهد بود. او با اسناد و مدارک ثابت مي کند که برنده نبرد آخرالزمان، شيعيان هستند. فوکوياما در کنفرانس اورشليم با عنوان « بازشناسي هويت شيعه» مي گويد: « شيعه، پرنده اي است که افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست. پرنده اي که دو بال دارد: يک بال سبز و يک بال سرخ». او بال سبز اين پرنده را مهدويت و عدالت خواهي و بال سرخ را شهادت طلبي، معرفي مي کند که ريشه در کربلا دارد و شيعه را فناناپذير کرده است. فوکوياما معتقد است شيعه بعد سومي هم دارد که اهميتش بسيار است. او مي گويد: « اين پرنده، زرهي به نام ولايت پذيري به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان مي شود. شيعه، عنصري است که هرچه او را از بين مي برند، بيشتر مي شود». از اين روي فوکوياما، مهندسي معکوس را براي شيعه و مهندسي صحيح را براي خودشان طراحي مي کند و در سخنراني معروفش مي گويد: « مهندسي معکوس براي شيعيان اين است که ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد. تا اين را خط نزنيد، نمي توانيد به ساحت قدسي کربلا و محدويت تجاوز کنيد... براي پيروزي بر يک ملت بايد ميل مردم را تغيير داد... ابتدا ولايت فقيه را خط بزنيد، در گام بعد، شهادت طلبي اينها را به رفاه طلبي تبديل کنيد. اگر اين دو تا را خط زديد، خود به خود انديشه هاي امام زماني از جامعه شيعه رخت بر مي بندد... بعد از آن شما بياييد براي غرب هم امام زمان، هم کربلا و هم ولي فقيه بتراشيد.» فوکوياما براي اين کار، تقويت مکتب اوانجليسم ( از جهت اعتقاد به آخرالزمان و منجي موعود) را پيشنهاد مي دهد. مکتبي که قدمتش به قرن ها پيش بر مي گردد.فوکوياما به صاحبان هاليوود توصيه مي کند در فيلم هايشان هرچه را که شيعيان درباره امام زمان مي گويند، بر شخصيت عيساي ناصري تطبيق بدهند. براساس دستور فوکوياما، فيلم هايي بر اساس مدل روايت فتح شهيد سيد مرتضي آويني، ساخته شده؛ با همان اسلوب متن و با به کارگيري مؤلفه هاي احساسي برنامه هاي شهيد آويني، با همان تيپ و همان ديالوگ ها که آويني مي گفت. اسناد و شواهد تاريخي نشان مي دهد که تئوري هاي امثال فرانسيس فوکوياما براي مهندسي صحيح افکار شيعي در تبليغات غربي از جمله به کار گرفتن انديشه هاي قرآني و اسلامي و انقلاب اسلامي و انديشه هاي امام خميني(ره) در آثار سينمايي هاليوود بخشي از طرح هاي توطئه گرانه غرب صليبي/ صهيوني جهت سوء استفاده از باورهاي اسلامي قرار گرفت. از جمله اين آثار سينمايي مي توان به نمونه هاي زير اشاره داشت: - فيلم نجات سرباز رايان ساخته استيون اسپيلبرگ در سال 1997 با محتواي تجليل از مادر سه شهيد. - فيلم پرل هاربر به کارگرداني مايکل بي در سال 2002 با تئوري بازسازي کربلا و براساس الگوي عمليات کربلاي 5 - و فيلم سقوط شاهين سياه به کارگرداني ريدلي اسکات در سال 2001 با انگيزه بازسازي صحنه کربلا در تمام اين فيلم ها، براساس نظريه فوکوياما، نيروهاي مثبت و قهرمان با الگو گرفتن از حضرت امام حسين(ع) و کربلا، يک طرف و سوي ديگر، جبهه شرارت با شکل و شمايل از شمر و يزيد نمايش پيدا مي کنند. شگفت آن که حتي مدل و رنگ لباس هم براساس الگوي شيعي انتخاب شده است. لباس سربازان آمريکايي، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است! آن هم به دليل تقدس اين رنگ در آرمان هاي شيعي. اينک بار ديگر اين مهندسي معکوس در فيلم اوانجليستي و آخرالزماني کتاب ايلاي اتفاق افتاده و معجزه کتاب قرآن کريم در نجات بشريت به نسخه اي از انجيل نسبت داده شده که به انديشه هاي صهيونيستي اوانجليست ها تعلق دارد و براي اشاعه تفکر تسخير جهان توسط اشرار صليبي/ صهيوني پس از يک جنگ مهيب تحت عنوان آرماگدون عرضه شده است. منبع:نشريه فيلم نگار، شماره 92 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 513]
صفحات پیشنهادی
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک نويسنده: سعيد مستغاثي نگاهي به فيلمنامه « کتاب ايلاي» نمي توان فيلم کتاب ايلاي را تنها نتيجه فيلم سازي برادران هيوز(که ...
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک نويسنده: سعيد مستغاثي نگاهي به فيلمنامه « کتاب ايلاي» نمي توان فيلم کتاب ايلاي را تنها نتيجه فيلم سازي برادران هيوز(که ...
سقوط اتوبوس به رودخانه جان 17 تن را گرفت
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... گمنامي با اسم گري ويتا دانست که اين ...
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... گمنامي با اسم گري ويتا دانست که اين ...
درجست و جوي ظرفيت هاي از دست رفته
ايده آل بر پايه عقايد خرافي و داستان هاي عاميانه محلي در مورد موجودي شکل گرفته که در هفته آخر بارداري يک زن حامله به او حمله کرده .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
ايده آل بر پايه عقايد خرافي و داستان هاي عاميانه محلي در مورد موجودي شکل گرفته که در هفته آخر بارداري يک زن حامله به او حمله کرده .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
معرفي شهيدان دانشآموز بروجرد در قالب يك كتاب
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک اگرچه در اين يکي دو ساله، بسياري از سينما گران بي ارتباط با اين نوع سينما( بنا به .... (ع) که به روايت مسيحيان پس از مصلوب ...
مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک اگرچه در اين يکي دو ساله، بسياري از سينما گران بي ارتباط با اين نوع سينما( بنا به .... (ع) که به روايت مسيحيان پس از مصلوب ...
فيلمي درباره نياز
ليلا به او مي گويد مردي را مي شناسد که براي اين ماشين هزار دلار مي دهد. البته اين ... زندگي براي ليلا هم غم انگيز است. او در شب هاي ... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
ليلا به او مي گويد مردي را مي شناسد که براي اين ماشين هزار دلار مي دهد. البته اين ... زندگي براي ليلا هم غم انگيز است. او در شب هاي ... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
طلا و مس
سيدرضا براي تأمين هزينه هاي زندگي ناگزير مي شود که حتي به قالي بافي نيز روي بياورد. زهرا سادات پس از .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک · مبارزه با شمشير ...
سيدرضا براي تأمين هزينه هاي زندگي ناگزير مي شود که حتي به قالي بافي نيز روي بياورد. زهرا سادات پس از .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک · مبارزه با شمشير ...
ان مع العسر يسرا
سپيده در حضور کوتاه مدتش در خانه سيدرضا نقل قولي از زهرا سادات را براي او تکرار مي کند. جمله اي به اين .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک · مبارزه با شمشير دامو ...
سپيده در حضور کوتاه مدتش در خانه سيدرضا نقل قولي از زهرا سادات را براي او تکرار مي کند. جمله اي به اين .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک · مبارزه با شمشير دامو ...
آقاي ريپلي با استعداد
براي من موقعيت خوبي بود، چرا که مي توانستم وارد فضاي حرفه اي بشوم. من نمايشنامه خود را تمام کردم .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک · سرزمين عجايب جديد آليس ...
براي من موقعيت خوبي بود، چرا که مي توانستم وارد فضاي حرفه اي بشوم. من نمايشنامه خود را تمام کردم .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک · سرزمين عجايب جديد آليس ...
رشد شخصيت، انگيزه و کشمکش (2)
انگيزه بيروني: مسير حرکتي شخصيت براي رسيدن به هدف. ... براي تمام فيلمنامه ها، انگيزه بيروني و هدف، کاملاً ضروري است. .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
انگيزه بيروني: مسير حرکتي شخصيت براي رسيدن به هدف. ... براي تمام فيلمنامه ها، انگيزه بيروني و هدف، کاملاً ضروري است. .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
شخصيت هاي منفعل در برابر موقعيت هاي خوب
از زمان مرگ خانواده فرشته تا زمان تصميم گيري فرشته براي ماندن در شهر و همراه نشدن با خانم بحرالعلومي( شبنم مقدمي) و ديگر .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
از زمان مرگ خانواده فرشته تا زمان تصميم گيري فرشته براي ماندن در شهر و همراه نشدن با خانم بحرالعلومي( شبنم مقدمي) و ديگر .... مهندسي معکوس براي عقايد اوانجليک ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها