واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حسن حسندوست، تدوينگر مادر حفظ جزئيات من در هزار دستان در خدمت آقاي حاتمي بودم و حدود يک سال با ايشان همکاري داشتم تا اين که پروژه مادر مطرح شد. از آن جا که پيش از اين با ايشان همکاري داشتم و شناخت خوبي از کار من داشتند تدوين اين فيلم را به من پيشنهاد دادند. اين شناخت باعث شد تا ايشان چند صفحه از فيلمنامه را به من بدهند تا در حال و هواي کلي فضاي فيلم قرار بگيرم. البته در جريان فيلمبرداري نيز در کنار گروه حضور داشتم و از توالي مختلف صحنه ها مطلع بودم. ايشان اعتماد زيادي به کار من داشتند و به همين خاطر هنگام تدوين پاي ميز نبودند. البته در اکثر موارد احمد بخشي (دستيار اول ايشان) سرتدوين حضور داشت و در مواردي هم از آقاي حاتمي دعوت مي کرديم تا پاي تدوين بيايند و نظراتشان را بدهند. به نظرم در ميان فيلم هاي علي حاتمي، مادر از ريتم بسيار تندي برخوردار بود. ايشان بسيار دوست داشتند که بيشتر فيلم را پلان سکانس بگيرند، ولي در انجام اين کار محدوديت هاي زيادي داشتند، از جلمه محدود بودن فضاي خانه که بسيار کوچک بود. با وجود اين محدوديت ها مي توان در برخي از سکانس ها ردپايي از اين نوع فيلمبرداري را ديد. در صورت پلان سکانس بودن فيلمبرداري بي شک کار من به عنوان تدوينگر راحت تر مي شد. از آن جا که اين صحنه ها خرد شدند، در زمان تدوين همه پلان ها را پشت هم تدوين کردم که باعث شد ريتم فيلم تندتر شود. فيلم ريتمي تند داشت و به خاطر آن که ماجراهاي پيچيده و فرازوفرود نداشت و همه اتفاق ها ميان چند برادروخواهر و يک مادر پير مي گذشت. از آن جا که مادر فيلمي سرشار از ديالوگ و با ميزانسن هاي ثابت بود، تند بودن ريتم در جذب مخاطب نقش بسزايي داشت. پيش از اين قرار بود داستان فيلم وارد زندگي همه اين فرزندان و برادروخواهرها نيز بشود، اما طولاني شدن زمان فيلمبرداري اين امکان را از ما گرفت. با وجود اين کوشيديم تا اطلاعات کافي به مخاطب داده شود. به عنوان مثال داستان زندگي ماه منير(فريما فرجامي) در قالب آلبوم خانوادگي به تصوير درآمد. داستان غلامرضا (اکبر عبدي) به نمايش کشيده شد. قرار بود داستان برادر عرب(جمشيد هاشم پور) هم در بوشهر فيلمبرداري شود، ولي چون بودجه فيلم به اتمام رسيد صحنه هاي او گرفته نشد. داستان برادر بزرگ تر، محمد ابراهيم(محمد علي کشاورز) را هم با نمايش تماس هاي تلفني او و همسرش گرفته شد. داستان جلال الدين (امين تارخ) به نگاه کوتاهي به محيط کار او ضبط شد. در شروع کار تدوين من همه اين ها را مي دانستم، ولي از جزئيات کار مطلع نبودم. با وجود اين شيوه کار آقاي حاتمي، من اکثر موارد سر صحنه بودم و با ايشان صحبت مي کردم. حتي کارهايي در برخي از صحنه ها را که نمي شد در زمان فيلمبرداري انجام داد، پاي ميز تدوين انجام داديم. به عنوان مثال صحنه اي که اکبر عبدي سوار کاميون است و از خيابان مي گذرد را پاي ميز تدوين ساختيم. آقاي حاتمي تعداد زيادي پلان از اکبر عبدي گرفته بود و در تدوين، اين پلان ها را روي هم سوار کرديم.حاتمي عاشق جزئيات بود و صحنه پردازي هاي او سرشار از جزئيات بود و من چون اين حساسيت را مي دانستم کوشيدم تا تمام جزئياتش را هنگام تدوين حفظ کنم. مادر کار نويي است که هيچ گاه کهنه نمي شود و هيچ کس نيز نمي تواند مشابه آن را بسازد. اين فيلم در هر دوره اي اکران شود باز همين حس را به مخاطبانش منتقل مي کند. چرا که به تمامي، هنر و سينماي ناب است. اين فيلم از هيچ فيلمي در دنيا تقليد نکرده است. مادر يک فيلم خالص ايراني است. آقاي حاتمي با بسياري از دوستانش رابطه نزديک و دوستانه اي داشت و همواره احساس مي کردم سلايق و رابطه اش با من به عنوان يکي از عوامل کار که هم محلي نزديک هم بوديم، رابطه صميمانه اي بود. منبع: صنعت سينما- 91
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]