تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799608493




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

5 فن آوري كه در حال وخيم تر كردن وضعيت بشر هستند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
5 فن آوري كه در حال وخيم تر كردن وضعيت بشر هستند
5 فن آوري كه در حال وخيم تر كردن وضعيت بشر هستند   نويسنده: اسكات تيل(1)   چكيده:   بحث پيرامون فنآوري و اثرات زيانبار آن بر حيات انسان، از جمله مباحثي است كه دهههاست از سوي متفكران و صاحبنظران موافق و مخالف بيشماري دنبال شده است. بحثي كه با توجه به افزايش سرسام‌آور ابداعات و ابتكارات در چند دهه اخير، همواره موضوعي داغ و تازه در رسانههاي عمدتاً منتقد غربي بوده است. مقاله زير به طور مشخصتر به تأثيرات منفياي كه پنچ قلم از عمدهترين فن آوريهاي امروزي بر نحوه زندگي انسان دارند ميپردازد. فن‌آوريهاي‌اي پاد‌ها وآي تيونها، تلفن همراه، دستگاههاي سي تي اسكن، فن آوريهاي نظارت بر ترافيك و فنآوري مقابله با آشوبهاي خياباني، هر كدام از جهاتي در حال لطمه زدن به سلامتي جسماني و رواني بشر هستند، به گونهاي كه گاه اين پرسش مطرح ميشود كه آيا به راستي مزاياي اين فن آوريها بر مضرات آن ميچربد؟ آرتور و ماريلويس كروكر سردبيران نشريه آكادميك و فرهنگي Ctheory كه يك بار با آلترنت نيز سخن گفته بودند، در مقالهاي درباره «طرح پنتاگون» براي سرمايهگذاري بر روي بستههاي روباتهاي شكارچي انسان مينويسند: «اين فن‌آوري نيست كه بايد نگران آن باشيم، بايد نگران انسانها بود. چرا فنآوري را سرزنش ميكنيد؟ فنآوري كاري را انجام ميدهد كه براي آن برنامه‌ريزي شده است. مشكل در فهم انسان نسبت به چگونگي كسب امتيازهاي بيرحمانه از ضعفهاي بشر است». در واقع انسانها زماني كه پاي استفاده از فنآوري براي بهرهبرداري از ضعفهاي انسان ـ ضعفهاي موجود در درون خودشان، فرهنگشان و بازارهايشان ـ به ميان ميآيد، به موجوداتي استثنايي تبديل ميشوند. اما حتي زماني كه فنآوري براي رفع مشكلاتي به غايت مبتذل، به عاملي بازدارنده تبديل مي‌شوند، اين امر پيامدهايي را به دنبال دارد. بياييد نام اين پديده را «لگد واكنشي فنآوري» بگذاريم. همانطور كه زيستشنان تكاملي و تئوريسينcyborg ، دونا‌هاراوي زماني گفته است: «ما همگي موجوداتي افسانهاي، دورگههاي فرضيه‌پردازي شده و مصنوع ماشين و ارگانيسم هستيم.» ما نميتوانيم فنآوري را از انسانيت خود خارج كنيم، همان‌طور كه نميتوانيم انسانيت و بازيهاي خطرناك آن را از فنآوري خارج كنيم. بنابراين روي طناب نازكي كه بين اين دو كشيده شده است راه مي‌رويم و ميكوشيم كه سقوط نكنيم، در حالي كه به شدت به دنبال تحقق بخشيدن به يك آينده cyborg هستيم كه در آن ممكن است ديگر قادر به تميز گذاشتن بين اين دو نباشيم. در زير به پنج نمونه از اين ادغام مشكلزا (به ترتيب، از كمتر تهاجمي تا كمتر از همه انساني) اشاره مي‌كنم و توضيح مي‌دهم كه چگونه همه چيز، از ابزار‌هاي دستي گرفته تا سلاحهاي سازگار با كاربر، روش كار كردن، بازي كردن و امور پليسي ما را تغيير دادهاند. آي پادها و‌اي تيون‌ها: در نگاه اول نميتوان گفت كه «مديا پلير» و ابزار ديجيتال انحصاري «اپل» خيلي زود از راه رسيدند. پخشهاي موزيك قابل حمل با آن كاستهايي كه تق تق صدا ميكردند و همه ما را ديوانه ميكردند، به خصوص از زماني كه صنعت موسيقي به سرعت از ريل و نوار به سمت ديجيتال حركت كرده بود و تصميم گرفته بود تمام آنها را روي ديسكهاي فشرده كد گذاري كند.‌اي پادها و‌اي تيونهاي اپل براي هميشه ساحت بازيها را تغيير داده‌اند، جايي براي كالاهاي مادي باقي نگذاشتهاند و به جاي آنها راهي بيواسطه را براي ادغام موسيقي در زندگي ما ارائه كردهاند. البته به گفته برخي، اين كار باعث از بين رفتن اين صنعت، آن گونه كه مي‌شناختيم نيز شده است. جف كروكر از شبكه «ان بي سي»، در سال 2007 شكايت مي‌كرد كه «اپل كسب و كار موسيقي را ـ از نظر قيمتگذاري ـ نابود كرده و اگر ما كنترل اوضاع را در دست نگيريم، آنها همان كاري را خواهند كرد كه با ويدئو كردند. اپل به پشتيباني رضايت ما، سختافزارهايي به ارزش ميليونها دلار را به فروش رسانده است. آنها دوست ندارند پولي را كه در ميآورند با كسي تقسيم كنند». شكوه و شكايتها از انحصاري عمل كردن اپل تا امروز ادامه دارد و بحثها در ارتباط با ابتكارات انقلابي اين شركت در صنعت سرگرمي و توزيع موسيقي ديجيتال، بيشتر از آنكه وضعيت صنعت موسيقي را تغيير دهد و به جاي بهتري برساند، سياهه درآمدهاي آن را بهبود بخشيده است. اپل تأثيرات جنبي قابل بحثي نيز داشته است، از نابودي آلبوم گرفته تا تضعيف كيفيت صوتي. نيل يانگ از رسانه «راكر» در سال 2008 گفته بود: «اپل در بزرگراه آسايش، يك پيچ انحرافي زده است. كيفيت كاملاً ضربه خورده است؛ البته اگر اصولاً به وجود چيزي به نام كيفيت قائل باشيم». اپل در برنامه خود براي بازتعريف مقررات مالكيت و فروش موسيقي، بر فضاي گفتمان موجود درباره آنچه كه كاربران مي‌توانند توي‌اي پاد‌ها و‌اي تيونهايشان قرار دهند، از جمله اينكه ترانهها را با چه تعداد از افراد مي‌توانند به اشتراك بگذارند، غالب بوده است. در اين راستا، اين شركت قدرت فرهنگي موسيقي و بازار آن را به اهرمي براي تكثير غير مجاز و پول كمتر براي همه، به خصوص ماركهاي متورم شدهاي كه مثل خون‌آشامها از هنرمندان پر كار خود براي نسلها تغذيه ميكنند، تبديل كرده است. به خاطر ابتكارات اپل است كه ما هنوز به يك صنعت موسيقي چسبيدهايم كه ارتقاي تكنولوژيك يافته و از وضعيت قبلياش دور شده است؛ ولي اين ابتكارات، به گسترش و رونق آن كمك زيادي نكرده است. اليوت وان باسكيرت ستوننويس كسب و كار موسيقي (و يكي از همكاران من) درWired.com براي آلترنت توضيح داد كه «آي تيونها يك ابزار ذخيره موسيقي هستند كه با اينترنت حمايت شدهاند، بي‌آنكه هيچ نوآوري عمده‌اي جز فروش تك تك موزيكها به جاي آلبومها را عرضه كرده باشند. ساير شركتها كوشيدهاند قبل از اپل، از طريق آنلاين، نسبت به فروش موسيقي اقدام كنند، اما اين شركت جادوي «استيو جابز» را در اختيار گرفت ـ و اين واقعيت كه ماركها در آن زمان ذخيرهگر «آيتيون» را كه فقط خاص اپل بود، به عنوان بستري آزمايشي براي ورود به بازار، گستردهتر ميديدند ـ و با كمك آن افراد را به فروش ترانهها به طريق آنلاين ترغيب كرد». اما به چه هزينه‌اي؟ اكنون كه نقاب از چهره توزيع ديجيتال افتاده است، معلوم مي‌شود كه به اشتراك گذاشتن هنر و تجارت چقدرساده است. اين فنآوري، اجتناب از پرداخت حقوق مادي كساني را كه اين دو (هنر و تجارت) را خلق كردهاند، به شكلي فزاينده ساده كرده است. در حالي كه جهان پر است از مصرف‌كنندگان آگاهي كه به راستي مي‌خواهند از خالقان آثاري كه آنها را تحسين مي‌كنند حمايت كنند، نوآوري‌هاي توزيع ديجيتال از‌اي تيونها گرفته تا پروتكل «بيت تورنت»، از تجارت و هنر به عنوان طعمهاي براي بهرهبرداري از ضعف بازار استفاده ميكنند. اين بهايي است كه ما بايد براي يك حوزه پخش موزيك نازل بپردازيم. گوشيهاي موبايل: حالا كه صحبت از اپل شد، بايد گفت كه آيفون پديدهاي جديد است، اما گوشيهاي موبايل پديده‌اي جالبتر هستند؛ پديده‌اي كه ارتباطات، شبكهسازي، بازي و كاركردهاي تجاري را به همان شكلي كه‌اي پاد و‌اي تيون، مصرف و توليد موزيك ديجيتال را با هم ادغام كردهاند، در هم آميخته است. متأسفانه موبايل نيز بيشتر از سهم خود باعث تصادفات جادهاي، سوانح مربوط به عابران، رسواييهاي «جنسي» و شايد حتي سرطان شده است. وزير راه و ترابري ري لاهود در اواخر سال گذشته، پس از آنكه پرزيدنت اوباما كاركنان فدرال را از تايپ پيام كوتاه به هنگام رانندگي منع كرد گفت: «اين جلسه احتمالاً مهمترين جلسه در تاريخ وزارت ترابري باشد. پرت شدن حواس به هنگام رانندگي، خطرناك و غير قابل قبول است». اين حركت كمي پس از حوادث اخير اتفاق افتاد كه در آن شهروندان ايالت‌هايي چون نيوجرسي، پنسيلوانيا، ميشيگان و بسياري ديگر از ايالتها، از تايپ پيام كوتاه و مكالمه با موبايل به هنگام رانندگي منع شدند. تصويب اين قوانين، آمار موجود در انجمن اتومبيل آمريكا و ساير نهادها را تأييد ميكند كه احتمال تصادف رانندگاني كه هنگام رانندگي پيام كوتاه تايپ ميكنند، بيست بار بيشتر از كساني است كه اين كار را انجام نميدهند. اگر به اينها آمارهايي را بيفزاييد كه نشان ميدهند، رانندگان هنگام تايپ پيام كوتاه، در هر چهار ثانيه، يك بار به جاي جاده به موبايلهايشان نگاه مي‌كنند و نيز اينكه، حدود هشتاد درصد تصادفات به دليل پرت بودن حواس رانندگان است، با عمق فاجعه بهتر آشنا مي‌شويد. «دايره ايمني حمل و نقل ملي» در جريان تحقيقات خود درباره تصادف مرگبار قطار در كاليفرنيا كه بيست و پنج كشته و يكصد و سي و پنج زخمي بر جاي گذاشت، به اين نتيجه رسيد كه: تايپ پيام كوتاه مهندس تعويض خط مترو رابرت سانچز، دليل اصلي وقوع اين سانحه بوده است. اين موارد را به شكست سياست‌هاي موجود در ارتباط با كاركنان تعويض خط مترو در نظر بگيريد كه ورود تلفن‌هاي موبايل را به داخل كابين ممنوع كرده است. «ان تي اس بي» خواستار نصب دوربينهاي نظارتي در تمام قطارهاي خود شده است؛ موضوعي كه خشم «اتحاديه مهندسين و رانندگان قطار» را برانگيخت. آنها ادعا كردند كه نصب اين دوربينها علاوه بر اينكه نميتوانند كمكي در اين زمينه كنند، تجاوز به حريم خصوصي افراد نيز محسوب ميشود. اما فقط رانندگان، قرباني موبايل نيستند، عابران پياده نيز به شكلي فزاينده در حال تصادف با اتومبيلها هستند. در سال 2008 بيشتر از يكهزار عابر حواس‌پرت كه در حال ارسال يا خواندن پيامك با تلفن‌هاي همراه خود بودند، در اثر زمين خوردن شديد يا افتادن روي چيزهاي مختلف، از تير چراغ برق گرفته تا اتومبيل، وارد اورژانس‌هاي آمريكا شدند. اين رقم دو برابر ارقام سال 2007 بود كه آن نيز دو برابر سال 2006 بود و همين طور به عقب برويد! اما اعداد و ارقام بايد الاتر از اينها باشند. استاد دانشگاه ايالتي اوهايو جك ال. ناصر در مطالعهاي كه انجام داده است، ابعاد فاجعهآميز اين موضوع را بيشتر كاويده است. او ميگويد: «اين فقط نوك كوه يخي است.» چرا؟ اكثريت كساني كه در اين زمينه آسيب ديدهاند جوانان هستند و بيشتر حوادثي كه در نتيجه استفاده نامناسب از تلفن همراه رخ داده است، به بيمارستانها كشيده نشده است. با توجه به سوابق اين موضوع در طول چند سال گذشته، منطقي است كه نرخ بالاي سوانحي از اين دست را در عابران پياده، با اتومبيل يا (خدا به داد برسد) با هواپيما را در آينده انتظار داشته باشيم. اما اينها فقط نوع خوشبينانه اين دست حوادث است كه ميتواند رخ دهد. بر اساس اعلام «مؤسسه ملي سرطان»، مطالعات متعدد انجام شده، رابطه بين استفاده از تلفنهاي همراه با خطر ابتلا به تومورهاي مغزي بدخيم و شكلگيري غدههاي مغزي را مورد بررسي قرار دادهاند، اما نتايج مطالعات دراز مدتتر هنوز در دست بررسي قرار دارند... . با اين حال برخي از اين مطالعات درازمدت ـ نه تمام آنها ـ حاكي از اندكي افزايش در احتمال ابتلا به انواع خاصي از تومورهاي مغزي هستند. زبان احتياطآميز اين مطالعات، با توجه به اينكه پيش از اين هيچ ارتباط مستقيمي بين استفاده از تلفن همراه و سرطان كشف نشده است، هشداردهنده است. اما اين احتمالات مانع از اين نشده است كه «سازمان بهداشت جهاني» به همراه هشداري مبني بر اينكه «افزايش قابل توجهي در احتمال برخي انواع تومورهاي مغزي براي كاربران تلفنهاي همراهي كه به مقدار زياد از اين وسيله استفاده ميكنند و سرشان به مدت ده سال يا بيشتر مستقيماً در معرض مقادير زياد امواج راديويي قرار ميگيرد، وجود دارد»، وعده بدهد كه مطالعه خود درباره اثرات تلفنهاي همراه را كه به مدت يك دهه در دست انجام دارد، به پايان برد. اين مطلب، بسيار بيشتر از آنكه اطمينانبخش باشد، هشدار دهنده است و به چيزي ترسناك نزديكتر است تا دسيسه، به خصوص از زماني كه (از دهه هشتاد به بعد) تلفنهاي همراه كاربرد تجاري شديدي پيدا كردهاند. بياييد اميدوار باشيم كه توليدكنندگان اوليه اين فنآوري، كماكان زمان لازم را براي نجات مغزهاي احتمالاً آلوده به امواج ما داشته باشند! دستگاههاي سي تي اسكن: با توجه به اينكه ما در معرض تشعشعات قرار داريم، كشف كنايهآميز ديگري صورت گرفته است كه دقيقاً حاصل لگد واكنشي فنآوري است: دستگاههاي اسكنر توموگرافي رايانهاي (سي تي اسكنها) مي‌توانند در عين حالي كه به درمان سرطان شما كمك ميكنند، باعث ابتلاي شما به سرطان نيز شوند. طبق مطالعه‌اي كه اخيراً در «آرشيو پزشكي داخلي» توسط استاد دانشگاه‌هاي كاليفرنيا در سانفرانسيسكو و راديولوژيست، ربكا اسميت بيندمن منتشر شده است، بيماراني كه يك بار سي تي اسكن روي آنها انجام ميشود، ممكن است معادل هفتاد و چهار ماموگرم يا چهارصد و چهل و دو چست ايكس ري جذب بدنشان شود. همچنين ممكن است اين فنآوري در قريب سي هزار سرطان جديد و بالغ بر ده هزار ضايعات جديد در طول سال نقش داشته باشند. بخش هولناك ماجرا اين است كه با افزايش موارد فزاينده و احتمالاً غيرضروري تعداد سي تي اسكن‌هايي كه انجام مي‌شود، احتمال بالا رفتن اين ارقام نيز وجود دارد. در طول سال 2007 ، بيشتر از هفتاد و دو ميليون بار سي تي اسكن بر روي افراد انجام شده است. اسميت بيندمن به آلترنت مي‌گويد: «تحقيق اوليه ما افزايش قابل توجه تعداد سي تي اسكنهايي را كه انجام مي‌شود نشان داده‌اند كه در هر سال حدود ده درصد افزايش داشته است. اطلاعات بسيار كمي وجود دارد كه چه تعداد از اين سي تي اسكنها ضروري بوده و چقدر از آنها غير ضروري، هر چند كه باور گسترده‌اي وجود دارد، مبني بر اينكه دست كم بيست درصد سي تي اسكنهايي كه انجام مي‌شوند احتمالاً غير ضروري هستند. اين حوزه‌اي است كه بايد تحقيقات لازم با دقت درباره آن انجام پذيرد». اسميت بيندمن ميگويد كه موضوع اين است كه سي تي اسكنها غالباً در دوره زماني كوتاهي تكرار ميشوند يا زماني انجام ميشوند كه معلوم نيست تغيير قابل ملاحظهاي در بيمار صورت گرفته باشد. مطمئناً مطالعه اسميت كل اين قلمرو ناشناخته را فاش نكرده است: سي تي اسكن باعث انتشار تشعشعات مي‌شود، درست مثل تلفنها، لپ تاپها و ساير ابزارهاي سودمند. همچنان كه علم در حال كيفيت بخشيدن به ابزارهاي سودمند خود است ـ به خصوص در زمينه تجهيزاتي كه نجات‌دهنده جان انسان هستند ـ و اگرچه تاكنون كمك شاياني به انسانها كرده است، خطرات آشكاري را نيز متوجه او كرده است. ساخت اين قبيل دستگاهها مطمئناً به كاربران نيز كمكي نكرده است. برخي اوقات اين كار نتيجه عكس هم داشته است؛ فنآوريهايي چون دستگاههاي سي تي اسكن، ممكن است بيش از حد مورد استفاده قرار گيرند، چرا كه استفاده از آنها بسيار آسان است. اسميت بيندمن تأكيد مي‌كند كه «البته سرعت، سهولت و سودآوري اقتصادي نيز كمابيش باعث استفاده بيش از حد از اين وسيله شده است. تصاوير اين دستگاه نيز به شكلي بينقص و همراه با جزييات است و به تشخيص بهتر و سريعتر بيماري كمك مي‌كند؛ از اين رو، پرداختن به اين مسئله، موضوع سادهاي نيست». البته كاملاً اينطور نيست. اين دليل كه سي تي اسكن وسيلهاي پيچيده است، به اين معنا نيست كه بيخطر هم باشد. موضوعي كه احتمال دارد در مطالعات بيشتر به اثبات برسد. كسي چه ميداند؟ اگر از نظر آماري اين احتمال وجود دارد كه (با به دست آوردن اطلاعات كافي) بتوانيم ثابت كنيم كه ما در حال توليد سرطانهاي بيشتري هستيم، و اينكه چه مقدار مي‌توانيم جلوي آنها را بگيريم... . اين مخمصه‌اي است كه ميتوانيد خودتان را توي آن بيندازيد. فنآوري نظارت بر ترافيك: از محل كار تا آزادراهها، تا چراغهاي راهنمايي و...، نظارت بيشتر، به آزادي كمتر منجر شده است نه بيشتر. در واقع به نظر نميرسد كه اين فن‌آوري به كاهش قابل توجه جرايم يا پيش‌گيري از وقوع سوانح انجاميده باشد. طبق مطالعات انجام شده در اورگان و ويرجينيا، دوربينهاي با نور قرمز، باعث افزايش تعداد تصادفات ـ در برخي موارد تا صد درصد ـ شده‌اند و نه كاهش آنها. مطمئناً با وجود اين چراغها، رانندگان وسايل نقليه كمتري از چراغ قرمز رد ميشوند، اما به جاي آن، بيشتر با يكديگر برخورد ميكنند. بدتر اينكه، درآمدهاي اضافي كسب شده از رهگذر اين فنآوري، به تأمين بودجه طرح‌هاي مخرب و ضعيفي چون چراغهاي زرد شمارشي اختصاص داده شدهاند كه رانندگان را تشويق ميكند با ديدن اين چراغها، يا به سرعت از آنها عبور كنند يا محكم روي ترمز بكوبند؛ كه هر دوي اين رفتارها باعث وقوع سوانح تازهاي ميشوند. اين ايده كه يك دوربين در كنار چراغ قرمز، آشكارا انگيزه تخطي از قوانين را در افراد به وجود ميآورد، به اندازه كافي بد است. اين واقعيت كه بيشتر ايالتها گرفتن عكس را بر اساس مطالبات «قانون آزادي اطلاعات» مجاز ميشمارند، وضعيت را وخيمتر مي‌كند، چرا كه عملاً هر كسي ميتواند به اين عكسها دسترسي داشته باشد. لگد واكنشي اين فنآوري، مثل تولد آن، به ابزاري سياسي و مالي تبديل شده است: نماينده ايالت واشنگتن، كريس هرست كه يك مجري قانون كهنهكار است، از طرحي حمايت كرده است كه مقدار جريمهها را از حدود يكصد و بيست و پنج دلار به بيست و پنج دلار كاهش ميداد و مهمتر اينكه، خواستار اين شد كه چراغهاي زرد به جاي دو ثانيه ناچيز، حداقل چهار ثانيه روشن بمانند. اين طرح، كسب درآمدهاي منطقه‌اي از قِبل تصادفات مرگبار را كاهش داده است. او در ژانويه به «سياتل تايمز» گفته بود: «وضعيتي به وجود آمده است كه آنها عملاً شهروندان را به كشتن ميدهند تا از قِبل آن پولي كسب شود». اين همان طرح جامع فنآوري نظارت آلن مور نويسنده معروف كميكهاي كلاسيكي چون «نگهبانان» و «پ مثل پدركشتگي» است كه در مصاحبهاي در سال 2004 به من گفت: «پ مثل پدركشتگي به شكلي آزارنده، از زماني كه من در اوايل دهه هشتاد آن را نوشتم، در حال تحقق است. درآن زمان من دنبال داستاني بودم كه ايده يك پليس ايالتي را به سرعت و به شكلي مؤثر انتقال دهد. به اين ترتيب بود كه ايده فاشيستي نصب دوربين‌هاي نظارتي در گوشه و كنار تمام خيابان‌ها به ذهنم رسيد.» مور گفت، مدتها قبل از آن، در تمام خيابانها و چهار گوشه انگليس و آمريكا دوربينهاي نظارتي را كاشته بودند». اين كشش نسبت به «حضور همه جايي و نامرئي» به ايده جرمي بنتام باز ميگردد، يعني يك زندان طراحي شده مخصوص كه تمامي زندانيان آن بي‌آنكه خودشان بدانند، همزمان با هم تحت نظارت بودند. بنتام مي‌گفت كه نتيجه اين كار نه فقط يك حضور همه جايي و نامرئي، بلكه «يك اعمال قدرت ذهن بر ذهن» بود. از آن زمان به بعد، ما تخيل بنتام را براي همه چيز روزآمد كرده‌ايم، از افزايش تعداد مجموعههاي زندان ـ صنعتي (كه نويسنده «ملت فست فودي» اريك شلوسر زماني آن را نه تنها مجموعه‌اي از گروهها و نهادهاي ذينفع، بلكه «يك حالت ذهني» ناميده بود) تا به اصطلاح تلويزيونهاي واقعيتي. دومين جايي است كه در آن ما مشتاقانه سر دوربين‌ها را رو به خودمان مي‌گيريم تا برنامههايي چون «بازمانده»، «بيگ برادر»، «فاكتور ترس»، «آمريكن آيدل» و نمونههاي بدتر از آنها را از خودمان به نمايش بگذاريم. مور مي‌گويد: «يكي از دلايلي كه ما در پ مثل پدركشتگي روي رسانهها انگشت گذاشتيم اين بود كه رسانهها يكي از مفيدترين ابزارهاي خودكامگي هستند. شايد اين انگارهاي مخوف باشد، اما من اطمينان دارم كساني هستند كه به تلويزيون شايد به عنوان يكي از صميميترين دوستانشان نگاه مي‌كنند. اگر تلويزيون مسائل جهان را به شكلي خاص به آنها بگويد، حتي اگر احساسشان حكم كند كه اين حرفها حقيقت ندارند، باز هم درآخر كارآنچه را كه تلويزيون به آنها گفته است، باور مي‌كنند. اين انگاره‌اي هشدارآميز است، ولي خودمان چنين چيزي را بر سر خودمان آورده‌ايم.» نتيجه اين روند، فراواقعيتِ مداوماً دستكاري شده ما، به واسطه خودمان و پيامدهاي بسيار واقعي آنها بوده است؛ از جمله دو جنگ ويرانگري كه در مجموع ميليونها نفر را از بين برده است و اقتصاد ملي ما را (اگر نگوييم اقتصاد جهاني) را نابود كرده است و كابوس زيست‌محيطي به خاطر مصرف افراطي را تشديد كرده است. يك اعتياد سياسي و اقتصادي جدي به درد و رنج و همراه با انگيزه، چه چيزي را به دنبال دارد؟ جز تخلف و سوء استفاده، و ديگر هيچ! تيزرها: اسلحه‌اي مسالمت آميز؟ اين را به اسكار گرانت بگوييد. يا به آن دسته از زنان بارداري كه صابون تيزر به تنشان خورده است. يا آن بچه شش ساله، يا آن مرد معلول، يا... حتماً اصل ماجرا دستتان آمده است. شايد جز تيزر، هيچ نوآوري يا فنآوري ديگري، در بازي به شدت سياسي شده امروز وجود نداشته باشد كه مثل آتشسوزي جنگلي، دامنه آن به سازمان‌هاي مجري قانون در سراسر جهان گسترش يافته است كه در جست و جوي گزينههايي فراتر از باتومها و chokeholds هستند. آنها تيزر را دقيقاً همان وسيلهاي يافته‌اند كه براي متوقف كردن متجاوزان نياز داشته اند: يك جرقه از سوي «فنآوري اختلال الكتروعضله‌اي» براي ضربه فني كردن شما كفايت مي‌كند؛ اصطلاحي كه در اين كسب و كار، براي اين حالت به كار ميرود. كسب و كاري كه رونق خوبي نيز دارد، هر چند كه اين سلاح اكنون بيشتر از هر زمان ديگر بحث برانگيز شده است. صحبت از درد شد، «پين ري» شركت «ريتئون» كه در بازار بيشتر با نام «سيستم سلب فعال» شناخته شده است، بر مبناي ساختار مشابهي عمل مي‌كند. به جاي وارد آوردن صدمات جسماني شديد با گلوله، باتوم يا چيزهاي بدتر از آن، اين سيستم صرفاً تشعشع راديواكتيو فركانس بالايي را متوجه سيستم عصبي فرد مي‌كند و به او شوكي وارد مي‌كند كه فرياد درد او بلند مي‌شود و در نتيجه به حرف مي‌آيد. اين سيستم مثل تيزرِ پرتو افكن ميتواند از پوشاك ضخيم نفوذ كند، هرچند كه هنوز! نمي‌تواند از ديوارها عبور كند. موضع تاتل در اين باره كه تيزر در حال تغيير جهان است، درست است؛ اگر چه زمان نهايتاً به ما خواهد گفت كه اين تغيير در چه جهت و به چه مقداري است. تاتل مي‌گويد كه درست همين الآن، پانزده هزار اداره مجري قانون رده پايين در حال استفاده از تيزرها هستند: «هيچ كس تا همين هفت سال قبل فكر نمي‌كرد كه اين وسايل نجات دهنده جان انسانها را مي‌توان تمام وقت در سركوب تظاهرات خياباني به كار گرفت.» اين يك نرخ به كارگيري قابل توجه است، نرخي كه بي‌ترديد افزايش نيز مي‌يابد، بي توجه به اينكه رسانه‌ها چه اندازه درباره تيزرها بدگويي كنند. چه اين سيستم به اشتباه براي افراد يا قسمت‌هاي حساس بدن به كار گرفته شود يا توسط سازمان ملل و ديگران به عنوان يك ابزار شكنجه و سركوب سياسي از آن نام برده شود، در طول سال‌هاي به كار گيري سريع اين وسيله، نام آن در يك گزارش رسوايي‌آميز، به دنبال گزارش رسوايي آميز ديگري برده شد. تاتل سخنگوي بين‌المللي تيزر فكر مي‌كند كه مشكلات مربوط به اين فن‌آوري به شكلي قابل پيش بيني، به اندازه كافي تخفيف پيدا خواهد كرد. تاتل مي‌گويد: «پليس در حال به كار گرفتن ابزاري است كه فقط در مورد آن بدفهمي صورت نگرفته است، بلكه با تبليغ درباره ماهيت استفاده از الكتريسيته، مردم را به هراس انداختهاند. اولين نگراني درباره كسي است كه مورد شوك قرار مي‌گيرد و همچنين برطرف كردن عوارض آن نيز خيلي سخت است. شناخت چگونگي عملكرد تيزر مستلزم توضيحات علمي بسياري است. اگر نگرانيهاي مربوط به ايمني آن را كه از سوي منتقداني مطرح مي‌شود كه هدفشان گمراه كردن مردم است كنار نگذاريد، با محيط بسيار متشنجي مواجه مي‌شويد كه نه تنها كاركردن را دشوار مي‌كند، بلكه شما را پي در پي به جواب‌هاي منفي مي‌رساند». همچون دستگاه‌هاي سي تي اسكن، تلفن‌هاي همراه و فن آوري نظارتي، بايد مطالعات بيشتري درباره هر دو وجه قضيه صورت گيرد. بر اساس اعلام وب سايت سازمان عفو بين‌الملل، «هيچ مطالعه اي، تأثير تيزرها بر افرادي كه بالقوه در معرض خطر قرار دارند را به شكلي مؤثر مورد بررسي قرار نداده است.» يا «كساني كه نياز به مراقبت‌هاي درماني دارند، مشكلات سلامتي دارند، دارو مصرف مي‌كنند يا از نظر دماغي بيمار هستند و يا تحت تأثير مواد افيوني قرار دارند نيز هدف اين فنآوري هستند و بايد گفت، تيزر بر روي تعداد بسيار زيادي از افراد به كار گرفته شده است». همچون ابزارها، دستگاه‌ها و نوآوري‌هاي پيش گفته، تيزر هم مثل بسياري از شگفتيهاي فنآوري ديگر، به تدريج، بيشتر از راه حلهايي كه در اختيار انسان مي‌گذارد، براي او مشكلاتي را به وجود خواهد آورد. منبع: www.alternet.org پي نوشت:   1ـ Scott Thill، گرداننده سايتMorphizm.com است. نوشتههاي او در Salon،XLR8R،All Music Guide،Wired و ساير رسانهها منتشر ميشود.   منبع:نشريه سياحت غرب شماره 81 /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن