تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798134979




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-هجوم «OFF»‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

هجوم «OFF»‌ها از اقتضائات دوران مدرن است لابد؛ این‌که در شهر سرت را بچرخانی و تا چشم کار می‌کند، مارک‌ها و برندها را ببینی که لبخندهایی فریبانه حواله‌ات می‌دهند و تو را به سوی خودشان می‌خوانند. و از اقتضائات دوران مدرن است لابد که تو هم، که من هم، مسحور شویم و راهمان را به سویشان کج کنیم. بچرخ.
 

ساعت ها در فروشگاه هایی که زنجیره ای بسته اند بر ذهنت. مثل فرمانده نظامی از کالاها سان ببین. همه به تو تعظیم کرده اند. هجوم «off» ها را نظاره کن؛ حراج ها و فروش های فوق العاده؛ کارت های طلایی خرید را در جیبت بگذار. حواست به ماشین های روبان بسته جلوی در که به تو خوشامد می گویند و دلبری می کنند باشد. چه نیکبختی از این بالاتر. همه در خدمتگزاری به من حی و حاضرند. کافی است لب تر کنم و چیزی را طلب کنم. البته که دیگر نیازی هم به لب تر کردن نیست. همه چیز از قبل فهرست شده است و پیش چشمم قرار گرفته. من نمی دانم یا شاید نمی فهمم نیازهایم را. من به یک زندگی مرفه دعوت شده ام. دعوتنامه اش هر روز در تلویزیون و لابه لای صفحات روزنامه ها برایم می آید. مگر شعارها را نمی بینی. امروز زندگی در عیش را گارانتی می کنند. مصرف بیشتر، رفاه بیشتر؛ این است فرمول نانوشته. پشت در خانه ام منتظرند. مهمانان خوانده ای که خیلی زود رفیق گرمابه و گلستانم می شوند و من که در رفاقت چیزی کم نگذاشته ام و دار و ندارم را پایشان ریخته ام. می خواهم که همیشه کنارم باشند. اصلا اگر نباشند انگار چیزی از زندگی ام کم است؛ یک زندگی مسالمت آمیز با کالاها. آخر از تنهایی گریزانم و از سکوت می ترسم. پیچ تلویزیون را باز کن تا طنین تبلیغات آرامت کند. پنجره را بگشا و شهر را ببین چقدر شلوغ است و پرهیاهو. تابلوها را می بینی چقدر شب را نورانی کرده اند. دارند به تو چشمک می زنند. تنها نمان. اینجا همه هستند. حالا دیگر وقتش است سرت را بالا بگیری و مغرورانه به نسل های قبل تر فخرفروشی کنی. به خاطر این زندگی مرفه! *** دیروز آخرین ریشه ها سوزانده شدند؛ برای این که لج بازی می کردند. باید زودتر از اینها خشک می شدند. مثل خیلی های دیگر. حالا زمین یکدست شده است. یک زمین بایر و لم یزرع وسط شهر که باید آن را برای «رفاه حال شهروندان» به چیزی تبدیل کرد. یادم نمی آید آخرین بار کی از آنجا عکس گرفتم. ولی می دانم که باغ بود. بهار بود و درخت ها شکوفه باران. امروز را هم خوب یادم می ماند. دو طرف خیابان را بستند تا کسی مزاحم غول ها و بارهایشان نشود. آهن ها یکی یکی کاشته شدند. و بعد هم شناسنامه شان؛ پروژه بزرگ «...مال»! یک مجتمع تجاری دیگر. این بار، اما خیلی خیلی بزرگ تر. آن قدر که بتواند معروف ترین برندهای دنیا را دور هم جمع کند. از برند ساعت گرفته تا پوشاک، لوازم خانه، چرم و هر چه که «نیاز» داشته باشم اینجا هست. خوبی آهن ها این است که خیلی زودتر از درخت ها رشد می کنند. روز که به شب می رسد به بار می نشینند. طبقه ها روی هم سوار می شوند. یک طبقه، دو طبقه، سه طبقه. نه، نه خیلی بیشتر از اینها. چه خوب که به من نزدیک می شوند. همسایه دیوار به دیوار جدید. هر روز نزدیک تر از دیروز. حالا دیگر آنها هستند که مرا به هر سویی که بخواهند می کشانند. نمی دانم اسمش را چه گذاشته اند. کتاب ها را بسرعت ورق می زنم. اسم آن که گفته بود «افسون تبلیغات» چه بود؟ یا آن که نوشته بود انسان امروز در دام شرکت های تجاری اسیر شده است؟ یا آن فیلمی که نشان می داد چگونه رسانه ها دنیایی دیگر برای ما خلق می کنند؟ هیچ کدام را به یاد نمی آوردم. مهم این است که چند روزی بیشتر تا افتتاح پروژه باقی نمانده و احتمالا مرا هم به ضیافت باشکوه شان دعوت خواهند کرد. چه خوب! وحید اقدسی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)


 


شنبه 9 اسفند 1393 ساعت 17:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن