تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى‏شود و بدبختان از آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798137948




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بخشش؛ آخرین درس ‌خانم معلم مهربان + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

اعضای بدن دختر جوان به 7 بیمار زندگی بخشید بخشش؛ آخرین درس ‌خانم معلم مهربان + عکس خانم معلم جوان با مرگ خود و اهدای اعضای بدنش به بیماران نیازمند، درس فداکاری را برای دانش‌آموزانش مشق کرد.
 

به گزارش جام جم، شاگردان کلاس پنجم ابتدایی مدرسه دخترانه شهید منصورفر در شرق تهران روز یکشنبه سوم خرداد مثل روز های قبل منتظر معلم مهربانشان بودند. عقربه های ساعت به سرعت سپری می شد. دلشان برای خانم مریم قادری که شنیده بودند بیمار شده، تنگ شده بود. امیدوار بودند امروز خانم معلم سر کلاسشان حاضر شود، اما هر چه منتظر شدند خبری از خانم قادری نشد. دختران دانش آموز دلواپس او شده بودند و می ترسیدند اتفاقی برایش افتاده باشد. همه آرام و قرار نداشتند. صندلی خانم معلم خالی بود. ناگهان در کلاس درس باز شد و ناظم به جای معلم وارد کلاس شد. چشمانش قرمز بود و می گریست. هق هق گریه اش یک لحظه خاموش نمی شد. به بچه ها نزدیک شد و گفت دیگر منتظر خانم معلم نباشید او به کلاس شما نمی آید. او نمی دانست چگونه به دانش آموزان بگوید که دیگر خانم معلم در میان آنها نیست و آخرین روزهای مدرسه را باید بدون حضور او سپری کنند. دختران وقتی خبر فوت خانم معلم را شنیدند باورشان نمی شد خانم معلمی که تا همین چند روز پیش کنارشان بود و عاشقانه به آنها عشق می ورزید برای همیشه آنها را ترک کرده است. یاد خنده های خانم معلم، درس پرسیدن های او، خط زیبایش که هر بار پای تخته سیاه می رفت و برایشان مطالب درسی را می نوشت یک لحظه از خاطرشان دور نمی شد. یاد آخرین روزی که خانم معلم با لبخند آنها را برای رفتن به خانه بدرقه کرد هنوز در کنج ذهنشان جا خوش کرده بود. نمی توانستند باور کنند که دیگر خانم قادری را نمی بینند و جای او در کلاسشان خالی است. روز بعد که به کلاس آمدند به جای خانم قادری عکس او با دو شمع و دسته گلی در کنارش روی میز بود. جای خانم معلم مهربان هرچند در میان کلاس و بچه ها خالی بود، اما ایثاری که او کرده و جان دوباره به هفت بیمار بخشیده بود، در قلب های کوچکشان حک شده بود و نام و یاد خاطره خانم معلم را همیشه برایشان زنده خواهد کرد. حالا اعضای بدن «مریم» 29 ساله به هفت انسان زندگی بخشیده و بافت و نسوج بدنش در انتظار پیوند به 30 نفر است. برادر «مریم» به جام جم می گوید: خواهرم دو سالی می شد که در مدرسه دخترانه در مقطع ابتدایی درس می داد و شیفته تدریس بود و عاشق دانش آموزانش؛ جای او میان خانواده و دانش آموزانش خالی است. روز بیست و ششم اردیبهشت بود که در تماس تلفنی خانواده ام متوجه شدم خواهرم که همراه چند نفری از اقوام برای دوچرخه سواری به بوستان چیتگر رفته بود، هنگام پایین آمدن سراشیبی دچار حادثه شده و به بیمارستان منتقل شده است. با شنیدن این خبر بلافاصله به بیمارستان رفتم. آنجا بود که متوجه شدم خواهرم از ناحیه سر آسیب دیده است. پس از درمان های اولیه او کمی حالش خوب شده و در بیمارستان بستری بود. مرد جوان با صدایی غم آلود ادامه داد: روز سوم خرداد حال خواهرم بد شد و پزشکان او را به اتاق عمل منتقل کردند. تلاش آنها برای نجات خواهرم بی نتیجه ماند و مریم مرگ مغزی شد. اعضای خانواده پشت در اتاق عمل ایستاده بودیم و فقط دعا می کردیم تا شاید عمر خواهرم به دنیا باشد و او زنده بماند. وی گفت: چهره مهربانانه خواهرم یک لحظه از مقابل دیدگانم دور نمی شد. انگار والدینم می دانستند که این آخرین وداعشان با مریم است. دستان او را محکم گرفته و می بوسیدند. مریم هرچند روی تخت آرمیده بود، اما همچنان لبخند به لب داشت. همچنان امید داشتیم او سلامتی اش را به دست بیاورد و همگی به خانه بازگردیم، اما انگار تقدیر چیز دیگری برای زندگی مریم نوشته بود. مرد جوان زمانی که به این قسمت از حرف هایش رسید، بغض گلویش ترکید و هق هق گریه امانش نداد. مکث کوتاهی کرد و در حالی که هنوز لرزش صدایش شنیده می شد، افزود: یکی از پزشکان سراغ ما آمد و با تشریح وضع خواهرم از ما خواست با اهدای اعضای او موافقت کنیم. خانواده ام با شنیدن این حرف ها، لحظه ای درنگ نکردند و زمانی که متوجه شدند او دیگر پیش ما بر نمی گردد با اهدای اعضا موافقت کردند. وی خاطرنشان کرد: قلب مهربان خواهرم اکنون در قبل یک ایرانی می تپد و دو کلیه، کبد، ریه اش و قرنیه های چشمانش به 6 بیمار دیگر در واحد پیوند عضو بیمارستان شهدای هفتم تیر تهران اهدا شده است. همچنین قرار شد بافت های نسوج بدن خواهرم نیز به بیماران دیگری پیوند زده شود. خوشحالم از این که اعضای بدن او را اهدا کردیم. وی همچنان زنده است و در قلب ما جاودانه شد. می دانم خواهرم از کاری که انجام دادیم، خوشحال است.

مادر مریم درباره اهدای اعضای بدن فرزندش می گوید: دخترم معلم و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آی تی دانشگاه تهران بود. همیشه در تلویزیون در رابطه با اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی برنامه هایی دیده بودم. با خود می گفتم چقدر تصمیم گیری در این گونه مواقع برای خانواده ها سخت است؛ اما زمانی که می دیدم بیماران با دریافت اعضای بدن فرد مرگ مغزی، دوباره به زندگی لبخند می زنند و خانواده ها چه سخاوتمندانه تصمیم های بزرگ و ارزشمند می گیرند، خوشحال می شدم. هیچ وقت فکر نمی کردم زمانی این اتفاق برای دخترم بیفتد و من بخواهم تصمیم مهمی در این رابطه بگیرم.

وی افزود: زمانی که دخترم بر اثر حادثه مرگ مغزی شد و دیگر امیدی به حیاتش نبود، تصمیم گرفتم کاری کنم که مریم خوشحال شود و آرامش بگیرد. بنابراین خودم و شوهرم برگه های اهدای اعضا را امضا کردیم و قلب، دو کلیه، کبد، ریه و قرنیه های چشم های دخترم و بافت ها و نسوج وی به بیماران پیوند زده شد. احساس خوبی از این کار دارم. می دانم خود مریم هم دوست داشت اعضای بدنش اهدا شود. پس از این اقدام خانواده خانم معلم مهربان ، دانش آموزان او نیز از خانواده های خود خواستند در صورت مرگ مغزی اعضای بدنشان به بیماران نیازمند اهدا شود. مادر یکی از دانش آموزان در تماس با جام جم در این باره گفت : خانم قادری به دانش آموزان ما درس بخشش داد. معصومه ملکی - گروه حوادث


 


پنج شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 08:38





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن