واضح آرشیو وب فارسی:فارس: لاله اسکندری در گفت و گو با خبرگزاری فارس مطرح کرد
«خاک سرخ» سکوی پرتاب برایم بود/ حاتمیکیا روی تک تک پلانها حساسیت دارد
لاله اسکندری بازیگر سریال خاک سرخ با اشاره به حساسیتهای حاتمی کیا در کارگردانی گفت: «خاک سرخ» سکوی پرتاب برای من بود.
«لاله اسکندری» بازیگر سینما و تلویزیون بیش از یک دهه گذشته تجربه بازی در یکی از نقشهای اصلی سریال «خاک سرخ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا را پشت سر گذاشت، در گفت و گو با خبرنگار سینمایی فارس درباره یکی از بارزترین ویژگیهای ابراهیم حاتمی کیا گفت: «خاک سرخ» اولین مجموعه تلویزیونی آقای حاتمیکیا بود آن زمان من جوانتر و کم تجربه بودم چیزی که برای من بسیار ارزنده و جذاب بود اعتماد ایشان بود. آقای حاتمی کیا به من اعتماد کرد و نقش را به من سپرد . الان که به گذشته نگاه میکنم این اعتماد را بیشتر درک میکنم این اعتماد کار پرریسکی بود که ایشان انجام داد و نقش مهم این سریال با پروداکشن وسیع و سنگین را به من که کم تجربه بودم سپرد. خاک سرخ سکوی پرتاب برایم بود وی در ادامه گفت: واقعیتش این است که وقتی به عقب برمیگردم و مرور میکنم جسارت این کارگردان برایم مثال زدنی است همچنین آقای محمدی (تهیه کننده) که پذیرفتند این نقش به من سپرده شود. وقتی کار پخش شد و تجربهام بیشتر شد به ارزش این کار بیشتر پیبردم . «خاک سرخ» سکوی پرتاب برای من بود. راهی که دوستان همکارم شاید باید چندین سال تلاش کنند تا به آن برسند در عرض یک سال برای من هموار شد که اتفاق خیلی خوبی بود البته مسئولیت و کار من را سخت تر می کرد اما این فرصت بسیار خوب و ارزندهای بود. اسکندری درباره شاخصههای کار ابراهیم حاتمیکیا گفت: یکی از کارها شاخص ایشان حساسیت بر روی تک تک پلانها بود از هیچ کدام نمیگذشتند، امکان نداشت اگر شرایط آماده نبود پلانی را تصویربرداری کند. هنگام فیلمبرداری سریال پدر و خواهرشان فوت شدند اما خللی در کار ایجاد نشد و سر کار بودند با همه حساسیتهایی برای یک کار سینمایی دیده میشود حضور داشتند.برای من جالب بود مصیبتی برای انسان پیش می آید شرایط روحیاش به هم میریزد، اما ایشان سریع سر کار آمدند و همان حساسیتها بدون ذرهای تغییر داشتند. با جنازه بازی کردم بازیگر سریالهای «مشق عشق» و «در چشم باد» درباره خاطراتش از بازی در خاک سرخ گفت: خاطرات زیادی دارم. در یک سکانس باید بین یک سری جنازه میخوابیدم و تمرین می کردم دستیاران لیست بازیگران را برای آن سکانس درآوردند و بعد گفتند جنازه هم هست. من رنگم پرید و گفتم مگر بازیگر نمیگذارید. آقای چارکچیان گفت برای این که حس دربیاید جنازه میگذاریم. من پرسیدم مگر کسی اجازه میدهد جنازه در صحنه باشد که آقای چارکچیان گفتند هستند کسانی که مجهولالهویه هستند و ما برای چند ساعت آن جنازهها را سر صحنه می آوریم. من همین طور در حال کلنجار رفتن بودم که آقای چارکچیان گفت اگر می دانستی با جنازه باید بازی کنی قرارداد نمی بستی ؟ من دیگر پاسخی ندادم که دیدم دوستان می خندند. گفتند اینطور گفتیم تا موقعیکه بازی میکنی این صحنه یادت بماند. در آن صحنه این حس تاثیر گذاشت و حس من کاملا درآمد. وی در ادامه از سختیهای کار در جنوب کشور گفت: فیلمبرداری 9 ماه به طول انجامید، زمستان شده بود هوا برفی بود دوستان صحنه با آتش زمین را خشک میکردند و واقعه در تابستان رخ داده بود و ما باید لباس تابستانی استفاده می کردیم. اسکندری در خاتمه در پاسخ به این سوال که دوست دارید بار دیگر جلوی دوربین آقای حاتمیکیا باشید گفت: بعد از گذشت این همه زمان (بیش از 14 سال) و تجربههای مختلفی که کسب کردم اما دوست دارم با یک نقش متفاوت جلوی دوربین ایشان بروم. انتهای پیام/
94/01/19 - 10:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]