تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز كليد همه خوبی هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830909600




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان پسری که مرا دوست داشت


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


چند روایت معتبر از زندگی؛
داستان پسری که مرا دوست داشت
مجموعه داستان «پسری که مرا دوست داشت» یکی از آثار بلقیس سلیمانی است که همچون دیگر مجموعه‌ داستان‌های او حاوی داستان‌هایی گاه بسیار کوتاه اما تأثیرگذار است.




به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، بلقیس سلیمانی از آن دست نویسندگانی است که در نگارش داستان کوتاه، سبک و سیاق خاص خود را دارد و به معنای واقعی کلمه پایبند قواعد موجزنویسی است. این ویژگی در اکثر داستان‌های کوتاه او که در قالب مجموعه داستان منتشر شده‌ مشهود است.
  به نوشته مهر، «پسری که مرا دوست داشت» عنوان یکی از همین مجموعه آثار است که انتشارات ققنوس چاپ نخست آن را در سال ۸۹ روانه بازار نشر کرد.
       

      پسری که مرا دوست داشت سلیمانی در این مجموعه همچون دیگر آثارش توجه ویژه‌ای به درونیات و احوالات انسان‌ها در موقعیت‌های متفاوت و گاه تکان‌دهنده دارد. از این منظر مفاهیمی همچون رنج، عشق، زندگی و مرگ حضور پررنگی در روایت‌های داستانی سلیمانی دارد.
  در زیر چند داستان بسیار کوتاه از مجموعه داستان «پسری که مرا دوست داشت» را خواهیم خواند.
  بریده‌های خواندنی؛ داستان «پسری که مرا دوست داشت» پسری که مرا دوست داشت به سرعت با دوچرخه هرکولسش از کنار من و دوستم رد می‌شد و می‌گفت: «غصه نخورین هر دو تا تونو می‌گیرم.» ما نگاه می‌کردیم به شانه‌های پهن و پاهایش که محکم پا می‌زدند و ریز زیر بال چادرهامان می‌خندیدیم.
  ما غصه خوردیم وقتی پسری که مرا دوست داشت به جبهه رفت، هر دو پایش را از دست داد. اول به خواستگاری من و بعد به خواستگاری دوستم آمد و جواب رد شنید.

 
داستان «خروس» مادرش همیشه می‌گفت: ناخن‌هایتان را داخل حیاط نریزید، توی گلوی مرغ و خروس‌ها گیر می‌کنند. از مرغ و خروس‌های مادر بیزار بود، مخصوصا وقتی دسته جمعی اسهال می‌گرفتند و حیاط با فضله‌ شلکی آن‌ها فرش می‌شد. عاشق خرناس‌های خروس لاری تاج طلا بود که سه بار ناخن به خوردش داده بود و خروس جان سالم به در برده بود.
  هیچ وقت ناخن‌هایش را بلند نکرد، حتی وقتی قرار بود سر سفره عقد بنشیند و عسل در دهان داماد بگذارد. به پیشنهاد خواهرهایش و آرایشگر زبده شهر ناخن کاشت، روی ناخن‌ها لاک نقره‌ای زد. انگشت عسلی‌اش را که از دهان داماد بیرون آورد دید که ناخنش نیست، اما قبل از آن‌ چشم‌های گردشده و خرخر خفیف داماد را شنید.

 
داستان «عروس» پسرک دوچرخه‌سوار به سرعت از کنار دخترک دانش‌آموز رد می‌شد و می‌پرسید: «عروس مادر من می‌شی؟» دخترک هرگز به این سوال پاسخ نمی‌داد. سکوت علامت رضا بود؛ این را هر دو می‌دانستند.
  پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگی دخترک بازگشت و در قبرستان شهر آرام گرفت.   فردای روز تشییع استخوان‌های پسرک، زن سر مزار او رفت. همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند می‌زد. دخترکی شش ساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت: «چقدر پسرتون خوشگل بوده!»

     

 

داستان «گرداب» بردار کوچک که دچار گرداب شد، برادر بزرگ به کمکش شتافت در حالی که مادر یکسر جیغ می‌کشید و پدر به جریان امواج خروشان رودخانه خیره شده بود. برادر بزرگ به برادر کوچک نرسید اما به گرداب رسید و پدر دید که پسر بزرگش تقاضای کمک می‌کند، پدر خودش را به رودخانه انداخت. دست پسر بزرگش را گرفت و هر دو اسیر گرداب خروشان، از دید مادر پنهان شدند.
  پسر میانی خانواده به همراه مادر افسرده‌اش که دو بار دست به خودکشی زده بود، یک سال در کابوس زندگی کردند. در اولین سالگرد به پیشنهاد پسر میانی همه فامیل کنار رودخانه آمدند تا با انداختن شاخه‌های گل در آب یاد و خاطره عزیزان از دست رفته شان را گرامی بدارند، همه دیدند که پسر میانی با یک بغل گل رز سرخ کنار رودخانه می‌دود و شاخه‌های گل را با صدا زدن پدر و برادرانش در رودخانه می‌اندازد و باز همه دیدند که پسر در مرتفع‌ترین کناره رودخانه ایستاد، دست‌هایش را بازکرد و در رودخانه شیرچه زد. دایی‌های پسر میانی خودشان را به رودخانه انداختند و پسر میانی را به ساحل آوردند. در حالی که پسر جوان از گردن قطع نخاع شده بود.
  این حادثه مادر را از افسردگی، بی‌هدفی و در ماندگی نجات داد. حالا او از خدا زندگی می‌خواست تا همه عمر از پسر فلجش مراقبت کند.   115
 



۱۵/۰۱/۱۳۹۴ - ۱۲:۱۷




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن