واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: رسانه ملي چرا دانشگاه نيست؟
آنان که در دانشکده معقول و منقول، استاد مطهري را در کنار دکتر آريانپور، جاي داده بودند ميدانستند با دو تفکر متباين است که «يستمعون القول فيتبعون احسنه» مصداق پيدا ميکند و سخن حق، معقول و منطقي و استدلالي به کرسي مينشيند.
کد خبر: ۴۷۷۴۸۱
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۵ - 22 February 2015
منصور فرزامي در سرمقاله مردم سالاری نوشت:
آنان که دغدغه فرهنگ اصيل ايران اسلامي را دارند تمامي هم و غمشان اين است که اين دستگاه عريض و طويل و وبودجهخور کلان با چند ده هزار نيروي کارآمد، چرا دانشگاه نيست و نميتواند همه سلايق و نحلههاي فکري و عقيدتي را اقناع و ارضا کند.
آنان که در دانشکده معقول و منقول، استاد مطهري را در کنار دکتر آريانپور، جاي داده بودند ميدانستند با دو تفکر متباين است که «يستمعون القول فيتبعون احسنه» مصداق پيدا ميکند و سخن حق، معقول و منطقي و استدلالي به کرسي مينشيند. آشنايان شهيد مطهري گواهي ميدهند که آن مرحوم از وجود عقايد مخالف و ديگر انديشان، استقبال ميکرد. چون هدايت واقعي تا به رسيدن «رشد» مشروع و مقبول، همين است و بس.
حال، شگفتآور است که چرا صدا و سيما به عنوان رسانه ملي متعلق به عموم مردم ايران، از چنين رويکرد منطقي، پرهيز دارد. اگر ارتزاق چنين دستگاهي از کيسه ملت ايران است، پس بايد آينه تمام نماي علم و دين و فرهنگ و هنر صاحبانش باشد و اگر نيست چرا اين ملت هزينهاش را بپردازد؟ بديهي است که هيچ کس فعل حرامي را از اين رسانه انتظار ندارد بلکه توقع اين است که صدا و سيما باعث نشود که مردم به رسانههاي براستي مخرب بيگانه روي بياورند و نبايدها را از آنها ببينند و بشنوند.
با انتصاب جديد در صدا و سيما، نظرخواهي بينظر، علمي و صادقانه و نيز آسيبشناسي و نيازسنجي، ضرور مينمايد. بعد از اين نظرخواهيهاست که ميتواند برنامههاي مدون و اصولي به اجرا دربيايد. صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران بايد چشم انداز و دريچه نگاه نه تنها همه ايرانيان بلکه همه آناني باشد که به حقيقت فرهنگي به عنوان يک ضرورت مينگرند. اين عيب بزرگي است که نسل جوان ما که آيندهساز فرداهاست از آن بي خبر بماند و برآوردن نيازهاي خود را از مرجعي ديگر تامين کند.
بد دفاع کردن از يک مکتب و يک فرهنگ آن هم در رسانهاي که بايد دانشگاه جامع جامعه باشد، بيمهري آشکار و نهان با آن مقولههاي حياتي است و چقدر اسفناک است که آدمي در هر محفل و جمعي سخن از ماهواره و چه وچه بشنوند. آيا مأخذ تهاجم فرهنگي را نبايد در همين جا جستوجو کرد . آسيبهاي بسيار جدي که جامعهشناسان و جرمشناسان، بازسازي آن را نامحتمل ميدانند. بايد بپذيريم که محدوديت و محروميت آن هم در عصر انفجار اطلاعات، ممکن نيست. اين رسانه بايد از همه طيفهاي فکري و سلايق مختلف جهت تبيين و تفسير و معرفي، دعوت کند تا در تضارب آرا، راه صحيح را مردم انتخاب کنند.
در همين رسانه بارها آزموده شده است که برنامههاي فراجناحي، مخاطبان بسياري را جذب و جلب ميکند. در اين صورت، عدول از اين محسنات چه معني دارد؟ مردم ما بايد و حق دارند که سيماي فرهنگ ناب خود را در رسانه متعلق به خود تماشا کنند. ميخواهند که تحليلهاي عالمانه و نقدهاي منصفانه را بشنوند .وقتي که اوضاع، ديگرگونه است و بر وفق مراد نيست، نبايد بازتاب مطلوب را توقع داشت. يک قياس ساده رسانه ملي در نگرش به دولت پيشين و دولت يازدهم، ميتواند حساسيتها را نشان دهد. نميشود که اکثريت مردم به دولتي براي تغيير راي داده باشند، آنگاه مسائل، نقد و تحليلهايي را ببينند و بشنوند که شايسته و بايسته نباشد.
صداوسيما بايد به اين باور رسيده باشد که هيچ چيز را نميتوان به مردم از نوع هنري که به سليقه خود ارائه ميدهد، تحميل کرد. بعيد است که عقلاي قوم ندانند که هر نوع تحميلي زمينه مساعدي براي تهاجم ويرانگر فرهنگي است و متاسفانه تمامي کساني که اين زمينه را فراهم کردهاند، در دنيا و آخرت مسوولاند. وقتي درباره جشنوارههاي هنري که آن همه هوادار و مسئول علاقهمند دارد و فعل حرامي هم در ميان نيست آن چنان عمل ميشود، چگونه ميتوان پير و جوان را در مقابل اين جعبه جادو نشاند و از ناهنجاريها مصون داشت. باور کنيد که اين سخن و آن نقدها از دهانهايي بر نميآيد که با کيان دين و وطن خود عناد دارند چون اگر چنين بود بر برنامههاي رسانه صحه هم ميگذاشتند تا شتاب تهاجمات مخرب فرهنگي تندتر شود و جامعه به نقطه انفجاري برسد که آرزو دارند . وقتي که اين نوشتهها مشفقانه است، پس نبايد بر شاخه نشست و بن بريد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]