واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
نقدی به فیلم سینمایی بهمن
میراث جدید کیارستمی در جشنوراره فجر/نشانه هایی بی کارکرد در روایت ایده فیلم بهمن براساس تنهایی و از هم گسیختگی رؤیایی زنانه است. دنیایی دور از آرزوهایی که برف به عنوان نشانه ای خوش سیما از فردای بهار آن حکایت دارد.
گروه سینما و هنر فرهنگ نیوز: تماشای برخی آثار به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر این سوال اساسی را موجب می شود که دلیل ساخت برخی فیلم ها چه چیزی است؟ و چرا فیلمی که بدون پشتوانه لازم دراماتیک و بن مایه داستانی، تنها می تواند برای ارائه در فیلمی کوتاه و یا یک سخنرانی و یا یادداشتی مختصر انجام شود، تبدیل به اثری بلند شده و با وجود صرف امکانات بسیار، بهره ای ندارد.
از طرفی مخاطب هدف این نوع آثار هم به نظر مشخص نیست، چرا که نه دارای زیر مایه های قابل اشاره هستند و نه موجب بشاش شدن چهره عده ای می شوند و نه فرمی قابل دفاع در مقام فیلم های تجربی دارند. تعداد زیاد این نوع فیلم ها در جشنواره فجر، هشداری اساسی است.
یکی از فیلم های به نمایش درآمده در این دوره از جشنواره در سودای سیمرغ، فیلم بهمن است که توسط بهمن فرشباف ساخته شده است.کارگردانی که فیلم اولش هنوز به اکران عمومی درنیامده است. فیلم داستان بی خوابی های زنی است که 10 شب را در سودای رسیدن به فردایی آفتابی سپری می کند. شب هایی سرد و سخت که مملو از پوشش سرمای برفی است که سودای ایستادن ندارد.
این سوپر وایزر بیمارستان که با نقش آفرینی ارزنده ای از سوی فاطمه معتمد آریا همراه است، به دلیل موقعیت شوهر خود، تنهایی را با تمام وجود احساس می کند و حسی غریب در خاطرش نشسته، اما هنوز کورسوی امیدی به فردای آفتابی دارد که این پندار در پایان، رنگ حقیقی به خود می گیرد. اما آن چه قابل اشاره می باشد، نقصی اساسی است که در نحوه نمایش این ایده در بستر روایتی دراماتیزه شده شکل می یابد و فاقد چینشی علی و معلولی است تا همراه با پیگیری مخاطب شود و از قطع ارتباط تصویری جلوگیری کند.
اگرچه سینما قابلیت این را دارد که موجب ایجاد ظرفیت های مختلف فکری شود و از زاویه های متمایزی، برداشت های زیستن را پرتو افشانی کند، اما بسته بندی این نگاه می بایست در چهارچوبی فکر شده انجام شود و باعث دوری مخاطب از تماشا نشود.
ایده فیلم بهمن براساس تنهایی و از هم گسیختگی رویایی زنانه است. دنیایی دور از آرزوهایی که برف به عنوان نشانه ای خوش سیما از فردای بهار آن حکایت دارد. توجه به دنیای زنانه پیش از این هم در آثاری چون "بانوی اردیبهشت" و "به همین سادگی" به چشم می خورد، اما در فیلم بهمن به علت نبود بار دراماتیک و توجه بیش از اندازه به ظرایفی جزئی نگر، کلیت اثر دچار نقصی اساسی شده است و از محصولی هدفمند به ساخته ای بی هویت و بدون بهره مندی از وحدتی ساختاری رسیده است.
در این فیلم شاهد نماهایی لانگ شات هستیم که میراثی از سینمای کیارستمی است و البته کارگردان نیز از شاگردان وی محسوب می شود. همچنین نماهایی هلی شات برای ایجاد حس نهفته در شخصیت به کار رفته است که به علت نبود خط سیری مشخص کارایی خود را ندارد.
فیلم بهمن، سرشار از نمادهایی است که در سکانس هایی با زبان تصویر و کلام به چشم می خورد. دنیایی از زندگی مدرن یک زوج که فرزند آن ها هم در کشوری دیگر با همین معضل تنهایی و بی هویتی بسر می برد. در این فیلم هیچ گونه پرداخت درستی از شخصیت ها به چشم نمی خورد و گره رخ داده در رفتار و کردار زندگی آن ها صورت نمی یابد.
همچنین استفاده از نشانه هایی بسیار در جای جای فیلم نتوانسته است موجب القای حس ناامنی و دلهره شخصیت زنی باشد که حتی اشاره ای به نام وی در فیلم نبوده است. ما وقتی نمی توانیم به شخصیتی مشخص رسیده و آن را درک کنیم، وجود نگاهی نمادپردازانه نه تنها کارایی خود را ندارد، بلکه حتی به شعارگرایی رفته و در مواردی مانند تماشای این فیلم موجب تمسخر بیننده می شود، مساله ای که در هنگام پخش فیلم در نزد تماشاگران به چشم خورد، مانند سکانسی را که زن در نیمه شبی سرد و برفی می خواهد پیرزنی بیمار را به تماشای برف ببرد و با مشقتی بسیار از راه پله و با شکلی باند پیچی شده این کار را انجام می دهد تا خنده مخاطب را برانگیزد!
به درستی دلیل این همه کدهای ناشناخته در فیلم بهمن چه می تواند باشد؟ و چه کارکرد دراماتیکی در پیشبرد داستان داشته است؟ چرا کارگردان اقدام به کاشت نماهایی کرده و از آن برداشت مطلوبی نکرده است؟ حتی در همان سکانس انتقال پیرزن بیمار به فضای بیرون، خیلی زود شاهد بازگشت وی به اتاق خود هستیم! متاسفانه این همه نماهای بی هویت، فیلم بهمن را به ساخته ای ناکارآمد تبدیل کرده و تنها توشه تماشایش، کسالت و خستگی بوده است و بس.
93/11/17 - 12:02 - 2015-2-6 12:02:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]