واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
نقدی بر دوران عاشقی؛گسستگی در متن روایی
رنگ و بوی خیانت در جشنواره فجر/موضوعی جذاب و تکراری با روایتی متفاوت در جشنواره فیلم ساز با ارائه سکانس هایی آرام و حتی عاشقانه در ابتدای فیلم و از داخل خانه حمید و زهره موقعیتی مناسب را برای حادثه ای محرک و گره افکنی مبنی بر اطلاع از ازدواج مجدد حمید پی می ریزد
گروه سینما و هنر فرهنگ نیوز: علیرضا رئیسیان، کارگردان کهنه کار سینمای ایران بعد از 6 سال از ساخت فیلمی به نام " چهل سالگی" اثری را تولید نکرده بود و در این فرصت 6 ساله، مخاطب می توانست از او امکان فرصت مناسبی برای ساخت اثری معقول به لحاظ ساختاری را طلب کند، خصوصاً که فیلم مورد قبول چهل سالگی نیز که اثری اقتباسی با شاکله ای مناسب بود، چنین انتظاری را مضاعف می کرد.
فیلم دوران عاشقی اما به لحاظ ایجاد وحدت رویه در سکانس هایی متوالی دچار کاستی است و نمی تواند به پیوندی دراماتیزه شده از حوادثی پی در پی دست یابد، چرا که این فیلم در عین ایده ساده و قابل باور خود، دچار چند لایه گی در نوع روایت است و این ادغام خرده پیرنگ های چندگانه نیاز به مهارتی خاص در نگارش فیلمنامه دارد. از این رو اگر فیلم اخیر ماهی و گربه را اثری پیچیده در اجرای کارگردانی بدانیم، فیلم دوران عاشقی در ساختمانی پیچیده از پله هایی معمایی بسر می برد.
داستان فیلم، حول نگاه بیتا تمدن( لیلا حاتمی) می چرخد که وکیلی خبره و متعهد می باشد. او با رجعت به پرونده یکی از موکلین خود با نام زهره هوشمندی پی می برد که شکایت این زن از شوهرش، حمید(شهاب حسینی) به دلیل انجام تهمت و عدم در اختیار گیری مسئولیت فرزند بوده است و البته این مرد کسی نیست جز شوهر خود بیتا که به طور پنهانی زنی دیگر را به عقد موقت خود درآورده و در این مدت، زوجه اش باردار شده و حالا مرد نمی خواهد به زندگی با او ادامه دهد.
این موضوع اگرچه دارای تمی تکراری است و در این چند وقت به عنوان موضوعی مورد علاقه برای سازندگان درآمده است، اما با نگاه رئیسیان به سمت پیچشی روایی در جهت ایجاد تعلیق رفته و از این رو قابل تحسین است که چگونه یک ایده مشترک با مهارت نویسنده ای تبدیل به اثری غفلت بخش در مواجهه با مخاطب می شود.
البته این طراحی در فیلمنامه نویسی به ثمره ای مطلوب ختم نشده و به هم ریختگی را در ارکان مختلف این اثر می توان اشاره داشت. از این رو فیلم نمی تواند خود را سرپا نگه داشته و ریتم فیلم دچار کندی می شود، هر چند تدوینی ارزنده از سوی صفی یاری به این روایت گسسته، پیوندی نزدیک تر داده است. از طرفی هارمونی تصاویر دوران عاشقی به مدد فیلمبرداری خلاق چون علیرضا برازنده به ثمربخشی مطلوبی دست یافته و به خلق تصویری زیبایی شناسانه کمک می نماید.
فیلم دوران عاشقی با تیتراژی هم راستا با موضوع اثر آغاز و با همان چشمان باز و بسته پایان می یابد. مردمک چشمانی که باید ببیند و هیچ نگوید و انتخاب کند و به قول پدر بیتا(پور حسینی) گذشت نماید و این نگاه اگرچه می تواند تعبیری دیگر همچون پذیرش اشتباه صورت یافته از سوی مرد و به نحوی سرپوش نهادن بوسیله زن محسوب شده و به عنوان نتیجه ای نادرست تعبیر شود، اما بیننده را وارد متن ماجرا می کند.
از سویی فیلمساز با ارائه سکانس هایی آرام و حتی عاشقانه در ابتدای فیلم و از داخل خانه حمید و زهره موقعیتی مناسب را برای حادثه ای محرک و گره افکنی مبنی بر اطلاع از ازدواج مجدد حمید پی می ریزد، اما در پرده دوم از فیلمنامه، تقابل لازم از سوی شخص با مساله بغرنج رخ داده صورت نمی گیرد و مخاطب نمی تواند شاهد رنجی درونی از سوی شخصیت بیتا مبنی بر نحوه برخورد با مساله باشد و تنها چند سکانس با توجه به دزدیده شدن خودروی وی و پیاده روی های متعاقب آن نمایش می یابد. از طرفی نحوه برخورد حمید با این شرایط بغرنج دو طرفه به حالتی خنثی بازتاب یافته است.
پرسوناژهایی بی کارکرد و بی هویت در ششمین فیلم کارگردان گزیده کاری چون علیرضا رئیسیان به وضوح قابل اشاره می باشد که از آن جمله پدر بیتا و مادر زهره است که یکی نقش عارفی به جا مانده از دورانی شعارگو را بازی می کند و دیگری نقاشی به ظاهر خلاق است که شباهتی با یکی از نقاشان مطرح کشور دارد و رازی 20 ساله از سکوت در مقابل کاراکتر بی خاصیتی چون زندی، برادر خود و دایی زهره دارد. شخصیتی قوام نیافته چون زندی که حمید از کارمندان شرکت اوست و در واقع نحوه آشنایی آن ها هم از آن جا و در آن زمان که زهره از خارج برگشته بود، صورت یافته بود.
فیلم سعی دارد به انعکاس بازتاب خیانت در زندگی اشاره داشته و پیامی اخلاقی صادر نماید و اتهام منعکس شده در دیالوگ حمید به زهره که جنین متعلق به او نبوده و اتهامی که به زنش می زند، در راستای خیانتی است که حمید به زن اول اش داشته است، اما این موارد به شکلی تصنعی نمایش یافته است و نمی تواند به باورپذیری ثمربخشی دست یابد.
فیلم دوران عاشقی به دنبال ساخت دنیایی قصه گو است و از این رو اثرات هر نوع فرمی را که موجب هدایت نگاه تعلیق بار مخاطب شود، به فیلم متصل ساخته و به شکلی حرکت می کند که این حس درونی، بازتابی بیرونی بیابد. مثلا استفاده از نوعی حرکت خلاقانه در دوربین سه پایه در عین ثابت بودن قاب ها، حسی از کشش مندی می دهد. البته همانطور که توضیح داده شد، این سیال بودن در فیلمنامه رعایت نشده است و بیننده حس همراهی بخش از ایجاد گره افکنی را نداشته و این موضوعی بغرنج است که موجب تماشای اثر می شود.
از طرفی عدم توجه به جزئیات نگارش نمی تواند اضمحلال شخصیت را از انجام عملی اشتباه نمایان سازد و از این رو نمی توان تاثیر لازم در جهت القای حسی ناامن و ارائه تبعات چنین اشتباهی را در محصول نهایی بدست آورد.
93/11/16 - 14:04 - 2015-2-5 14:04:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]