محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832856179
- ماهی ها یکی یکی مردند و از داداش رضا خبری نشد
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ماهی ها یکی یکی مردند و از داداش رضا خبری نشد روزنامه سیستان و بلوچستان در شماره 18901 مورخ پنجشنبه 16بهمن ماه خود مطلبی با عنوان ˈماهی ها یکی یکی مردند و از داداش رضا خبری نشدˈ را منتشر کرده است.
دراین مطلب آمده است: خواهرانه هایی برای شهید رضا رجب پور
یوسف را که آوردند، این بار نه عزیز مصر شده بود، نه بوی پیراهنش دیدگان پدر را روشن می کرد و نه سیمای زیبایی داشت که پدر، تنگ در آغوشش بگیرد و غرق بوسه اش کند. تمام قد و بالای یوسف در چند استخوان و یک پلاک خلاصه شده بود. یوسف را که آوردند، تمام حسرت های زمین را به یعقوب دادند. دیدگان روشنش این بار به تاریکی رسید و 40 روز پس از وداع با پسر، زمین گیر شد و چند ماه بعد خود نیز آسمانی شد. کنعان هم این بار نه ریسه بسته بود و نه شادمانی می کرد. «معراج الشهدا» اشک بود و پایان اندوه فراقی 5 ساله و آغاز حسرتی ابدی...
رضا و پرندگان مهاجر
آبجی مریم می گوید: لحظه آخری که با پدر سوار موتور شد تا به جبهه برود برای همه ما دست تکان داد، نگاهش آنقدر خاص بود که همه گفتیم این رضا دیگر برگشتنی نیست. حتی مرخصی هم نیامد. فقط دوبار تلفن زد. برای اینکه دل ما را آرام کند توی نامه نوشته بود: «اینجا دریاچه زیبایی دارد. پرندگان مهاجر آمده اند و کلی عکس زیبا برایتان گرفته ام. جایمان خیلی خوب است. مراقب مادر و بابا باشید.»
می گوید: سال دوم هنرستان فنی شهید مهدی زاده بود. اساس تحولی که باعث رفتنش شد در صحبت های یک روحانی بود که برایشان در مدرسه سخنرانی می کرد. خیلی پرانگیزه بود و البته خیلی هم کم حرف. از سه ماه آموزشی سرخس که برای یک هفته مرخصی آمده بود، دیگر واقعا از این رو به آن رو شده بود.
آبجی مریم می گوید: بعد از عملیات کربلای 2 که مفقودالاثر شده بود همه انتظار آمدنش را داشتیم. فکر می کردیم اسیر شده. داداش محمد اما می دانست که رضا شهید شده اما جنازه رضا پیدا نبود و 5 سال این راز را درون سینه نگه داشته بود. می گوید: رضا به ماهی خیلی علاقه داشت و آکواریوم زیبایی هم داشت. خبر آمدن آزادگان را که شنیدیم همه از خوشحالی بال درآورده بودیم. بابا می گفت اسیرها دارند می آیند. اتاقش را مرتب کردیم و بابا آکواریومش را احیا کرد و کلی ماهی خرید. دائم پای رادیو بودیم تا اسم رضا را بشنویم.
اسیرها می آمدند، ماهی ها یکی یکی می مردند و بابا دوباره ماهی می خرید و می گفت دفعه بعد رضا می آید. اما خبری از داداش رضا نبود. تمام آزاده ها آمدند و روزی که اعلام کردند دیگر آزاده ای در راه نیست خیلی برایمان سخت بود. دو سه روزی مانده بود به عروسی آبجی طاهره که پلاک و استخوان های رضا را آوردند اما داداش محمد گفته بود عروسی خواهرم را در پیش داریم، فعلا اعلام نکنید و روز موعود 27 تیر سال 70 بود. همه نشسته بودیم و برای مراسم سالگرد مادر بزرگ لپه و برنج پاک می کردیم که داداش محمد آمد و گفت: «جمع کنید، جنازه رضا را آورده اند» همه با هم مینی بوس گرفتیم و رفتیم معراج. تمام جسمش در چند تکه استخوان و یک پلاک و پاره های لباس بسیجی و کارت شناسایی هنرستانش که سالم مانده بود خلاصه می شد. مشخص بود که بعد از مجروح شدن به سرش تیر خلاص زده اند. استخوان جمجمه اش سوراخ بود. برادرم به مادر می گفت من تمام سال های جنگ در جبهه بودم اما رضا با یک بار رفتن شهید شد. بدان لیاقت داشت که زود رفت.
می گوید: قبل از رضا، 5 سال برای آمدن دایی انتظار کشیده بودیم و این انتظار هنوز هم ادامه دارد. مادرم خیلی غصه می خورد. وقتی از معراج الشهدا برگشتیم پدر رفت داخل اتاق و در را بست. گریه می کرد و فریاد می زد. بعد از چهلم هم بابا مریضی هایش شروع شد و بعد فهمیدیم سرطان حنجره است و 9 فروردین 71 هم پدر رفت و دو سال بعد هم مادر در حالی که هر روز چشمانش برای رضا پر از اشک بود ما را برای همیشه ترک کرد.
می گوید: داداش محمد بعدها تعریف می کرد می دانستم رضا شهید شده و می خواستم بروم جنازه اش را بیاورم اما شهید کاوه اجازه نمی داد و می گفت دشمن از جنازه ها تله درست کرده و منتظر است کسی برود و بچه ها را درو کند. داداش محمد می گفت این 5 سال به اندازه تمام صبوری های دنیا برایم سخت بود که راز نیامدن رضا را درون سینه نگه دارم.
عمودی می روم، افقی بر می گردم
محمدرضا همتی دوست صمیمی و هم مدرسه ای شهید می گوید: سال 59 بود و آشنایی ما از مدرسه راهنمایی علویه شروع شد. ما تازه آمده بودیم چهارراه ابوطالب. یکی از روزهایی که پدر رضا با موتور آمد دنبالش، من را هم سوار کرد و متوجه شدم با هم همسایه هستیم. همین آمد و شدها صمیمیت ما را بیشتر کرد. من سوم راهنمایی بودم و او اول بود.
می گوید: سال 65 بود. یکی دو سالی بود که با هم قرار گذاشته بودیم به جبهه برویم اما یک دفعه خبردار شدم رضا برای آموزشی رفته و از آنجا بود که دوران جدایی ما آغاز شد و خیلی زیاد طول نکشید که رضا شهید شد. البته چند نامه رد و بدل کردیم. عملیات تمام شده بود و از رضا هم خبری نبود تا اینکه یک نامه از رضا به دستم رسید و خیلی ذوق زده شدم. با خوشحالی رفتم در خانه رضا و نامه را به خواهرش دادم تا اول آنها بخوانند. بعد پدرش متوجه شده بود نامه خودم بوده که برای رضا فرستاده بودم اما چون رضا نبوده که تحویل بگیرد، نامه هم برگشت خورده بود.
می گوید: داشت سال دوم هنرستان تحصیل می کرد. یک روز به شوخی به من گفت محمدرضا سال بعد تو می افتی و من می میرم. بعد هم رفت جبهه. یادم می آید در آخرین نامه ای که برایم فرستاد نوشته بود این بار عمودی رفتم اما افقی بر می گردم. بارها در زمانی که مفقودالاثر بود خوابش را دیده بودم. توی خواب سر می گذاشتیم روی شانه هم و گریه می کردیم. می گفتم رضا جان کجایی؟
می گوید: بعد از عملیات کربلای 2 که دشمن تا حدودی عقب نشینی کرده بود بچه ها شب ها برای آوردن مجروحان و جنازه شهدا می رفتند. رضا هم پیکر نیمه جان یک کمک آر پی جی زن را با خودش آورده بود. بعد از چند شب که بچه ها می رفتند برای همین کار یکی از مجروح ها به بچه ها گفته بود به ما دست نزنید، دشمن ما را به تله های انفجاری وصل کرده. بعد هم دشمن در ارتفاعات 2519 حاج عمران برای تضعیف روحیه رزمندگان ما، شهدا را روی همین ارتفاعات و رو به رزمندگان چیده بود و جنازه ها یک سال به همان وضعیت بود و بعد هم زیر برف مانده بود تا اینکه یک سال بعد بچه ها عملیات کردند و تعدادی از جنازه ها را آوردند اما از جنازه رضا خبری نبود.
محمدرضا می گوید: علاوه بر رضا، محله ما شهدای معروفی هم داشت؛ برادران شهید سرویها، شهید موسوی قوچانی که در این میان یکی از دوستان تعریف می کند شهید موسوی قوچانی در آخرین نمازی که در مسجد اخلمدی ها خواند اعلام کرده بود این آخرین نمازی است که می خوانم و بعد از این دیگر من را نمی بینید و اتفاقا بعد از آن بود که شهید شد. او می گوید: اگر شهادتش را همان اول می فهمیدیم بهتر بود اما غم فراق خیلی سخت بود و 5 سال گذشت و خیلی این انتظار جگرسوز بود.
فهمیدیم رضا برگشتنی نیست
آبجی طاهره حرف هایش را از همان روزهای مدرسه رفتن رضا آغاز می کند: اگر حالا بود 45 سال داشت. آن روزها در محله هم سن و سال او خیلی کسی نبود و رضا قبل از آنکه با محمدرضا دوست شود، با مجید دوست بود که پدرش در شهربانی بود و بعد هم از محله ما رفتند. می گوید: بعد از آنکه فکر می کردیم مفقود شده، وسایلش را آوردند؛ یک دوربین کتابی و چند عکس یادگاری هم در میان وسایلش بود که با دوستانش گرفته بود. آخرین نامه اش 29 مرداد به دستمان رسید. نوشته بود: «ما را دارند می برند ...» منظورش عملیات بود. اما عملیات که آغاز شد برای همه سخت بود. نشسته بودیم سر سفره که اعلام کردند عملیات شده. باور کنید لحظه ای که مارش عملیات را زدند همه حالمان تغییر کرده بود. انگار به همه ما الهام شده بود قرار است رضا نیاید. همه سکوت کردیم و هیچ نگفتیم. بعد از عملیات هم دوستانش می آمدند مرخصی و از او خبری نبود. مادرم اما بی قرار بود و چون قبل از رضا برای دایی هم همین ماجرا را داشت می گفت هر اتفاقی بوده برای رضا افتاده و داداش محمد رفت دنبال رضا.
طاهره خانم ادامه می دهد: دوستانش می گفتند آخرین بار رضا مجروح شده بود. همه از اخلاقش حرف می زدند و اینکه کارهای همه را انجام می داد. داداش محمد هم می گفت آخرین باری که به دیدنش رفته بودم منتظر شدم و دیدم با کلی ظرف شسته شده آمده.
می گوید: در نامه اش نوشته بود: «از خوش شانسی در گردانی هستم که همه نیروهایش شهید می شوند.» رضا اول بیسیم چی بود. بعد که کمک آرپی جی زن شهید شد او را روی دوشش گرفته و آورده بود و بعد هم کسی او را ندیده بود. گاهی هم داداش محمد سربسته به مادر می گفت از رضا دل بکن مادر اما مادر آرام و قرار نداشت. خوبی رضا هم کم نبود و آبجی طاهره می گوید: اواخر برج که می شد، از پول تو جیبی اش برای خانه خرید می کرد و از بابا پولش را نمی گرفت. رضا با پدرم خیلی جور بود. خیلی با هم خوب بودند. مثل دو دوست بودند. یک بار بعد از چند سال مجید آمد دم در خانه و سراغ رضا را گرفت. ما هم گفتیم رضا چند سال است که نیست. پدرم همان موقع مجید را دیده بود و کلی جلوی در خانه گریه کرده بود. آبجی طاهره یک چیز دیگر هم می گوید: داداش محمد تعریف می کند روزی که برای دیدنش رفته بودم جبهه، بعد از خداحافظی برگشت و من را بغل کرد و محکم فشار داد و رفت. همان لحظه فهمیدم دیگر رضا را نمی بینم.
8006
16/11/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
متفاوت ترین فیلم نیکی کریمی با حضور محمدرضا فروتن
متفاوت ترین فیلم نیکی کریمی با حضور محمدرضا فروتنمراسم رونمایی فیلم سینمایی شیفت شب به كارگردانی و نویسندگی نیكی كریمی با حضور علی اصغری نویسنده محمدرضا فروتن و لیلا زارع بازیگران در پردیس سینما گالری ملت برگزار شد آخرین روز از برنامه یک فیلم یک سلام در آستانه̴آلبوم تازه علیرضا قربانی و برادران پورناظری رونمایی شد قربانی: «قطرههای باران» رنگ و بویی ایرانی دا
آلبوم تازه علیرضا قربانی و برادران پورناظری رونمایی شدقربانی قطرههای باران رنگ و بویی ایرانی دارد پورناظری قربانی یکی از پرقدرتترین اجراهایش را در این اثر داردعلیرضا قربانی گفت جانمایه موسیقی ما موسیقی اصیل و ایرانی است که به هیچ عنوان نباید فراموش شود نکتهای که در قطرههنیکی کریمی، پانتهآ بهرام، طناز طباطبایی و علی مصفا در «مرگ ماهی» +تصاویر
نیکی کریمی پانتهآ بهرام طناز طباطبایی و علی مصفا در مرگ ماهی تصاویر فیلم مرگ ماهی ساخته روحالله حجازی در بخش سودای سیمرغ در نخستین سانس از سومین روز با حضور تعداد زیادی از اهالی سینما در برج میلاد به نمایش در آمد آخرین نیوز فیلم سینمایی مرگ ماهی ساخته روحالله حجازینیکی کریمی، محمدرضا فروتن و لیلا زارع به سینما آزادی میروند / استقبال مخاطبان از «شیفت شب»
نیکی کریمی محمدرضا فروتن و لیلا زارع به سینما آزادی میروند استقبال مخاطبان از شیفت شب فرهنگ > سینما - شیفت شب جدیدترین ساخته نیکی کریمی در شش سئانس نمایش در روز چهاردهم بهمن ماه در سینماهای مردمی مورد استقبال قرار گرفت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین گروه قابلیکی از مشکلات شعر جوان
جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹ ۳۷ یک شاعر گفت ناشران به سختی بر روی اثر شاعران جوان سرمایهگذاری میکنند رویا باقری در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در زنجان اظهار کرد این یک حقیقت است که ناشران دیگر به سختی روی آثار شاعران جوان سرمایهگذاری میکنند و این یکی از مشکلات شعر جوان است که شبا یکی از پدیدههای جنگ آشنا شوید/ بازداشتی ساواک، اسیر کوموله و نیروی اطلاعاتی
با یکی از پدیدههای جنگ آشنا شوید بازداشتی ساواک اسیر کوموله و نیروی اطلاعاتی فرهنگ > کتاب - نویسنده کتاب عصرهای کریسکان گفت این کتاب یکی از منحصر به فردترین خاطرات دفاع مقدس است چرا که راوی آن کسی است که هم از سوی ساواک دستگیر شده و هم کومله و حزب دموکرات و سرسازمان اسناد و کتابخانه ملي يکي از نماد هاي هويتي غرور آفرين ملت ايران است
۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۷ ۵۸ب ظ سازمان اسناد و کتابخانه ملي يکي از نماد هاي هويتي غرور آفرين ملت ايران است هدايت الله جمالي پور فرماندار شهرستان ري در راس هيأتي ضمن بازديد از بخش هاي مختلف سازمان اسناد و كتابخانه ملي با دكتر سيد رضا صالحي ديدار و گفت و گو كرد به گزارش خبرگزاري موج هداينیکی کریمی: بازیگر خوششانسی هستم
نیکی کریمی بازیگر خوششانسی هستم نیکی کریمی گفت بسیار علاقهمندم با کارگردانهایی همکاری کنم که اولین فیلمشان را میسازند ایسنا نیکی کریمی گفت بسیار علاقهمندم با کارگردانهایی همکاری کنم که اولین فیلمشان را میسازند این بازیگر که در فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت نقش لیلپانته آ بهرام،طنازطباطبایی،بابک حمیدیان و علی مصفا در نشست خبریمرگ ماهی
پانته آ بهرام طنازطباطبایی بابک حمیدیان و علی مصفا در نشست خبری مرگ ماهی نشست رسانه ای فیلم مرگ ماهی در سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر برگزار شد نشست رسانه ای فیلم سینمایی مرگ ماهی با حضور روح الله حجازی کارگردان محمود کلاری مدیر فیلمبرداری علی مصفا ریما رامینادعای روزنامه بذرپاش: جاسوسی ژنتیکی با گلشیفته!
ادعای روزنامه بذرپاش جاسوسی ژنتیکی با گلشیفته به گزارش آخرین نیوز روزنامه وطن امروز نوشت اخیرا در فضای شبکههای ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست میشود که در آن مجموعهای از بازیگران از مردم تقاضا میکنند با کمک چند گوشپاککن سواپ ارسالی از مکانی نامعلوم نمونهاستقبال مردم از فیلم نیکی کریمی در جشنوارهی فجر
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵ ۵۹ شیفت شب جدیدترین ساخته نیکی کریمی روز گذشته 14 بهمن ماه در 6 سانس نمایشاش در سینماهای مردمی مورد استقبال قرار گرفت به گزارش ایسنا طبق اعلام روابط عمومی این فیلم که تنها فیلم محمدرضا فروتن در مقام بازیگر در جشنوارهی فیلم فجر است سینماهای نمایشدهنیکی کریمی:برای ایفای نقشم قرص روانگردان خوردم!!
نیکی کریمی برای ایفای نقشم قرص روانگردان خوردم نیکی کریمی میگوید برای اینکه در فیلم روانی داریوش فرهنگ نقشم را رئالیستی تر ایفا کنم رفتم سراغ دکتر… قرص خوردم و تا مدتها درگیر این بودم که چه طوری این قرص را ترک کنم آن زمان خیلی در بازیگری سخت میگرفتم یعنی حتما شب قبل تمرچاپ و بستهبندی صادراتی میتواند یکی از بخشهای مسابقات چاپی باشد
رییس اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ ایران چاپ و بستهبندی صادراتی میتواند یکی از بخشهای مسابقات چاپی باشد بابک عابدینی در ارتباط با مسابقات آثار چاپی گفت چاپ و بستهبندی صادراتی میتواند یکی از بخشهای مسابقات باشد زیرا توجه به این موضوع فضای رقابتی خوبی را ایجاد میکند به گزارآموزش عالي فراملي را يکي از مصاديق بين المللي کردن دانشگاههاست
۶ بهمن ۱۳۹۳ ۱۳ ۵۵ب ظ معاون آموزشي وزير علوم آموزش عالي فراملي را يکي از مصاديق بين المللي کردن دانشگاههاست معاون آموزشي وزير علوم تحقيقات و فناوري آموزش عالي فراملي را يکي از مصاديق بين المللي کردن دانشگاهها دانست به گزارش خبرگزاري موج دکتر مجتبي شريعتي نياسر در پنجمين نسلفي نیکی کریمی با دوستان در جشنواره فجر +عکس
سلفي نیکی کریمی با دوستان در جشنواره فجر عکس نیکی کریمی و دوستانش شبکه اجتماعی نیکی کریمی سلفي ديروز جشنواره فجر با دوستان و همراهان آخرین سه شنبه 14 بهمن 1393اجرایی شدن 10 هزار دستبند و پابند الکترونیکی/ هنوز رحیمی به اوین تحویل داده نشده است
جهانگیر در جمع خبرنگاران اجرایی شدن 10 هزار دستبند و پابند الکترونیکی هنوز رحیمی به اوین تحویل داده نشده است رئیس سازمانهای زندانهای کشور گفت هنوز معاون اول دولت دهم به زندان اوین تحویل داده نشده است به گزارش خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران علیاصغر جهانگیر در حاشیه ممحمدرضا فروتن: من به لذت از کارم فکر می کنم، نه سیمرغ/گزارشی از «شیفت شب» نیکی کریمی
محمدرضا فروتن من به لذت از کارم فکر می کنم نه سیمرغ گزارشی از شیفت شب نیکی کریمی چند رسانهای > فیلم - در برنامه یک فیلم یک سلام که در پردیس سینمایی ملت برگزار می شود محمدرضا فروتن به عنوان بازیگر فیلم شیفت شب نیکی کریمی از پوستر این فیلم رونمایی کرد لطفا م-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها