پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849615010
به این سوال جواب نمیدهم، سوال بعدی
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با شهرام شاهحسینی کارگردان سریال همه چیز آنجاست
به این سوال جواب نمیدهم، سوال بعدی
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 دی 1393 ساعت 01:20 | شماره خبر : 1783736036074553746 تعداد بازدید: 463
پ پ
شهرام شاهحسینی میگوید این روزها با همه چیز در صلح است و بیشتر از آن با احساسات و تناقضهایی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید. با آرامش اما سخت و فشرده سریال همه چیز آنجاست را کارگردانی میکند.
شاهحسینی در سینما فیلمهایی چون کلاغپر، زنها فرشتهاند و آقای هفترنگ را کارگردانی کرده و معتقد است بعد از دستیاری کارگردانهایی چون مرحوم رسول ملاقلیپور، سیامک شایقی و بهرام بیضایی، باید این فیلمها را میساخت تا به عنوان یک کارگردان مستقل وارد سینما شود اما در تلویزیون سرنوشت دیگری در انتظار شاهحسینی بود. او بعد از کسب تجربه به عنوان دستیار در سریالهای متعددی چون باغچه مینو، بدون شرح و زیرآسمان شهر برای ساخت سریال «تاوان» انتخاب شد و کـمی بعد «مثل یک کابوس» به او پیشنهاد شد. پس از این تجربیات شاهحسینی سریالی را کارگردانی میکند که مضمونی اجتماعی دارد و قصه چند خانواده را به موازات هم روایت میکند. سریالی که برای شاهحسینی در میان دیگر آثاری که تا امروز ساخته جایگاه متفاوتی دارد و با حالی خوب آن را کارگردانی میکند.
قصه سریال «همه چیز آنجاست» برای شما از کجا شروع شد؟ به این سوال جواب نمیدهم. لطفا سوال بعدی. وقتی فیلمنامه این سریال را خواندید چه طرحی برای آن داشتید و میخواستید چه جور سریالی به مخاطب ارائه کنید؟ مضمون سریال که درباره کنار همدیگر زندگی کردن و در عین حال از یکدیگر دور بودن است، برای تماشاچی امروز موضوع جذابی به نظر میرسید. داستان این سریال در عین روایت ماجراهای ساده و کوچک خانوادگی در یک بستر واقعگرایانه، از اتفاقات بزرگ و پیچیدهای حرف میزند که لازم است به آنها توجه کنیم؛ چیزهایی مانند رفتارهای روزمره آدمها که باعث آزار دیگران میشود، کماکان بیپاسخ ماندن بسیاری از سوالها و سوءتفاهمهایی که در زندگی بین آدمها ایجاد میشود و نبخشیدنها. این پیچیدگیهای بظاهر ساده آنقدر برایم جذاب بود که میدانستم میتواند نظر مخاطب را به خود جلب کند و داستانی واقعگرایانه را به تصویر بکشد. بنابراین شما قبل از هر چیز جذب قصه شدید! طبیعی است. به جز قصه چیز دیگری وجود نداشت که بخواهم جذب آن بشوم. چرا! ممکن بود با فیلمنامهای مواجه شوید که ساختار متفاوتی دارد و همین ساختار شما را وسوسه کند. کما اینکه این تجربه را در تلویزیون داشتهاید. در مورد همه چیز آنجاست فقط قصه بود که مرا جذب کرد. داستان این سریال در عین سادگی و با همه دلواپسیهایی که بابت سادگی آن داشتم، به من نشان داد چطور میشود در داستانی که انگار هیچ اتفاقی در آن رخ نمیدهد، این همه اتفاق متنوع دید. کمی بیشتر توضیح میدهید؟ بعد از خواندن فیلمنامه از خودم میپرسیدم در این قصه دعوا بر سر چیست؟ اما وقتی با دقت بیشتر به جزئیات توجه کردم؛ فهمیدم اتفاقا دعواهای بزرگی در این سریال وجود دارد که از نظر دور مانده است. مسائلی که باید به آنها توجه کرد و خوب به نمایش گذاشت. چرا دلواپس بودید؟ دلواپسی من از بابت فیلمنامه بود نه از بابت علیرضا افخمی. خیلی طبیعی است که در این سریال 50 قسمتی که خیلی هم کوتاه نیست، مواردی باشد که با آنها ارتباط برقرار نکنم اما وقتی وارد مرحله تولید شدیم، تصمیم گرفتم تمام تمرکزم را به کارگردانی معطوف کنم و به فیلمنامه وفادار بمانم. خوشبختانه اعتمادم به علیرضا افخمی بیشتر از قبل شد، خودم را به قصه سپردم و تلاش کردم که آنچه او به نگارش درآورده و خواسته که در قصه رعایت شود را به تصویر بکشم. این اعتماد چه طور به این حد و اندازه رسید؟ نخواستید در مقام کارگردان حداقل در مواردی تغییراتی کوچک اعمال کنید؟ از این بابت قبلا ضربه خورده بودم. هم در سریال «تاوان» و هم «مثل یک کابوس» وقتی سر صحنه مواردی را تغییر دادم، دچار آسیب شدم. یکی دیگر از دلایلی که باعث شد تقریبا به حد مطلق به علیرضا افخمی اعتماد کنم این بود که او به جز نویسنده بودن، کارگردان هم هست و 30 سال به عنوان ناظر کیفی سریالهای تلویزیونی فعالیت کرده و تجربه دارد. بنابراین لازم بود به آثارش توجه کنم ـ بخصوص آن دست آثاری که دوستشان داشتم و متوجه شدم او صرفا نویسنده نیست و چیزی نمینویسند که به اجرای آن فکر نکرده باشد. بسیاری از نویسندگان ما این طوری نیستند و متاسفانه طوری مینویسند که انگار قرار است اصلا ساخته نشود اما وقتی به این توجه کردم که افخمی کارگردانی هم کرده، پس بیشتر خودم را به متن او سپردم و این اعتماد هر روز بیشتر شد. به نظر میرسد همه توجه شما به متن معطوف شده و چندان توجهی به تکنیک، شخصیتها و موارد دیگر نداشتهاید. این فیلمنامه ویژگیهایی داشت که به هیچ فرم و ساختاری پا نمیداد. همانطور که گفتم خیلی ساده باید به آن نگاه میکردم. فرمش این بود که هیچ فرمی در آن دیده نشود و به همین دلیل در نمابندی بسیار تلاش کردم که کارگردانی و جای دوربین به چشم نیاید. نکتهای که در این فیلمنامه توجه مرا جلب کرد، تعدد شخصیتها بود که باید برای آن فکری میکردم. باید میدیدم چطور میتوانم این شخصیتها را رنگآمیزی کنم که مثل همدیگر نباشند، شبیه به هم حرف نزنند و هر کدام دارای شخصیتی باشند که خوب دیده شوند. برایم مهم بود حتی شخصیتهایی که صحنههای کمتری در سریال حضور دارند، پررنگ جلوه کنند. خب باید میدیدم چطور در یک کار واقعگرایانه که شخصیتها واقعی هستند و از تیپسازی در آن خبری نیست، میتوانم شخصیتها را پررنگ به نمایش بگذارم؟ خوشبختانه همه شخصیتهای این سریال دارای نام و نشانی هستند و تاثیرگذارند. آنها به پیشبرد قصه کمک میکنند و در تعیین مسیر سهم دارند. بنابراین همه حواس و تمرکزم را گذاشتم روی شخصیتهای این سریال و خودم هم با آنها پیش رفتهام. فیلمنامه چند خانواده را معرفی میکرد. خانواده فانی، نعمتالله، فرهمند و دیگر خانوادهها و شخصیتهای متنوعی که در فیلمنامه وجود داشت، دست مرا باز میگذاشت که تاکیدم را روی شخصیتها بگذارم. شخصیتها متنوع هستند اما حضورشان در سریال به یک اندازه نیست که رنگآمیزی یک دستی ایجاد کند. برای آنها چطور برنامهریزی کردید؟ قطعا تاثیرگذاری همه شخصیتها و خانوادهها به اندازه هم نبوده و کم و بیش بالا و پایین میشوند اما نکته حائز اهمیت برای من این بود که ما بدون بهانه وارد خانوادهها نمیشویم. مثلا مهران که حسین مهری نقش او را بازی میکند، به دختری علاقمند است که نازنین نام دارد و شیرین اسماعیلی نقش او را بازی میکند. ما شخصیت نازنین را در کنار خانوادهاش به نمایش گذاشتیم و وارد خانواده او شدیم در حالی که میشد این قصه را در دانشگاه روایت کرد و رفت و آمد بین صحنهها و اتفاقات را به حداقل رساند. مواردی از این دست در سریال همه چیز آنجاست، کم نیست. چرا ما وارد خانواده شخصیتها میشویم؟ برای اینکه با یک خانواده دیگر و نگاهی دیگر در خانواده امروز آشنا شویم که او هم گرفتاریهای خودش را دارد. تعدد شخصیتها باعث زیاد شدن تعداد فضاها و مکانهای تصویربرداری میشد و روند تولید را سخت میکرد اما برای اینکه قصه از دست نرود، ملاحظه کاری نشد. فضای سریال خاطرات دهه شصت را زنده میکند، حتی در برخی نماهایی که خانوادهای امروزی را نشان میدهد، همین حس ایجاد میشود! این مساله باعث ایجاد تنوع بصری میشود اما دلچسب نیست. فقط یک مکان در این سریال داریم که گذشته را یادآوری میکند و قرار هم هست همین کار را بکند. بقیه خانههایی که شما میبینید مربوط به زمان حال است. این خانه هم قرار نیست دهه شصت را به یاد بیاورد، قرار است گذشتههای دور تر را یادآوری کند. زمانی که خانهها زیباتر از امروز بود؛ مبلی که در این خانه میبینید قدیمی است اما بسیار با ارزش است. در بسیاری خانوادهها از مبل استیلهایی استفاده میکنند که زرد و براق و زشت هستند. در این سریال از گذشته حرف زدهایم و من معتقدم خانواده به یاد و خاطرمان نمیآید مگر اینکه به گذشته رجوع کنیم و یاد پدربزرگ و مادر بزرگ بیفتیم. گذشته یعنی خاطرات خوب و بد. وقتی با کسی در خانواده مشکلی پیدا میکنیم، به عقبتر بر میگردیم و گذشته را مرور میکنیم؛ خاطرات تلخ و شیرین را به یاد میآوریم تا بتوانیم درباره مشکل ایجاد شده تصمیم بگیریم. با وجود این واقعیت، ما تلاش کردهایم که بازگشت به گذشته در حدی نباشد که سریال بوی کهنگی و نا بگیرد. چیزی که مخاطب را پای یک سریال نگاه میدارد. ریتم آن است. در برخی مواقع ریتم سریال بخصوص به لحاظ دراماتیک تند میشود، مانند صحنههایی که فرهاد فانی همسرش را فریب میدهد اما در مواردی ریتم بسیار افت پیدا میکند مانند صحنههایی که به ارتباط با پدربزرگ و مادر بزرگ مربوط است. برنامهای برای ایجاد تناسب بین ریتم بخشهای مختلف آن نداشتید؟ چیزی که میبینید عین زندگی است. وقتی میخواهید یک سر به مادربزرگتان بزنید، در مقایسه با ملاقات یک دوست به زمان بیشتری احتیاج دارید. قطعا با یک دوست در فرصت کمتری درباره یک موضوع حرف میزنید و به نتیجه میرسید؛ خیلی سریع نظراتتان را طرح میکنید و تمام! اما برای گفتوگو با مادربزرگ و پدربزرگ نیم ساعت کارمان را راه نمیاندازد. باید زمان مناسبتری برای ملاقات در نظر گرفت، منتظر ماند تا آنها بیایند و در را باز کنند، قربان صدقه بروند، احوال همه را بپرسند و خوش و بش کنند، از کمتوجهیها و روزگار گلایه کنند، بعد سراغ احوالاتمان را بگیرند و تازه بعد از همه اینها شاید بشود درباره موضوع مورد نظرمان با آنها صحبت کنیم. تازه بعد از حرف زدن، نوبت میرسد به اصرار برای ماندن و خوردن غذا و این جور تعارفها. این عین زندگی است. ولی یک اثر نمایشی قرار نیست عین زندگی باشد! بله. با شما موافقم و قرار نیست همه اینها بسیار کشدار به نمایش گذاشته شود. ما همه اینها را رعایت کردهایم. چه کنیم که به هر حال ریتم بازیگر جوان امروز با ریتم بازیگر پیشکسوتمان متفاوت است و البته یادمان نرود حضور همین بازیگر پیشکسوت سریالمان را بسیار زیاد دلنشین کرده و در دل تماشاچی جا کرده است. من لزوما به بازیگر خاصی اشاره نکردهام. منظورم ریتم کلی سریال بود. فکر میکنم مخاطب مکثها و لحظات احساسی سریال را دوست داشته باشد. برای اینکه داستان ما بخشهای تند و تیز هم دارد و در کنار آن، این بخشهای آرام، فرصتی برای نفس گرفتن و برقراری ارتباط حسی و عاطفی ایجاد میکند. به نظرم این بخشها حال خوبی ایجاد میکند و من به شخصه آنها را دوست دارم. امیدوارم مخاطب هم اذیت نشود. به عبارتی ریتم سریال را بسیار حسی تنظیم کردهاید! کاملا. صحنههای آرامتر با ریتم کندتر را در کنار صحنههای سنگینتر با ریتم تندتر ارائه کردهایم. درمورد گریم هم توضیح بدهید. برخی بازیگرها انگار اصلا گریم نشدهاند و برخی دیگر مانند سام درخشانی گریم مشهودی دارد. در مورد سام درخشانی به این فکر کردیم که یک دهه سنش را بالاتر ببریم که در رفتار و کردارش هم موثر باشد. میخواستیم رفتارش با جوانهای امروز متفاوت شود، منظورم خوب یا بد بودن رفتارها نیست؛ منظورم فقط تفاوت آنهاست و اینکه میخواستیم کمی جا افتاده به نظر برسد و مخاطب بپذیرد از سر شکمسیری به زن دیگری پناه نبرده و بنا به دلایلی همسر دوم اختیار کرده است. در مجموع در مورد تمام بازیگران و حتی خود سام درخشانی تلاش کردیم گریم بیرون نزند و آزار دهنده نباشد. به این فکر میکردیم که همه شخصیتهای سریال واقعی و ملموس باشند و اصلا توجه مخاطب به گریم جلب نشود، حتی در این حد که بگوید وای چه گریم خوبی! در مورد صحنه و لباس هم همین طور. در گفتوگو با طراح گریم، صحنه و لباس همیشه به این فکر میکردیم که هیچ جایی نباید کار ما دیده شود چون اگر مخاطب بگوید وای اینجا چقدر طراحی خوب است، یعنی در صحنه قبل خوب نبوده است. خب در این صورت برای مخاطب تازگی نخواهد داشت و میگوید اینها که همان آدمهای همیشگی هستند! ترجیح میدهم این حرف را بزند ولی این بار از همان آدمهای همیشگی یک داستان جدید ببیند. دوست ندارم با گریم مخاطب را به سمت قصه بکشانم. برای گیر انداختن مخاطب به چه قلابی فکر کردید؟ قلاب من در این سریال، مضمون فیلمنامه بود. هیچ چیزی امکان پذیر نمیشود و در فردیت ما به بار نمینشنید مگر اینکه اعضای خانواده در کنار هم باشند. بگذارید از خودم مثال بزنم: من در تمام وجودم نقطه ضعفی را احساس میکنم که آن نبودن مادربزرگم است. این فقدان آنقدر در وجود من شدید است که واقعا نمیدانم باید چطور به آن بپردازم. حقیقت این است که همه ما روزی خواهیم مرد و مادربزرگ من هم فرقی با دیگران نداشت اما مسالهای که با مرگ او برای ما رخ داد این بود که حالا دیگر کمتر اعضای فامیل با هم ارتباط دارند. پیش از این همه در خانه مادر بزرگ جمع میشدیم و همدیگر را میدیدیم. آنجا پایگاهی برای دور هم جمع شدن ما بود حتی اگر سالی یک بار هم این اتفاق میافتاد اما حتما میافتاد و رد خور نداشت اما با رفتن او این پایگاه متلاشی شد. حالا انگار برای دیدن هم وقت نداریم، مشغله را بهانه میکنیم در حالی که وقتی مادربزرگ زنده بود هم به همین اندازه مشغله داشتیم. سریال «همه چیز آنجاست» قصد دارد بگوید قبل از اینکه دیر بشود، قبل از اینکه غصه و حسرت چیزی به دلمان بماند باید به پایگاه رجوع کرد و نگذاشت این درخت بارور طوری بخشکد که نشود به آن تکیه داد یا اینکه دیگر سایه نداشته باشد. قطعا نبود این پایگاه خیلی آزارمان خواهد داد چون ما همیشه برای انجام ندادن کارهایی غصه میخوریم که میتوانستیم برای پایههای زندگیمان انجام بدهیم و کوتاهی کردیم. چرا فکر میکنید مهم است که همه اعضای یک فامیل حتما همدیگر را ببینند و با هم در ارتباط باشند؟ برای اینکه ما نتیجه و ثمره آنها هستیم و نمیتوانیم خالق خودمان را روی زمین فراموش کنیم. اگر توانستیم خدای خودمان را فراموش کنیم پس میتوانیم والدین و بستگانمان را فراموش کنیم و بپرسیم آنها چه نقشی در زندگی ما دارند. بخشی از بحرانهای امروز جامعه ما به نبودن ارتباط با اعضای خانواده مربوط است. نسل امروز نمیتواند با خانواده حرف بزند، با آنها ارتباط برقرار کند. پدربزرگ مهربانی ندارد یا اصلا به دیدارشان نمیرود که در آغوششان آرام بگیرد. این گسست اصلا به تفاوت بین نسلها ارتباط ندارد. من اصلا به این مساله اعتقاد ندارم. نسل امروز با دیروز تفاوت دارد اما مساله اینجاست که نخ ارتباط بین این نسلها پاره شده است. اگر این ارتباط برقرار باشد خیلی از اتفاقات نمیافتد. مثلا در گذشته برای اینکه یک زن یا مرد، همسری اختیار کند، والدین با خبر میشدند، با آنها مشورت میشد و به خواست آنها پدربزرگها و مادربرزگها در جریان قرار میگرفتند و بعد تازه به اینجا میرسیدیم که دختر و پسر همدیگر را ببینند. همین باعث میشد روند رسیدن زوجها به هم کند شود اما این کندی با هیبت و اصالت همراه بود و به پیوند آنها شکوهی میداد که دیگر شرم میکردند سر هر چیز ناچیز و مسخرهای با هم مجادله کنند و کارشان به طلاق بکشد. الآن یک جوان ازدواج میکند اما خیلیها در فامیل باخبر نمیشوند. گاهی خبر جدایی زوجی در فامیل به گوشمان میرسد و ما میپرسیم فلانی کی ازدواج کرد که حالا جدا شده است. این حاصل نداشتن ارتباط و پاره شدن نخ تسبیح است. اسم سریال هم به همین مساله مربوط است؟ بگذارید تمام شود، خودتان متوجه خواهید شد. اصلا کمی فکر کنید همه چیز مشخص میشود. و به طور کاملا طبیعی حتما با یک پایان شاد روبهرو هستیم. بله اما نه از نوع هندی. آنچه در پایان خواهیم دید این است که ابر خانواده باید تشکیل شود وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود. چرا از تعبیر ابر استفاده میکنید؟ چون باران وقتی میبارد که ابر تشکیل شود. باران رحمت وقتی ببارد همه چیز بارور میشود و باروری دوباره به تشکل ابر میانجامد. به نظر نمیسد این تعبیری باشد که همین حالا به ذهنتان رسیده باشد. چه فرقی برای شما دارد؟ فرقش این است که میتوانم بپرسم در روند تولید این سریال به این مساله اندیشیدهاید یا دغدغه شماست. هم قبل از این سریال دربارهاش فکر کرده بودم و هم در زمان تولید آن. در سوال اولم که به آن پاسخ ندادید میخواستم بدانم چه چیزهایی شما را به این سریال و داستان آن وصل کرده است. الآن تقریبا مطمئن هستم که همه چیز آنجاست برای شما چیزی بیشتر از یک کار است و به مضمونش احساس خاصی دارید. دقیقا همین طور است. کارگردانی من در این سریال بسیار حسی است. بسیاری از شخصیتهای این قصه در خانواده من وجود دارند و من با آنها زندگی کردهام. با این وصف از نتیجه کارتان در این سریال راضی هستید؟ من نباید راضی باشم. جواب دادن به این سوال بسیار برای من دشوار است چون هنوز نمیدانم واقعا چه کردهام. شما و تماشاگران باید به من بگویید چطور بوده است. الآن که سریال در حال پخش است، هیچ بازخوردی دریافت نمیکنید؟ شاید سال دیگر بفهمم چه کردهام. باید زمان بگذرد. باور کنید که نمیدانم چه کردهام، موفق بودهام یا نه! روند تولید سریال با توجه به این شتاب و کار فشرده طوری پیش رفت که مد نظر شما بوده است؟ خوب بود. 50 درصد از چیزی که میخواستم اتفاق افتاد. 50 درصد کم نیست؟ چرا اما برای یک سریال پنجاه قسمتی که تولید آن پنج ماه پیش شروع شده، خیلی هم بد نیست. امیدوارم تماشاگران هم چیزی که به ثمر نشسته را دوست داشته باشند. این برای من کافی است. از فرم کارگردانی سریالهای قبلی میتوان فهمید که نگاهتان به آنها کاملا تکنیکی بوده و به هر کدام به چشم یک کار نگاه کردهاید اما «همه چیز آنجاست» برای شما یک کار دلی محسوب میشود؛ از این بابت روش کارتان با گذشته تفاوتی نداشته است؟ من راجع به خروجی کارم هیچ چیزی نمیدانم اما در مورد خودم میتوانم بگویم که کمی نرم شدهام، مثل قبل سختگیر نیستم و با احساساتم خیلی مشکلی ندارم. احساساتم دیگر دوگانه نیست. اگر حسی در من بگوید این همان چیزی است که باید باشد به آن اطمینان میکنم در حالی که قبلا این طوری نبودم. به نظرم در کارهای قبلی کمی به فرم و ساختار وابسته بودم اما این بار فکر کردم باید کمی به حسهایم اعتماد بیشتری داشته باشم، خیلی به نمابندیها فکر نکنم و خودم را به قصه بسپارم. نرم شدن شما به این دوره زمانی از زندگی شما مربوط است یا به مضمون فیلمنامه؟ به این برهه از زندگی من مربوط است. سریال «همه چیز آنجاست» یک نقطه عطف در زندگی شما ست؟ چیزی که بعدها با حس خوب از آن یاد کنید؟ بله خوب بود. دوستش دارم و حالم با آن خوب است. برای اولین بار است که در یکی دو صحنه سریال حالم دگرگون شد. مثلا وقتی پدر بزرگ نوهاش مهران را میبیند، دلم لرزید و واقعا حالم دگرگون شد. الان حتی کار شبانه روزی هم اذیتم نمیکند چون این سریال را دوست دارم. در این سریال از گذشته حرف زدهایم و من معتقدم خانواده به یاد و خاطرمان نمیآید مگر اینکه به گذشته رجوع کنیم و یاد پدربزرگ و مادر بزرگ بیفتیم. آذر مهاجر/ گروه رادیو و تلویزیون
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 دی 1393 ساعت 01:20 | شماره خبر : 1783736036074553746 تعداد بازدید: 463
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
بدقولی دولت در ارائه نظام رتبهبندی معلمان / سوال از فانی در دستور کار جلسات بعدی مجلس
جعفری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران مطرح کرد بدقولی دولت در ارائه نظام رتبهبندی معلمان سوال از فانی در دستور کار جلسات بعدی مجلس سخنگوی کمیسیون آموزش تحقیقات و فناوری مجلس با بیان اینکه دولت در ارائه لایحه نظام رتبهبندی معلمان به صحن مجلس بدقولی کرده است گفت مصادف شدن برگزسوالي که جوابش را هم پاپ مي دانست و هم ما!
۳۰ دي ۱۳۹۳ ۱۱ ۱۱ق ظ آفرينش سوالي که جوابش را هم پاپ مي دانست و هم ما به گزارش خبرگزاري موج سوالي که جوابش را هم پاپ مي دانست و هم ما عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش است که در آن مي خوانيد سفر پاپ فرانسيس رهبر مسيحيان کاتوليک جهان به فيليپين اتفاقي را رقم زد که مي تواند زنگ هسوال از وزیر ورزش در دستور کار مجلس قرار گرفت
سوال از وزیر ورزش در دستور کار مجلس قرار گرفتسخنگوی فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی گفت که سوال از وزیر ورزش و جوانان در دستور کار جلسه هفته آینده مجلس قرار دارد سخنگوی فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی گفت که سوال از وزیر ورزش و جوانان در دستور کار جلسه هفته آینده مجلس قرار دارد سبا عبارات بي انصافانه عملکرد شهرداري را زيرسوال نبريم
۳۰ دي ۱۳۹۳ ۱۱ ۴۷ق ظ عضو کميسيون فرهنگي شوراي شهر با عبارات بي انصافانه عملکرد شهرداري را زيرسوال نبريم عضو کميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران در تذکر به يکي از اعضاي شوراي شهر تهران به کار بردن عباراتي که بي انصافانه مطرح مي شود را عليه شهرداري تهران نقد کرد و گفت به کار بردن بعضاعلام وصول سوال ملی نمایندگان مجلس از سه وزیر دولت یازدهم
صادقی قرائت کرد اعلام وصول سوال ملی نمایندگان مجلس از سه وزیر دولت یازدهم عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی اعلام وصول سوالات ملی نمایندگان مجلس را از وزرای دولت یازدهم را قرائت کرد به گزارش خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران ضرغام صادقی عضوروزنامه نگاران از انتخاب تیترهایی که مقدسات را زیر سوال میبرد پرهیز کنند
شهبازوار در گفتگو با باشگاه خبرنگاران روزنامه نگاران از انتخاب تیترهایی که مقدسات را زیر سوال میبرد پرهیز کنند یک حقوقدان گفت روزنامه نگاران باید به مقدسات کشور احترام بگذارند و همچنین از تیترهایی استفاده کنند که امنیت ملی و سیاستهای کلی نظام را به چالش نکشند فرهاد شهبازواراعلام وصول سوالات ملی نمایندگان از وزرای دادگستری، کار و راه
اعلام وصول سوالات ملی نمایندگان از وزرای دادگستری کار و راه خبرگزاری پانا عضو هیات رئیسه مجلس سوال ملی نمایندگان از وزرای دادگستری کار و راه و شهرسازی اعلام وصول قرائت کرد ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۲ دي ساعت 11 48 به گزارش سرویس سیاسی پانا ضرغام صادقی در نشست علنی امروز دوشنبه 22 دی ماهسوالات نمایندگان از ۳ وزیر اعلام وصول شد
سوالات نمایندگان از ۳ وزیر اعلام وصول شد سوالات ملی نمایندگان از وزرای دادگستری کار و راه در جلسه علنی امروز دوشنبه مجلس اعلام وصول شد به گزارش نامه نیوز ضرغام صادقی عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز دوشنبه پارلمان اعلام وصولی سوال نمایندگان از وزرا را به شرحبا افشای اطلاعات جدید ادعای آمریکا درباره حمله هکری کره شمالی به سونی باز هم زیر سوال رفت
با افشای اطلاعات جدیدادعای آمریکا درباره حمله هکری کره شمالی به سونی باز هم زیر سوال رفتانتشار خبری در مورد حمله هکری آژانس امنیت ملی آمریکا به کره شمالی قبل از نفوذ خرابکاران اینترنتی به سونی پیکچرز موجب گمانهزنیهای تازهای در این مورد شده است به گزارش خبرنگار فناوری اطلاعاتسوال از وزیر ورزش در دستور کار جلسه هفته آینده مجلس
سوال از وزیر ورزش در دستور کار جلسه هفته آینده مجلس سخنگوی فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی گفت که سوال از وزیر ورزش و جوانان در دستور کار جلسه هفته آینده مجلس قرار دارد به گزارش نامه نیوز سید هادی حسینی اظهار کرد سوال آقای موسیالرضا ثروتی نماینده بجنورد از وزیر ورزش و جوانانسوال دختر بچه فیلیپینی از پاپ که بدون پاسخ ماند!
سوال دختر بچه فیلیپینی از پاپ که بدون پاسخ ماند پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان کاتولیک در جریان سفر خود به فیلیپین وقتی قصد سخنرانی در دانشگاه مانیل را داشت در برابر سؤال سخت یک دختربچه قرار گرفت پرسشی که باعث شد پاپ به جای قرائت متن سخنرانی از پیش آماده شده خود به زبان اسپانیولروزهایی در هفتههای آتی تنها به سوال از وزرا اختصاص مییابد
رییس مجلس روزهایی در هفتههای آتی تنها به سوال از وزرا اختصاص مییابد خبرگزاری پانا رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به انتقاد نادر قاضی پور از میهمانی برخی وزرا در آستانه طرح سوال نماینده از آنها در صحن علنی مجلس توضیح داد یکی دو روز در هفته های آینده صرفاً به سوالات نمایندگانانتقاد قاضیپور از هیئترئیسه درباره سوال از وزیر آموزش و پرورش
در صحن علنی مجلس صورت گرفت انتقاد قاضیپور از هیئترئیسه درباره سوال از وزیر آموزش و پرورش نادر قاضیپور با انتقاد از در دستور کار قرار نگرفتن سوال از وزیر آموزش و پرورش هیئترئیسه مجلس را مورد انتقاد قرار داد به گزارش خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران نادر قاضیپور نمایندهبرخی جلسات هفتههای آینده مجلس به سوال از وزرا اختصاص مییابد
سهشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۰۹ ۰۱ رئیس مجلس شورای اسلامی گفت که به دلیل کثرت سوالات نمایندگان از وزرا احتمالاً در هفتههای آینده یکی دو جلسه به بررسی سوالات اختصاص پیدا میکند به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در جلسه علنی امروز مجلس در پاسخ به تذکر قاضیپور نبازیمان با وزارت دفاع زیباترین بازی هفته خواهد شد آرمات: میخواهند پیروزیمان برابر شهرداری ارومیه را زیر سوا
بازیمان با وزارت دفاع زیباترین بازی هفته خواهد شدآرمات میخواهند پیروزیمان برابر شهرداری ارومیه را زیر سوال ببرندسرمربی تیم والیبال نوین کشاورز گفت برخیها میخواهند پیروزیمان برابر شهرداری ارومیه را به غیبت سعید معروف ربط داده و آن را زیر سوال ببرند مسعود آرمات در گفت&zwnjبازیگر مرد در کافه سوال ، سوال پیچ شد!
بازیگر مرد در کافه سوال سوال پیچ شد تهیهکننده برنامه کافه سوال از پخش مجدد برنامهاش خبر داد و گفت کافه سوال با تغییر و تحولات جدید از 20 دی ماه به شبکه دو سیما برگشت سهیل سیلمانی همچنین اعلام کرد کافه سوال بعد از وقفه سه ماهه با دکور آیتمها و تیتراژی جدید با صدایمعمول ترین سوالات در زمینه زناشویی
پای صحبت های متخصصین در زمینه سلامت خانواده و روابط زناشویی نشسته ایم و درمورد پار ه ای از سوالات رایج زناشویی به گفتگو نشسته ایم با ما هرماه باشید در این مطلب با حضور دکتر سید کاظم فروتن متخصص اورولوژی و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد و رئیس مرکز سلامت خانواده دانشگاه شهید بهشتی ب-