تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835850396




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

علف عزيز است غنيمت شمريدش صحبت


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: علف عزيز است غنيمت شمريدش صحبت
نویسنده : اولاد آدم 
ديگر اولاد آدم دسته گل به آب نمي‌دهد. آن هم نه به خاطر نحسي‌اش كه همه مي‌دانيد بلكه به خاطر قيمتش كه همه نمي‌دانيد! لابد باز هم شما خودتان را مي‌زنيد به آن راه و مي‌گوييد كدام نحسي؟ كدام گراني؟ و اولاد آدم ساده مي‌نشيند و سير تا پياز ماجرا را برايتان تعريف مي‌كند. ماجراي دسته گل به آب دادن آن جوانك عاشق و حكايت گراني 200 درصدي گل! مي‌بينيد كه اولاد آدم مي‌ماند كه چگونه فرهنگ را به اقتصاد گره مي‌زند و با به ميان آوردن مشكلات اقتصادي، فاتحه فرهنگ را مي‌خواند. اما بالاخره اين هم يك هنر است. فقط خوش به حال آنهايي كه در سبد كالايي خانواده‌شان گل نيست. خوش به حال آنهايي كه به حرف معلم‌هايشان در دوره ابتدايي گوش دادند و به جاي گل، نقاشي گل كشيدند و به پدر و مادر و هر كه خواستند هديه دادند و مي‌دهند و خواهند داد. خوش به حال لك لك‌ها كه لك لكند. . . .
مي‌گوييد طفره نروم. مي‌گويم چشم! از نحسي بگويم يا از گراني؟ باداباد مي‌گويم. شما هر كدامش را خواستيد اول بخوانيد و هر كدامش را خواستيد اول نخوانيد. به اين مي‌گويند گفتمان ليبرالي اولاد آدم. شما آزادي انتخاب داريد و اين دموكرات‌ترين نوشته اين روزنامه است و من اين سخن را از سر تدبير گفتم. آيندگان خواهند فهميد البته!
حكايت يكم - حكايت نحسي دسته گل
جواني مانند اولاد آدم از شانس خوبي برخوردار نبوده و به آدمي جنجالي معروف بوده كه به هر جا پا مي‌گذاشته، اگر اتفاق يا حادثه‌اي ناگوار روي مي‌داده، بلافاصله نظرها روي او جلب مي‌شده و اگر هم در آن درگيري تقصيري نداشته از اقبال بدش او را گناهكار دانسته. از قضاي روزگار و دست حوادث، جوان بداقبال چنان دلباخته دختري از اهالي آبادي مي‌شود كه دست اولاد آدم را از شدت عشق از پشت مي‌بندد. عده‌اي آن وصلت را شوم مي‌دانند. جوان نا‌اميد مي‌شود، اسب خواستگاري ديگر گوي سبقت از الاغ پسر مي‌ربايد. بعد از خواستگاري و موافقت پدر و مادر دختر، بساط جشن برپا مي‌شود. جوان عاشق هم براي دختر آرزوي خوشبختي مي‌كند و چون قادر نبوده از نزديك تماشاگر جشن عروسي كسي باشد كه از جان بيشتر دوستش داشته، ايام حنابندان و جشن و پايكوبي از آبادي خودش دور مي‌شود و به كوه‌هاي اطراف پناه مي‌برد. جوان عاشق كه دستش از همه چيز كوتاه شده براي تسكين دل عاشقش از دشت و دمن و كوه و صحرا دسته گل زيبايي مي‌چيند. از آنجا كه مي‌داند رودخانه از روبه‌روي خانه عروس عبور مي‌كند دسته گل را به آب مي‌اندازد كه شايد نگاه عروس به آن بيفتد. روبه‌روي خانه دختر بچه‌ها و پسران خردسال مشغول بازي هستند. تا نگاهشان به دسته گل مي‌افتد هر يك براي گرفتن گل از ديگري سبقت مي‌گيرند. دختر خواهر عروس براي گرفتن دسته گل خودش را به رودخانه مي‌زند. گرداب او را در خودش غرق مي‌كند. دخترك از دنيا مي‌رود و عروسي به عزا تبديل مي‌شود. جوان عاشق بعد از يكي دو روز به آبادي برمي‌گردد. روبه‌روي قهوه‌خانه‌اي ماتم‌زده مي‌نشيند. ماجرا را برايش شرح مي‌‌دهند كه جشن عروسي تبديل به عزا شد. چرا؟ علت را توضيح مي‌دهند. جوان عاشق دست پشت دست مي‌زند. آه از نهادش بلند مي‌شود و ماجرا را شرح مي‌دهد كه دسته گل را او براي عروس فرستاده بوده و مردم به او مي‌گويند: «پس اون دسته گل را تو به آب داده بودي».
دوم – حكايت افزايش 200 درصدي قيمت گل در گل‌فروشي‌ها
كريسمس و ماه‌هاي خوب و سرماي زمستان براي اولاد آدم مصادف است با آغاز جشن‌ها و عروسي‌ها و حجم تقاضا براي خريد گل افزايش يافته و همين موضوع باعث گراني در بازار گل شده است اما قيمت مشخصي در بازار وجود ندارد و قيمت‌ها كاملاً سليقه‌اي به مصرف‌كنندگان تحميل مي‌شود. بنابراين جوانك عاشق قصه ما كه در تهران كوه و دمني پيدا نمي‌كند كه دسته گل بخرد و در آب بيندازد تا رقيب پورشه سوارش، عشقش را نبرد، مجبور است برود گل‌فروشي و گل بخرد. (گل خريدن در اينجا يك عمل فرهنگي بهنجار است و بهتر از اين است كه جوانك با تيزي برود لاستيك پورشه را سوراخ كند يا روي بدنه آن خط بيندازد و فرار كند).
اما لابد مي‌پرسيد كه مگر چند برابر قيمت واقعي است اين گل‌ها؟ و مگر از كجا مي‌آورند ؟ و مگر. . . بگذاريد برويم سراغ صاحب عزا و ببينيم چه مي‌گويد تا حكايت دوم را دسته اول بشنويد:
در زمينه بازار گل و قيمت‌ها سيدجلال عجايبي، رئيس اتحاديه فروشندگان گل سخنان عجيبي مي‌گويد. به گفته او در حال حاضر قيمت گل در بازار به دليل كمبود توليد و گرفتاري‌هايي كه در اين زمينه وجود دارد و گردش فصلي محرم و صفر نابسامان بوده و گران است و فروشندگان مي‌توانند 100 تا 200 درصد بيشتر از قيمت خريد خودشان، گل‌ها را بفروشند، چراكه در حال حاضر قانون مشخصي در رابطه با قيمت گل وجود ندارد و بازار نابسامان است. حال بماند كه گران شدن سوخت، برق، آب و از طرفي قرار داشتن در فصل زمستان از جمله دلايل افزايش قيمت گل است.
سوم – حكايت ما
 ما چه حكايتي داريم. ماشين‌ها لوكس شده‌اند. رقيب‌هاي عشقي لوكس شده‌اند. آنوقت گل لوكس نشود. سعدي و حافظ اگر قيمت گل را در امروز مي‌دانستند، به جاي گل در ابياتشان علف مي‌كاشتند. مثلاً سعدي مي‌گفت:‌اي علف خوشبوي اگر صد قرن باز آيد بهار/ مثل من ديگر نبيني گل خوش بوي را. حافظ هم مي‌گفت: علف عزيز است غنيمت شمريدش صحبت/ كه گل به باغ آمد از اين راه و ازآن خواهد شد.



منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اقتصادی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن