واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: فيلمهاي تاريخي در نظر مخاطبان پيگير سينما همواره جذاب بوده و هنگامي كه با محوريت موضوع زندگي بزرگان اديان توليد ميشود، نگاه مخاطبان و حتي محققان اين عرصه را به خود معطوف ميكند كه از اين حيث در جايگاه تبادل مباحث گوناگون هستند. يكي از ماندگارترين فيلمهاي تاريخي كه ميتوان اثرگذارترين فيلم درباره زندگي پيامبر اكرم (ص) دانست محمدرسولالله است. فيلم محمدرسولاللهص (اثر مصطفي عقاد، محصول 1977) از آن دست آثاري است كه در طول 30 سال گذشته بارها و به مناسبتهاي گوناگون از شبكههاي مختلف به نمايش درآمده و از حيث تعدد پخش، ركورددار است. همين موضوع باعث شده كه طيف بالايي از مخاطبان اين فيلم را ببينند و لحظه لحظه آن را در ذهنشان ثبت كنند. البته از زمان ساخت تا به حال، اين فيلم خاطرهانگيز مباحث بسياري را چه از لحاظ موضوعي يا ساختاري پيرامون خود ديده، اما طي همين چند ماه گذشته نام فيلم محمدرسولاللهص در سطح رسانههاي جهان دوباره مطرح شد وقتي كه اسكار زغبي (همكار مصطفي عقاد در پروژههاي مختلف سينمايي) در نيويورك تايمز اعلام كرد بزودي توليد فيلمي به نام «پيامبر صلح» را آغاز ميكند كه ساختارش نوعي بازسازي از اثر مشهور عقاد است. بعد از درج اين خبر، مالك عقاد، فرزند فيلمساز فقيد سوري بلافاصله در بيانيهاي اعلام كرد كه فيلم جديد درباره پيامبر بزرگوار اسلام بازسازي فيلم سال 1977 پدرش نيست و هيچ مجوزي براي بازسازي محمدرسول الله صادر نشده است. اين اخبار زماني منتشر شد كه مقارن بود با سومين سال درگذشت مصطفي عقاد (وي در جريان انفجار بمبي در نوامبر سال 2005، به همراه دختر 34 سالهاش در هتلي واقع در شهر امان اردن كشته شد.) زنده ياد عقاد در سال 1976 به هنگام پيش توليد محمدرسولالله در گفتگويي اظهار كرد: ساخت اين فيلم به لحاظ شخصي، برايم اهميت بسياري دارد. از آنجا كه خودم يك مسلمان هستم كه در غرب زندگي ميكند، هميشه اين احساس را داشتم كه بايد حقايق دين اسلام را بيان كنم و اين فيلم ميتواند تبديل به پلي ميان دنياي غرب و اسلام شود. وي در يكم جولاي 1930 در حلب به دنيا آمد و در سال 1954 براي تحصيل در رشته سينما به آمريكا رفت و در دانشگاه UCLA كاليفرنيا ثبتنام كرد. از فيلم محمدرسولاللهص ميتوان به عنوان شريفترين اثر كه به زندگي يكي از پيامبران الهي در تاريخ سينما ميپردازد، نام برد و حضور عقاد در مقام فيلمسازي حرفهاي و فهيم در اين عرصه، بسيار درخشان است. ساخت چنين آثاري همواره با جبههگيريها و در پارهاي از اوقات با تحريم فيلمها از سوي انجمنها و تشكلهاي مذهبي در نقاط مختلف جهان روبهرو بوده است. مصطفي عقاد هنگام ساخت فيلم محمدرسولالله (با عنوان اصلي «رسالت)» با اينچنين ميراثي از فيلمسازان پيشين مواجه بود. نمونههاي مشهور از اين قبيل آثار عبارتند از: داوود و بتسابه (اثر هنري كينگ، محصول 1951)، 10 فرمان (سيسل ب. دوميل، 1956)، سليمان و ملكه سبا (كينگ ويدور، 1958)، داوود وگوليات (ريشارپوتيه، فرديناند بالدي1959)، كتاب آفرينش (جان هيوستن، 1966) و مجموعه آثاري با محوريت زندگي حضرت مسيح (ع). براي اينگونه تصويرسازي نادرست از زندگي پيامبران، سازندگان آثار مورد ذكر اين بهانه را ميآوردند كه براي ساخت درامهاي اين چنيني حضور شخصيت اصلي با پيرنگي از جنبههاي خيالي، امري ضروري و گريزناپذير است. (اما در اين ميان ويليام وايلر در شاهكارش بن هور نشان داد كه بدون تصوير كشيدن چهره مسيح ميتوان تاثيرگذاري بيشتري را از لحاظ جنبه روحاني شخصيت به تماشاگر القاء كرد.) انتشار خبر ساخت فيلمي براساس زندگي پيامبرص در جوامع اسلامي غوغايي برپا كرد. خاطره ناخوشايند از فيلمهاي پيامبران، آغازي شد براي مخالفتها و جبههگيريها نسبت به فيلم محمدرسولالله (ص)، حتي كار به تهديد و سوءقصد جاني رسيد. ساخت اين فيلم، نخستين تجربه كارگرداني عقاد بود. او قصد داشت فيلم را در هاليوود توليد كند، اما به سبب مخالفت تهيهكنندگان هاليوودي ناچار شد فيلم خود را خارج از آمريكا بسازد. از آنجا كه تهيهكنندهاي حاضر به سرمايهگذاري روي پروژه نبود، فيلم در آستانه تعطيلي قرار گرفت، تا اين كه عقاد توانست نظر معمر قذافي، رهبر ليبي را براي ساخت فيلم جلب كند و او بودجهاي برابر با 10 ميليون دلار را تامين كرد آن هم به يك شرط كه عقاد بعد از ساخت محمدرسولاللهص، اثري را با محوريت زندگي و مبارزات قهرمان ليبي برضد استعمار ايتاليا يعني عمرمختار بسازد كه وي نيز اين پروژه را به سامان رساند. اما هنوز مشكلات عقاد پاياني نداشت چرا كه بسياري از كشورهاي عربي مانع از حضور گروه فيلمسازي وي در كشورشان شدند. پس از بحثها و جلسات زيادي كه عقاد درباره فيلم پيامبرص برگزار كرد، توانست نظر دو كشور را جلب كند. او صحنههاي مربوط به دو شهر مكه و مدينه و نيز صحنههاي داخلي را در كشور مراكش تصويربرداري نمود و بيابانهاي ليبي را به صحنه نبردهاي عظيم اختصاص داد. عقاد همواره در گفتگوهايش از سبك استادانه ديويدلين و اثر درخشانش «لورنس عربستان» به نيكي ياد ميكرد و منتقدان اين تاثيرپذيري عقاد از لين را در نقدهايي كه بر فيلم محمدرسول الله نوشتند، اشاره كردند. عقاد براي پرهيز از هرگونه نشان دادن چهره پيامبر و بزرگان دين، در مشورت با همكارانش تصميم گرفت كه از تكنيك دوربين سوبژكتيو (كه دوربين در حكم شخصيت قرار ميگيرد) بهره ببردعقاد با تيزهوشي گروهي را براي ساخت فيلمش برگزيد كه سابقه درخشاني در زمينه توليد آثار عظيم و كار در محيطي چون بيابان داشتند، براي همين از گروه فيلمسازي انگليسي (كه تجربه همكاري در آثار ديويد لين داشتند) استفاده كرد. انتخاب آنتوني كوئين براي ايفاي نقش حمزهع نيز اين تاثيرپذيري را بيش از پيش نشان داد؛ همچنين جك هيلديارد در مقام مديرفيلمبرداري (كه در كارنامهاش فيلمبرداري آثاري چون هنري پنجم و پل رودخانه كواي ديده ميشد)، جان بلوم به عنوان تدوينگر (باسابقه كار در فيلم شير در زمستان)، موريس فامر (طراح صحنه توپهاي ناوارن)، فيليس دالتون (طراح لباس و مديرهنري فيلمهاي دكتر ژيواگو و لورنس عربستان) و نقطه قوت و خاطرهانگيز فيلم، يعني موسيقي جاودان محمدرسولالله كه توسط موريس ژار ساخته شد. عقاد براي پرهيز از هرگونه نشان دادن چهره پيامبر و بزرگان دين، در مشورت با همكارانش تصميم گرفت كه از تكنيك دوربين سوبژكتيو (كه دوربين در حكم شخصيت قرار ميگيرد) بهره ببرد و در اين ميان با درايت از قابليت فيلمنامهنويس ايرلندي به نام هري.ا.ل. كريگ و گروه مورخان صدراسلام دانشگاه الازهر مصر (به نامهاي توفيق الحكيم، ابوجودات السحر، ابورحمنالشكاوي و محمدعلي ماهر) استفاده شاياني كرد كه در زمينه شخصيتپردازي فيلمنامه بسيار موفق عمل كردند. براي مثال ديالوگهاي طلايي فيلم را در دهان شخصيت منفور و جاهطلبي چون ابوسفيان قرار دادند. (مانند: من آتشهايتان را ديدم و مردان دور آتش را يا محمد از قلب ها وارد ميشود نه از ديوارها) كه نشانگر تحول شخصيتي او بود. رويكردي كه در آثار مذهبي ساخته شده در سينماي ايران كمتر قابل قياس است، كه در سينماي ما شخصيتهاي منفي تاريخي به شكل خبيث و سياه بدون هيچ تفكري نشان داده ميشوند.) تحريمها و عصبانيتها پس از ساخته شدن فيلم نيز ادامه پيدا كرد و عقاد را واداشت كه در دانشگاه الازهر قاهره نسخهاي از محمدرسولالله را براي مدعوين به نمايش درآورد و در آنجا بود كه با تحسين بزرگان مجامع اسلامي روبهرو شد و عقاد با فراغبال رو به اكران جهاني فيلم در سال 1977 آورد. در مراسم اسكار 1978 (كه يكي از پربارترين مراسم تاريخچه برگزاري آكادمي بود)، فيلم عقاد تنها در رشته موسيقي فيلم، نامزد اسكار شد كه اعضاي آكادمي با بيسليقگي تمام، اسكار اين رشته را به جان ويليامز (آهنگساز فيلم جنگ ستارگان) دادند و از هنر بينظير موريس ژار در موسيقي محمدرسولاللهص با بيتفاوتي گذشتند. مابقي جوايز نيز در بين آثار ديگري چون آنيهال(وودي آلن)، جوليا (فردزينهمان) و جنگ ستارگان (جورج لوكاس) تقسيم شد. ديده شدن و تاثيرگذاري فيلم مصطفي عقاد در كشورهاي اسلامي به حدي چشمگير بود كه براي نمونه تيم ملي فوتبال كويت در مسابقههاي جام جهاني 1982 در اسپانيا، شتر سفيد موي فيلم را به عنوان نماد تيمشان برگزيدند و در مسابقهها حضور پيدا كردند. در اينجا لازم است كه از شاهكار دوبله فارسي اين فيلم نيز يادي كنيم چرا كه در توفيق استقبال مخاطب ايراني از اثر عقاد سهم انكارناپذيري دارد و منوچهر اسماعيلي در مقام مديردوبلاژ (و همچنين گويندگي نقش حمزه) با جمعي از بهترين گويندگان، گنجينهاي از بهترين صداها را در دوبله فيلم ذكر شده به يادگار گذاشت به طوري كه تماشاي نسخههاي اصلي محمدرسولاللهص (با زبانهاي انگليسي و عربي) بدون هنر دوبلورهاي ما هيچ لطفي ندارد. در انتها، يادآوري اين نكته ضروري است كه اثر مصطفي عقاد از زندگي يكي از پيامبران الهي، همچنان شريفترين فيلم ساخته شده در تاريخ سينماست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]