تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):كسى كه خداى سبحان را مى شناسد، شايسته است دلش از بيم و اميد به او خالى نباشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830380023




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرزند ناخلف كارگرداني بزرگ


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:«مصيبت آنا» يا «سوداي آنا» محصول 1969 سوئد، اولين فيلم رنگي اينگمار برگمان است كه به لحاظ مضمون، ادامه‌اي بر فيلم قبلي‌اش «شرم» (1967) هم محسوب مي‌شود. اين‌كه نام اصلي فيلم چيست، به ترجمه ارتباطي ندارد، بلكه خود نامThe Passion of Anna دربردارنده هر دو معناست. خود برگمان در اين باره گفته: «در امريكا پيش از اين كسي عنوان يك سودا را مورد استفاده قرار داده است، بنابر اين قرار است فيلم تحت عنوان سوداي آنا پخش شود. سوداي آنا، شور آنا، رنج‌هاي آنا... هر كدام كه بتواند تعريف روشن‌تري از موضوع فيلم باشد.» فيلم، داستاني شخصيت محور دارد. آنا، آندره‌آس، اليس و اوا تقريباً همه شخصيت‌هاي مهم اين فيلم هستند. تقابل اين چهار شخصيت و روابط‌شان قرار است موقعيت‌هاي داستاني را به‌وجود آورد، اما در اين مقصود چندان موفق نيست. فيلم چنان بر شخصيت‌ها و پرداخت درونياتشان متمركز شده كه از جهت كليت داستاني دچار ضعف شده است. شكي نيست كه برگمان استاد مسلم سينماست؛ اما اين فيلم به هيچ عنوان در بين بهترين آثار او قرار نمي‌گيرد. خود برگمان هم از اين اثر چندان رضايتي ندارد و در مصاحبه‌اي كه در كتاب «برگمان به روايت برگمان» از او به چاپ رسيده صادقانه به اين نكته معترف است: «‌‌فيلمنامه فيلم بدون هيچ آمادگي يا طرح قبلي نوشته شده بود و بيشتر كاتالوگي از حالت‌ها و خلقيات بود تا يك فيلمنامه.» براي اثبات اين مدعا شواهد بسياري مي‌توان آورد. گذشته از تصريح خود برگمان و اين‌كه يا نمي‌خواهد درباره اين فيلم با او گفتگو شود يا وقتي بحث‌اش پيش كشيده مي‌شود، بيشتر روي بررسي رواني شخصيت‌هاي فيلم مانور مي‌دهد، شكل نگارش فيلمنامه و كارگرداني اثر هم اين نكته را تأييد مي‌كنند. با مثالي از ادبيات شروع مي‌كنيم. سعدي در تاريخ ادب فارسي نمونه بارز شاعري است كه بر تكنيك به همان اندازه محتوا تسلط دارد. قافيه‌ها و نمادها در اشعار سعدي «گذاشته شده» نيستند و به معناي واقعي لازم و كافي‌اند. اين همان چيزي است كه يك فيلمنامه خوب هم نيازمند آن است. در فيلم مصيبت آنا، ديالوگ‌ها (كه در بسياري موارد به مونولوگ بيشتر شباهت دارند) مستقيماً به بيان حالات دروني شخصيت‌ها مي‌پردازند نه اين‌كه از زبان خودشان ‌نه از زبان نويسنده ‌ و متناسب با اقتضاي حالشان هم باشند. تصاوير نمادين فرياد جانوران، بره‌هايي كه زخم خنجر مرگ خورده‌اند، اسبي كه در شعله‌هاي آتش سوخته، پرنده‌اي كه خود را به شيشه جلوي اتومبيل مي‌زند، سگ حلق آويز شده و... همه به شكلي آشكار به حالات روحي شخصيت‌ها و بخصوص آنا و رنج‌هايي كه متحمل مي‌شود، اشاره دارند. اما بسياري از اين نماها ارتباط تنگاتنگي با سير داستاني ندارند و معادل همان قافيه‌هاي گذاشته شده‌اي هستند كه پيشتر اشاره شد. به بيان ديگر در اين فيلم تكنيك در جايي كه نبايد، فداي محتوا شده است؛ آن‌هم نه محتوا به عنوان كليت داستاني چفت و بست دار، بلكه تنها به عنوان درونيات پريشان و آشفته شخصيت‌ها. البته لازم به توضيح است كه منظور از تكنيك در اين‌جا فن خلاقانه كارگرداني براي خلق درام است نه اصولي كه به وجه صنعتي سينما مربوط مي‌شود و الا تدابير خيره كننده تصويري رنگي براي كسي كه اولين بار به سراغ فيلمسازي رنگي رفته در اين فيلم كاملاً تحسين برانگيز است. دقتي كه برگمان در استفاده از رنگ براي نمايش نور آفتاب به خرج داده و براي اين‌كه به قول خودش تصوير، جلوه يك جور كمدي موزيكال به خود نگيرد، در تمام فيلم اصلاً رنگ آبي به‌كار نبرده و رنگ‌ها همه در مايه‌هاي خاكستري، قهوه‌اي، سبز و قرمز هستند، تدبير تصويري صحنه آخر كه به جاي خود آندره‌آس، تصوير او مي‌سوزد، اين‌ها همه تسلط بي چون و چراي او را بر صنعت سينما به رخ مي‌كشند؛ چنانچه موازي با اين قدرت تصويري، تدابير صوتي فيلم و كار تلفيق و تطبيق دقيقي كه برگمان در حاشيه فيلم‌هايش از صداهاي صحنه و دوبله با صداي همان بازيگر در نماهاي نزديك انجام داده تا كيفيت بالايي از صوت را در اين نماهاي تأثير گذار به‌دست آورد به هيچ وجه قابل چشم پوشي نيست. با اين همه مصيبت آنا فيلمي ملال آور و خسته‌كننده از آب درآمده است. پيوند نماها در بسياري موارد نيازمند تحليل محتوايي هر نما و كنار هم چيدن ارتباط منطقي آن با ديگري در ذهن است. در واقع فرايند برداشت ذهني از اثر كه در مرحله بعد از دريافت اوليه ارتباط تصاوير و پيوند روشن داستاني قرار دارد و جايش در لايه دوم به بعد درونمايه است، در اين فيلم در لايه اول واقع شده. به عبارت ديگر به جاي اين‌كه فيلم به روال بهترين آثار سوررئال برگمان به مثابه رويايي باشد كه پس از ديده شدن قابليت تعبير و تفسير هم دارد، تبديل شده به رويايي كه اول از همه ديدن‌ آن كاري سخت و طاقت فرساست و در واقع تنها با همان تعبيرها و تفسيرهاست كه مي‌تواند ديده شود. از طرفي هم درست در نقطه مقابل اين پيچيده‌گويي، جاهايي خيلي صريح به اين تشابه وضعيت با رويا اشاره مستقيم مي‌شود. اين هم چيزي نيست كه از يك داستان‌گوي روياپرداز خوب قابل قبول باشد. آنجا كه آنا و آندره‌آ روبه‌روي هم نشسته‌اند و حالت‌هاي غريب و دردناك خود را اينطور توصيف مي‌كنند كه: «مثل خواب مي‌مونه، مي‌خواي حركت كني نمي‌توني... دست و پاهات مثل سرب سنگين شده، مي‌خواي حرف بزني نمي‌توني...» و همين‌طور صحبت‌هايي كه درباره رهايي و آزادي به صورت كاملاً بيانيه‌اي ميانشان رد و بدل مي‌شود، شايد قرار است اينها خلا داستان پردازي فيلم را جبران كنند و كابوس‌وار بودن وقايع را باورپذير سازند، اما فقط از عمق و قوت اثر مي‌كاهند. گويي آن تعبيرها و تفسيرها به بيننده يا منتقدين هم واگذار نشده و خود فيلم مي‌خواهد جور همه را بكشد؛ اما نه همچون برشي واقعي از زندگي كه فلسفه و تفكر در روابط پنهان پديده‌هايش با تعمق و تأمل قابل دريافت است و به عنوان كتابي آموزنده كه آموزه‌هايش را مي‌خواهد به زباني مستقيم و علمي به مخاطب منتقل كند؛ زباني كه بي‌شك زبان هنر نيست. يادمان نمي‌رود برگمان خودش كسي است كه از آنتونيوني انتقاد مي‌كند، به دليل ملال‌آور بودن غالب آثارش و گدار را دوست ندارد به دليل اين‌كه فيلم‌هايش را متظاهرانه، روشنفكرپسندانه، كشدار و كسالت‌آور مي‌داند، بنابراين در خصوص فيلم مصيبت آنا چون با توضيحاتي كه داده شد و گفته‌هاي برگمان احتمالاً فيلمي نيست كه خود سازنده‌اش هم دوستش داشته باشد، شايد بهتر باشد بگوييم اصلاً اثر كارگرداني كه مي‌شناسيم و دوست داريم نيست بلكه فقط به‌وسيله اينگمار برگمان ساخته شده‌ است. يك فرزند ناخواسته يا ناخلف و بس!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن