تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819444682




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شعر علی‌ معلم دامغانی در رثای امام حسین(ع) «والفجر» به صبحی که بر آمد به محرّم/«سرخ» از پس آن «ده شب تاری» که سحر گشت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شعر علی‌ معلم دامغانی در رثای امام حسین(ع)
«والفجر» به صبحی که بر آمد به محرّم/«سرخ» از پس آن «ده شب تاری» که سحر گشت
محمدعلی‌ معلم دامغانی، رییس فرهنگستان هنر، مدیحه‌ای در رثای سالار شهیدان، حضرت سیدالشهدا حسین‌ بن‌ علی (ع) سرود.

خبرگزاری فارس: «والفجر» به صبحی که بر آمد به محرّم/«سرخ» از پس آن «ده شب تاری» که سحر گشت



به گزارش خبرگزاری فارس،محمدعلی‌ معلم دامغانی، رییس فرهنگستان هنر، مدیحه‌ای در رثای سالار شهیدان، حضرت سیدالشهدا حسین‌ بن‌ علی (ع) سرود. در این متن آمده است: سلام بر وارث آدم و خاتم، سلام بر حُسن محض و محض حُسن «حسین‌» علیه السلام ای جان جهانی بفدای صلة تو ما نیز مدیحی نه سزای تو نوشتیم ما را برهانی اگر از آتش دوزخ در حشر نگوئیم سزاوار بهشتیم شریعه بود و شریعت بود، طریقه بود و طریقت بود، دروغ بود و حقیقت بود، دروغ مُرد و حقیقت ماند . والسلام از خویشتن  برون  آمده‌ای  چند  در این  دشت  گلبانگ     سحر    بود   که    رفتند   به   گلگشت امروز نه روزی است  از  آن سان  که   شنیدی کز شور نشُور این همه خون است و جهان طشت «والفجر»  به   صبحی  که   بر آمد  به   محرّم  «سرخ» از پس  آن «ده شب تاری» که سحر گشت آن جامه   که بر  قامت  این باغ «سپید» است بگذشت   زمستان   و   «سیه»  ماند  به  انگَشت دهقان     که    نگارندة    گل   بود  به    گلزار وا   پرس   که   در  حضرت  گل    خار  چرا   کشت با  خار  بن  این  تیغ   بهر  روی   روا    نیست «انگور  نه   از   بهر  نبیذ   است    به    چرخشت» حاکم  که  حکیم  است  که   یارد  که  بپرسد خود  چیست  بگو  حکمت با خوب، بد  و زشت ؟! حکم   است  رضا  بر  سر سرّی  که   ندانی تا  خون  نخوری  زین که که  را  برد و «کرا هشت» ای   بس   که  معماست  جهان  بنگر و  بگذر گر   دل   به   معما   ننهی    ماند   سرو   خشت سهل است رهایی به  گسست  رَسنی  چند صعب است که گیتی رسن اینگونه بسی   رِشت ما     مورچگان      ریزه خور    رحمت    ربیم خرمن  چو رسد  شادی   دهقان  که بسی کِشت ای جان     جهانی      بفدای      صلة      تو این   است    مدیحی   که  «معلم»  ز تو  بنوشت سر گشته  مهر  تو   جهانست   به    تحقیق تا حاصل    گیتی   چه   شود  آخر   از  این گشت   اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیدُالشُهَداء انتهای پیام/و

93/08/11 - 12:46





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن