تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805360124




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پیش آمد و پس آمد الگوی توسعه ی اسلامی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
پیش آمد و پس آمد الگوی توسعه ی اسلامی
اساس مهندسی توسعه در قانون اساسی انجام شده است؛ اما الگوی توسعه ی اسلامی- ایرانی باید بتواند آن را با جزئیات بیشتر بسط دهد. اگر توسعه دارای ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شد، در مهندسی توسعه نیز باید نظام سیاسی، نظام فرهنگی و نظام اقتصادی- مبتنی بر فرهنگ اسلامی توسعه- طراحی شود.

خبرگزاری فارس: پیش آمد و پس آمد الگوی توسعه ی اسلامی



بخش دوم و پایانی دین و توسعه گرچه نقش دین در الگوی توسعه از طریق تأثیر آن در فرهنگ توسعه عمیقاً مورد تأکید قرار گرفت، اما ذکر آن به عنوان یکی از مبانی الگوی توسعه برای یادآوری اهمیت موضوع لازم است. وقوع تحولات نگرشی در غرب سرانجام به پدیده ی جدایی دین از حیات اجتماعی منجر شد؛ پدیده ای که از آن به عنوان روح و عصاره ی تمدن امروز یاد می شود. این پدیده بیانگر فرایندی است که طی آن اندیشه و اعمال و نهادهای دینی نقش و اهمیت خود را در ساخت اجتماع از دست می دهند. از نظر فرهنگ آکسفورد، سکولاریزه شدن تنظیم امور معاش از قبیل تعلیم و تربیت، سیاست، اخلاق و جنبه های دیگری است که مربوط به انسان می باشد، بر اساس منش و ویژگی های مادی و غیرمذهبی22. این دقیقاً خلاف مبنایی است که در الگوی توسعه ی اسلامی پذیرفته می شود؛ یعنی تنظیم امور مربوط به موارد فوق بر اساس ویژگی های اسلام ناب محمدی (ص). به همین دلیل برای اطمینان از رسوخ این مبنا، میزان پایبندی مردم به مناسک شریعت اسلام، از شاخص های مهم مقبولیت هر الگوی توسعه ای است که ادعای اسلامیت داشته باشد. افزون بر موارد فوق می توان به مبانی دیگری اشاره کرد که مبتنی بر فرهنگ اسلامی توسعه، معنای متفاوتی می یابد؛ مواردی همچون آزادی، استقلال، کرامت و شرافت انسان، سودانگاری، هویت اجتماعی، سرمایه ی اجتماعی، پایداری و توازن، نقش و دخالت دولت، خصوصی سازی (در همه ی حوزه ها حتی غیراقتصادی). اینکه در عنوان، به جای واژه ی «مبانی» از «نظام مبانی» استفاده شد، بدین خاطر بود که در جای خود باید مجموعه ی مبانی را به شکل یک کل به هم پیوسته در نظر داشت که ارتباط منطقی خاصی با یکدیگر برقرار می نمایند و طی آن، نظام وابستگی آن ها با یکدیگر، معلوم می شود23. 2-2. نظام متغیرها در الگوی توسعه ی اسلامی تعیین متغیرها و نظام دادن به آن ها تابع مشخص شدن ابعاد (یا مؤلفه ها) توسعه در جامعه است. تقسیمات مختلفی در این رابطه مطرح است، از جمله تقسیم به ابعاد «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی» یا «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی» یا افزون بر این «دفاعی، امنیتی و قضایی». از بین تقسیمات فوق، تقسیم چهار بُعدی دوم- که از پارسونز گرفته شده- رایج تر و پذیرفته شده تر است، اما در بررسی انجام شده توسط نگارنده، تقسیم اول منطقی تر به نظر می رسد و امور معروف به «اجتماعی» در سایر بخش ها توزیع می شوند24. متغیرها عواملی هستند که شکل موضوعی و معین به خود گرفته اند (به همین دلیل از ابعاد توسعه، ملموس تر هستند). اما اولاً هنوز قابل اندازه گیری کمی نیستند (به همین دلیل برای اندازه گیری محتاج شاخصه گذاری هستند)؛ ثانیاً، جنبه ی وصفی دارند، مثل بهداشت و سلامت؛ ثالثاً، وصف یکی از ابعاد سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی هستند، اما- به اصطلاح ادبیات برنامه ریزی- غالباً فرابخشی هستند؛ مثلاً: مشارکت، یکی از متغیرهای سیاسی است بااین وجود مشارکت فرهنگی و اقتصادی هم معنا و ضرورت دارد. قبل از ذکر پاره ای از متغیرها توجه می دهیم که برای طی روال طبیعی مسئله باید ابتدا معنا و ملاک سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بودن بیان شود و سپس با بیان رابطه ی متغیرها با تعاریف، به دسته بندی آن ها پرداخت. در جای دیگر این بررسی انجام شده است25. اما برای دور نشدن از روند مقاله و نیز رعایت اختصار، به این مقدار بسنده می نماییم که در اصطلاح این مقاله: - سیاست: عواملی که قدرت را شکل دهد؛ - فـرهنــگ: عـواملـی کـه پذیرش های جامعه (هویت) را شکل می دهد؛ - اقتصاد: عواملی که ثروت جامعه را ضمانت می کند.26 ممکن است عمده ی مواردی که به عنوان متغیر شمرده شده است، در اصطلاح ادبیات توسعه به عنوان ویژگی، معیار یا شاخص توسعه از آن یاد شده باشد؛ مثل سواد، امنیت، سلامت. واژه ی ویژگی یا معیار با واژه ی متغیر منافاتی ندارد، اما اصطلاح شاخص برای آن مناسب به نظر نمی رسد. بهتر است شاخص را به عواملی اطلاق کرد که مستقیماً قابل کمیت گذاری و اندازه گیری است؛ مثل تعداد صندلی کلاس یا سینما، میزان مطالعه ی کتاب. نکته ی مهم دیگر در خصوص متغیرها، معیار اسلامیت آن است. این سؤال مهم همواره مطرح بوده و هست که تفاوت مؤلفه ها (ابعاد)، متغیرها و شاخصه ها در الگوی توسعه ی اسلامی با الگوی توسعه ی مادی در چیست؟ مثلاً اگر در سایر جوامع، توسعه دارای ابعاد سیاسی یا اقتصادی است در اینجا لازم نیست چنین باشد؟ اگر در سایر جوامع امنیت و سلامت مهم است در الگوی اسلامی مهم نیست؟ و اگر قرار بر تکرار آن هاست تفاوت در کجاست؟ به نظر می رسد با چند تفاوت معنادار، روبرو خواهیم بود: - اولاً، تغییر در بعضی متغیرها یا شاخص ها: مثلاً، تولی و تبری، امربه معروف و نهی از منکر و میزان نمازگزاردن جزء معیارهای توسعه ی مادی نیست، بلکه برعکس میزان حضور در مجالس لهو و لعب عامل نشاط و مآلاّ توسعه شمرده شود؛ - ثانیاً، تغییر در معنا و محتوای بعضی معیارهای به ظاهر مشترک مثل تفاوت در معنا یا محتوای عدالت، آزادی، تولید علم، کرامت انسان، شایسته سالاری، نشاط؛ - ثالثاً، تغییر در ارزش گذاری یا وزن دهی به عواملی مثل تفاوت وزن اقتصاد در مؤلفه ها، ثبات خانواده در متغیرها و صندلی سینما در شاخص ها. الف- متغیرهای سیاسی از جمله معیارهای مهمی که در عرصه ی سیاسی می توان از آن نام برد، نفوذ کلمه و عزت و اقتدار منطقه ای و جهانی، همبستگی ملی با فارسی زبان ها، همبستگی مذهبی با مسلمانان، همبستگی اجتماعی بین آحاد و صنوف جامعه، اطاعت از رهبری، مشارکت، اعتماد عمومی، امنیت و شایسته سالاری است. - نفوذ کلمه ی جهانی: جمهوری اسلامی آرمان ها و اصولی دارد که بر اساس آن ها روابط خود را با همه ی کشورها تنظیم می کند. یکی از ملاک های توسعه یافتگی ایرانی اسلامی میزان تأثیرگذاری ایران در مدیریت حوادث منطقه ای و جهانی است. این تأثیرگذاری حتماً با توسعه ی تفاهم و تعاون با سایر کشورها همراه خواهد بود؛ چه اینکه، عزت و اقتدار جمهوری اسلامی را نیز به ارمغان خواهد آورد. دیگر کشورها نیز این هدف را تعقیب می کنند، اما ایران اسلامی در اهداف نفوذ و ابزار نفوذ با دیگران متفاوت است. - اطاعت از رهبری: از مهم ترین ملاک های توسعه ی سیاسی در ایران، میزان حمایت و فرمان پذیری مردم از رهبری است. معیاری که غربیان و غرب زدگان آن را خوش ندارند اما همواره کشور را از بحران ها و مشکلات می رهاند. فرمان پذیری یعنی وقتی امام خمینی فرمود جنگ تا رفع فتنه، مردم شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» سر می دادند و زمانی که قطعنامه را پذیرفت و فرمود دنبال مقصّر نگردید همه همراهی نمودند. ممکن است بعضی این رفتار مردم را بی شعوری سیاسی بداند، اما در توسعه ی اسلامی فرمان پذیری از سر شعور و ضرورت توسعه ی سیاسی و اجتماعی است. - مشارکت: در غالب کشورها میزان تأثیر حضور و دخالت مردم، معیار مهمی در توسعه یافتگی قلمداد می شود. دمکراسی های غربی خود را از این نظر بسیار توانا و پیشتاز می دانند. از ساموئل هانتینگتون این نظر نقل شده که «وی توسعه را به مثابه فراگردی تلقی می کند که به وسیله ی آن هر کشور ظرفیت خود را برای جذب آثار بی ثبات کننده ی مشارکت مردم در امور سیاسی ناشی از تحرک اجتماعی، افزایش می دهد»27. معلوم می شود ثبات در مشارکت مردم را مهم ترین عامل می شمارد. اما مهم این است که مردم برای چه و چگونه مشارکت می نمایند؟ تنزّل سیر مشارکت در انتخابات کشورهای غربی نشان از آن دارد که مردم متوجه شدند قدرت در دست اقلیتی از صاحبان ثروت و احزاب بزرگ سیاسی می چرخد و مردم بازی داده می شوند. اما در جمهوری اسلامی انتخابات با احساس تأثیر در تعیین سرنوشت کشور انجام می شود، نه تنها با اطاعت از رهبری منافات ندارد که غالباً مجرای ابراز حمایت از رهبری است. - اعتماد: نرخ اعتماد، عامل مهم دیگری در توسعه ی سیاسی است. جامعه ای که در آن افراد و طبقات مختلف اجتماعی به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، قوام خود را از دست خواهد داد. اعتماد، سرمایه ی اجتماعی مهمی است که به دست آوردن آن مشکل و از دست دادن آن زیان بار است. در الگوی اسلامی باید اعتماد به شکل طبیعی و عمیق، بر اساس اخوت اسلامی و تعهد دینی شکل گیرد، نه به شکل مصنوعی و سطحی. جوامع غربی توانسته اند سازوکار لازم برای ایجاد این اعتماد را فراهم نمایند؛ اما این اعتماد در آنجا عمیق به نظر نمی رسد. ضمن اینکه در رفتار سیاسی و فرهنگی دولت ها با کشورهای ضعیف، این اعتماد کاهش چشم گیری می یابد. بنا به تعلیمات اسلامی رابطه با دیگران اگر بر محور ایمان و تقوی نباشد پایدار نخواهد بود. خدای متعال کسانی که معبود خود را هوای نفسشان قرار دادند به چهارپایان تشبیه می کند و می فرماید اگر آن ها گوش شنوا و عقل ندارند، چنین افرادی چگونه قابل اعتماد خواهند بود؟ و چگونه به وسیله ی آن ها سرمایه ی اجتماعی تولید می شود؟28 «أَرَأَیْتَ مَنِ اتّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً. َ أَمْ تَحْسَبُ أَنّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاّ کَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ سَبیلاً»29. اقتصاددانان اغلب از چسبی که جامعه را به هم، همبسته نگه می دارد با عنوان سرمایه ی اجتماعی یاد می کنند و مهم ترین نقش آن را کاهش هزینه های معاملاتی مربوط به هزینه های برقراری تعامل و رابطه ی بین کنش گران اجتماعی می دانند30. صرف نظر از انحرافی که در معنای سرمایه ی اجتماعی اتفاق افتاده است31، قدر مسلم اعتماد از عوامل مهم و شاید مهم ترین عامل در ایجاد چسبندگی در روابط است. ب- متغیرهای فرهنگی در خصوص متغیرهای فرهنگی توسعه ی اسلامی نیز می توان مواردی را برشمرد که در مورد یا در معنا با متغیرهای توسعه ی غربی تفاوت دارند؛ از جمله اخلاق اسلامی، اعتقادات اسلامی و نیز رفتارهای اسلامی، علاوه بر ثبات خانواده، تولید دانش، سطح سواد و آگاهی، دانش محوری، ابتکار و خلاقیت، جمعیت، مهاجرت و شهرنشینی. - اخلاق اسلامی: اخلاق، اعتقادات و رفتار اسلامی متغیرهای کلانی است که هرکدام، مجموعه ی عوامل زیادی را در برمی گیرند. در اینجا، فقط به گزیده ای از آن ها اشاره می کنیم. عفت، مهرورزی، وجدان کاری، شجاعت، ایثار از جمله اخلاقیات پیش برنده ی جامعه هستند32. حضرت امیر (ع) در کلام گهرباری می فرمایند: «العفّة رأس کلِّ خیر»33؛ پاکدامنی ریشه ی هر چیزی است. عفت مفهوم وسیعی دارد و فقط به رعایت حجاب، آن هم توسط زنان محدود نمی شود؛ چه اینکه باید بین عفت انفعالی و عفت فعال تفاوت گذارد34. اما صرف نظر از این تفاصیل، با توجه به قدر اجمال از معنای عفت، مفهوم تکان دهنده ی کلام حضرت این است: جامعه ی غیر عفیف خیر نخواهد دید. پس توسعه ای که با عریانی- به اشکال گوناگون- عجین شده است چه چیزی در بر خواهد داشت و چه مطلوبیتی دارد. اگر نظریه پردازان توسعه به همین مسئله پایبند باشند چه تغییرات مهمی را در نوع محاسبات و سیاست های توسعه باید انتظار داشت؟ - اعتقادات اسلامی: تولی و تبرّی، توکل به حضرت احدیت، خودباوری و آخرت گرایی از جمله باورهای مهمی است که در نوع کنش ها و واکنش های انسان و نیز کیفیت روابط اجتماعی او تأثیر مستقیم بر جای می گذارد. در منابع اسلامی، ایمان به حب و بغض تعریف شده است؛ چه اینکه فرمود: «هل الایمان الا الحُبّ و البُغض»35 و حب و بغضی که برای خدا و در راه خدا باشد. حب مبدأ تولی یا نزدیکی و تبعیت از محبوب و بغض مبدأ تبری یا دوری و انزجار از مبغوض است. زمانی که بنیان جامعه بر این امر نهاده شود، نظام روابطی بر محور حب و بغض فی الله شکل می گیرد که حتماً با نظام روابط اجتماعی که بر محور اولیاء طاغوت36 شکل می گیرد، متفاوت است، یعنی سرمایه ی اجتماعی متفاوتی را از نظر شکل و محتوا پدید می آورد. اگر این قبیل موارد در محاسبات توسعه سنجی وارد شود، رتبه بندی نوینی در توسعه یافتگی پدید خواهد آمد و ناچار نخواهیم بود خود را با معیارهای دیگران سنجیده و همواره کشور خود را در رتبه های آخر مشاهده نماییم. - رفتار اسلامی: امربه معروف و نهی از منکر، پایبندی به واجبات و محرمات از جمله صداقت، امانت، انفاق و ظلم ستیزی از جمله معیارهای رفتار در اسلام است که از عوامل فرهنگی توسعه آفرین محسوب می شوند. - ثبات خانواده: خانواده سلول تشکیل دهنده ی جامعه است و سلول سالم، بدن سالم می آفریند. به همین دلیل اسلام دستورات دقیق و روشنی نسبت به روابط سالم و ایده آل بین زن و شوهر، فرزندان نسبت به والدین و نیز روابط خانوادگی با خویشاوندان دارد. مجموع این تعالیم نشان از اهمیت این نهاد مقدس دارد. تنها نسبت به صله ی رحم که به نوعی حاشیه ی امنیتی خانواده ی مرکزی محسوب می شود- به اندازه ی زیادی توصیه شده و آثاری همچون طول عمر برای آن ذکر و در مقابل قطع رحم به طور جدی نکوهیده شده است. در اهتمام به تقویت بنیان خانواده در قانون اساسی آمده است: ... همه ی قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط، باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه ی حقوق و اخلاق اسلامی باشد37. خانواده از اولین نهادهایی است که در توسعه ی مبتنی بر الگوی مادی آسیب دیده و می بیند. خانواده، تحت تأثیر تغییرات فناورانه و تحولات صنعتی و تغییر شیوه های تولید، هم از جهت شکل و اندازه و هم از جهت کارکرد، دچار دگرگونی شده است. شاید جانشینی خانواده ی هسته ای به جای خانواده ی گسترده، مهم ترین پیامد چنان دگرگونی است38. خانواده ی هسته ای فقط متشکل از زن، شوهر و فرزندان است و خانواده ی گسترده، شامل عمو، عمه، خاله، دایی و... نیز می شود. البته متأسفانه غرب با پذیرش خانواده ی تک والدینی و پس از آن با رسمیت دادن به هم جنس بازی به تلاشی خانواده شدت بخشیده است. البته در ایران نیز آمار طلاق نگران کننده است و آمار ازدواج رضایت بخش نیست، اما به نظر می رسد این امر تا حدود زیادی تحت تأثیر مظاهر توسعه و فاصله گرفتن از سنت ها باشد. ج- متغیرهای اقتصادی الگوی تولید، الگوی توزیع، الگوی مصرف، رشد فناوری، کشاورزی، صنعت، خدمات، درآمد، روابط پولی، روابط مالی، طبقاتی و خودکفایی از عوامل سازنده ی رشد اقتصادی محسوب می شوند. میزان درآمد خالص هر کشور و هر فرد قطعاً از عوامل رشد اقتصادی است. درآمد بیشتر یعنی امکان سرمایه گذاری بیشتر؛ این یعنی اشتغال افزون تر و تولید بالاتر که درآمد تصاعدی در پی دارد. تا این مقدار از تبیین، مطلب پذیرفتنی است اما در پی آن سؤالاتی مطرح است از جمله: درآمد از چه طریقی تحصیل شود؟ درآمد به چه قیمتی تحصیل شود؟ هر چند به قیمت فقیرتر شدن فقرا و افزایش فاصله ی طبقاتی باشد؟ ولو فقرای سایر کشورها؟ درآمد صرف چه اموری می شود؟ صرف تجمل گرایی و لذت طلبی یا خودنمایی یا تولید مولّد؟ مؤلف کتاب «پیدایش اقتصاد مدرن» در پیوست کتاب خود با ذکر مأخذ، بخشی از کتاب «نظریه ی احساسات اخلاقی» آدام اسمیت را چنین نقل می کند: «هدف مال پرستی و جاه طلبی، جستجوی ثروت، قدرت و حق انحصاری چیست؟ آیا هدف تأمین نیاز طبیعی است؟ مزد پست ترین کارگر هم می تواند آن ها را تأمین کند، می بینیم که او با این مزد می تواند خوراک و پوشاک، مسکن راحت و خانواده ای را تأمین کند. اگر وضعیت اقتصادی اش را با دقت بررسی کنیم، پی خواهیم برد که او بخش بیشتری از آن ها را صرف راحتی و آسایش خود می کند که می تواند زیاد از حد تلقی شود و در مواقع نامتعارف حتی می تواند حس خودبینی و تشخص اش را برآورده کند... آدم ثروتمند به ثروتش می بالد زیرا احساس می کند آن ها طبعاً توجه جهان را به او جلب کند»39. او، تحــرک اقتصـــادی را ثروت اندوزی، آن هم برای ارضاء خودبینی فرض کرده است. البته درآمدی که از هر راهی به دست آید و خرج خودبینی شود حتماً متغیر اقتصادی سالمی برای توسعه ی اسلامی نیست. سؤال مهم دیگر این است که اجرای الگوهای توسعه ی غربی که- با شدت و ضعف- کل عالم را فراگرفته است، به ارتقاء سطح درآمد و کم شدن فاصله ی فقیر و غنی انجامیده است؟ پاسخ را از صاحب کتاب «ثروت و فقر ملل» جویا شوید. وی در آخر کتاب پرحجم خود چنین ابراز می دارد: «اما، در چشم انداز کنونی به نظر نمی رسد که پیشرفته و عقب مانده یا ثروتمند و فقیر به یکدیگر نزدیک تر شوند. آنان که وررفتن با اعداد و ارقام را دوست دارند، به بعضی هم گرایی های ذره بینی اشاره می کنند ولی...»40. 2-3. نظام شاخص ها در الگوی توسعه ی اسلامی قاعدتاً باید بتوان به تناسب متغیرهای برگزیده، شاخص های مناسبی را برگزید که قابل اندازه گیری باشد. در ادامه به پاره ای موارد اشاره می شود41. الف- شاخص های سیاسی: - میزان حضور مردم بر سر صندوق های رأی در انتخابات؛ - حجم و نقش تشکل های مردم نهاد؛ -  انجام به موقع تعهدات؛ -  مسئولیت پذیری؛ -  فرمان پذیری؛ - میزان استفاده از رسانه های خارجی و داخلی؛ - حجم دزدی، قتل و تجاوز؛ - سرعت و صحت رسیدگی به جرائم. ب- شاخص های فرهنگی: - میزان حضور در اماکن مذهبی؛ - میزان حضور در مراسم مذهبی (حج، توسل، دعا)؛ - حجم خیرات و مبرّات؛ - میزان موقوفات جدید؛ - کمیت نمازگزاران؛ - کمیت روزه گیران؛ - میزان ازدواج و طلاق (یا سایر  دعاوی خانوادگی)؛ - میزان بدحجابی (توسط زنان و مردان)؛ - کمیت و سن اعتیاد؛ - مدگرایی - الگوی پوشش؛ - کمیت و محتوای کتب تألیف شده؛ - ساعات مصرفی برای مطالعه ی مفید؛ - سطح تحصیلات (به علم مفید)؛ - حجم تحصیلات ایرانیان در خارج از کشور و خارجیان در داخل کشور؛ - حجم مقالات علمی مفید؛ - کمیت و کیفیت تولیدات هنری (فیلم، سریال، تئاتر، نقاشی و ...)؛ - گروه های مرجع در جامعه (به ویژه مرجعیت روحانیت)؛ - میزان مرگ ومیر و بیماری های لاعلاج؛ - میزان کار مفید؛ - حجم شکایات و دعاوی حقوقی. ج- شاخص های اقتصادی: - طراز صادرات و واردات؛ - میزان مصرف حامل های انرژی؛ - میزان مصرف کالاهای مصرفی؛ - ثبات شغلی؛ - حجم پرداخت خمس و زکات؛ - میزان وصول مالیات؛ - عایدات موقوفات؛ - اختلاف طبقاتی (فاصله ی دهک ها)؛ - حجم و ارزش تولیدات کشاورزی؛ - حجم و ارزش تولیدات صنعتی؛ - حجم، سرعت و گستردگی ارائه ی خدمات؛ - سطح ابزار فن آوری تولید؛ - درآمد سرآمد؛ - میزان پس انداز؛ - نرخ تورم؛ - نرخ بیکاری؛ - پوشش بیمه؛ - در صد سهم دولت، بخش تعاونی و بخش خصوصی در تولید اقتصادی. معتقد است بعد از سال 68 با پذیرش فرآیند توسعه ی غربی کشور با تضاد ارزش روبرو شد. ثروت مجدداً ارزش شد، گروه های مرجع تغییر کردند، انسجام اجتماعی کاهش و فساد اجتماعی افزایش یافت، مشروعیت نظام مخدوش شد42 و خلاصه از طریق بررسی پاره ای شاخص های سیاسی، فرهنگی اقتصادی (بدون تفکیک این گونه ای) در بخشی از جمع بندی آخر کتاب خود چنین می آورد: «جریان مدرنیزه کردن (توسعه)، مانند جوامع دیگر ازیک طرف موجب افزایش نابرابری و از طرف دیگر باعث ازهم پاشیدگی نظام اجتماعی شد. این دام و سراب در پی احساس حقارت و عقب افتادگی کشورها با نام «رشد»43 برای آن ها گسترده می شود که در ایران بعد از انقلاب واژه ی کاملاً گمراه کننده ی «توسعه» برای آن انتخاب شد44. 3. پس آمد الگوی توسعه (از الگوی توسعه تا تحقق توسعه ی الهی) تا بدین جا دو گام دشوار- برداشته نشد اما- تبیین شد؛ به گونه ای که راه برای پیمودن واضح باشد. اولاً، معلوم شد نمی توان مستقیم به سراغ طراحی الگوی توسعه ی اسلامی رفت و باید سابق بر آن با تحول در علوم به ویژه علوم اجتماعی، فرهنگ توسعه منقلب شود. ثانیاً، الگوی توسعه از سطوح سه گانه ی به هم پیوسته ای تشکیل شده است که ختم آن به ارائه ی نظام شاخصه هاست. در این قسمت گام سوم و آخر را برمی داریم و طی آن به پاسخ این پرسش می پردازیم که فاصله ی الگوی توسعه ی اسلامی با تحقق توسعه ی اسلامی چیست؟ آیا عملیات علمی دیگری نیز لازم است یا خیر؟ ادعا این است که از الگوی توسعه ی اسلامی تا تحقق توسعه ی اسلامی دو مرحله واسطه است: 1. مهندسی توسعه ی اسلامی؛ 2. برنامه ی توسعه ی اسلامی. 3-1. مهندسی توسعه ی اسلامی خاستگاه اصطلاح مهندسی، علوم فنی است. به تدریج این واژه در گرایش های مدیریت، با اصطلاح مهندسی سیستم ها وارد شد و اکنون در معنایی عام تر در علوم اجتماعی کاربرد دارد. مهندسی یعنی جانمایی اجزاء یک کل مرکب، متناسب با هدف45 . در مهندسی یک ساختمان، ابتدا طراحی ساخت انجام می شود. در طراحی، ساختمان با ابعاد معین در جغرافیای مشخص موردنظر است. ساختمانی که قرار است کاربردهای مشخص داشته باشد. طراحی ساخت غیر از برنامه ی ساخت است. در برنامه ی ساخت، مراحل موازی و متوالی ساخت به تفکیک واحد زمانی معین می شوند، اما در طراحی فقط سازه ی ساختمان، چگونگی تقسیم بار ساختمان، تفکیک فضاهای ساختمان و مواردی از این قبیل معلوم می شود. ذکر مثال فوق برای تفاهم در موضوع موردبررسی است. بر این اساس، مهندسی توسعه نیز به معنای «طراحی چگونگی توسعه» است. الگوی توسعه، از طریق معین کردن متغیرها و نسبت بین آن ها و نیز ارائه ی شاخصه هایی برای تشخیص آن ها، منطق طراحی را ارائه می نماید؛ اما مهندسی توسعه، طراحی ساختارها و نهادهای اجتماعی بر اساس معیارهای تعیین شده در الگوی توسعه است. ساختار جریان قدرت، ساختار جریان اطلاعات و ساختار جریان ثروت در جامعه باید چگونه باشد؟ به تعبیر دیگر در الگوی توسعه جنبه ی محتوایی غالب است و در مهندسی توسعه جنبه ی شکلی. در الگوی توسعه، مشخص می شود به هر متغیر- و به تبع آن، شاخص- نسبت به بقیه چه مقدار باید بها داد؟ اما در مهندسی توسعه مشخص می شود چگونه این ارزش گذاری رعایت پذیر است؟ این چگونگی از طریق طراحی ساختارها محقق است. طراحی همانند ترسیم خطوطی است که مهندس ساختمان روی کاغذ انجام داده و با تفکیک فضاها به شکل خاص، در عین رعایت قواعد و معادلات نقشه کشی در محاسبات خود اهداف صاحب کار را نیز شکل می بخشد. اینکه تفکیک قوا چگونه باشد؟ ذیل هر یک از قوا قدرت چگونه تفکیک شود؟ چند وزارتخانه وجود داشته باشد؟ حوزه و دانشگاه چه جایگاهی داشته باشند؟ رسانه ها چه نقشی ایفا نمایند؟ و مسائلی ازاین دست، در این مقیاس روشن می شود. تعیین حدود ساختارها همان کاری را می کند که طراح ساختمان از طریق ترسیم خطوط انجام می دهد. این کار وقتی در مهندسی جامعه انجام می شود مختصات فرهنگ و جغرافیای خاص را دارد اما هنوز فرازمانی است. تشکیل وزارتخانه، پژوهشکده، اکثر نهادهای مردمی معمولاً مربوط به یک بازه ی زمانی محدود نیست. با این وصف، اساس مهندسی توسعه در قانون اساسی انجام شده است؛ اما الگوی توسعه ی اسلامی- ایرانی باید بتواند آن را با جزئیات بیشتر بسط دهد. اگر توسعه دارای ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شد، در مهندسی توسعه نیز باید نظام سیاسی، نظام فرهنگی و نظام اقتصادی- مبتنی بر فرهنگ اسلامی توسعه- طراحی شود. 3-2. برنامه ی توسعه ی اسلامی برنامه ی توسعه، گام بعد از مهندسی توسعه است. وجه تمایز برنامه و توسعه این است که قید زمان و مقدورات در آن وارد می شود. اهداف، عملیاتی تر و مأموریت ها اجرایی تر می شود.  لذا برنامه ها ی توسعه به برنامه های یک ساله، پنج ساله یا بیست ساله معروف است که روشن می کند در آن مدت معین باید چه اتفاق هایی رخ دهد. تعیین اهداف، متناسب با مقدورات و موانع داخلی و تهدیدات یا فرصت های خارجی انجام می شود که هر سال نسبت به یکدیگر متفاوت است. در برنامه مشخص می شود که سطح تولید علم، میزان بهره وری از اوقاف، حجم وابستگی به درآمد نفت یا مالیات، تعداد سدهای مورد بهره برداری و … چقدر باشد؟ چه اشخاص حقیقی و حقوقی با چه منابعی تا چه زمانی باید چه فعالیتی را به چه هدفی انجام دهند؟ این موارد سؤالاتی است که در الگوی توسعه یا مهندسی توسعه مطرح نبود. به بیان دقیق تر می توان چنین اظهار کرد که برنامه ی توسعه مشتمل بر سه مرحله است: 1. تشخیص وضعیت؛ 2. تنظیم فعالیت؛ 3. تأمین منابع. در تشخیص وضعیت، تحقیق میدانی نسبت به وضعیت شاخص های توسعه انجام می گیرد. نارسایی ها و تهدیدات و در مقابل توانمندی ها و فرصت ها شناسایی می شود. نیازسنجی انجام گرفته و طی آن نیازهای کاذب از نیازهای حقیقی جدا و اولویت نیازهای حقیقی متناسب با آمایش سرزمینی معلوم می شود. کمیت و نیز گردش و سیلان مقدورات انسانی، ابزاری و مالی احصاء می شود. پشتوانه ی علمی این تشخیص را الگوی توسعه و پس از آن مهندسی توسعه ی اسلامی- ایرانی فراهم می کند. همان نرم افزار است که در مقطع خاص برنامه به کار گرفته می شود؛ لذا آسیب شناسی ها، اولویت بندی ها، نیازسنجی ها با معیارهای از پیش طراحی شده ای انجام می شود. تنظیم فعالیت باید از کلان ترین تا جزیی ترین فعالیت ها در یک پیوستار واحد نظام یابد. برای این منظور باید فعالیت ها در سه سطح نظام پذیر باشند: 1. سیاست های کلان؛ 2. سیاست های اجرایی؛ 3. اقدامات مصداقی. سیاست های کلان توسط رهبری ابلاغ می شود. سیاست های اجرایی توسط وزارت خانه ها معین می شود. اقدامات مصداقی در درون دستگاه ها تعریف و پیشنهاد می شود. ابلاغ سیاست هم در حقیقت تنظیم فعالیت است اما فعالیت فرادستگاهی و کلان مثل «تهیه ی پیوست فرهنگی برای طرح های مهم» یا اولویت یافتن حمل ونقل ریلی. در تأمین منابع، اعتبارات لازم برای انجام هر فعالیت تعیین می شود. طبیعی است که متناسب با محدودیت منابع چه بسا اصلاحاتی نسبت به فعالیت های موردنظر در مرحله ی قبل انجام شود. اما مهم این است که پول باید صرف کار معین با بازدهی مشخص بشود تا ثمربخش باشد؛ نه اینکه برای یک سرفصل مجمل پولی اختصاص یابد تا فعالیت آن بعداً معلوم شود. 3-3. توسعه ی اسلامی توسعه ی اسلامی حاصل اجرای برنامه ی توسعه ای است که با پشتوانه ی پیش گفته تنظیم شده باشد. اجرای مناسب و به هنگام، شرط به ثمر نشستن تلاش های گذشته است که بدون آن هیچ هدفی درست به انجام نمی رسد. برای این منظور سه اقدام دیگر لازم است: 1. نظارت؛ 2. ارزیابی؛ 3. بازخوردگیری. در نظارت، انجام به موقع مسؤلیت ها پیگیری می شود. این امر به ویژه در وضعیت مدیریتی کشور ما بسیار ضروری است و کشور از این بابت بسیار لطمه خورده است. در ارزیابی، ضعف و قوت تصمیمات قبلی، موانع اجتماعی حین اجرا، ارائه ی تحلیل از درصد تحقق برنامه، بررسی می شود. در بازخوردگیری، بر اساس ارزیابی انجام شده، پیشنهاد اصلاحی برای این مقطع برنامه و نیز اصلاح برنامه در مقاطع بعدی ارائه می شود. از موضع اجرا حتی می توان انتظار اصلاح مهندسی توسعه و الگوی توسعه را نیز داشت. پس از طی این مسیر دشوار اما پیمودنی، توسعه ی الهی جامعه تحقق می یابد. توسعه ی الهی امری کاملاً عینی- و نه نظری- است. باید در واقعیات جامعه در سطح فرهنگ، سطح قدرت و سطح زندگی تغییرات متناسبی رخ دهد. تحقق توسعه ی الهی با تحقق تمدن اسلامی قرین است؛ یعنی با طی این مسیر است که تمدن اسلامی دست یافتنی است. تمدنی که به تعبیر حضرت امام (ره) بر پایه ی شرافت و انسانیت بنیان شده است: «ما این پیشرفت و تمدنی که دست ما پیش اجانب دراز باشد را نمی خواهیم. ما تمدنی را می خواهیم که بر پایه ی شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه صلح را حفظ نماید»46. دستاوردهای این مقاله را می توان: 1. الگوی توسعه ی اسلامی- ایرانی، حلقه ی مهمی است که با قبل و بعد خود، معنا یافته و اثربخش می شود؛ 2. چگونگی ضمانت اسلامیت الگو معلوم شد؛ 3. کلیات برنامه ی پژوهش ملی در این موضوع ارائه شد؛ 4. قدرت آسیب شناسی وضع موجود فراهم گردید؛ 5. مشخص شد بدون تحولات زیرساختی انتظار چه میزان تغییر و نوآوری در این عرصه را باید داشت؛ 6. مشخص شد نگاه عاجل به موضوع نباید نخبگان را از روند اصولی حرکت در این مسیر بازدارد؛ 7. با ذکر مواردی معلوم شد آموزه های اسلامی در متن الگوی توسعه باید حضور یابد. در یک قلم این مقاله در صدد بود تا از حرکت کور و انفعالی در این موضوع پیش گیری نموده و روند امیدبخش اما دشوار دستیابی به توسعه ی اسلامی را به وضوح ترسیم نماید. پی نوشت ها: 22. The shorter oxford English dictionary; vol II, p.1926. 23. این توضیح در مورد دو عنوان بعدی (نظام متغیرها و نظام شاخص ها) نیز صادق است. 24. پیروزمند، علیرضا. الگو و طبقه بندی موضوعات در مهندسی فرهنگی کشور، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1381، ص27 الی ص37. 25. همان، ص49. 26. قهراً تفاوت در تعریف یا تفاوت در تطبیق تعریف به متغیرها می تواند مبدأ جابجایی متغیرها شود. 27. نراقی، یوسف. توسعه و کشورهای توسعه نیافته، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم 1379، ص35. 28. البته اگر مسلمانان هم هواهای نفسانی را اله خود قرار دهند، با پیامدهای مشابهی روبرو خواهند بود. 29. قرآن کریم، سوره ی فرقان، آیات 43 و 44. 30. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلام رضا. جامعه شناسی توسعه، انتشارات کیهان، چاپ پنجم، 1384، صص384 و 385. 31. سرمایه ی اجتماعی را می توان از مبانی الگوی توسعه برشمرد، پس از تکیه بر سرمایه ی فیزیکی و مادی، سرمایه ی انسانی و پس از آن سرمایه ی اجتماعی به عنوان سرمایه ی اصلی در ایجاد توسعه (و از نظر آن ها بیشتر توسعه اقتصادی) محسوب می شود. لذا تصرف در مفهوم و معیار آن تأثیر به سزایی در الگوی توسعه بر جای می گذارد. 32. این گونه موارد را، بنا به معیاری که برای شاخصه ذکر شد (قابل اندازه گیری کمّی)، شاخص توسعه ندانستیم. هدف توسعه هم ندانستیم چون اموری نیستند که جامعه به آن ها برسد و از آن عبور نماید. متغیر توسعه دانستیم چون عواملی هستند که اولاً، همواره همراه جامعه هستند و شدت و ضعف پیدا کرده یا با ضد خود جایگزین می شوند؛ ثانیاً، از طریق تغییر آن ها توسعه یافتگی اسلامی واقع می شود. 33. غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص127. 34. پیروزمند، علیرضا. مقاله الگوی حضور زن در جهان معاصر، همایش دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص137. 35. مرات العقول، ج8. 36. این تعبیر از آیات آیه الکرسی وام گرفته شده است: «...و الذین کفروا اولیاءهم الطاغوت...». 37. قانون اساسی، اصل دهم. 38. عربی، هادی و لشکری، علیرضا. توسعه در آینه ی تحولات، پژوهشکده ی حوزه و دانشگاه، 1383، ص246. 39. براون، ویوین. پیدایش اقتصاد مدرن، ترجمه ی حسن مرتضوی، انتشارات آگاه، 1386، صص117 و 116. 40. س. لندز، دیوید . ثروت و فقر ملل، ترجمه ی ناصر موفقیان، انتشارات گام نو، 1384، ص629. 41. با توجه به روشن بودن مفهوم شاخص ها، از توضیح اجتناب می شود. البته لازم است توضیحی که در مورد تفاوت معیارها در الگوی اسلامی و غیراسلامی بیان شد در نظر باشد تا تشابه ظاهری، یکسانی عموم شاخص ها را در نظر نیاورد. 42. رفیع پور، فرامرز. توسعه و تضاد، شرکت سهامی انتشار، چاپ ششم، 1384 بخش سوم. 43. Development 44. همان، ص 541. 45. پیروزمند، علیرضا. مقاله ی مهندسی فرهنگی علم، نامه ی پژوهش فرهنگی، بهار  1388. 46. امام خمینی. صحیفه ی نور، جلد 5، ص340. منبع: فصلنامه صدرا شماره 10 انتهای متن/

93/07/27 - 01:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن