واضح آرشیو وب فارسی:فارس: همراه با جشنواره تئاتر سوره ماه
«شب، ساعت هشت» نمایشی که به درام ضربه زد!
با نگاهی به نمایش «شب، ساعت هشت» به کارگردانی وحید نفر، به این نکته میرسیم که اهمیتی ندارد اگر کارگردان به کار، اثر و یا درام ضربه وارد کند تنها موضوع مهم جلب رضایت مسوولان جشنواره در راستای هدف کلی است و کارگردانی که باید از سَّدِ بزرگی چون جشنواره سوره ماه گذر کند.
خبرگزاری فارس-گروه تئاتر: نمایش «شب، ساعت هشت» کاری از وحید نفر و نویسندگی پوریا کاکاوند در بیست و سومین جشنواره تئاتر سوره ماه حضور داشت. این نمایش ماجرایی را روایت میکند از خانوادهای که پسر خود را در حادثهای از دست داده و حال در روز هفتم مرگ حسن (پسر کوچک خانواده) اعضای خانواده منتظر خواهر بزرگتر هستند که پس از هفت سال به دیدن آنها بیاید. اتفاق در ساعت هشت تا هشت و ربع روز هفتم رُخ میدهد. اتفاقی که در سه پانزده دقیقه در جای جای خانه با روایت دیگر اعضای خانواده برای مخاطب روایت میشود و قرار است مخاطب اتفاق اصلی که مرگ حسن و حواشی آن است را نظارهگر باشد که تا پایان نمایش پرده از حوادث پیرامون ماجرا روشن شود؛ اما این اتفاق به درستی رُخ نمیدهد. به طوری که مخاطب تا حدی سر درگم میماند که قرار است چه اتفاقی را شاهد باشد. مرگ برادر، علت ازدواج خواهر با مرد زندار و یا ماجرای تحکیم روابطخانوادگی که همه و همه قرار است در سطح و لایه بالای کار نمایانگر باشد. نمایشنامه به تنهایی میتواند همه را بازگو کند اما قرار نیست تماشاگر نمایشنامه خالی را بشنود. این اتفاق را میتوانست در داستانی کوتاه و یا بلند بخواند و دیگر اتفاق را خود در ذهنش بسازد اما تماشاگر آمده است تا تئاتر ببیند نه داستان شبانه رادیویی بشنود به همین دلیل باید تمام عناصر اجرایی را در راستای همدیگر نظاره باشد. این مهم، چیزی است که در تئاترهای امروزی کم رُخ می دهد. سبک و یا گونهای که به مُد و یا مُدل رسیده و همه چیز سادهانگارانه و سطحی روایت میشود و به اصطلاح قرار است تماشاگر یک اثر رئال و یا واقع گرایانه را ببیند اما این اتفاق زمانی رخ میدهد که عناصر زیبا انگارانهای در راستای کار به خدمت گرفته شود که در این نمایش کمتر به آن برمیخوریم. بازی های سرد، ضرباهنگ کند، نبود سن و سال واقعی بازیگران در شخصیتهای خود همه و همه باعث غیرباورپذیر شدن نمایش میشود. به طور مثال قرار است حمید پورآذری نقش پدر خانواده را داشته باشد اما شمائل و سن بازیگر در حد نقش پدر خانواده نیست و البته فرزند ارشد و دختر کوچکتر خانواده نیز به این شکل انتخاب شدهاند و این اتفاقاتیست که برای بازیگران رُخ داده است. اما در بخشی دیگر ایفای نقش کارگردان برای اجرای ایدههای اجرایی است؛ به طوری که در ارائه میزانسنها یک اتفاق کاملا خشک را شاهد هستیم تا حدی که در قسمت سوم و انتهایی کار که در اتاق خواب میگذرد و عروس خانواده با دختر کوچک خانواده صحبت میکند می توان چشم را بست و فقط گوش کرد و هیچ چیز را از دست نداد. حتی در دو قسمت و در پانزده دقیقه اول و دوم کار هم این امر را شاهد هستیم و تا اندازه ای اتفاق و کنشهای اجرایی نزول پیدا می کند که رمق مخاطب برای اتفاق اصلی و یا به اصطلاح گره گشایی پایان توسط تماشاگر سرد انگاشته می شود و بیننده از ماجرا به دور می ماند. ماجرا قرار است از دید عروس خانواده به اتمام برسد. درست زمانی که مطرح می کند حسن خودش را جلوی اتوبوس انداخته. ولی این اتفاق نمی افتد و خواهر کوچکتر ماجرایی را پیش می کشد و می گوید که حسن عاشق دختری بوده که هنرستانی است و هنوز به سن شرعی برای ازدواج در عصر کنونی نرسیده و با این حال او از حسن باردار است! و وقتی که عروس خانواده برای سوال از او می پرسد که چگونه؟ او جواب می دهد که معشوقه حسن پدر نداشته و برای ازدواج از او اجازهای گرفته نشده است. اما این اتفاق در عالم واقع چگونه است؟ زمانی که قرار است یک اجرای کاملا واقع گرایانه دیده شود دیگر مجالی برای این اتفاقات باقی نمی ماند و یا اگر قرار است اتفاقی از این دست رُخ دهد می توان به اشاراتی دیگر نظاره داشت. انتهای پیام/
93/07/26 - 15:38
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]