واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پیشنهاد کتاب برای مطالعه آخر هفته/ «بنی هندل»
اتاق فکری به نام تاکسی!
«بنی هندل» روایتی از زندگی روزمره مردم است این روایت البته خواندنی هم هست و از آنجا که نویسنده کتاب دخل و تصرفی در شیوه کلام افراد نکرده است و از ویرایش جملات عامیانه خبری نیست میتوان تاکسینگاریهای مظاهری را کتاب خوشخوان دانست.
خبرگزاری فارس- گروه کتاب و ادبیات: همین که توی تاکسی مینشینی انگار وارد دنیای دیگری میشود. دنیای تحلیلگران سیاسی و اجتماعی و گاهی اوقات دنیای کارشناسان اقتصادی. اصلا«بحثهای توی تاکسی» برای خودشان شهرتی به هم زدهاندهرچند اهالی بحث و نظر این عنوان را به قصد تمجید به کار نمیبرند. حال دلیل اینکه اساس چرا مردم به محض ورود به تاکسی ناگهان متفکرشده و از صحبت درباره گرما، ترافیک و ویراژ یک موتوری ناگهان وارد بحثهای کلان اقتصاد وسیاست کشور میشوند روشن نیست. شاید دلیل این موضوع فضای تاکسیها باشد یا شاید بحث با آدمهای ناشناس درون تاکسی لطفی و فایدهای دارد که صحبت با دوستان و همکاران آشنا ندارد. هرچه هست موضوع این بحثها که هرکسی لااقل یک بار آنها را شنیده یا در آنها شرکت کرده آن قدر جالب بوده است که محسن حسام مظاهری را به نوشتن کتابی درباره گفتوگوهای مردم درون تاکسی ترغیب کند. «بنی هندل» مجموعه دوم تاکسینگاریهای محسن حسام مظاهری است که نشر آرما آن را به بازار کتاب هدیه کرده است. مجموعه پیشین او «مامور سیگاری خدا» نام دارد که نشر افق آن را در سال 1391منتشر کرده است. «بنی هندل» کتابی است شامل 20 گفتوگوی واقعی که همگی درون تاکسی اتفاق افتادهاند. مظاهری برای به دست آوردن این گفتوگوها روش جالبی به کار گرفته است او همیشه با ضبط صوت روشنی وارد تاکسی میشود و پس از ضبط این گفتوگوها آنها را پیاده میکند. البته روشن است که به دلیل مشترک بودن بیشتر گفتوگوهای درون تاکسی او با چند گفتوگو در یک موضوع مواجه بوده است و همین موضوع باعث شده از بین گفتوگوهای موجود رد یک موضوع بهترین را برای قرار گرفتن در «بنی هندل» انتخاب کند. مظاهری که در مقدمه این کتاب از خود با عنوان پژوهشگر و جامعه شناس یاد کرده است به زعم خود کوشیده است با بازخوانی آنچه در تاکسیهای تهران، مشهد، اصفهان و چند شهر دیگر ایران میگذرد روی آوردن مردم به چنین بحثهایی را تحلیل جامعه شناسی کرده و آن طور که در مقاله آخر کتاب ذکر کرده است نشان دهد که در این گفتوگوها مردم «خود پنهان» خویش را آسانتر نشان میدهند. مظاهری در بخشی از این مقاله نوشته است: «به یمن گمنامی و اعتماد ناشی از آن، افراد در تاکسی بیشتر خودشاناند. در تاکسی با خود کنترل نشده نسبتا آزاد افراد مواجه میشویم که کمتر قواعد رسمی ناظر به پایگاه و منزلت اجتماعی و شخصیتی فرد آن را سر و شکل داده است. پس میتوان احتمال داد که در تاکسی حرفها و رفتارهای افراد، صادقانهتر و صریحتراند.» به جز مباحث جامعهشناسی مورد علاقه مظاهری، «بنی هندل» روایتی از زندگی روزمره مردم است، روایتی که در تاکسی و از زبان مسافران و راننده بازگو میشود. این روایت البته خواندنی هم هست و از آنجا که نویسنده کتاب دخل و تصرفی در شیوه کلام افراد نکرده است و از ویرایش جملات عامیانه خبری نیست میتوان تاکسینگاریهای مظاهری را کتاب خوشخوان دانست. این زبان عامیانه و شکل شکسته جملات گاهی اوقات بسیار جالب است تا آنجا که راوی شکل غلط کلمات را نیز نگاه داشته و آن را تصحیح نکرده است و به علاوه لهجهها را نیز تمام و کمال در روایت خود حفظ کرده است. در روایت «کشور آستان قدس» از زبان راننده اهل مشهد یخوانیم: «نه بابا! دروغ میگن. اصلا مِگه مِشه شما تو مغازهت باشی به زور بیان بیرونت کنن؟! اینا مِخوان پول بگیرن. خوب نِمِشه. آستان قدس اصن خودش یه کشوریه برا خودش. خودش وکیل دِره، قوه قضاییه دِره، همه چیز دِره.» «بنی هندل» از 20 روایت تشکیل شده است. به این دلیل این بخشها روایت نامیده شده و آنها را داستان خطاب نمیکنیم که به شهادت مظاهری همه آنها واقعی هستند و او خود آنها را ضبط کرده و در همه آنها نیز حضور دارد. این روایتها موضوعات بسیاری را شامل میشوند؛ از بیکاری، گرانی و مشکلات ازدواج به عنوان موضوعات عمومی تاکسیها گرفته تا مسئله زنان خیابانی، نقد آموزش و پرورش کشور و نگاه نادرست به دیگر قومیتهای ایران. زمینه موضوعات متفاوت این تاکسینگاریها نیز قطعا به دلیل کوناگونی مسافران و البته پراکندگی جغرافیایی آنها در شهرهای مختلف کشور است. در روایت «کلاس پرروگری» درباره نگاه نادرست نسبت به روحانیت آمده است: «راننده: آخوندا وقتی میرن حوزه علمیه یه درسی دارن به اسم کلاس پرروگری. من: متوجه نشدم. درس چی؟ راننده: درس پرروگری. من: چی هست اونوقت؟ راننده: درس پرروگریشون اینه که باید یه ساعت، دو ساعت، همینطور زل بزنن تو صورت هم. که پررو بشن، بتونن بزنن یه حرفایی رو. نمیتوانم جلوی خندهام را بگیرم: نه پدر جان. اینطوری نیس. من خبر دارم.» «بنی هندل» اما عنوانی عجیب و غریب برای این کتاب است. نام کتاب مظاهری شاید یکی از عوامل جذابیت آن باشد؛ نامی که در برخورد نخست هرکسی که از معنای آن باخبر نباشد را به فکر فرو میبرد. البته این عنوان داستان آخر این کتاب 184 صفحهای نیز هست. البته راوی چندان به خواننده سخت نگرفته است و توضیح این عنوان را نیز در روایت آخر زکر کرده است. راننده این روایت درباره این عنوان خطاب به مسافرش توضیح میدهد: «ما به کار عادت کردیم. از اول کار میکردیم. من ده سالم بود شاگرد شوفری میکردم. ده سال. هندل میزدم. ماشینا اون موقع هندلی بود. واسه همین به شوفرا میگفتن بنیهندل.» و نکته آخر اینکه با وجود جدیبودن همه موضوعات، قرار گرفتن آدمها در موقعیت خاصی مانند یک تاکسی شرایط ایجاد طنز را نیز فراهم کرده و موجب شده است «بنی هندل» کتابی خواندنی باشد هرچند با وجود تلاشهای مظاهری در مقدمه و موخره کتابش نتوان آن را اثری جامعهشناختی دانست. یادداشت: حمیده پازوکی انتهای پیام/و
93/07/23 - 11:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]