تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 19 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى انديشد و سپس آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805801675




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاهی به مجموعه شعر پروانگی


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نگاهی به مجموعه شعر پروانگی

پروانگی در پیلۀ زنانگی

در بعضی اشعارش گویی فروغ دوباره برخاسته و تلاش می­کند رسالت شعر زنانه را در این سرزمین مردسالار پی گیرد.

پروانگی مجموعه ای است از اشعار شاعر جوانی به نام یاسمن آرنگ، شاعری که در عصر بی ­هویتی شعر سپید و افتادنش در دست انداز شعر منثور، زبانی را احیا می­کند که بی شک هر مخاطب شعرشناسی را به یاد فروغ می­ اندازد. در بعضی اشعارش گویی فروغ دوباره برخاسته و تلاش می­کند رسالت شعر زنانه را در این سرزمین مردسالار پی گیرد.
 
آرنگ شاعری است که همچنان که وام­دار و وفادار سنّت شعری فروغ مانده، به گرایش­های شعری امروز نیم نگاهی می­کند. در سراسر شعرهای وی می­توان ردپای تجربه های زیستی وی را یافت. سال­هایی که در اشعار او پشت سرگذاشته می­شوند، دهه ای که روزگار جوانی او و آغاز شکاف نسل­ها را روایت می کند. شکافی که درون شاعری حساس را به دو تکه می­کند و فریاد اعتراض شاعری که البته به حکم زن بودن باید خاموش شود.
 
وط ن م درد می کند
و ت ن م
و عنکبوت ها به دور تنم تار می تنند
و تمام رگ هایم درد می کند
و تنم درد می کند
و تمام دردهایم درد می کند (شعر وتنم،ص17)
 
هماوایی حروف گاه آنقدر می توانند مسحورکننده و ریتمیک واژه ها را در آغوش بکشد و بر زبان جاری کند که لذت بیان در ژرفای وجود خواننده و مخاطب با برق لبخندی به شاعر سلام کند.
نگاه دگرگونه شاعر به موضوع شعر و بیان حالات درونی و دغدغه های نهانی با تصویر و تصورهای شاعرانه می تواند خواستی اعتراضی و بیانی باژگونه باشد. اسمها برجسته و نگاه در شعر با تجربه های زیستی همراه است.
 


 
 
جادوی مجاورت موافق و اتصال­های با حرفی که خود آغازیست بر ادامه کار شعر را کامل و شاعر را ماهر جلوه می دهد.
...و تلاقی عشق و شناسنامه و زنجیر
دیگر بر نخواهد خاست؟!
چقدر به مرگت اصرار دارند
با آن که حوا تنها نامی است
و تو تکرار می شوی
در تاریخ گوژپشت قبیله های زنده به گور
و طراوت غبارگرفتۀ جوانی بکر
و بادبادکی که دست هایِ «نباید»
از انگشت­های کودکی ­ات می گرفت ...(شعر حوا تنها نامی است،ص22)
 
شاید ابهام در شعر بتواند اندیشه شاعر را در نهانگاه مخاطب به چالش بکشد. اسمهایی که کنار هم آمده اند و بی هیچ ربطی و بی هیچ التزام و بی هیچ قرینه ای.
 
شادی کشف شاعر اینجا بهتر باشد از کشف شعر او، چرا که شاعر آمده است تا از شناسنامه که هویت کاغذین اوست، عشق که در نهانگاه وجودش احساس او را همراهی می کند و زنجیر که سکوت و جبری که در محیط پیرامون جنسیت اوست به سمت بیانی شاعرانه سفر کند.
 
شناسنامه که اگر بی عشق اسمی در آن نگاشته شود حکم زندانی است که زنجیر را بر پای بسته است و چقدر ابتدای این شعر با بندی زیبا آفریده شده است و برائت استهلالی که خواننده را چنان مجذوب می­کند و او را با لذت کشفی دلربا مسحور می­سازد. ابهام در مرحله دوم وقتی است که اشتباه زنانگی در آن را می شود از تأمل عاطفی مخاطب دریافت کرد چون اگر عشق از ناحیه او باشد خبط و خطایی است که روزی حوا کرد و آدم را فریفت و عشق زنانه چیزی جز فریب در اندیشه روزگار نیست که عقوبت و سزای آن جز خروج از آرامش و افتادن به خاک و دنیای خاکی تنها ثمره آن است...
 
شاعر هنوز نمی خواهد از شناسنامه و زنجیر و عشق دست بکشد، این بار به جرم جنسیت که فقط باید بندگی کند و در چنگال روزگار مردینه اسیر با تلمیحی رندانه، عرب جاهلی را به رخ مخاطب کشیده و پس از یافتن درد برای درمان درد خویش فرورفتن را چاره کار خویش تصور می­کند.
 
شاعر هنوز شاعرانگی می­کند و لوندی در کارش را نمی خواهد از نگاه موافق شنونده اش بگیرد. از شناسنامه وعشق و زنجیر می گذرد و می خواهد که از آنچه به نام زن دارد فرار کند. او از ناپایداری­های روزگار در خشم است و می­خواهد این گریزش را به بیرون از گردونه خاکی گذارد و راه آسمان را پیش رو می گیرد و به آزادی می اندیشد. جایی که نه قراردادهای کاغذین می تواند او را نگه دارد و نه عشق های پوشالی و نه زنجیرهایی که توسط این پیمان­های زمینی بر لوح تقدیر آدمی نوشته شده است.
 
او به انگشتان کودکی تمام روحش را می­دهد که با افسوس نگاه پاکش او را تا کرانه آسمان­ها سوار بر بادباکی به آزادی برساند.
 
زن اینجا فقط و فقط برای آزادی به مرگ می اندیشد چیزی که طبق اندیشه یکتاپرستان مسلمان آزادی روح از تن آغاز فراغ بال و آسودگی جان است...
جایی میان بادبادکها خوابیده
کودکیِ دختری که سی سالگی
اورا بلعیده بود
اینجا به پیله ها برای پروانه شدن مجوز نمی­دهند
تنها ابریشمی می شوی بر تن همخوابگی شان
و کابوس ها، تعبیر عاشقانه هایت می شوند...(شعر پروانگی، ص74)
 
رهایی در کلیت شعر «پروانگی» شاید موتیفی باشد که با بسامد بالا در همه شعرها چه به صورت درونی و چه برونی اندیشه خودش را سازگار با شعر کرده و گاهی نیز از شاعر فاصله گرفته است.
در این میان تنها المان و نمادی که می تواند رابطه او و مخاطب باشد همین بادبادکی است که باید در حالتی ستودنی حتما در دست کودکی های خودش باشد. زمانی که پاکی او تا آسمانها پرواز می کرد و فقط اراده اش می توانست او را با تلنگر انگشتی به آسمانها حواله کند.
 
شاعر در خودش غرق است و جسارت بیرون آمدن از زندان تن خویش را ندارد. اتفاق اینجا شروع می شود که آرزوهایش را در مسیر رفتن تصور می کند و نگاهش را به آینده ای دوخته است که جز پشیمانی چیزی نداشته و شاید بزرگترین جرم او که در جنسیت شعری اش نیز مشخص است نداشتن جرات و جسارتی است که او را از این زندان تن بیرون ببرد و آن فقط و فقط زن بودن اوست و نگاه اعتراضی او در کل شعر از خودش است و شکایتش از آنچه می خواسته است و ناخواسته به جبر روزگار می­رسد...
 


 
 
شاعر پروانگی را هرگز تجربه نمی­کند تنها رویای آن را در باورش می­پروراند. «کفش­هایش نای ماندن ندارد» اما در حرکتی دور میان سلولهایی می­چرخد.
درها را می­بندم
و سلام می­کنم
به هوایی که مرا هوایی کرده است
و دنبال راه می افتم...
وقتی بیایی
از انگورهای نورسته آذین می بندم
و دور داربست می تابم...(شعر تاکستان، ص47)
 
 
 این مجموعه  شعر به همت نشر برزآفرین روانه کتابفروشی ها شده و در مراکز زیر قابل تهیه است:
 
 کتابفروشی تهران - خیابان پاسداران - چهارراه پاسداران - شماره تماس:
 
021-22760698

22545219

کافه کتاب صدف - میدان هروی - شمس آباد - انتهای پارک صدف - خانه فرهنگ صدف
 
 اصفهان، پاساژ چهارباغ، کتابفروشی زمان
 
 نگاهی به مجموعه شعر «پروانگی» از یاسمن آرنگ
زهرا محمدنژاد
 
 

تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture

اختصاصی سیمرغ















این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن