واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۴
یک استاد دانشگاه از این مساله انتقاد کرده که چرا خبری از راهکارهای متخصصان در زمینه بحران آب نیست. به گزارش ایسنا، حسین آخانی استاد زیستشناسی دانشگاه تهران در شرق نوشت: اینروزها، تیتر بیشتر روزنامهها بحران آب است. علاوه بر این مساله، آتشسوزی جنگلها، آلودگی هوا و ریزگردها نیز کشور را با چالشی جدی روبهرو کرده است. در این زمینه، پرسشهای مهمی میتوان طرح کرد: راهکار حل این مشکلات چیست؟ دانشگاهها و مراکز علمی چه مسوولیتی در برابر این بحرانها دارند؟ چرا متخصصان شاغل در این موسسات راهحل قطعی برای این مسایل ندارند؟ آیا در ایران بهقدر کفایت در این رشتهها متخصص تربیت میشود؟ آیا این متخصصان به دولت مشاوره میدهند؟ آیا دولتمردان از این مشاورهها استفاده میکنند؟ برای یافتن پاسخ برخی از این پرسشها و بهدست آوردن تخمینی از تعداد متخصصان ایرانی در حوزههای مرتبط با این بحرانها کافی است نگاهی به دفترچههای کنکور دانشگاههای دولتی بیندازیم. اگر تحصیل در دوره کارشناسیارشد و بالاتر را معادلی برای متخصصشدن فرض کنیم، میتوان کمیت متخصصان مرتبط با مساله آب را بهترتیب زیر تخمین زد: در سال93 دانشگاههای دولتی ما آمادگی خود را برای تربیت 935 دکترا و پنج هزار و 378کارشناسارشد در 41رشته مرتبط با آبوهوا، محیطزیست، بیابانزدایی، آمایش سرزمین، بومشناسی کشاورزی (آگرواکولوژی)، بررسی گیاهان و جانوران، مدیریت و مهندسی آب و مشابه اعلام کردهاند. این ارقام در دانشگاههای غیردولتی بالاترند، ولی اگر فرض کنیم چیزی نزدیک به همین رقم در این دانشگاهها مشغول به تحصیل باشند، به عددی در حدود 12هزار متخصص در سال میرسیم که بهنحوی در ارتباط با مساله آب، اقلیم و محیطزیست تحقیق میکنند. اگر فرض را بر این بگیریم که برای تربیت یک دانشجوی دکترا و دودانشجوی کارشناسیارشد، یکعضو هیات علمی لازم است، میتوان فرض کرد که دانشگاههای ما حدود سه تا چهارهزار هیاتعلمی متخصص در این زمینه دارند. اگر تعداد دانشآموختگان را در یکبازه زمانی 10ساله ضرب کنیم، 120هزارمتخصص محیطزیست، زیستشناسی و منابع آب تربیت خواهد شد. در رشته آبوهواشناسی در سالجاری 60 فرصت دکترا و 651فرصت کارشناسیارشد به داوطلبان داده شده است. در حالی که کل ایستگاههای ثبت دادههای سینوپتیک و اقلیمشناسی (کلیماتولوژی) کشور فقط 410 است. فقط در رشته تخصصی من (علوم گیاهی) 64 صندلی دکترا و 586 صندلی کارشناسیارشد در دانشگاههای دولتی وجود دارد و اگر این عدد (با احتساب دانشگاههای غیردولتی) دوبرابر فرض شود حدود هزارو300 داوطلب به دانشگاههای کشور مراجعه میکنند و هرکدام موضوعی پژوهشی را برای رساله خود برمیگزینند. توجه شود تعداد گونههای گیاهی شناختهشده در کل کشور حدود هفت هزار و 300 است و با این روند تنها طی ششسال تعداد متخصصان ارشد و دکترای ما از تعداد گونههای گیاهی کشور بیشتر میشود! البته در این آمار فارغالتحصیلان سالهای قبل و کسانی که ترجیح دادهاند با مدرک کارشناسی به کار و زندگی بپردازند محاسبه نشده است. بازمیگردیم به سوال اول: چرا تولیدات علمی این همه دانشجو و استاد دردی از دردهای کشور دوا نمیکند؟ آیا همه پایاننامهها بهدرستی نوشته میشوند؟ آیا همه پایاننامهها به درستی خوانده میشوند؟ آیا منابع علمی و مالی لازم برای اجرای این همه پایاننامه در کشور فراهم است؟ آیا برای این همه فارغالتحصیل در کشور جایگاهی هست؟ چرا در کشوری که حدود سههزار استاد و عضو هیاتعلمی وجود دارد که قادرند متخصصانی در سطح کارشناسیارشد و دکترا در رشتههای محیطزیست، آب و رشتههای مربوطه تربیت کنند، مدیران کشور، مشاوره کارآمدی از آنان نمیگیرند تا بازی با منابع آبی کشور و مصرف 85درصد آبهای تجدیدشونده، کشور را در آستانه بحران قرار ندهد؟ چرا این همه دانشمند که بسیاری از آنها ید بیضایی در مشاورههای ارزیابی دارند، نتوانستهاند وزارت نیرو را از دخالت بیش از حد در نظام هیدرولوژیکی کشور بازدارند و وزارت کشاورزی را مجاب به کنترل مصرف آب در کشور کنند تا به یکباره منابع آبهای زیرزمینی کشور خالی نشوند و تالابها و دریاچههای کشور به کویر تبدیل نشوند؟ به راستی حلقه گمشده کجاست؟ انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]