واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: درباره تاثیر گریم در موفقیت یک شخصیت
قلم مویی که به شخصیت ها جان می دهد
تاریخ انتشار : جمعه 21 شهریور 1393 ساعت 17:20 | شماره خبر : 1634981552776725835 تعداد بازید: 4
خیلیها میگویند چهرهپردازی، هنری است که برخلاف برداشت عادی نباید به وضوح راز درونی شخصیتها را فاش کند و باید به نوعی مکمل شخصیت آدمها در قصه یک فیلم یا سریال باشد. پرداختن به جزئیات چهره میتواند حس تنفر یا دوست داشتن مخاطب را در پی داشته باشد.
با توجه به چهره یک شخصیت میتوانیم برای همیشه آن را دوست داشته باشیم یا برای همیشه از او متنفر شویم. فرقی هم نمیکند که آن بازیگر را در چه فیلم و در چه نقشی دیده باشیم، گاهی نوع چهره او در یک فیلم یا سریال که چندان باب میلمان نبوده کافی است تا آن را در لیست سیاهمان قرار دهیم. کم نیستند شخصیتهایی که سالهاست در ذهن مخاطب ماندگار شدهاند و گریم یکی از دلایل این ماندگاری است. هنوز چهره شخصیتهایی مثل قطام، ابنملجم، عمروعاص، ابوالفتح، رضا تفنگچی، فرمانفرما، شعبان استخوانی، سلطانوشبان، طغای، مرادبیگ، حسام بیگ، نسیمو و بسیمو و بسیاری دیگر به یاد مخاطب مانده است و چهرهپردازی این شخصیتها یکی از برگهای برنده این ماندگاری است.
گریمور با تغییراتی که در چهره بازیگر ایجاد میکند او را در اجرای نقش یاری میکند و بازیگر با کمک آن بهتر میتواند حس و حال نقش را انتقال دهد. در واقع گریم مکمل شخصیت بازیگر است و به کمک آن میتواند نقش را به بیننده بقبولاند. کم نیستند بازیگرانی که برای نزدیکی به یک نقش و باورپذیرترکردن آن برای مخاطب دست به کارهای غیرعادی از قبیل افزایش و کاهش وزن میزنند تا آن را برای بیننده ملموس تر کنند و در بیشتر مواقع هم موفق بودهاند. مثلا رابرت دنیرو برای فیلم معروف مارتین اسکورسیزی، گاو خشمگین، مجبور شد بنا برمقتضیات نقشی که ایفا میکند بیش از بیست کیلو وزن اضافه کند تا آن نقش عجیب را بهتر ایفا کند. چرا راه دور برویم رضا کیانیان هم برای ایفای نقش دکتر رضا سپیدبخت در «خانهای روی آب» مجبور شد چند کیلو بر وزنش اضافه کند تا نقشش را باورپذیرتر ایفا کند.
داستانهای واقعی موضوعاتی جالب و جذاب برای ساخت سریالها و فیلمهای سینمایی هستند و طرفداران زیادی هم دارند و به همین دلیل نظر کارگردانان زیادی را جلب میکنند؛ به همین دلیل پرداختن به زندگی واقعی و خصوصی شخصیتهای تاریخی یکی از موضوعات مورد علاقه کارگردانان است. دیدن چهره یک بازیگر که به یک شخصیت حقیقی نزدیک است میتواند مخاطب را با کاری همراه کند و اگر چهرهای که میبیند شبیه شخصیت واقعی نباشد ممکن است همه چیز خراب شود. برای مثال از برخی چهرههای واقعی تاریخی جز یک نقاشی چیز دیگری وجود ندارد. وقتی قرار است از یک شخصیت تاریخی چهرهپردازی صورت گیرد، دست چهرهپرداز برای انجام یک گریم خوب باز میشود و کسی از او بازخواست نمیکند چرا که این گریم شبیه شخصیت واقعی نیست. حتی اگر گریمور بخواهد شخصی را به صورت روانپریش نشان دهد، کار خیلی سختی پیش رو دارد چون مواد خاصی برای نشان دادن آن در اختیار ندارد و باید با حداقل رنگها، شخصیتها را خلق کند، اما شخصیتهای معاصر و آنهایی که با آن مواجه هستیم در جامعه دیده شدهاند و اگر چهرهپرداز مهارت کافی نداشته باشد، کارنابلدی او کاملا مشخص میشود. از سوی دیگر باید توجه داشت برخی شخصیتها ویژگیهای رفتاری خاصی مثل خساست، مهربانی و عصبانیت دارند و گریمور تا جای ممکن باید بتواند این خصلتهای باطنی را در ظاهر او نشان دهد، اما گریم تا چه اندازه میتواند به شخصیتپردازی در یک اثر هنری کمک کند و بر چه اساس و الگویی یک شخصیت شکل میگیرد؟ واقعیت این است که برخی از طراحان چهره به فیلمنامه و تحقیقات جانبی رجوع میکنند و بعضی دیگر هم به توضیحات نویسنده و محققانی که در پروژه حضور دارند اکتفا میکنند. در هر دو صورت طراح چهره نیازمند فیلمنامهای است که بخوبی شخصیت قهرمانها و ضد قهرمانها و دلایل انجام کارهای مختلف آنها در آن پرداخته شده باشد. (سحر مظفری/ ضمیمه قاب کوچک)
تاریخ انتشار :
جمعه 21 شهریور 1393
ساعت 17:20
|
شماره خبر :
1634981552776725835
تعداد بازید:
4
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]