واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:زماني که خبر نمايش عمومي فيلم «مرگ يک رئيس جمهور» در سطح بين المللي پخش شد، بسياري از منتقدان و تحليلگران سينمايي بر اين باور بودند که اين فيلم تبديل به يکي از جنجالي ترين و پرفروش ترين فيلمهاي سال خواهد شد. البته نمايش عمومي اين درام مستندوار تاريخي با سر و صداي زيادي همراه شد، اما نتوانست در گيشه نمايش موفقيت زيادي کسب کند. در حقيقت اين فيلم بيشترين پوشش تبليغاتي را داشت و از اين نظر، شايد حتي فيلمهاي تام کروز يا استيون اسپيلبرگ هم نتوانستند با اين حجم زياد تبليغاتي روانه اکران عمومي شوند. اين فيلم انگليسي را گابريل رنج بر اساس فيلمنامه اي از خودش و سايمون فينچ کارگرداني کرده است. «مرگ يک رئيس جمهور» در اصل يک کار تلويزيوني است که براي نمايش از اين رسانه ساخته شد، ولي بحثهاي زيادي که درباره اش به وجود آمد، شانس يک اکران سينمايي را برايش فراهم کرد. فيلم هيچ بازيگر سرشناسي ندارد و موفقيت خود را مديون يک سکانس جنجالي خود مي داند. اين سکانس جنجالي مربوط به ترور جورج بوش ، رئيس جمهور فعلي امريکاست که با کمک تکنيک کامپيوتر ديجيتالي خلق شد. قصه فيلم چند سال پس از ترور بوش در شيکاگو رخ مي دهد. بوش در جريان يکي از سفرهاي دوره اي خود به شيکاگو با جمعيت معترض روبه رو مي شود که تظاهرات مسالمت آميز ضدجنگ راه انداخته اند، اما بين اين تظاهرکنندگان مرد مسلحي حضور دارد که بوش را نشانه گرفته و به قتل مي رساند. مدتي پس از اين رويداد، يک فيلم مستند تلاش دارد با مرور صحنه ترور، واقعيت هاي مربوط به اين جنايت را - که هنوز حل نشده - پيدا کند و پاياني بر اين ماجرا ترسيم کند. حرف کلي فيلم که در پايان هم بصراحت گفته مي شود اين است که هيچ وقت نبايد در قضاوت عجله کرد. تاريخ سياسي معاصر در سطح بين المللي با مسائل و مشکلاتي روبه رو بوده که هنوز هم برخي از آنها بي جواب مانده است. در چنين شرايطي ، سازندگان «مرگ يک رئيس جمهور» در جستجوي حل مشکلي هستند که اصلا در عالم واقعيت وجود نداشته و اتفاق نيفتاده است. خط اصلي قصه فيلم که در يک آينده نزديک رخ مي دهد، بسيار ساده است. به دنبال ترور رئيس جمهور، انگشت ها بلافاصله به سوي هدفهاي مشخص نشانه مي رود. آيا اين اقدام کار يک نظامي چپ گراست ، يک تاجر اهل سوريه که مدتي هم در افغانستان بوده ، اين کار را کرده است؟ به هر حال ، از قبل مشخص است که نزديکان بوش چه کساني را در معرض اتهام قرار خواهند داد. قصه فيلم به دنبال اين اتفاق مثل مستندهاي تاريخي شبکه هاي تلويزيوني سراغ بقيه ماجرا مي رود. بخش مهمي از فيلم را مصاحبه هايي تشکيل مي دهد که با آدمهايي در موقعيت هاي مختلف و متفاوت اجتماعي صورت گرفته است. لابه لاي اين مصاحبه ها، صحنه هاي جديد و ديده شده اي از آخرين روز زندگي رئيس جمهور گنجانده شده است. شايد اگر رئيس جمهور ترور شده کس ديگري به جز جورج بوش بود، تماشاگران و منتقدان توجه زيادي به اين فيلم نشان نمي دادند. اما کاراکتر ترور شده کسي است که هنوز هم زنده است ، در کاخ سفيد حضور دارد و با پيگيري ديدگاه هاي جنگ طلبانه خود تيتر اول رسانه اي است. قصه فيلم در عين ضد جنگ بودن ، تلاش دارد مکاشفه برانگيز نيز باشد و در همين خصوص ، مي توان رضايت نداشتن اطرافيان جورج بوش از آن را توضيح داد. در طول فيلم ، سياست ها و ديدگاه هاي بوش به چالش کشيده مي شود و نگاه انتقادي سازندگان فيلم به اين ديدگاه مشخص است. اما پرسشي که مطرح مي شود، اين است که چرا آنها به جاي يک کاراکتر خيالي ترجيح داده اند به طور مشخص از خود بوش استفاده کنند؟ صنعت سينما در طول اين سالها فيلمهايي توليد کرده که کاراکترهاي سياسي خيالي آن دقيقا يادآور يک شخصيت سياسي واقعي بوده اند. تماشاگران با تماشاي اين فيلمها بلافاصله متوجه منظور سازنده آن شده و فهميده اند که اين کاراکتر خيالي درواقع تجسمي از فلان يا بهمان شخصيت واقعي است. شايد کارگردان «مرگ يک رئيس جمهور» بر اين باور بوده که مبنا قرار دادن جورج بوش مي تواند تبليغ خيلي خوبي براي فيلمش باشد. اگر از اين مساله بگذريم ، مرگ يک رئيس جمهور حرف تازه اي براي گفتن ندارد. آنچه قصه فيلم مطرح مي کند، در حد همان گزارش هاي خبري است که هر روز از شبکه هاي مختلف تلويزيوني مي بينيم. تماشاچي انتظار دارد فيلم چيز بيشتري به او ارائه کند، ولي تا پايان فيلم اين خواسته برآورده نمي شود. از نظر سبک بياني فيلم مقدار زيادي وام دار «جي اف کي» اثر تند و تيز سياسي اليور استون است. اين فيلم که حدود 15 سال پيش ساخته شد (و از سيماي جمهوري اسلامي ايران هم پخش شده است) کوين کاستنر را در نقش مامور تحقيقي دارد که گزارش هاي رسمي دولتي را درباره ترور رئيس جمهور جان اف کندي قبول نمي کند و تصميم مي گيرد خودش واقعيت مربوط به اين ماجرا را کشف کند. لحن گزارش گونه و دلهره آور فيلم گابريل رنج بشدت شبيه فيلم استون است. تفاوت کار در اينجاست که کار استون بر پايه سينماي قصه گو قرار داشت و با تلفيق آن با گزارش هاي واقعي ، اثري ديدني خلق کرد و با بهره گيري از اين امکانات موفق به جذب صد درصد تماشاگران شد. اما مرگ يک رئيس جمهور نتوانسته به اين حد و خواسته دست يابد. برخي از منتقدان در اين باره جدل مي کنند که فيلم نشان مي دهد سياست هاي پس از 11 سپتامبر بوش چگونه مي تواند در دل يک آينده خيالي ، باعث مرگ و نابودي تعداد زيادي آدم بيگناه شود. در هر صورت ، مرگ يک رئيس جمهور نوع جديدي از سينماي سياسي و مستند را ارائه مي کند که نمونه اش تا قبل از اين وجود نداشته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]