واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسنا-در بررسي پديدههاي موجود در جهان و رويدادها و امكانات ميتوان از روشهاي گوناگوني بهره جست و استفاده كرد اما در بين همه اين روشهاي موجود چهار رويكرد نظري اثبات گرايي تفسيري انتقادي و پست مدرن بيشترين سهم را در نگاه به پديدهها و بررسي آنها داشتهاند. در وبلاگ "ساندويچ رسانه با نان فلسفه" به نشاني http://www.philo-tonkaboni.blogfa.com در ادامه ميخوانيد: سينما رسانهاي است كه منتقدان و مفسران بسيار زيادي در باب آن از دلايل پيدايش و ضرورت آن تا تاثيرگذاري و جايگاه آن در بين مخاطبان سخن گفته اند. اما در بررسي سينماي جنگ از منظر اثبات گرايي كه ريشه اين نگاه در تفكرات فلسفي آگوست كنت ديده ميشود و سعي دارد تا به پديده ها از زاويه كميت و اندازه گيري بيروني و قابل لمس بودن آنها نگاه كند بايد به بررسي ميزان فيلم هاي ساخته شده در باب سينماي جنگ ميزان فروش و استقبال مخاطبان و به تبع آن اندازه گيري ميزان تاثير اين فيلم ها در نوع نگاه تماشاگران به جنگ و تبعات آن و همچنين بررسي فيلمها در رد و يا حمايت از جنگ پرداخت. در رويكرد تفسيري ما به نوعي در مقابل نگاه اثبات گرايانه قرار ميگيريم. در اين نوع نگاه به سينماي جنگ آن را از درون و محتواي اين نوع سينما و هدف و توجيه سينماگران جنگي بررسي مي كنند. در نگاه تقسيري ميزان استقبال مخاطبان و فروش و گيشه مطرح نيست همانطور كه تعداد فيلمسازان جنگي تاثيري در اين نوع نگاه تفسيري ندارد. در اين رويكرد عمق معاني موجود در پديده ها و مفاهيمي كه ميتوان از آنها استخراج كرد توجه ميشود و در واقع برخلاف نگاه اثبات گرايانه كه از بيرون به پديده ها نگاه ميكند در رويكرد تفسيري از درون و نگاه معناگرا و مفسرانه به سينماي جنگ تاثيرگذار است. در اين رويكرد منتقد و يا محقق بيشتر از آنها كه به آمارگيري و عوامل خارجي توجه داشته باشد به محتوا و حرفهايي كه فيلم جنگي دغدغه بيان آن را دارد توجه ميكند.در اين رويكرد مهم نيست كه چقدر فيلم جنگي ساخته شده و يا مخاطبان تا چه خد از آن استقبال كرده اند بلكه مهم مضمون اين ژانر و محتواي آن است كه موافق و يا مخالف جنگ نشان داده ميشود، هرچند كه عوامل بيروني هم در تفسير او تاثير بسياري دارند ولي براي او مهم خود فيلم و حرف آن است نه استقبال مؤلف و تماشاگر از فيلم. در نگاه انتقادي كه ريشه آن در تفكرات ماركس ديده ميشود و مكتب فرانكفورت از پرچم داران اين رويكرد نظري است. به نظر انتقادگراها هرچند كه معاني ابراز شده و فهم شده كه از ديد تفسيرگراها ممكن است يك معناي واحدي را داشته باشند دچار بازنمايي غلطي ميشوند كه عوامل مختلف اجتماعي اقتصادي و سياسي بر آن تاثير بسزايي دارند. به نظر آنها هرچند كه ممكن است بعنوان مثال فيلمي ضد جنگ ساخته شود ولي اينكه در چه فضايي و با چه امكاناتي ساخته شده است تاثير بسزايي در آن دارد. به نظر آنها اينكه اين فيلم در هالييوود و يا كشورهاي شرقي ساخته شود فرق بسيار زيادي با هم دارند. به نظر انتقاد گراها مثلا اگر فيلم تاثيرگذاري در هالييوود بر ضد متحدين ساخته شود، بيشك بايد سهم بسيار زيادي از تاثير آن را به سينماي هالييوود و تاثير آن بر روي مخاطبان قائل شد نه خود محتواي فيلم. بنابر اين به نظر آنها عوامل اقتصادي، اجتماعي، سياسي و دسترسي به امكانات است كه بسيار مهم و تعيين كننده است. اما رويكرد پست مدرن در هيچ چارچوبي نمي گنجد. منتقدان و محققان در اين نوع نگاه بدون در نظر گرفتن هيچگونه پيش فرض و احتمالي به مطالعه نقد و تحقيق ميپردازند. به عنوان مثال در سينماي جنگ مهم نيست كه فيلم موضع ضد جنگ و يا مخالف جنگ دارد و يا اينكه تماشاگران از آن استقبال كرده اند يا نه و حتي نه اين مهم است كه از چه كمپاني و كشوري توليد شده است بلكه در واقع مهم خود منتقد و نوع نگاه آن به موضوع است. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]