واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: کارگاه فیلمسازی ضدایرانی به کارخانه تبدیل نشود
در واقع عملاً یک مجموعه غیرمتمرکز فیلمسازی از فیلمسازان با هویتی ایرانی شکل گرفته که در خارج از وطن، هرآنچه دوست دارند نثار وطن میکنند تا همچنان برای اروپاییها و آمریکاییهایی جذاب باشند که به اشتباه تصور میکنند تصویر واقعی ایران همان تصاویری است که فاکس نیوز نمایش میگذارد.
کد خبر: ۴۳۰۸۳۴
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۴ - 31 August 2014
هفتادویکمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز در شرایطی آغاز شد که این رویداد صحنه حضور تعداد قابل توجهی از فیلمهای سینمایی است که مضامین مخالف با مصالح ایران دارد اما آنچه از این مسئله پراهمیتتر است، امضای ذیل این آثار است که اکثراً متعلق به اشخاص دارای هویت ایرانی است؛ اتفاقی که باید به عنوان یک تهدید به آن نگریست و با رویکردهای ایجابی از گسترش آن جلوگیری کرد.
به گزارش «تابناک»، جشنواره بینالمللی فیلم ونیز یا به قول ایتالیاییها «Mostra Internazionale d"Arte Cinematografica di Venezia» که از 1932 تاکنون برگزاری میشود و اکنون موعد برگزاری هفتاد و دومین دورهاش فرارسیده، قدیمیترین جشنواره سینمایی دنیا و یکی از سه جشنواره معتبر سینمایی جهان در کنار کن و برلین است.
این آوردگاهها علاوه بر کمک به دیده شدن فیلمها در سطح جهان، منجر به برجسته شدن سینماگران میشود و شاید به همین دلیل بسیاری از سینماگران به عنوان سکوی پرش به این رویدادها مینگیرد و تلاش میکنند آثاری نزدیک به ذائقه داوران و فضای کلی این رویدادها بسازند؛ نگاهی که شاید چندان درست نیز نباشد، چرا که برخی از برندگان «شیر طلایی» مسیر فیلمسازی مستمر و همواری را پیش رو نداشتهاند و اصطلاحاً خیلی زود تمام شدهاند و البته بسیاریشان همچنان در صدر قرار دارند.
«شیرطلایی» بیشتر جایزه اروپاییها است تا جایزه آمریکاییها و آسیاییها و به همین دلیل وقتی یک سینماگر آمریکایی یا آسیایی برنده این جایزه میشود، این تعبیر مطرح میشود که سینمای اروپا، فیلمسازی او را تایید کرده و در واقع جایزه به جای یک اروپایی (به عنوان انتخاب معمول) به یک غیراروپایی (به عنوان انتخاب غیرمعمول و ویژه) اهداء شده و همین تعبیر، «شیر طلایی» ونیز را پراهمیتتر ساخته است.
در چنین شرایطی، این رویداد در هفتاد و یکمین دوره خود به محلی برای عرضه فیلمهایی مبدل شده که مضامینشان خلاف منافع ملی ایران است و چهرهای که از کلیت یا بخشی از کشورمان یا مردمان این مملکت به تصویر میکشد با واقعیتها نسبتی ندارد و شبیه آثار تخیلی و فانتزی است تا ملودرامهای مبتنی بر واقعگرایی؛ اتفاقی که در گذشته نیز به صورت موردی در جشنوارهها و جوایز بینالمللی سینمایی شاهدش بودهایم اما این فضا در این جشنواره به اوج رسیده است.
نکته مهم این است که ظاهراً تعداد فیلمهایی با مضامین ضدایرانی که درخواست حضور در ونیز را داشتهاند بیش از اینها بوده و حاضران در این رویداد بخشی از کل تولیدات آماده پخش هستند که این روند واقعاً نگران کننده است. با این حال آنچه از گسترش تولید فیلمهایی با مضامین ضدایرانی نگران کنندهتر است، قرار داشتن امضای فیلمسازانی با هویت ایرانی در ذیل اکثر این فیلمها است؛ ویژگیای که باعث میشود فیلمها علیرغم فضای ضدایرانیشان -به واسطه شناخت فیلمساز از جغرافیا و فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران- به مراتب طبیعیتر از فیلمهایی باشد که حرفهای ترین فیلمسازان آمریکایی میسازند.
«رئيسجمهور» فیلم جديد محسن مخملباف كه به عنوان فيلم افتتاحيه بخش افقهاي ونيز انتخاب شده، «مريم» به كارگرداني رامين سرّی، «101 دختر» از بهمن قبادی و «دختري تنها در شب پياده به خانه ميرود» ساخته آنا لیلی پور برخی از آثاری هستند که در این دوره حضور دارند که محتوایشان یا کاملاً خلاف مصالح ایران است و یا حداقل چهره مثبتی از ایران به نمایش نمیگذارد و حضور این تعداد فیلم با چنین محتوایی کم سابقه است و این در حالی است که برخی فیلمهایی با محتوای مشابه نیز در یک سال اخیر تولید شدهاند که در این جشنواره حضور ندارد.
با این حجم تولیدات میتوان چنین تعبیری داشت که اکثر کارگردانهای ایرانی ترک وطن کرده، در اروپا و آمریکا جذب شدهاند و سرمایه لازم برای تولید فیلمهایی که مضامین ضدایرانی داشته باشد، تامین شده است و احتمال اینکه چنین روندی ادامه داشته باشد، قابل توجه است. در واقع عملاً یک کارگاه یا مجموعه غیرمتمرکز فیلمسازی از فیلمسازان با هویتی ایرانی شکل گرفته که در خارج از وطن، هرآنچه دوست دارند نثار وطن میکنند تا همچنان برای اروپاییها و آمریکاییهایی جذاب باشند که به اشتباه تصور میکنند، تصویر واقعی ایران همان تصاویری است که از فاکس نیوز پخش میشود.
در این میان شاید بزرگترین خطای استراتژیک، بردن فیلمساز ایرانی به سمتی است که ترک وطن کند و ادامه فیلمسازی را در کشوری دیگری پی بگیرد، چرا که عملاً باز کردن مسیری برای تبدیل شدن این کارگاه فیلمسازی به یک کارخانه است. باید در نظر داشت وقتی فیلمسازی در ایران حضور دارد و حتی اندکی آن سوی برخی خطوط قرمز سلیقهای حرکت میکند و همچنان برای فیلمسازی آزادی عمل مییابد، یک اتفاق بزرگ رخ داده که انعکاس بیرونی مثبتی نیز برای کشور دارد.
در مقابل زمانی که این اتفاق رخ ندهد و یک فیلمساز تصور کند امکان فیلمسازی در ایران را ندارد و راهی دیگر کشورها شود، دیگر امکان مدیریت حداقلی نیز در خروجی آثارش نیست و طبیعتاً اروپاییها و آمریکاییها به طور معمول در مواجهه با کارگردانهایی که ترک وطن کردهاند و راه بازگشت ندارد، بر روی سناریوهایی سرمایه گذاری نمیکنند که چهرهای اهورایی از ایران امروز به نمایش بگذارد و یا حتی وجوه مثبتش بر جنبههای منفی چربش داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]