تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804933275
![نمایش مجدد: روایت عضو منافقین از ترور شهید لاجوردی refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
روایت عضو منافقین از ترور شهید لاجوردی
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
![](http://media.jamnews.ir/medium1/1391/12/02/IMG00301885.jpg)
روایت عضو منافقین از ترور شهید لاجوردی
کلاشینکف رضا مسلح بود و دستش روی ماشه بود ، روسری خریدیم و برگشتیم آقای لاجوردی و دو نفر دیگر مشغول گفتگو بودند. به ما گفته بودند که هر که در مغازه است امنیتی است و باید زده شود ولی ظاهراً اینطور بنظر نمیرسید.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس، گروهک تروریستی منافقین اول شهریورماه 1377 شهید اسدالله لاجوردی را در بازار تهران و در حالی که هیچ سمت دولتی و نداشت و محافظتی نیز از ایشان نمی شد به وسیله دو نفر از اعضای فریب خورده و خود فروخته خود ترور کرد.
آنچه در پی می آید بخشی از اظهارات علی اصغر غضنفرنژاد جلودار است. منافقی که برای به شهادت رساندن شهید لاجوردی از سوی سازمان تروریستی منافقین بداخل کشور هدایت شده بود. او بارها تاکید داشت که حتی اگر یک مامور انتظامی با لباس فرم در داخل بازار تردد میکرد ما به هیچ وجه این کار را انجام نمیدادیم و آقای لاجوردی به شهادت نمیرسید. گرچه شهادت فیض عظیمی است که خداوند به انسانهای با اخلاص خود میدهد و فوز عظیمی است که شهید لاجوردی دریافت کرد اما بی توجهی مسئولان وقت در حفاظت از او ریشه در چه داشته است؟
ورود و نحوه شناسایی
بازار تهران را نمی شناختم تنها کروکی منطقه بازار و خیابانهای اطراف آن را از روی نقشه به ما نشان داده بودند یعنی حد فاصل چهارراه گلوبندک مربوط به 15 خرداد تا ورودی مسجد امام(ره) و قسمتی از سبزه میدان اما اینکه بازار دارای چه ویژگیهایی است و یا اینکه راههای خروجی آن کدام است و هر قسمت از بازار چه نام داردو چه صنوفی هر کدام در کدام بخش از بازار قرار دارند و اینکه اصولاً داخل بازار دارای چه خصوصیاتی است برایمان کاملاً ناشناخته بود. البته قسمتی از خیابان ناصرخسرو ومیدان امام(ره) را هم کاملاً توجیه بودیم و مسافرخانههای این خیابانها و خیابان 15 خرداد را حدودی برایمان تشریح کرده بودند و در میان همه آنچه که در بازار است بازار جعفری و اینکه در این قسمت از بازار روسری تولید و به فروش میرسد را به صورت شفاهی برایمان گفته بودند صبح روزی که به تهران رسیدیم ابتدا در خیابان پانزده خرداد درمسافرخانه اتاقی رو به خیابان گرفتیم و وسایلمان را در آنجا گذاشته و به اتفاق دوستم پیاده راهی خیابان شدیم.
چهره لاجوردی را در فیلمهای ویدئویی که برایمان گذاشته بودند کاملاً میشناختم در طول مدتی که برای این کار آماده میشدیم به کرات تصویرهای مختلفی از ایشان را در حالتهای گوناگون به ما نشان داده بودند آنچه مسلم بود این شناسایی بقدری تکرار شده بود که در هر شرایطی ایشان را میدیدیم میشناختیم اما به ما گفته شده بود که چندین تیم حفاظتی قوی ایشان را محافظت میکند؛ بعلاوه خود ایشان همواره مسلح و آماده میباشد و باید با هوشیاری کامل وارد عملیات به شهادت رساندن ایشان بشویم زیرا کوچکترین اشتباه ممکن است موجب لو رفتن و خنثی شدن عملیات بشود. وقتی که در دالانهای پی در پی و شلوغی خاص بازار با پرس و جوی بسیار بازار جعفری و مغازه لاجوردی را پیدا کردیم، اصلاً تصور نمیکردیم که قادر به انجام این کار باشیم با تمامی وقتی که انجام دادیم نتوانستیم تیمهای حفاظتی که در داخل بازار و یا اطراف ایشان است شناسایی کنیم. به همین دلیل تقریباً عملیات برای ما غیرممکن به نظر میرسید و هیچ راهی برای اینکه بتوانیم این کار را انجام بدهیم به ذهنمان خطور نمیکرد. برای همین کاملاً منصرف شده و تصمیم گرفتیم که بیشتر به شناسایی و یا پیدا کردن راه برای انجام این عملیات داشته باشیم. به همین منظور مجدداً راههای خروجی بازار واینکه چگونه می توان با این ازدحام جمعیت و تنگی مسیر و فشردگی صنوف در بازار کار به این بزرگی را انجام داد و از مهلکه گریخت را مورد بررسی قرار دادیم تا نزدیکیهای ظهر در این محدوده پرسه زدیم و با خستگی به مسافرخانه برگشتیم، بعد از ظهر نیز تنهایی دوباره به بازار رفتیم این بار همه چیز تازگی داشت و مثل این بود که برای اولین بار است که اینجا را میبینیم و آنچه که صبح دیده بودم چیز دیگری بود، با این وضعیت تقریباً از انجام کار منصرف شده و برگشتم به مسافرخانه به ما گفته بودند می توانید تا سهشنبه این کار را انجام بدهید یعنی از زمان ورود ما به تهران در ظرف چهار روز این کار اجرا شود از طرفی نگرانی اینکه ما در مسافرخانه لو برویم یا مورد شناسایی قرار بگیریم موجبات وحشت ما شده بود و از طرفی سختی کار و غیرممکن بودن آن بدنبال راه حلی میگشتیم.
حفاظتی از شهید لاجوردی نبود
شاید این هم به ذهنمان خطور کرد که سلاحها را به طریقی سر به نیست کنیم و بدنبال کار خودمان برویم و اصلاً از انجام این عملیات منصرف شویم منتها با توجه به جوی که به هنگام توجیه در عراق برایمان ایجاد کرده بودند به هیچ عنوان اطمینان نداشتیم. وحشت از اینکه ممکن است مورد شناسایی نیروهای انتظامی یا امنیتی قرار بگیریم و اعدام شویم تمامی سراسر وجودمان را پر کرده بود به ما وعده داده بودند که اگر عملیات را با موفقیت انجام دهید مورد تشویق قرار میگیرید ملاقات با مسئول سازمان و انتقال شما به دیگر کشورها و اینکه یک زندگی راحت و بی دغدغه در انتظار شماست و اینکه پس از انجام کار شما سریعاً خودتان را فقط کافی است که به نقطه مرزی برسانید و رابط سازمانی شما را منتقل خواهد کرد و خلاصه طوری فضا را برایمان ترسیم کرده بودند که اولاً هیچ امکان ماندن و سالم بودن در این مملکت وجود ندارد و به محض شناسایی اعدام خواهید شد. ثانیاً با توجه به سوابقمان خانواده و بستگانمان هم گرفتار خواهند شد و ثالثاً برای این کار و موفقیت شما کلی هزینه شده است که به هر شکل ممکن باید انجام گیرد و بدون انجام آن راه برگشتی نخواهد بود. آن روز تمامی این مسائل مانند نواری در جلوی چشمانمان عبور میکرد و راهی نیافتیم صبح روز بعد مجدداً به تنهایی به بازار رفتم و از نزدیک همه چیز را زیر نظر داشتم تنها یکی دو مأمور انتظامی در خیابان دیدم و بقیه افراد بنظرم مردم عادی و یا کسبهای بودند که دنبال کار خودشان بودند، بازار جعفری را از ابتدا تا انتها تردد کردم بدون اینکه توجه کسی را جلب کرده باشم هنوز بطور دقیق مغازه آقای لاجوردی را برانداز نکرده بودم از اطراف دقت کردم ببینم کسی آنجا را زیر نظر دارد یا خیر، دوربین و یا اینکه افراد پوشش امنیتی در آن دور و بر هستند یا خیر، خلاصه چیزی پیدا نکردم.
لحظه به شهادت رساندن
ما می خواستیم کارمان خارق العاده و خیلی بهتر از تیمهای قبلی باشد ، رفتیم از مغازه بغلی اش آینه خریدیم و دیدیم شهید لاجوردی در محل مورد نظر است و تقریباً مطمئن شدم که کسی حواسش به آنجا نیست و هر کسی دنبال کار خودش میباشد و سریع به مسافرخانه برگشتم و با دوستم پس از صرف صبحانه تجهیزاتمان را آماده کردیم و بیرون آمدیم قصدمان این شد که اگر توانستیم که هیچ والا تجهیزات را در جایی رها ساخته و هر یک دنبال کار خودمان برویم با این افکار به بازار آمدیم از مغازههای متعدد پرس و جو کردیم تا ببینیم حساسیتی نسبت به این مسئله وجود دارد یا خیر، مغازه آقای لاجوردی کجاست، تقریبا همه نشانی را میدادند و کسی حساسیتی نداشت از مغازه روبرویی کاملاً مغازه را برانداز کردیم. از لاجوردی پرسیدیم مغازه معافی و رحمانی کجاست به ما گفت که اینها آدمهای سرشناسی هستند بعد از مغازه روبرویش روسری خریدیم. شهید لاجوردی با دو سه نفر دیگر نشسته بود ،سمت چپ شهید لاجوردی به سمت ما بود وقتی روسری را می خریدیم، شکم بند رضا – ترورسیت دومی – مشکل پیدا کرد و آن را داخل ساکش گذاشت کلاشینکف رضا مسلح بود و دستش روی ماشه بود ، روسری خریدیم و برگشتیم آقای لاجوردی و دو نفر دیگر مشغول گفتگو بودند. به ما گفته بودند که هر که در مغازه است امنیتی است و باید زده شود ولی ظاهراً اینطور بنظر نمیرسید زیرا هیچ توجهی به اطراف خود نداشتند و باهم صحبت میکردند از مقابل مغازه عبور کردم و به دوستم گفتم اگر موقعیت مناسب بود به تو اشاره می کنم و همزمان با هم شلیک میکنیم کاملاً مطمئن شدیم که هیچ ماموری در این اطراف نیست فرصت نبود بلافاصله اشاره کردم و از دو طرف همزمان سلاحمان را آماده کردیم. فاصله نزدیک بود تیر اول را من زدم ، دو تا تیر زدم که به سرش خورد چون صدا خفه کن داشت متوجه نشدم بعدا چند تیر زدم بعد از من، رضا رگبار گرفت بعدش من دویدم و تیر هوایی شلیک می کردم که مردم کنار بروند به ما گفته بودند اگر کسی خواست شما را بگیرد شما تیر بزنید...
۲۲/۰۵/۱۳۹۳ - ۱۷:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]
صفحات پیشنهادی
چگونگی شهادت لاجوردی به روایت عضو منافقین
چگونگی شهادت لاجوردی به روایت عضو منافقین او بارها تاکید داشت که حتی اگر یک مامور انتظامی با لباس فرم در داخل بازار تردد می کرد ما به هیچ وجه این کار را انجام نمی دادیم و آقای لاجوردی به شهادت نمی رسید کد خبر ۴۲۵۳۱۷ تاریخ انتشار ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶ ۴۶ - 13 August 2014 گروهک تروروایت عضو هیات نمایندگان اتاق ایران از ساده شدن تجارت :کالاهایی که در گمرک می مانند سرمایه ملی هستند
روایت عضو هیات نمایندگان اتاق ایران از ساده شدن تجارت کالاهایی که در گمرک می مانند سرمایه ملی هستند مسعود دانشمند عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران از ساده سازی فرآیند تجارت می گوید به گزارش نامه نیوز به نقل از خبرآنلاین ساده سازی فرآیند تجارت موضوعی است که همواره فعالانشهید بابایی به روایت رهبر انقلاب
شهید بابایی به روایت رهبر انقلاب   در آستانه سالروز شهادت خلبان شهید عباس بابایی عباراتی از مقام معظم رهبری در وصف ایشان را با هم مرور می کنیم خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد بعد هم شهید شد او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشروایت عضو هیات نمایندگان اتاق ایران از ساده شدن تجارت/دانشمند از شرایط تازه دروازه عبور کالا می گوید
روایت عضو هیات نمایندگان اتاق ایران از ساده شدن تجارت دانشمند از شرایط تازه دروازه عبور کالا می گوید اقتصاد > بازرگانی - مسعود دانشمند عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران از ساده سازی فرآیند تجارت می گوید سهیل بانج شفیعی ساده سازی فرآیند تجارت موضوعی استعضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مطرح کرد 5 راه مواجهه با اختلافات خانوادگی
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مطرح کرد5 راه مواجهه با اختلافات خانوادگیعضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت حاشیه پردازی و سلب مسئولیت ویژگی افرادی است که از مهارت حل مسئله استفاده نمیکنند و این موضوع در نهایت موجب رشد نایافتگی و مختل شدن ارتباطات اجتماروایتی از زندگی اولین شهید نوجوان دفاع مقدس
روایتی از زندگی اولین شهید نوجوان دفاع مقدس بمباران که میشد می دوید و به مجروحین می رسید با وجود مخالفت فرماندهان خود را به صف اول نبرد می رساند و چند باری هم به اسارت دشمن درآمد اما هر بار با توسل به شیوه ای از دست آنان فرار می کرد در هر کشوری شناخت اسطورههای مقاعضو پارلمان افغانستان در گفتوگو با فارس: حمایت آمریکا از تروریستها ریشه اختلافات افغانستان و پاکستان است
عضو پارلمان افغانستان در گفتوگو با فارس حمایت آمریکا از تروریستها ریشه اختلافات افغانستان و پاکستان استعضو پارلمان افغانستان گفت اختلافات به وجود آمده میان این کشور و پاکستان ریشه در حمایت آمریکا از تروریستها در این منطقه دارد نصرالله صادقیزاده نیلی عضو پارلمان افغانستان33 سال پیش در چنین روزی وصیت نامه خواندنی عضو برجسته منافقین
33 سال پیش در چنین روزیوصیت نامه خواندنی عضو برجسته منافقینسعادتی در وصیت نامه خود آورده است برادران من بارها و بارها در رابطه با مواضع جدید سازمان گریستم و هم اینک هم در وضع شدیدترین تأثرات عاطفی این مطالب را مینویسم برادران ما چه جبههای را گشودهایم و قدم در چه صحنهایاعلام همبستگی پارلمان بحرین با گروهک تروریستی منافقین
اعلام همبستگی پارلمان بحرین با گروهک تروریستی منافقین پارلمان بحرین در نامهای به یکی از سران ارشد منافقین همبستگی خود را با این گروهک تروریستی و جنایتکار اعلام کرد به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز سایت "مرأت البحرین" نوشت عبدالحکیم الشمریپوتراجایا در هراس هدف قرار گرفتن توسط تروریست های مالزیایی عضو داعش
پوتراجایا در هراس هدف قرار گرفتن توسط تروریست های مالزیایی عضو داعش کوالالامپور – ایرنا – یک مقام امنیتی مالزی مدعی شد تروریست های مالزیایی که برای جنگ در سوریه و عراق به گروه تروریستی و تکفیری داعش ملحق شده اند سرنگونی دولت مالزی را جزو اهداف خود قرار داده اند به گزارش ایرنا«علی تجلایی به روایت همسر شهید» در مسیر انتشار
از مجموعه کتابهای نیمه پنهان ماه علی تجلایی به روایت همسر شهید در مسیر انتشار خبرگزاری رسا ـ کتاب علی تجلایی به روایت همسر شهید از سوی مؤسسه انتشاراتی روایت فتح متشر میشود به گزارش خبرگزاری رسا مؤسسه انتشاراتی روایت فتح تا یکماه آینده کتابی را تحت عنوانروایت مردی که همسرش در مکه شهید شد
روایت مردی که همسرش در مکه شهید شدهمسر زهرا پسندیده از شهدای حج خونین سال 66 گفت وقتی به راهپیمایی رفتیم به ناگاه دیدم عمال سعودی با آب جوش و باتون میان جمعیت آمدند و بر سر وروی حجاج می زدند همانجا سرم شکست به علت ضعف شدید نتوانستم همسرم را جستجو کنم سایت خبری زنان قم نوشت خاروایت حیرت انگیز شهید صیاد شیرازی از عملیات مرصاد
روایت حیرت انگیز شهید صیاد شیرازی از عملیات مرصاد منافقین سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند حالا من خودم توپچی بودم اگر من میخواستم بزنم با اولین گلوله مغز بالگرد را میزدم چون با توپ خیلی راحت میشود زد فاصله یا برد ۲۰ کیلومتری میزنیم حالا که فاصله ۵۰۰ متری خیلی راحتکشته و زخمی شدن 150تروريست عضو داعش در غرب الانبار
کشته و زخمی شدن 150تروريست عضو داعش در غرب الانبار 150 تروريست عضو داعش در غرب الانبار به هلاکت رسيدند يا زخمی شدند به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از شبکه تلویزیونی العالم این شبکه به نقل از منابع عراقی از هلاکت یا زخمی شدن 150 تن از اعضای گروهروایت شهید آیت از خط سیاسی میرحسین موسوی
روایت شهید آیت از خط سیاسی میرحسین موسوی   اسدالله بادامچیان عضوی شورای مرکزی حزب موتلفه عصر امروز در مراسم گرامیداشت سی سومین سالگرد شهید آیت شهید آیت را کتابی زیبا عبرتآموز و حکایتی از بخشی از تاریخ کشور دانست و گفت شهید آیت برای همه نسلها امروز نسل فردا و همچنشهید بابایی به روایت حضرت آیت الله خامنه ای
شهید بابایی به روایت حضرت آیت الله خامنه ایتاریخ انتشار دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳ ۴۵ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت العظمی خامنه ای در آستانه پانزدهم مرداد سالروز شهادت سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اقدامشهید بابایی به روایت حضرت آیتالله خامنهای
سالروز شهادت سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی شهید بابایی به روایت حضرت آیتالله خامنهای دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در آستانه پانزدهم مرداد سالروز شهادت سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اقدام به انتشار خاطرات-
گوناگون
پربازدیدترینها