واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۳
یک نویسنده کودکان و نوجوانان گفت: ادبیات داستانی ما جهانی نیست زیرا مخاطب جهانی ندارد و برای جهانی شدن با کلاف سردرگمی مواجهایم که کسی یا ارادهای برای باز کردن نیست. میترا بیات در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با بیان اینکه دلیل واحدی را نمیتوان برای جهانی نشدن ادبیات معاصر ایران ذکر کرد، تاکید کرد: پاسخ به این پرسش که «چرا ادبیات ما جهانی نیست؟» ما را با کلافی در هم پیچیده مواجه میسازد که باز کردن آن به بررسی و صبر و برنامهریزی نیاز دارد و ما را به سرنخهای بیشمار میرساند که پی میبریم سرنخ این کلاف فقط در دست نویسنگان ما نیست بلکه این کلاف به هم پیچیدهتر از آن است که به راحتی بتوان عامل خاصی را برای آن ذکر کرد. او اظهار کرد: به نظر نمیرسد امر جهانی شدن ادبیات داستانی در دست نویسندگان ما باشد، هیچ نویسندهای برای نوشتن به جهانی شدن اثر خویش فکر نمیکند، اما وسعت حیطه جغرافیایی نویسنده در جهانی شدن آثار او مؤثر است. در جغرافیای زبان فارسی که شامل ایران و افغانستان و تاجیکستان است میبینیم که چنین اتفاقی رخ نداده است. بیات گفت: آثار خلاقه این سه کشور همزبان حتی در حیطه جغرافیایی زبان مشترکشان نیز به نشر و خوانش و نقد و معرفی منتهی نمیشود. همانطور که ما از چگونگی رشد و روند ادبیات داستانی در تاجیکستان و افغانستان کماطلاع و گاهی بیاطلاع هستیم، مردمی که با ما اشتراک زبانی و فرهنگی دارند از کم و کیف تحولات ادبی ما بیاطلاعاند. پس چطور از جهانی شدن حرف میزنیم؟ این نویسنده ادامه داد: در حالیکه در ادبیات داستانی آمریکای جنوبی این اتفاق (یعنی اشتراک زبانی با حوزه جغرافیایی دیگر) سبب شده ادبیات در این حوزه جغرافیایی جهانی شود و نویسندگانی مثل خورخه لوییس بورخس و گابریل گارسیا مارکز در سطح جهانی شهرت پیدا کنند. این نویسندگان به دلیل همزبانی با برخی از حوزههای زبانی در اروپا توانستند آثار خود را در خارج از مرزهای کشورشان ارائه دهند و برای خود و ملتشان موفقیت به دست آورند. او تأکید کرد: دلیل دیگری که میتوان برای جهانی نشدن ادبیات داستانی کشورمان برشمرد، اتفاقی است که در بازار نشر رخ میدهد. در بازار نشر امروز ما تالیف در مقابل ترجمه جایی برای عرض اندام ندارد. وقتی تألیف که هنر خلاقه یک ملت است در سرزمین و مرزهای رسمی خود به عنوان متاع دست دوم قرار می گیرد از ملتهای دیگر چه انتظاری می رود؟ و از نویسنده چه انتظاری میرود که با انگیزه بیشتر زندگی خود را صرف امر پرمشقت نوشتن و دوباره نوشتن کند؟ در حوزه چاپ و نشر وقتی مدیران این حوزه به دلیل بازار بهتر استقبال بیش تری ازآثار ترجمهیی دارند، چگونه انتظارمیرود که خارج از مرزهای ما اتفاق بهتری برای آثار تألیفیمان رخ دهد؟ بیات گفت: شناختی که ما از ادبیات اروپا و آمریکا داریم حتی بیشتر از شناختی است که از ادبیات خودمان و همسایگانمان در آسیا باید داشته باشیم. شناخت از ادبیات جهان منافاتی با شناخت از ادبیات خودمان ندارد اما وقتی شناخت نداشتن ما از ادبیات سرزمینمان و دیگرعوامل تعیینکننده در جهت تسدیح و تنزیه آثار تألیفی باشد هرگز ادبیات داستانی ما حتی در داخل کشورمان در همشأنی با ادبیات غرب ظاهر نخواهد شد. او تأکید کرد: در کشور ترکیه اتفاقی که رخ داده و نویسندگانی مثل اورهان پاموک را به سطح جهانی رسانده و یا در کشورهای عربی نیز نویسندگانی سرشناس در دنیا پا به عرصه ظهور گذاشتهاند، اتفاقی یکروزه و یکساله نیست بلکه سالهاست که عوامل گوناگون دست به دست هم چنین بستری را برای ورود به حیطه جهانی شدن فراهم آوردهاند. همین عوامل هم سبب شدهاند که مخاطب فارسیزبان امروزی مخاطب آثار ترکی یا عربی چه در حوزه آثار ادبی یا فیلم و سریال شود. این نویسنده یادآور شد: عامل دیگری که در این روند بسیار موثرتر از عوامل دیگر سبب حصر آثار خلاقه ما شده سیاستهای غلط فرهنگی آموزشی ماست. در مدارس و در کتابهای درسی دورههای متفاوت عاملی که سبب دلبستگی نسل جوان به ادبیات داستانی شده کمتر به چشم میخورد. نسل نو اگر از کودکی با ادبیات داستانی و زبان ادبی سرزمین خود بتواند ارتباط برقرار کند، در آینده به عنوان مخاطب این نوع ادبی و مخاطب همان زبان خواهد ماند و سبب گسترش ادبیات داستانی در جامعه نیز خواهد شد و حتی زمانی که این آموزندگان در آینده در موقعیتی مناسب قرار گیرند میتوانند به گسترش این زبان و این نوع ادبی در خارج از مرزها نیز کمک کنند. اما ما چنین بستری را در مراکز آموزشی خودمان فراهم نکردهایم، چه رسد به اینکه این بستر را در مدارس فارسیزبان کشورهای همسایه فراهم کنیم. بیات گفت: در مدارس کشورهای توسعهیافته زبانآموزی بر اساس آموزش کتابهای داستانی صورت میپذیرد و کودکان از همان آغاز با خوانش داستانهای نویسندگان خویش به ادبیات داستانی کشورشان دلبستگی پیدا میکنند. به همین دلیل مدیران فرهنگی و غیرفرهنگی در سطح کلان کشور در امر گسترش و بازخوانی آثار داستانی سرزمینشان از هیچ کوششی فروگذار نیستند. اما در ایران چنین اتفاقی نمیافتد و بسیاری از جوانان حتی نویسندگان دوران معاصر خود را هم نمیشناسند و دلبستگیای به آثار آنان ندارند. این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان گفت: بسیاری از کارگردانان کشور ترجیح میدهند با بازنویسی آثار دست دهم نویسندگان خارجی فیلمنامه و یا نمایشنامه خود را سر هم کنند و از آثار ایرانی استفاده نکنند و این یعنی نبود دلبستگی به ادبیات، یعنی نبود ارتباط با ادبیات و در عین حال فاجعهای است که آرام آرام در حال اتفاق است. زمانی یک ملت میتواند فکر جهانی شدن در امری را جزو اهداف خود قرار دهد که در حیطه مرزهای خویش زمینه را برای جهانی شدن فراهم آورد. خلاقیت و قلم نویسنده تا حدودی تعیینکننده است اما فقط نویسنده بسترساز این موقعیت و موفقیت نیست بلکه تعیینکننده اصلی تبیین روش و سیاستی است که اولأ با سرمایه گذاریهای درازمدت بستری برای زیست و گسترش زبان فارسی را فراهم آورد و سپس راه ترجمه و نشر ادبیات داستانی را در جهان تسهیل کند. در جغرافیای زبان فارسی که شامل ایران و افغانستان و تاجیکستان هست میبینیم که چنین اتفاقی رخ نداده است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]