محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832778988
پدر این شهید برای صدام کت و شلوار دوخت+عکس
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۴
«آخر این تصویر نصیب ایسنا شد؟»این اولین جملهای بود که برادرش وقتی وارد ایسنا شد، بر زبان آورد.محسن اشرفی. داستان از آنجا شروع شد که یکی از همکاران ایسنا چند روز قبل در خیابان شهید نظری تهران که ساختمان خبرگزاری ایسنا هم در آن واقع شده است،تابلو بزرگ منقش به تصویر جوانی را میبیند که سال 1362 نقاشی شده و حالا بعد از 30 سال به سطل جمعآوری زباله کنار خیابان تکیه داده است. اولین کاری که انجام شد انتقال این تابلو به خبرگزاری برای نگهداری امانی بود. «محسن اشرفی» برادر دوقلوی شهید «فرید اشرفی» در حالی در سالن کنفرانس خبرگزاری برای انجام مصاحبه انتظار میکشید که ناگهان بدون آنکه از قبل هماهنگ شده باشد با نقاشی برادر شهیدش مواجه شد. نخستین واکنش او در لحظه روبه رو شدن با تصویر برادرش با یک تبسم همراه بود؛ تبسمی دوپهلو که برای چند لحظه ظاهرش بیانگر خوشحالی و شادی بود و باطنش دل کندن از این نقاشی که 30 سال درون منزل پدری وی نگهداری میشد. او سپس لب به سخن گشود و پرسید: «آخر این تصویر نصیب ایسنا شد؟» به گزارش سرویس «فرهنگ حماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،. پس از پیگیریهای پیاپی از ساکنان قدیمی خیابان شهید وحید نظری، خبرنگار ایسنا متوجه شد این نقاشی به شهید «فرید اشرفی» که سال 1362 در عملیات «خیبر» به شهادت رسیده است تعلق دارد و محسن اشرفی برادر شهید با حضور در ایسنا بخشهایی از زندگی برادر شهیدش و این نقاشی را روایت کرد. او میگوید:این نقاشی را 30 سال پیش آقای رفیعی یکی از هنرمندانی که در ژاندارمری کار میکرد بعد از شهادت برادرم در سال 1362 به تصویر کشید. روز تشییع پیکر برادرم این نقاشی بزرگ را با خودرو وانت با خود به بهشت زهرا(س) برده بودیم که هنگام بازگشت از آن جا از روی خودرو به زمین افتاد و دو نقطه این نقاشی که روی پارچه به تصویر درآمده است،آسیب دید. برای همین آقای رفیعی بار دیگر آن را ترمیم کرد تا برای سالها در منزل پدریام حفظ شود.
شهید فرید اشرفی ایستاده از چپ نفر اول و برادرش محسن نفر سوم از چپ
اینکه چگونه این نقاشی پس از 30 سال در کنار خیابان رها شده ناراحتم کرده است. گمان میکنم این تصویر را کارگرانی که برای تمیز کردن منزل پدریام آمده بودند در کنار خیابان رها کرده باشند چرا که دو هفته گذشته بنا بر وصیت «حاج محمد اشرفی» پدر مرحومم آن منزل وقف شده و باید به مستاجر تحویل داده میشد. به همین خاطر تعدادی کارگر را برای مرتب کردن و جمعآوری لوازم داخل خانه پدر به آن جا فرستادیم. من و خواهرم همراه این کارگران تعدادی از لوازم را بستهبندی کردیم و به شهرستان فرستادیم.پس از آن به منزل بازگشتیم. اصلا فکرش را نمیکردم که در نبود ما، نقاشی چهره برادرم به چنین سرنوشتی دچار شود. اکنون که این تصویر نصیب ایسنا شده است خوشحالم و از طرفی از تعهد خبرنگاران ایسنا برای حفظ این اثر تاریخی که سه دهه قدمت دارد تشکر میکنم. اگر بخواهم به صورت مختصر به شرح زندگی فرید که با هم دوقلو هستیم بپردازم باید بگویم که ما در خانواده ای هشت نفری که چهار تن آنها پسر هستند در کشور عراق متولد شدیم. پدربزرگ مادریام «شیخعلی خراسانی» از مجتهدان و استادان حوزه علمیه نجف بود. پدربزرگ پدریام هم در کاشمر زندگی میکرد و از افراد خیر و دیندار آن شهر به حساب میآمد که با قانون کشف حجاب رضاخان مخالفت ورزید. «حاج محمد اشرفی» پدر مرحومم در دهه1330 به کشور عراق مهاجرت کرد. او در این کشور به واسطه یکی از خیاطان درباری به نام «احمد خماس» به کار خیاطی مشغول شد. از آن جایی که در کارش ظرافت و دقت بسیاری داشت خیلی زود مقامات عالیرتبه کشور عراق به مغازه او آمدند تا سفارش کت و شلوار بدهند. از جمله کسانی که به مغازه پدرم آمده بودند صدام حسین بود. جالب است بدانید صدام هنگامی که آمده بود تا سفارشش را از پدرم تحویل بگیرد قصد نداشته است که حق الزحمه پدرم را بپردازد اما پدرم به روشهای مختلف او را مجاب کرده بود که حقش را بپردازد. این رفتار پدرم در خاطر صدام مانده بود تا اینکه وقتی با کودتا و سرنگونی حسنالبکر به قدرت رسید چند نفر را سراغ پدرم فرستاده بود تا او را تنبیه کنند اما خدا را شکر ما به ایران آمده بودیم و آنها شخص دیگری را که در همان مغازه مشغول به خیاطی بود دستگیر کرده بودند که البته معلوم شده بود اشتباه گرفتهاند. از جمله ویژگیهای پدرم این بود که هرکسی درس میخواند همه خرج و مخارجش را میپرداخت برای همین ما در درس خواندن هیچ کم و کاستی نداشتیم. نتیجه حمایتهای پدرم این شد که حسن برادر بزرگم برای ادامه تحصیل به فیلیپین رفت و مهندس عمران و شهرسازی شد. او در آنجا به فعالیتهای مذهبی نیز میپرداخت. کاظم برادردیگرم نیز مهندس مکانیک شد و اکنون در انگلیس زندگی میکند. خودم نیز در رشته کامپیوتر درس خواندم.
برادر شهید اشرفی
من و فرید نیمه دوم سال 1345 متولد شدیم و شش یا هفت سال بعد حدودا در سال 1352 به ایران آمدیم. پدرم روبروی دانشگاه تهران مغازه خیاطی باز کرد اما پس از چند وقت چون کار و کاسبیاش رونق گرفته بود مغازه را به داخل خیابان دانشگاه منتقل کرد تا بتواند در محیط بزرگتری کار کند. آن زمان منزلمان در میدان امام حسین(ع)(فوزیه سابق) بود و من هم همانجا به مدرسه میرفتم اما فرید دوره ابتدایی را در مدرسه مطهری فعلی در خیابان فخررازی و راهنمایی را در مدرسه ابوعلی سینا در خیابان دانشگاه سپری کرد.بسیار پرتلاش و زحمتکش بود و به فوتبال بسیار علاقه داشت به گونهای که از درسش میزد تا فوتبال بازی کند. بازی خوب و تکنیکی او باعث شده بود با بزرگتر از خودش بیشتر رابطه داشته باشد. یکی از افرادی که با او رابطه داشت و در همین حوالی دانشگاه همچنان زندگی میکند نام مستعارش«هرکول» است اما نمیدانم اکنون به چه اسمی صدایش میکنند. فرید بسیار مهربان، خوش اخلاق و سختکوش بود. یادم میآید در جریان انقلاب با این که سنمان کم بود در شهرهای مختلف مانند اهواز،قم و تهران علیه شاه راهپیمایی میکردیم.آن زمان حسن برادر بزرگمان در اهواز درس میخواند و خواهرم ازدواج کرده بود و در قم زندگی میکرد. زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد چندین بار برای رفتن به جبهه اقدام کرد اما به دلیل پایین بودن سنش مخالفت میشد. یک بار میخواست از قم برود که اجازه ندادند. برای همین آمد تهران و بعد از گذراندن دورههای آموزش در «پادگان امام حسین (ع)» به قصرشیرین و «سر پل ذهاب» اعزام شد اما آنجا بیشتر حالت پدافندی داشت و زیاد در درگیری حضور نداشت. بار دوم به بوکان اعزام شد اما این منطقه هم مانند قصرشیرین اوضاع آرامی داشت. سومین بار هم سال 1362 برای شرکت در عملیات «خیبر» به خوزستان اعزام شد. یادم میآید در لا به لای یکی از مرخصیهایش با موتور گازی در حالی که دستش کمپوت بود به دیدار من در پادگان امام حسین (ع) آمد چرا که آن زمان من در این پادگان دورههای آموزشی اعزام به جبهه را میگذراندم.در زمان جنگ همه بردارهایمان در جبهه حضور مییافتیم.
شهید فرید اشرفی نشست از راست نفر دوم
سومین اعزامش را خوب به یاد دارم چون برف سنگینی باریده بود. از آنجایی که کوچه ما تنگ و باریک بود به همراه بچههای کوچه برف داخل آن را پارو کرده بویدم. لباس فرید خیس شده بود و قرار بر این بود که شب اعزام شود. رختهایش را به طناب آویزان کرده بود تا شب خشک شود اما نشد برای همین همان لباسها را داخل ساکش گذاشت. به همراه داود طاهری از سوی «لشکر 27 محمد رسولالله (ص)» به منطقه عملیاتی مجنون رفت. یگانی که او در آن بود «گردان مقداد» نام داشت. یکی از دوستان من هم به اسم رضا حسینپور در این گردان بود و همراه یکدیگر در عملیات خیبر در کنار هم بودند. ساق دست رضا حسینپور در این عملیات مجروح شده بود و فرید آن را بسته بود تا به عقب بازگردد. فرید در این عملیات به دلیل اصابت تیر به پهلویش به شهادت رسیده بود اما حسین این را نمیدانست.
شهید فرید اشرفی نشسته از چپ نفر دوم
فردای روزی که پیکر فرید را تشییع کرده بودیم حسین به منزل ما آمد تا فرید را ببیند. نمیدانست که شهید شده است. برای همین از شهادت او بسیار ناراحت شد. حسین برایمان تعریف کرد که در جریان عملیات «گردان ابوذر» به نیرو نیاز داشت و فرید هم پس از کسب اجازه از فرماندهاش به صورت داوطلبانه از گردان مقداد به این گردان رفته بود. همین باعث شده بود که در هنگام شهادت کسی در این گردان او را نشناسد چرا که فرصت آشنایی در آن معرکه وجود نداشته است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]
صفحات پیشنهادی
پدر سه شهید مراغه: آرزویم شهادت در کنار فرزندانم بود
پدر سه شهید مراغه آرزویم شهادت در کنار فرزندانم بود مراغه - ایرنا - پدر سه شهید و جانباز 45 درصد مراغه ای گفت آرزویم شهادت در کنار سه فرزند شهیدم بود ولی توفیق الهی نصیبم نشد به گزارش ایرنا بسیاری از جوانان دهه های 40 و 50 مراغه از نزدیک با سیروس رسول و اصغر آشنا بودند و متبرشی از کتاب «میزبانی از بهشت»/ ماجرای شفاعت رهبر انقلاب از پدر شهید/ اگر آقا نبودند جزو اعدامیهای
برشی از کتاب میزبانی از بهشت ماجرای شفاعت رهبر انقلاب از پدر شهید اگر آقا نبودند جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودمپدر شهیدان عاشوری میگوید باید اعتراف کنم که اگر آقای خامنهای دست ما را نگرفته بودند ما در این مسیر نمیماندیم اگر آقا نبودند من جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودم خبپدری که در تشییع پیکر فرزند شهیدش، شیرینی پخش کرد
پدری که در تشییع پیکر فرزند شهیدش شیرینی پخش کرد بروجرد - ایرنا - پدر شهید سیدسعید حسینی کسی است که در مراسم تشییع و خاکسپاری تنها فرزندش به واسطه اینکه امانت خود را با سربلندی به صاحبش بازگردانده است شیرینی پخش کرد به گزارش ایرنا پدر شهید حسینی بسیار با صلابت و محکم از فرماجرای شفاعت رهبرانقلاب از پدر شهید
ماجرای شفاعت رهبرانقلاب از پدر شهید پدر شهیدان عاشوری میگوید باید اعتراف کنم که اگر آقای خامنهای دست ما را نگرفته بودند ما در این مسیر نمیماندیم اگر آقا نبودند من جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودم به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز ولیامر مس«نتانیاهو» در تماس تلفنی با پدر شهید «ابوخضیر» این واقعه را محکوم کرد
نتانیاهو در تماس تلفنی با پدر شهید ابوخضیر این واقعه را محکوم کردپس از تظاهرات گسترده و اعتراضات بینالمللی نخستوزیر رژیم صهیونیستی با پدر نوجوان فلسطینی که به طرز وحشیانهای توسط چند شهرکنشین به شهادت ررسید تماس گرفت و این واقع را محکوم کرد به گزارش خبرگزای فارس به نقل از خبرآخرین وضعیت درمانی و عمومی پدر 4 شهید
دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳ - ۱۱ ۵۱ با گذشت حدود دو ماه از به نگارش در آمدن گوشهای از زندگی سراسر مشقت و سختی پدر چهار شهید غلامرضا لطفی الوار دوباره جویای احوال خانواده شدیم سحر لطفیالوار در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشنجویان ایران ایسنا - منطقه خوزستان درباره آخرین وضعپدر یک شهید سبزواری : شهدا به عهد خود در دفاع از ارزشها، وفا کردند حال نوبت جوانان امروزی است
پدر یک شهید پدر یک شهید سبزواری شهدا به عهد خود در دفاع از ارزشها وفا کردند حال نوبت جوانان امروزی است سبزوار – ایرنا – پدر یک شهید در سبزوار گفت شهدای عزیزمان به عهد خویش در دفاع از ارزشهای اسلامی انقلاب و میهن وفا کردند حال نوبت جوانان امروزی است که پس از شهدا به عهد خودپدر شهید مصطفی احمدیروشن: مسئولان، ولایتمداری را از شهدا بیاموزند
پدر شهید مصطفی احمدیروشن مسئولان ولایتمداری را از شهدا بیاموزندپدر شهید مصطفی احمدیروشن در یادواره شهدای اصناف شهرستان فلاورجان گفت لازم است برخی از مسئولان ولایتمداری را از شهدا بیاموزند به گزارش خبرگزاری فارس از فلاورجان رحیم احمدیروشن پدر شهید مصطفی احمدی روشن ظهر امرپدر سه شهید: آرزویم شهادت کنار فرزندانم بود
پدر سه شهید آرزویم شهادت کنار فرزندانم بود مراغه - ایرنا - پدر سه شهید و جانباز 45 درصد مراغه ای گفت آرزویم شهادت در کنار سه فرزند شهیدم بود ولی توفیق الهی نصیبم نشد به گزارش ایرنا بسیاری از جوانان دهه های 40 و 50 مراغه از نزدیک با سیروس رسول و اصغر آشنا بودند و متولدان دههپدری که در تشییع شهیدش، شیرینی پخش کرد
پدری که در تشییع شهیدش شیرینی پخش کرد پدر شهید سیدسعید حسینی کسی است که در مراسم تشییع و خاکسپاری تنها فرزندش به واسطه اینکه امانت خود را با سربلندی به صاحبش بازگردانده است شیرینی پخش کرد کد خبر ۴۱۴۰۴۰ تاریخ انتشار ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۱ ۴۷ - 07 July 2014 پدر شهید سیدسعید حسینیپدر شهید: شهادت در راه انقلاب و امام(ره)، آرزوی فرزندم بود
پدر شهید شهادت در راه انقلاب و امام ره آرزوی فرزندم بود سنندج- ایرنا- پدرشهید اسعد رضایی یکی از شهدای شاخص استان کردستان از مسوولان خواست توجه به خانواده های شهدا و رفع موانع و مشکلات آنان را بیشتر مورد توجه قرار دهند به گزارش خبرنگار ایرنا خبرگزاری ایرنا در راستای ترویج فرهزریبافان:بر پدر کسی که درباره مباحث مالی بنیاد شهید در دوران مدیریت من دروغ گفته لعنت!/ هرکس مدعی است از من شک
زریبافان بر پدر کسی که درباره مباحث مالی بنیاد شهید در دوران مدیریت من دروغ گفته لعنت هرکس مدعی است از من شکایت کند هرکس مدعی است از من شکایت کند یا من از او شکایت کنم فقط خواهش میکنم اگر از من مورد اخلاقی مالی سیاسی در بنیاد میدانند رسما اعلام کنند به گزارش نامه نیوز روحضور رئیس مجلس در منزل پدری شهیدان سلطانی و جودی
با سفر به قم صورت گرفت حضور رئیس مجلس در منزل پدری شهیدان سلطانی و جودی خبرگزاری پانا رئیس مجلس شورای اسلامی در منزل پدری شهیدان سلطانی حضور یافت ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۱ تير ساعت 13 39 به گزارش خبرگزاری پانا علی لاریجانی صبح امروز چهارشنبه 11 تیر در منزل پدری شهیدان محمدرضا و غلامدستگیری پدران 15شهید توسط باند خوئینی ها
دستگیری پدران 15شهید توسط باند خوئینی ها یکی از کارهای ما این است که ما باید گذشته این ها را بررسی کنیم و نشان دهیم که این ها دروغ می گویند این ها یک گذشته ای دارند که با امروز آن ها زمین تا آسمان فرق دارد نماينده حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی حسینی نماینده مردم قزوینشهیدان رامک، پدر و فرزندی که پس از 19 سال هم پرواز شدند
شهیدان رامک پدر و فرزندی که پس از 19 سال هم پرواز شدند بجنورد - ایرنا - شهید قربانعلی رامک کشاورزی از روستای زو شهرستان شیروان در خراسان شمالی وقتی در سال 66 به شهادت رسید فرزندی 5 ساله داشت که 19 سال بعد با ترنم سرود عاشقانه وصل بال در بال پدر شهیدش به معراج پرکشید به گزماجرای دستگیری 25پدرشهید توسط باند موسوی خویینیها
ماجرای دستگیری 25پدرشهید توسط باند موسوی خویینیها یکی از کارهای ما این است که ما باید گذشته این ها را بررسی کنیم و نشان دهیم که این ها دروغ می گویند این ها یک گذشته ای دارند که با امروز آن ها زمین تا آسمان فرق دارد نماينده حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی حسینی نماینده مرفرزند شهید: حضور پدرم را در همه افتخاراتم احساس می کنم
فرزند شهید حضور پدرم را در همه افتخاراتم احساس می کنم کرج-ایرنا- فرزند شهید و نخبه البرزی گفت حضور پدر شهیدم را در تمام افتخاراتم برای کشور احساس می کنم مجتبی محمدخانی فرزند شهید رضا محمدخانی روز دوشنبه در گفت و گو اختصاصی با خبرنگار ایرنا افزود در تمام سالهایی که توانسته-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها