واضح آرشیو وب فارسی:فارس: برشی از کتاب «میزبانی از بهشت»/
ماجرای شفاعت رهبر انقلاب از پدر شهید/ اگر آقا نبودند جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودم
پدر شهیدان عاشوری میگوید: باید اعتراف کنم که اگر آقای خامنهای دست ما را نگرفته بودند، ما در این مسیر نمیماندیم. اگر آقا نبودند، من جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودم!
خبرگزاری فارس-گروه کتاب و ادبیات: ولیامر مسلمین در یک محله مشهد، از این خانه به آن خانه، به دیدار پنج خانواده شهید با شرایط و اوضاع مختلف میروند و پس از این دیدارها، از آن محل خارج میشوند. آنقدر این آمدن و رفتن، ساده و ساکت است که هیچکس در محل متوجه آن نمیشود. حتی همسایگان خانههای میزبان آقا، از آمدن و رفتن ایشان مطلع نمیشوند. حضور رهبر انقلاب هیچ تشریفاتی نداشته است. بالاخره حفظ جان و سلامت رهبر انقلاب از هرچی واجبتر است و به کاملترین شکل، بدون سر و صدا هم انجام میشود. در تمام دنیا اینگونه معمول است که حفظ شان یک مقام عالی رتبه، در حد حفظ جان او مهم است و این حفظ شان از طریق تشریفات آنچنانی است که رعایت میشود. امام شان حاکم حکومت اسلامی در همین است که ساده و بی تشریفات میآید و میرود؛ طوری که حتی خود میزبان هم تا لحظاتی قبل از ورود ایشان، از آن مطلع نیست. کتاب «میزبانی از بهشت» که موسسه فرهنگی ایمان جهادی صهبا منتشر نموده است به روایت حضور مقام معظم رهبری در منزل پنج شهید در مشهد مقدس پرداخته است. این کتاب دیدارهایی را روایت کرده که کمتر مورد اشاره قرار میگیرد و شاید تنها به تصاویری که تلویزیون پخش میکند و خاطراتی که از زبان حضار نقل میشود اکتفا شده است، اما «میزبانی از بهشت» تصویری دقیق و جزء به جزء به مخاطب ارائه نموده و او را با حال و هوای منزل شهدا در دیدار حضرت آقا آشنا میکند. شهید حمیدرضا سمرقندی، شهیدان مجتبی و محسن عاشوری، شهیدان مسعود و مهدی میرازیی، شهید غلامحیدر رستمی و شهیدان محمدمحسن و حمید سماعییکتا، شهدایی هستند که در 1376/01/07 رهبر انقلاب به منزلشان رفتهاند. آن شب، مشهد و خیابان ابوذر محله احمدآباد همچنان آرام است، تا اینکه صبح، این خبر در محل میپیچد که دیشب حضرت آقا اینجا بودهاند، خانه همین همسایهمان! *اگر آقا نبودند، از اعدامیهای بعد انقلاب بودم پدر شهیدان عاشوری میگوید: باید اعتراف کنم که اگر آقای خامنهای دست ما را نگرفته بودند، ما در این مسیر نمیماندیم. من قبل از سال چهل و دو وارد مبارزات شدم. با گروه های مختلف هم کار کردم. گروههایی که در ابتدای راه، اکثرشان همجهت بودند و البته جوان جذب کن. اما کمکم هرکدامشان به سمتی مایل شدند و مسیرشان جدا شد. در این تغییر مسیرها، این جلسات و سخنرانیها و مشورتهای خصوصی آقای خامنهای بود که من را از لغزیدن با این جریانات نجات داد تا در مسیر مستقیم انقلاب و امام بمانیم. قطعا یکی از بزرگان و اثرگذاران انقلاب، نه تنها در مشهد، بلکه در کل ایران بودند. من بارها این را به شوخی گفتهام، گرچه میتوانست خیلی جدی باشد که اگر آقا نبودند، من جزو اعدامیهای بعد انقلاب بودم! *قول بدهید ما را شفاعت کنید پدر شهیدان عاشوری در اثنای دیدار رهبری، میگوید: من یک قول از حضرت امام گرفتم، یک قول هم شما به ما بدهید. من به حضرت امام عرض کردم که قول بدهید ما را شفاعت کنید. حالا هم ما عیدی و هر چیزی که از شما بخواهیم این است که قول بدهید ما را شفاعت کنید. رهبر انقلاب: ما آنجا کسی نیستیم. ما آنجا باید به فکر باشیم، کسی را پیدا کنیم که ما را شفاعت کند. ما کی هستیم؟! امام خب بله، امام ممکن است، امام خب، مقام با عظمتی داشت، شخصیت عظیمی بود. بله ایشان ممکن است، البته ایشان هم من گمان نمیکنم به کسی چنین قولی داده باشند، چون خیلی قبول نمیکردند. پدر: ایشان هم فرمودند: شفاعت همه ما را ائمه باید بکنند. رهبر انقلاب: پس قولی که گرفتید، این بود، هان؟ پدر: نه! گفتیم حالا شما قول بدهید. فرمودند: اگر من آبرویی داشته باشم، شما را انشاءالله شفاعت خواهم کرد. رهبر انقلاب: نوبت شماست آنجا. آنجا فرزندان شما بین مشرق و مغرب را، همین شهدا و همین صلحای راه خدا شفاعت میکنند، فرزندان شما هم جزو آنها هستند. شما آنجا کسان زیادی دارید، ما هم باید بیاییم دنبال همین زمینهها و وسیلههای این جوری، بالاخره یک راهی برای خودمان پیدا کنیم. *حالا که ما آمدیم در ماجرای بازدید رهبر انقلاب از منزل مادر شهید غلامحیدر رستمی، مادر شهید که کمی هم دچار کهولت سن شده میگوید: بعد از شهادت غلام کسی نیامده بگوید حالت چطور است؟ رهبر انقلاب: هیچکس نیامد احوالت را بپرسد؟ ننه غلام: نه به جدت. نه به خدا. رهبر انقلاب: حالا که ما آمدیم. ننه غلام: ها! خدا رحمت کند کربلایی آقا را. (منظورش پدر حضرت آقا، مرحوم حاج سید جواد خامنهای است.) رهبر انقلاب: کربلایی آقا یا حاجآقا؟! ننه غلام: حاجآقا؟ نه پدر شما کربلایی آقا بود. شما حاجآقایید. آقا لبخندی میزنند و میگویند: نه، آقا هم مکه رفته بودند. ننه غلام: اِ؟ راستی؟ ما که می گفتیم کربلایی آقا. خدا رحمتش کند. رهبر انقلاب: این همه پول خرج کردند مکه رفتند، آخرش هم ننه غلام میگوید کربلایی آقا. همه می خندند، حتی خود ننه غلام. کتاب «میزبانی از بهشت» که در 148 صفحه و با قیمت 5700 تومان منتشر شده است، به شرح بازدید و حضور رهبر انقلاب از منزل خانوادههای شهدا پرداخته است. خوانندگان میتوانند برای دریافت اطلاعات بیشتر و یا خرید الکترونیکی کتاب «میزبانی از بشهت» به سایت موسسه فرهنگی ایمان جهادی مراجعه نمایند. انتهای پیام/
93/04/13 - 00:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]