تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
تعمیرگاه امداد خودرو کرمان موتور
تعمیرگاه امداد خودرو کرمان موتور
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819180050
برشی از کتاب «یاور صادق»/ ضمانت یک تیمسار برای آزادی آسیدعلی از زندان ساواک
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: برشی از کتاب «یاور صادق»/
ضمانت یک تیمسار برای آزادی آسیدعلی از زندان ساواک
جلسه بعد، تیمسار بعد از جلسه به آقای یحییپور گفت: آقای یحییپور! من ضمانت این آسیدعلی آقای شما را کردم و تا ده پانزده روز دیگر از زندان میآید بیرون، ولی شما نگذارید که برگردد مشهد.
خبرگزاری فارس، گروه کتاب و ادبیات؛ کتاب «یاور صادق» به خاطرات «محمد صادق بنایی» در طی سالهای انقلاب و دفاع مقدس میپردازد. بنایی یکی از بازاریان قدیمی و سرشناس بوده که از قبل از انقلاب با خانواده مقام معظم رهبری به ویژه آسیدجواد، پدر بزرگوار رهبر انقلاب، رابطهای نزدیک و دوستانه داشته است که بخشی از این کتاب هم به خاطرات این فرد از مقام معظم رهبری اختصاص دارد. کتاب «یاور صادق» با هدف چاپ کتابهایی از افرادی که زمان جنگ، شغل آزاد داشتهاند و روشن کردن بخشی از جنبههای پنهان مانده هشت سال دفاع مقدس تدوین شده است. این کتاب حاصل گفتوگوی بیست ساعته «حسین دهقان نیری» با «حاج محمدصادق بنایی» است که بخشی از آن در شهر خامنه زادگاه این روای انجام گرفته است. کتاب «یاور صادق» دربردارنده سیزده فصل نظیر «زادگاه و خانواده»، «دوران تحصیل و ورود به دنیای کار صنعتی»، «دیدار با آیتالله خامنهای»، «جنگ تحمیلی و حوادث مربوط به آن» و «عملیات فاو» است که در پایان کتاب نیز تصاویری از «حاج محمد صادق بنایی» آورده شده است. در ذیل بخشی از این کتاب میخوانیم: جمعیت خیریه ما، رئیسش تیمسار صمدیانپور بود. تیمسار، آن موقع معاون مبصر، رئیس شهربانی بود. مبصر، ارتشی بود که با دستور مستقیم شاه آمده بود شهربانی. * روایت حاج محمدصادق بنایی از دستگیری رهبر انقلاب و تبعید ایشان به تهران تیمسار صمدیانپور هم اهل خامنه بود. تیمسار، داماد امام جمعه خامنه میشد و انسانی مذهبی بود. هم او و هم تیمسار مهدوی، هر دو داماد امام جمعه خامنه بودند و با هم باجناق. آن زمان به آقای مهدوی در شهربانی میگفتند: آیتالله مهدوی! شاید تنها افسری بود که وقت اذان ظهر، در اتاقش نماز میخواند. آقای صمدیانپور عضو و رییس جمعیت بود. اما آقای مهدوی کاری به جمعیت خیریه نداشت. یک روز آقای موسوی، عضو هیأت مدیره جمعیت خیریه آمد و با «حاج اسدالله یحییپور»، معاون رییس جمعیت، آهسته مدتی با هم صحبت کردند. بعد از پایان جلسه، حاج اسدالله رو به تیمسار صمدیانپور کرد و بعد از تعریف از اجداد آسیدجواد و خود آسیدجواد، گفت: سیدعلی آقا، پسر آسیدجواد است. بنده خدا را چند بار گرفتهاند و بعد از زندان و شکنجه، آزادش کردهاند ولی این دفعه ایشان را فرستادهاند تهران. حالا نه به ایشان ملاقات میدهند و نه میگویند کجاست! فقط زندانیانی که میآیند بیرون، میگویند زیر شکنجه است. اگر میتوانید، کاری برایشان بکنید. تیمسار اول گفت مشخصات. حاج اسدالله جواب داد: سیدعلی، فرزند سیدجواد. فامیلی، حسینی خامنه. محل دستگیری، مشهد. تیمسار پرسید: خب، میدانید الان کجاست؟ آقای موسوی گفت: به ما نگفتند ولی زندانیها میگویند کمیته است. تا گفت کمیته، تیمسار قیافهاش عوض شد. خودکار را گذاشت زمین و پرسید: کمیته؟! آقای موسوی گفت: والله به ما این طوری میگویند، ما که نمیدانیم! تیمسار کمی صبر کرد و بعد یک چیزی روی کاغذ نوشت و خداحافظی کرد و رفت. جلسات جمعیت، هر پانزده روز یک بار تشکیل میشد. جلسه بعد، تیمسار بعد از جلسه به آقای یحییپور گفت: آقای یحییپور! من ضمانت این آسیدعلی آقای شما را کردم و تا ده پانزده روز دیگر از زندان میآید بیرون، ولی شما نگذارید که برگردد مشهد. لااقل مدتی همین جا بماند! آقای موسوی گفت: این بنده خدا زن و بچه دارد، جوان است. این طور که نمیشود! تیمسار گفت: خب، زن و بچهاش را بیاورید تهران، این جا برایش خانه بگیرید. حسینیه محلاتیها، بالای کارخانه ما، بالاتر از میدان شهدا بود. باعث و بانی ساخت این حسینیه، آقای محلاتی بود. آن زمان، ممنوع المنبر بود. منتها اوقات بیکاریاش میآمد کارخانه ما و صحبت میکرد. به همین خاطر، بعضی از اخبار و اعلامیهها که توسط شاگردان حضرت امام (ره) به دست ایشان میرسید، توسط او به ما اطلاع داده میشد. ناگفته نماند که دختران آقای محلاتی، همکلاس دختر من در مدرسه علوی در خیابان ایران بودند. با خودش هم که رفیق بودم. به وسیله ایشان، گاهی اوقات اخباری از مبارزین و شاگردان حضرت امام (ره) به خصوص اعلامیههای حضرت امام را دریافت میکردیم. ایشان زیر نظر ساواک بود اما به هر شکل، اعلامیهها را توسط چند نفر از مؤمنینی که در همان حسینیه بودند، از جایی میگرفتند و به جایی دیگر میرساندند. سال 1346، اطلاع پیدا کردیم آقا از دست ساواک و تبعید آزاد شده است. البته دیگر ما جرأت نکردیم به تیمسار صمدیانپور بگوییم برود ضمانت برای آقا. چون گفته بود نگذارید آقا بروند مشهد. احتمالاً آقایانی که دنبال کار روحانیون مبارز بودند، قبل از این که کار آقا به ساواک بکشد و بیخ پیدا کند، یعنی در همان مرحله شهربانی، ایشان را آزاد کرده بودند. تابستان همان سال، آقای روایی از آقا و پدرشان آسیدجوادآقا دعوت کرده بودند برای صله ارحام و استفاده از آب دریاچه ارومیه، تشریف بیاورند خامنه. یک روز آقای روایی به من گفت: خبر داری آسیدعلی آقا، رفیقتان آمده تبریز! باید برویم و بیاوریمشان خامنه. ماشینت همراهت هست؟ با هم رفتیم تبریز. البته ماشین من آن موقع «دوج» بود. آقای روایی اهل خامنه بود و از خانوادههای شناخته شده. رفتیم تبریز. آقا تشریف نداشتند. البته من با ماشین سر کوچه ماندم و آقای روایی رفت جلوی در یک خانه. کمی بعد برگشت و گفت: نیستند. بهتر است برویم و فردا دوباره بیاییم. روز بعد دیگر من نرفتم. آقای روایی خودش رفته بود و آقا را آورده بود خامنه. خانم آقای روایی، دختر «بجانلی» بود. بجانلیها هم برای خودشان حسینیه دارند. حضرت آقا که آمدند، رفتند خانه شمسالسادات، عمه آقا. روز بعد، صبح جمعه آقا را آوردند به هیأت. صفحه 49 تا 53 **********
* توجه مقام معظم رهبری به تولید ملی در قبل از انقلاب و در کتاب «یاور صادق» سال 1347، روزی حاج کریم جیرانپور گفت جوانها از تبریز میروند؛ چون کشاورزی تقریباً از بین رفته. بهترین گندم آمریکایی میآید به این منطقه به قیمت یک تومان. آن وقت خودمان میکاریم، دوازده ریال برایمان تمام میشود! مسلم است که کشاورزی از بین میرود و کالای خارجی وارد میشود. مردم هم میروند شهرهای بزرگ و یا مرکز. قدیمترها در منطقهمان، عمده کار کشاورزی کشت درختان بادام، گردو، گندم و جو و همین طور دامداری بود. وقتی که کشت نباشد، علوفه هم نخواهد بود. وقتی هم که افراد متخصص و نیروی انسانی نباشد، دامداری از بین میرود از طرفی، مصوبهای دادند به شهرداریها که دام را داخل شهر راه ندهید. هر کس می خواهد دامداری کند، باید یکی دو کیلومتر خارج از شهر دامداری بسازد. آن موقعها قدرت مالی مردم زیاد نبود و صرف هم نمیکرد. بهترین شیر و پنیر از خارج وارد میشد، کره در کارتنهای ده کیلویی بود، به قیمت 25 تومان! حتی ما خودمان کرهها را آب میکردیم و روغن میگرفتیم. لبنیات داخلی، ارزش نداشت. حتی یادم است، هویدا _ با این مضمون_ گفته بود: ما هر چه لازم داشته باشیم، بهترین نوعش را از دنیا وارد میکنیم. ملت ما باید در رفاه باشند. پول داریم، وارد میکنیم! این کارها را میکردند و تولیدات داخلی را نادیده میگرفتند. انصافاً زندگی در روستاها یا شهرستانها هم زمین تا آسمان با تهران فرق می کرد. ما بهداشتمان را خودمان تأمین کرده بودیم؛ مثل ساخت بیمارستان. حتی بیشتر داورهای مورد نیاز را خودمان به بیماران میدادیم. اما در تأمین پزشک مشکل داشتیم. مدرسه ساخته بودیم اما در تأمین آموزگار و دبیر مشکل داشتیم. چون در آن مناطق هر کسی راغب به زندگی نبود و بیشتر میرفتند به شهرهای بزرگ. این مصیبت فقط برای خامنه نبود. در اصفهان، یزد و سایر شهرهایی که پارچهبافی داشتند، تولید سنتی را تبدیل کردند به صنعتی. در سیستم پارچهبافی سنتی، هم با دستگاه و هم با دست پارچه را میبافتند. به آن دستگاهها میگفتند «مکو». شیطونک داشت، میزدند میرفت آن طرف و بعد «دفه» میزدند و پارچه سفت میشد و برمیگشت. دوباره میزدند این طرف و در رنگهای مختلف میبافتند. یا دارقالی که خیلی ریز بود و زیاد زمان میبرد. آن روزها، حضرت آقا فرمودند: شما تولید سنتی را تبدیل میکردید به تولید صنعتی. آقای محلاتی ممنوع المنبر بود. بعد از انقلاب نماینده امام در سپاه بودند که در حادثه هواپیما به شهادت رسید. بیشتر وقتهای بیکاری میآمدند حسینیه، حسینیه هم بالای مغازه ما بود. برنامه را طوری ترتیب داده بودیم تا ظهر، وقتی بچهها ناهارشان را خوردند، یکی از علمای قابل اعتماد، مثل حاجآقا دهقان یا آقای محلاتی، هفتهای دو روز بیایند و در محوطه کارخانه، بچهها را جمع میکردیم و در قالب مسایل شرعی، دو سه نکته میگفتند. به همین دلیل، روز 17 شهریور، همه کارگران من در میدان حضور داشتند و بردارم نیز به شهادت رسید. کارخانه ما از دو طرف در داشت، یکی به طرف خیابان شهناز بود و یکی به طرف خیابان زریننعل. بچهها، کرکرههای در سمت خیابان شهناز و آن طرف را باز کرده بودند. وقتی تیراندازی شد، مردم از سمت 17 شهریور آمدند داخل کارخانه و از در زریننعل که نظامیها نبودند، فرار کردند. ارتش دور تا دور اداره برق و میدان ژاله را محاصره کرده بود. خیابان و پمپ بنزین را پر کرده بودند از نیرو. چون در این قسمتها بیشتر احساس خطر میکردند. خیابان زریننعل، خیابان خلوتی بود. کوچه پس کوچه هم زیاد داشت و امکان فرار هم زیاد بود. * شهید محلاتی با رهبر انقلاب همفکر و هم عقیده بود از بزرگوارانی که برای بچهها در کارخانهمان صحبت میکرد، آقای محلاتی بود. وقتی ایشان فهمید که ما با آیتالله خامنهای ارتباط داریم و فامیل هم هستیم، دو سه مرتبه گفت: من ممنوعالمنبر هستم، یک کاری کنید تا تیمسار که آدم مذهبی هم هست، مرا از این ممنوعالمنبری در بیاورد. این ماجرا مربوط میشود به حدود سالهای 1350. ویژگیهای تیمسار این بود که هر سفارشی را از کسی قبول نمیکرد. اما اگر هم میپذیرفت، تا آخرش پیگیری میکرد و به نتیجه میرساند. یک بار گفتم چنین کسی هست و آدم خوبی است و اگر ممکن است، کاری کنید که ممنوعالمنبریاش لغو شود. دفعه اول جواب خاصی نداد. دفعه دوم که تکرار کردم، تا گفتم، پرسید: کی را میگویی؟ گفتم: آقای محلاتی. گفت: ایشان را نمیگذارند از ممنوعالمنبری در آید. البته نگفت رفته است دنبال موضوع یا نه. من هم دیگر تعقیب نکردم. ولی با آقای محلاتی صحبت کردم و ماجرا را گفتم. پیش نیامد کسی از ساواک یا کلانتری بیاید و معترض سخنرانی در کارخانه شود. به هر حال، کارخانه منبر یا مسجد نبود. کسی هم نمیرفت گزارش کند. حالا ممکن است یک نفر بنایی نامی هم هفتهای دو روز کارگرهایش را جمع کند تا یکی برایشان صحبت کند! اگر هر چیزی میگفتند، به خاطر نیازی که به صنعت ما داشتند، با ما کنار میآمدند. سربازان یا افسرانشان، با ماشین کلانتری تصادف میکردند یا ماشینشان خراب میشد و میآمدند دست به دامان ما میشدند. بالاخره آن موقع، همه بیایمان نبودند؛ حتی خیلیها آن موقع مرید امام هم بودند. بعد هم آقای محلاتی بازداشت شد. دختر ایشان با بچههای من در مدرسه علوی هم کلاس بودند. از طرفی، آقای محلاتی و رجایی عضو انجمن خانه و مدرسه بودند. گاهی ما را دعوت میکردند و میرفتیم مدرسه. * اعلامیههای امام (ره) توسط چه کسانی پخش میشد؟ آقای محلاتی، خدا بیامرز، سال 1348 آمدند و آن خانه را خریدند و شد حسینیه محلاتی. الان هم هست. از من خواست و من هم به تیمسار گفتم و تیمسار گفت: ایشان را نمیگذراند. من هم نپرسیدیم چرا، چون طوری بیان کرد که اگر میپرسیدم، فضولی حساب میشد. ولی آقای محلاتی بودند و فقط منبر نمیرفتند. اما در کارخانه میآمد. آقای محلاتی یک ماشین بنز مدل 1954 داشت. ماشین مدل پایین بود، به همین دلیل بیشتر اوقات خراب میشد. میآوردند کارخانه و ما برایشان تعمیر میکردیم. بالاخره به علما و روحانیون علاقه داشتم و ایشان میگفتند که با آیتالله خامنهای هم فکر است. آقای محلاتی، هیچ وقت همراه خودش اعلامیه نمیآورد. نه تنها ایشان، بلکه بیشتر علمایی که آن موقع پیرو خط امام بودند، اگر از آنها اعلامیه میگرفتند، اعدامشان میکردند. پخش اعلامیهها، به وسیله کارگران، خودم و مشتریهایم بود. کسی که برای من اعلامیه میآورد، مثلاً کارگر طباخی بود. اعلامیهها را میداد به پدرم. یا همراه یک وسیلهای میآورد. ما هم به برخی افراد میدادیم. کسی که اعلامیه از من گرفت، فقط مرا میشناخت. دیگر نمیدانست که من چه طور و از کی گرفتهام. با آقای محلاتی، تا زمان شهادتشان، با هم بودیم. بعد نماینده امام شدند در سپاه. یک بار رفتیم خدمتشان و هماهنگیهایی کردیم. البته اینها مال قبل از جنگ است. جنگ هم که شروع شد، ستاد هم راه افتاد. قرارداد ستاد ما با ارتش بود. منتها ایشان خواستند از سپاه هم حمایتهایی بشود. صفحه 80 تا 84 ***** گفتنی است، کتاب «یاور صادق» خاطرات شفاهی حاج محمدصادق بنایی توسط «حسین دهقان نیری» نوشته و از سوی انتشارات فاتحان در 3 هزار نسخه منتشر و روانه بازار نشر شده است. انتهای پیام/و
93/02/31 - 01:31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]
صفحات پیشنهادی
گفتوگوی مشروح فارس با راوی کتاب «یاور صادق» روایت صادق بنایی از دیدار با رهبر انقلاب/ گفتند به دولت
گفتوگوی مشروح فارس با راوی کتاب یاور صادقروایت صادق بنایی از دیدار با رهبر انقلاب گفتند به دولت بگویید آقایان مبتکر هستند در امور از آنها استفاده کنیدراوی کتاب یاور صادق می گوید رهبر انقلاب به مسئولان دفترشان فرمودند به دولت اعلام کنید که این آقایانی که همه مبتکر هستند از آنکتاب تلخی که باعث آزادی زندانیان نوجوان میشود
کتاب تلخی که باعث آزادی زندانیان نوجوان میشود فرهنگ > کتاب - کتاب بچه های شهر تلخ یکی از تلخ ترین کتابهای انتشارات چرخ و فلک است که حکایت درد دل و دست نوشته های کودکان زیر 18 سالی است که در کانون اصلاح و تربیت روزگار می گذرانند انتشارات چرخ و فلک را شاید بتوان بهاین کتاب بعد از 224 سال منتشر شد/ دیوان فرزند شاعری که تخلصش «آزادی» بود
این کتاب بعد از 224 سال منتشر شد دیوان فرزند شاعری که تخلصش آزادی بود فرهنگ > کتاب - گزیده دیوان مختوم قلی فراغی شاعر ملی ترکمن برای اولین بار پس از درگذشت وی در سال 1169 هجری شمسی توسط گروه انتشاراتی الهدی منتشر شد 224 سال بعد از درگذشت شاعر به گزارش خبرآنلایبرشی از کتاب «عباس دستطلا» نه بابا! من راستی راستی میخواهم بروم بجنگم
برشی از کتاب عباس دستطلانه بابا من راستی راستی میخواهم بروم بجنگمحسین به من نزدیک میشود میخواهم بروم خط نگاهش میکنم هنوز پشت لبهایش سبز نشده توی چشمهایش دنیایی حرف دارد حرفهایی که من ازش سر در نمیآورم تو همین حالا هم توی خطی خط جنگی می گوید نه بابا من راستی راسناظری به فارس خبر داد انتشار چاپ دوم «عباس دست طلا» با دستنوشته رهبر انقلاب/ قیمت کتاب کاهش پیدا کر
ناظری به فارس خبر دادانتشار چاپ دوم عباس دست طلا با دستنوشته رهبر انقلاب قیمت کتاب کاهش پیدا کردچاپ دوم کتاب عباس دست طلا با تقریظ مقام معظم رهبری و اصلاحات تایپی به زودی وارد بازار نشر میشود سردار علی ناظری مدیر انتشارات فاتحان در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاریکتاب «مبانی فهم کلام خدا» منتشر شد
کتاب مبانی فهم کلام خدا منتشر شدچاپ نخست کتاب مبانی فهم کلام خدا مقدمه ای بر فهم تفسیر قرآن کریم تالیف محمد عینیزاده موحد از سوی انتشارات سروش منتشر شد به گزارش خبرگزاری فارس در کتاب مبانی فهم کلام خدا درباره مفهوم وحی و انواع آن بحث و گفتمان مسیحی در این باب و نیز دیدگاهنسبت به سال گذشته اعلام شد رشد 372 درصدی فروش محصولات «شکرستان» در نمایشگاه کتاب
نسبت به سال گذشته اعلام شدرشد 372 درصدی فروش محصولات شکرستان در نمایشگاه کتابرییس حوزه هنری کودک و نوجوان از رشد خیرهکننده اقبال مخاطبان به محصولات شکرستان خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس محمد سرشار رییس حوزه هنری کودک و نوجوان اعلام کرد فروش محصولات شکرستان در نمایشگاه کتاببسته پیشنهاد کتاب برای نمایشگاه/10 «ولایت فقیه» را با بسته کتاب فارس بخوانیم
بسته پیشنهاد کتاب برای نمایشگاه 10ولایت فقیه را با بسته کتاب فارس بخوانیماگر شخصی بخواهد فقط یک کتاب در زمینه ولایت فقیه مطالعه کند باید کتاب ولایت فقیه امام خمینی ره را به او معرفی کرد از خصوصیات جالب این کتاب این است که افراد با سطح سواد ساده و مبتدی در این حوزه نیز می تواننفروش کتاب «عباس دستطلا» از مرز یکهزار نسخه گذشت
فروش کتاب عباس دستطلا از مرز یکهزار نسخه گذشتفروش کتاب عباس دستطلا در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از مرز یکهزار نسخه گذشت حسین مؤذن مدیر فروش انتشارات فاتحان در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس در بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیان داشت انتشادر رونمایی کتاب «من پرویز پرستویی» عنوان شد پرستویی: دیوانه ام؛ نمیتوانم بازیگری را کنار بگذارم!
در رونمایی کتاب من پرویز پرستویی عنوان شدپرستویی دیوانه ام نمیتوانم بازیگری را کنار بگذارم پرویز پرستویی در جلسه رونمایی کتاب من پرویز پرستویی گفت من دیوانهام و نمیتوانم بازیگری را کنار بگذارم سؤال من از شیفتگان بازیگری این است که آیا تو هم میتوانی دیوانه شوی و از بسیاریبا حضور حسین انتظامی ، عماد افروغ و شهرام گیل آبادی کتابهای «رسانهها و سیاستهای انقلابی» و «
با حضور حسین انتظامی عماد افروغ و شهرام گیل آبادیکتابهای رسانهها و سیاستهای انقلابی و پیامک خبری رونمایی میشودبه مناسبت روز ارتباطات کتابهای رسانهها و سیاستهای انقلابی و پیامک خبری اثر فرشاد مهدی پور در چهل و دومین نشست زرین قلم به همت فرهنگسرای رسانه رونمایی خواهد شد«راز قطعنامه» در نمایشگاه کتاب پرفروش شد
راز قطعنامه در نمایشگاه کتاب پرفروش شدمدیر انتشارات کیهان از پرفروش های کیهان یاد کرد و کاهش توان خرید مردم را عامل کم رونق شدن نمایشگاه عنوان کرد وحید نقشینه مدیر انتشارات موسسه کیهان در گفت وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس از پرفروش ترین آثار این موسسه در نمایشگاه کگزارش فارس از غرفه دستگاه دیپلماسی فرهنگی در نمایشگاه کتاب راهی طولانی برای یک «نهضت ترجمعه معکوس» و
گزارش فارس از غرفه دستگاه دیپلماسی فرهنگی در نمایشگاه کتابراهی طولانی برای یک نهضت ترجمعه معکوس واقعی باقی مانده استوقتی به غرفه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در نمایشگاه کتاب نگاه میکنیم و از اقدامات آنها میشنویم متوجه اقدامات خوبی از سوی آنان میشویم اما این تنها آغازی برایاستقبال خوب بازدیدکنندگان از کتاب «فقه پویا» آیت الله مرعشی شوشتری
استقبال خوب بازدیدکنندگان از کتاب فقه پویا آیت الله مرعشی شوشتریمدیر انتشارات خرسندی از استقبال خوب بازدیدکنندگان بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از مجموعه دو جلدی فقه پویا نوشته آیت الله مرعشی شوشتری خبر داد هادی خرسندی مدیر انتشارات خرسندی با حضور در بیست و هفتمیحجتالاسلام بهشتی عنوان کرد چاپ سوم «آیین خردپروری» در نمایشگاه کتاب
حجتالاسلام بهشتی عنوان کردچاپ سوم آیین خردپروری در نمایشگاه کتابمدیر گروه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی از ارائه چاپ سوم کتاب آیین خردپروری در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران خبر داد و گفت این کتاب از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر میشود«وقایع نگاری یک زندیق» در نمایشگاه کتاب رکورد زد
وقایع نگاری یک زندیق در نمایشگاه کتاب رکورد زدوقایع نگاری یک زندیق اثر مصطفی جمشیدی در بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران پرفروش شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس وقایع نگاری یک زندیق به عنوان یکی از آثار پرفروش نمایشگاه کتاب شناخته و چاپ اول این اثر مکتاب «دورههای مکالمه آزاد» منتشر شد
کتاب دورههای مکالمه آزاد منتشر شدکتاب دورههای مکالمه آزاد در سه سطح مبتدی متوسط و پیشرفته منتشر شد و هدف آن تقویت مهارت گفتاری و شنیداری زبان آموزان است به گزارش خبرگزاری فارس مجموعه کتاب و لوح فشرده Free Conversation مناسب داوطلبان آزمونهای IELTS و TOEFL و مکالمه آزاد است-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها