واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دولت و 30 شير در يك قفس
ابوي ميگويد: اين ماجراي جا دادن 30 شير در يك قفس تنگ را تركان نسبت بهش عكسالعمل نشان نداده؟ نكند ميخواهد با اين كارها پرآوازه شود.
ميگويم: يعني بگويد من 30 شير در قفس كردهام و شجاعم. به او چه ربطي دارد؟ كمپلكس شير است ديگر!
ميگويد: قشم! مناطق آزاد؟ تركان! سيرك! قاچاق؟
ميگويم: مشيري را تازه برداشته و به جاي او شعباني فرد جهرمي را گذاشته حالا به خاطر 30 تا شير او را هم بردارد؟ كه را جاي او بگذارد؟ شير پيچه ميگيرد آدم.
ميگويد: راست ميگويي. از فردا مثل قضيه آن خرس در آمل ميشود.
ميگويم: شما هم شدهايد عين شهرزاد قصهگو. همه چيز را ابتر ميگذاريد و بعد ربطش ميدهيد به يك چيز ديگر. اين ستون شما هم شده هزار و يك شب. نكند فقط براي سرگرمي است. يك روز همه چيز خوب است و روز ديگر خوبتر!
ميگويد: به بدبخت خرس روزي سه تا نان بربري ميدادند. اول موضوع شرايط بد محل نگهدارياش بود بعد رسيد به سبد كالايش. ببخشيد سبد غذايش!
ميگويم: نان بربري با چه؟ تنها كه نميشود؟ زبان بسته!
ميگويد: نان بربري را لاي نان بربري ميگذاشتهاند و به او ميدادهاند. ميگفتهاند خرس است ديگر نميفهمد. بعد به طفلك ميگفتهاند اين سهميه ويژه است. مثل يارانه است. بخور زود چاق ميشوي.
ميگويم: حالا به اين 30 تا شير چه ميدهند؟ لواش؟ سنگك؟ چه؟
ميگويد مناطق آزاد است ديگر. شايد نان فرانسويها را بدهند. آنجا نان خارجيها زياد است. فقط از گلوي ما پايين نميرود!
ميگويم: اقتصاد چه رابطه تنگاتنگي با همه چيز پيدا كرده. در همين چند روز خبر شكار گنجشكها، يوزپلنگها، خرس بدبخت، شيرها...همه ناشي از تنگي دست مردم دارد.
ميگويد: مردم تنگدست رعايت ميكنند. اخلاق دارند و... اين افراد سودجو هستند كه دمار از روزگار مردم كه در آوردهاند هيچ دمار از روزگار حيوانات هم در ميآورند.
ميگويم: پس حالا كه اينها رفتهاند مناطق آزاد، ما براي پول درآوردن چكار كنيم؟ آنها براي ما جاي نفس كشيدن نميگذارند كه...
ابوي ميگويد: وانت توزيع روزنامه را بر ميداريم ميرويم تخممرغفروشي سر گذر!
ميگويم: بله؟
ميگويد: توليد را نميتوانند انبار كنند، زود فاسد ميشود مجبورند با وانت همه جا بفروشند.
ميگويم: اين همه ابر و باد و مه و خورشيد و تدبير در كارند نميتوانند يك تخممرغ را سامان بدهند؟ ما را بگو كه ميخواستيم با وزير جهاد كشاورزي بابت كشت فراسرزميني در غنا وارد مذاكره شويم و سهميه بگيريم و...
ميگويد: الان اخلاقياش اين است كه برويم و تخممرغها را بفروشيم. براي كاشت محصول در غنا خودشان يك فكري ميكنند.
ميگويم: پولدار ميشويم؟
ميگويد: قيمت فروشش نصف قيمت واقعي توليد است.
ميگويم: عجب نامردهايي. اسامي اينها را ضميمه اسامي بدهكاران بانكي بدهيم قوه قضائيه!
ميگويد: از كجا ميداني كه دو تا ليست يكي نباشند؟
ميگويم: از شير ميگفتيد...
نویسنده : اولاد آدم
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 17 ارديبهشت 1393 - 17:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]