واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۲
«آیا تکریم مقام نقد و ناقد است که بگوییم هر کس رویکردهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دولت را نقد میکند، «باید بگوید از کدام جناح است؟»!» به گزارش ایسنا، در بخشهایی از یادداشت کیهان آمده است: رئیس جمهور محترم دیروز در مراسم افتتاح نمایشگاه کتاب، از فرهنگ و نقد و آزادی بیان و ممیزی و نیز «شناسنامه» سخن گفتند؛ اینکه منتقدان با شناسنامه حرف بزنند ... درباره این سخنان ملاحظاتی وجود دارد. رفتار برخی دولتمردان و از جمله وزارت ارشاد درباره دوگانه «نقد-تخریب» بسیار متناقض است. ا ین طیف چون همهچیز را منحصر در این میبینند که چه کسی به آنان رأی داده یا حمایت میکند و چه کسی رأی نداده و یا منتقد است، از یک طرف طی 7 ماه گذشته بر منتقدان سیاستها و رفتارهای اجزای دولت سخت گرفتهاند که توقیف چند نشریه و توبیخ منتقدان رسانهای و حتی پارلمانی از سوی شورای امنیت ملی (به ریاست رئیسجمهور) از جمله آنهاست. اما از طرف دیگر برخی مهاجمان به کلیت حکومت دینی و احکام الهی را زیر پر و بال گرفته و تحت حمایت قرار دادهاند چرا که مهاجمان برای مصونیت، نقاب حمایت از دولت- هم جناحی بودن!- را بر چهره زدهاند؛ نظیر زشتکاریهایی که روزنامههای بهار و آسمان مرتکب شدند و متأسفانه بعد از برخورد با این نشریات متعرض به ولایت امیرمومنان(ع) و حکم قرآنی قصاص، شاهد اعتراض وزیر ارشاد و رئیسجمهور بودیم. ... حق نقد و امر به معروف و نهی از منکر، رهآورد اسلام و قانون اساسی برای مردم و صاحبنظران است و آنان این حق را از دولت نمیگیرند، هر چند که گاه و بیگاه نواخته میشوند. به عنوان مثال اکنون عدم توازن در توافق ژنو برای همه آشکار شده اما رئیسجمهور محترم «تمام» منتقدان را کمسوادانی که از جاهای خاص پول میگیرند و مینویسند، معرفی کرد. این فراهم آوردن شرایط نقد بود؟ آیا تکریم مقام نقد و ناقد است که بگوییم هر کس رویکردهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دولت را نقد میکند، «باید بگوید از کدام جناح است؟»! در حقیقت رئیسجمهور محترم با این سخن و سخنان مشابهی نظیر اینکه مردم در انتخابات سال گذشته به افراط رأی ندادند و به اعتدال رأی دادند، از یک طرف خود را میزان و فرقان حق و باطل و افراط و اعتدال معرفی مینمایند- که متاسفانه نگرانکننده است و بوی خودشگفتی و استبداد رأی میدهد- و از طرف دیگر هر چه منتقد است را به «جناح» و دسته و باند میچسبانند و در قالب تنگ جناح و جناح بازی قرار میدهند! آیا دولت مدعی فراجناح بودن نمیتواند منتقد فراجناحی داشته باشد؟ آیا با ژست روشنفکرانه و آزادمآبانه منطبق است که اولا همه رقبا را افراطی جا بزنیم و ثانیا تمام منتقدان را رقیب انتخاباتی و حریف جنجالی وانمود کنیم؟! جای انصاف و تدبیر و اعتدال و حکمت در این موضعگیریها کجاست؟! این سخن، سخن بسیار نیکویی است که سخنوران و نویسندگان با شناسنامه حرف بزنند - و مثلا منافقین لیبرال و خلقی و تودهای و چپهای آمریکایی، خود را معتدل و در صف حامیان دولت جا نزنند- اما مغالطه خواهد بود اگر منظور از شناسنامه را در جناح و حزب و دسته و جنگهای حیدری- نعمتی برخی سیاستمداران و سیاستبازان منحصر کنیم. معنای این کار در حقیقت انگ و برچسب زدن به منتقدان برای طفره از مسئولیت شرعی و پاسخگویی قانونی است. این یعنی اینکه منتقد! حرف بزن اما وقتی انتقاد میکنی، دهانت را ببند و گرنه بیشناسنامه و بیسواد و تخریبگر وانمود خواهی شد! آیا انبوه علما و مراجع، صاحبنظران دانشگاهی و متخصصان امور فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را میتوان در قالب جناح رقیب قرار داد و آنان را فاقد شناسنامه خواند و از آن سو، شیادان هرهری مسلک و متظاهر به حمایت از دولت را شناسنامهدار تلقی کرد و میدان دارد که نعل تازه کنند و به ارزشها و منافع ملی بتازند؟! اما اینکه «بگذاریم در دنیای کتاب آنچه در دل و اندیشه وجود دارد بر روی صفحه کاغذ بیاید» یا «هیچ کس در ممیزی بالاتر از وجدان و افکار عمومی نیست تا آخر بیان آقای روحانی در این باب»، تعجبآور است به دو دلیل. اولا این منطق از کجای قانون یا شرع استدلال و استخراج میشود و اگر چنان باشد پس باید نعوذبالله آیات متعدد قرآن کریم که ترویج و تجارت ضلالت را با سختترین لحنها سرزنش میکند، ممیزی و حذف کرد! ثانیا در این صورت چه نیازی است به دستگاههای عریض و طویل دولت و هزینههایی که به جامعه از قبال این بوروکراسی تحمیل میشود؟ اگر قرار است فرهنگ و اقتصاد و سیاست کشور بدون نظارت و مراقبت به حال خود رها شود یا به تعادل آدام اسمیتی کذایی برسد - ادعایی که اکنون در خود غرب نیز به سخره گرفته میشود- دیگر چه نیازی به وزارتخانههای دولتی است؛ دولت را تعطیل کنند و کلیدش را تحویل بدهند. کتاب کردن هرچه در دل میگذرد -لابد در حوزه فیلم و هنر و رسانه نیز همین است چرا که به اصطلاح، هنر ارزشی و غیرارزشی نداریم- یعنی اینکه بشود برای ترویج مواد مخدر روانگردان، فحشا و خیانت، اقسام جنایت و تعرض به حقوق دیگران کار تبلیغاتی به اصطلاح فرهنگی کرد! و شانه خالی کردن از مسئولیت ممیزی و نظارت فرهنگی با این ادعا که مردم خود تشخیص میدهند، یعنی اینکه از فردا بساط هرچه استاندارد و نظارت بهداشتی بر فروشگاههای مواد غذایی و رستورانها و قصابیهاست را جمع کنیم، مگر اینکه بگویم سلامت روح و فکر و جان مردم از شکم و بدن آنها کماهمیتتر است! این منطقهای عجیب و غریب از کجای کتاب الهی و سنت معصومین علیهم السلام استخراج میشود؟! چگونه است که فیلم «من روحانی هستم» تخطئه میشود چون آقای وزیر ارشاد میگوید «مجوز» ندارد اما محصولات فرهنگی ضددین و ضد جمهوری اسلامی باید بدون مجوز و نظارت به حراج عمومی گذاشته شود؟! آقای روحانی نمیتواند روحانی نباشد. روحانی بودن همه حیثیت و هویت و شناسنامه اوست. اصلا دینداری و پایبندی به جمهوری اسلامی، شناسنامه همه آنهاست که خود را با انقلاب اسلامی میشناسانند. اما باید به لوازم چنین شناسنامهای پایبند بود. و بالاخره این یک جمله را باید گفت که مردم از دولت، کار و خدمت میخواهند و نه نظریهپردازی و سخنرانی. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]