پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849594220
گفتوگویی صریح با یک منبری قدیمی
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۲
از خطبای کهنهکار قم است؛ از همانهایی که برای دو نسل متفاومت امروز و دیروز بر بلندای منبر رسولالله (ص) نشسته و عمری قال الباقر (ع) و قال الصادق (ع) گفته است. بسیار ساده و بی شیله پیله حرف میزند. از گفتن اشتباهات خود ابایی ندارد بلکه آن را فرصتی برای خودسازی میداند. حتی از خاطرات دوره نوجوانیاش که پاکتهای مجالس را میشمرد و به دنبال هیئات میکروفوندار (!) بود نیز برایمان گفت ... منبری خاص مراجع بزرگی همچون حضرات آیات بروجردی و گلپایگانی بوده و سخنرانی در بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) را نیز در کارنامه خود دارد. به گزارش ایسنا، سایت حوزهنیوز با این مقدمه نوشت: عهد و پیمانی را از پدرش آموخت که میبایست با حضرت زهرا (س) ببندد. نتیجهاش نیز این شد که هرگاه بر منبر تکیه میزند، مطلبی بر زبانش جاری میشود که صلاح آن محفل و جمع است. به قول خودش، هنوز نیامده روزی که بگوید ای کاش فلان مطلب را میگفتم یا فلان موضوع را بر زبان جاری نمیکردم. آنچه در پی میآید، ماحصل گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالفضل یثربی است: یک بیوگرافی اجمالی از خودتان بفرمایید. بسم الله الرحمن الرحیم. بنده سیدابوالفضل یثربی هستم. پدرم سید زینالعابدین از علما و سادات چاووشی بودند. نوه دختری حضرت آیتالله جبل عاملی که به شمشیرالعلما ملقب بود. ایشان (پدربزرگ) اهل جبل عامل و از نوادگان شیخ بهایی بود. پدرتان اهل منبر و وعظ بودند؟ بله، از نوجوانی منبر میرفتند. چه شد که طلبگی را برگزیدید؟ من زود وارد حوزه شدم. ذهن خوبی داشتم، به همین دلیل یک سال زودتر از همدورهایها کلاس ششم (مقطع ابتدایی) را به اتمام رساندم. پس از آن پدرم پرسید طلبگی را دوست داری؟ بنده نیز اعلام آمادگی کردم. روز ثبت نام حوزه چطور بود؟ کدام مدرسه را انتخاب کردید؟ روزی که به همراه پدرم به مدرسه رضویه (قم) جهت ثبت نام آمده بودم، «سید احمد» آقازاده «آیت الله العظمی بروجردی» را نیز آورده بودند که نزد آمیرزا علی حکمی "مصدر اصل کلام است" را شروع کند. آمیرزا علی از علما و اساتید برجسته این مدرسه بود و ید طولایی در ادبیات داشت. ایشان با پدرم آشنایی داشتند و تا مرا دیدند گفتند "بیا، سید احمد هم آمده و دنبال هممباحثهای میگردد." به این ترتیب هممباحثه فرزند آیتالله بروجردی شدم. خلاصه اینگونه دوران طلبگی ما آغاز شد. صبح تا ظهر درس و مباحثه داشتیم. بعداز ظهرها دوباره درس را شروع میکردیم تا نیمساعت مانده به اذان. مباحثه با فرزند مرجع بزرگی همچون آقای بروجردی چطور بود؟ حال که این سوال را پرسیدید، اجازه دهید خاطره جالبی نقل کنم. یک روز بعدازظهر، زنگ خانه ما زده شد. دیدم آمیرزا علی حکمی است. نگاه نگرانی داشت و گفت دستم به دامنت. گفتم اختیار دارید استاد، این چه حرفی است؟!. گفت آقا (آیتالله بروجردی) از سید احمد مطلبی را سوال کردند و او نتوانست جواب دهد. خدمتشان احضار شدم. پاسخی نداشتم ولی انگار امام زمان (عج) در دهانم انداخت که به آقای بروجردی عرض کردم از هممباحثهاش سیدابوالفضل نیز پرسش فرمایید، اگر او هم بلد نبود مقصر من هستم. آقا قبول کردند و اکنون بناست فردا خدمتشان شرفیاب شوی. آمیرزا علی روحانی بسیار مقید و متعهدی بود. پس از اینکه جریان را شرح داد، گفت از حالا تا فردا من در اختیارت هستم. بنده خدا واهمه داشت من نیز در درس کمکاری کرده باشم ولی به ایشان عرض کردم که خیالتان راحت باشد. فردای آن روز به اتفاق استادم آمیرزا علی حکمی خدمت آیتالله بروجردی رفتیم. ایشان به حاج محمدحسین فرمودند که جامعالمقدمات بیاورید که من بلافاصله گفتم آقا اجازه میفرمایید از حفظ بخوانم؟ ایشان سر خود را به نشانه تایید تکان دادند. خیلی سریع شروع به خواندن کردم که «احسن کلمه یُبتدأ بها الکلام و خیر خبر یُختتم به المرام، حمدک اللهم علی جزیل الانعام و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله البرره سیما ابن عمه و وصیه ...». در همین بین، آقای بروجردی به خادم خود فرمودند که احتیاج به کتاب ندارد، از حفظ میخواند. پس از آنکه سوالات را جواب دادم ایشان دستی به زیر تشک بردند و یک بسته اسکناس 5 تومانی به من دادند و من پول را به آمیرزا علی دادم. آقای بروجردی بسیار از این حرکت من شگفتزده شدند و سه مرتبه خطاب به بنده فرمودند "عجب! حقا که در بیت علم تربیت شدی! بارکالله ... بارکالله". پس برای آقای بروجردی منبر هم رفتید؟! بله، قرائت درس در میان جمعیت حاضر در بیت آقای بروجردی بسیار پربرکت بود. اصلا جرقه منبر رفتنم از همانجا زده شد و ترسم ریخت؛ به طوری که مجالس علما برای من روانتر از مجالس عوام شده بود. اولین منبر رسمی خود را به یاد دارید؟ بله، صد البته. هیچوقت فراموش نخواهم کرد. چطور؟ اتفاق خاصی افتاده بود؟ شب ولادت حضرت زهرا (س) بود و مراسمی در منزل برپا کردیم. حضرات آیات بروجردی، روحانی، حاج میرزا ابوالقاسم، حاج میرزا ابوالحسن، سیدمحمود پدر سیدصادق، آقای سلطانی، سید حسین قاضی و ... دور تا دور دو اتاق بزرگ منزل که تو در تو بود، نشسته بودند. همه مجلس از سادات بودند و متفرقه نبود. شبهای گذشته آقا محمود شاهاحمدی میآمد و ذکر توسلی میکرد ولی آن شب نیامد. سراغ پدرم رفتم و عرض کردم آقا محمود نیامده، شما ذکر توسلی کنید. میرزا ابوالقاسم روحانی که کنار پدرم نشسته بود اعتراض کرد و رو به ایشان گفت به آقازادهتان بگویید منبر برود. نشسته بودم که صدای پدرم را شنیدم سیدابوالفضل پاشو برو منبر بابا. شوکه شده بودم. من هنوز تا آن روز منبر نرفته بودم. از جا برخاستم و بر صندلی تکیه زدم. "ولای حضرت زهرا (س)" را بلد بودم، «علیالله فی کل الامور توکلی» را خواندم، پس از آن نیز اشعاری در آن زمینه بر لب جاری کردم. القصه، مجلس گرفت و مرحوم میرزا ابوالقاسم 5 تومان به من صله داد. این در حالی بود که برای هر منبر 5 ریال به منبری میدادند. مورد تحسین بسیار قرار گرفتم و آقای روحانی خطاب به بنده گفتند تو از همین حالا آمادهای که ضمن درس و بحث، منبر هم بروی. در منبر رفتن، خط مشی چه کسی را دنبال میکردید؟ پدرم. البته مرحوم برقعی هم روی من بسیار موثر بود؛ همه دفاترش را دارم. حُسن منبر ایشان چه بود؟ خلوص نیت. پدرم زندگی را از راه منبر اداره میکرد و وجوهات نمیگرفت. شهریهاش را هم به نیازمندان میداد. من نیز همچون ایشان تا الان شهریه نگرفتهام. عهد بستم که از راه امام حسین (ع) اداره شوم. آن اوایل که تازه منبر را شروع کرده بودید، کارت زرد هم گرفتید؟ بله، بسیار وقت میبرد تا پخته شویم ما. پدرم و آقا مرتضی برقعی خیلی مراقبم بودند. آقا محمود طباطبایی به پدرم گفته بود این گنج (منابع منبر) را به پسرت هم بده. مرحوم برقعی به شما توصیه هم میکرد؟ مستقیما توصیه نمیکرد یا تذکر نمیداد. بیشتر به گونهای بود که من به سمت ایشان کشیده میشدم و سوالاتی پیرامون سند روایات و شگردهای سخنوری از ایشان میپرسیدم. ایشان در منبر تحت تاثیر چه کسی بودند؟ مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی. میرزا محمدتقی آدم بزرگی بود؛ تا حدی که رادیو لندن روز رحلت ایشان اعلام کرد امروز چهارمین ناطق دنیا، از دنیا رفت. ویژگی خاص منبر آقا مرتضی برقعی چه بود؟ مقدمه. مقدمه منبرش همیشه با موضوع مجالس بسیار هماهنگی داشت. مراسم درگذشت همسر آیتالله بروجردی که در فیضیه برگزار شد را ایشان منبر رفت. در ابتدای منبر آیه «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّه و رحمه» را خواند. من کنار آقای بروجردی نشسته بودم که رو به من کردند و گفتند سیدمرتضی مقدمه را خیلی خوب شروع کرد. الان چطور؟ سخنرانان این قوانین رعایت نمیکنند؟ خیر، متاسفانه. سخنران را باید در مقدمه شناخت. منبریهای معروف، آیهای مثل «یا ایها الذین آمنو اتقوا الله و کونوا مع الصادقین» را میخوانند و وارد بحث میشوند. بعد هم یکی از مراحل اخلاق را بیان کرده و شروع به صحبت پیرامون آن میکنند. پس از مقدمه، ذیالمقدمه، نتیجهگیری و به تناسب، روضه خواندن اهمیت دارد ولی حالا بسیاری منبرها سَر و تَه ندارد! ابوی چه توصیههایی به شما داشتند؟ جا دارد این خاطره را نقل کنم. یک روز زمستانی، بنده در معیت پدر از مجلس روضهای برمیگشتیم. بین راه پاکتی که دریافت کرده بودم را باز کردم و شمردم. آن سال با سالهای پیشین تفاوتهایی داشت. تا سال گذشته بلندگو در مجالس به ندرت دیده میشد ولی آن سال تمام هیئات، بلندگو خریده بودند. در درگاه محل جلسه، فرش گسترانده بودند و خلاصه مجالس آن سال، رونق و تشریفات خاصی داشت. درحالی که قدم میزدیم رو به پدر کردم و پرسیدم که پاکت شما چقدر است؟. ابوی پاسخ دادند برای چه میپرسی؟ گفتم که امسال مجالس خیلی تشریفاتی شده، حتما پاکتها هم تغییر محسوسی کرده است. هنوز جملهام تمام نشده بود که پدر کنار دیوار ایستاد و پرسید مگر پاکتت را میشماری؟ گفتم نباید بشمارم؟! اشک در چشمانشان حلقه زد و گفت با امسال، 49 سال است که منبر میروم، تا به الان پاکتی را به قصد شمارش باز نکردهام. پاکتهای محرم و صفر را کناری میگذارم، بعد از اتمام این دو ماه باز میکنم و به تناسب نیاز خرج میکنم. اگر خواهرانت جهیزیه بخواهند، با آن پول تهیه میکنم و مابقی را بین سال خرج میکنم. از شرمندگی نمیدانستم چه کنم، گفتم آقاجان نمیدانستم. دستش را بر شانهام گذاشت و به یکباره گرمای عجیبی در آن سرمای زمستان بدنم را فرا گرفت. گویا پاره آتش بود. عرق شرمم جاری شد. پدرم گفت اگر بدون توجه به پاکت میتوانی منبر بروی برای ارباب بخوان. اگر میخواهی سر از محتوای پاکت درآوری، تا جوانی برو دنبال کار دیگری و عمرت را تلف نکن. این را که به من گفت، گریست. من هم ناخودآگاه اشکم جاری شد. بعد رو به من کرد که گفت پسرم دعایت میکنم. تاثیر این دعای پدر را متوجه شدید؟ بله! تاثیر عجیبی داشت. از آن شب به بعد، هر وقت که میخواهم منبر بروم، هر چه فکر میکنم در مورد چه موضوعی صحبت کنم، ذهنم یاری نمیکند ولی زمانیکه روی منبر مینشینم، تا میگویم بسم الله الرحمن الرحیم، آیه یا حدیثی به ذهنم خطور میکند و مورد بحث قرار میدهم. تا به حال هم به لطف خدا و اهلبیت (ع) پیش نیامده که بگویم ای کاش فلان مطلب را میگفتم و یا ای کاش فلان مطلب را بر زبان جاری نمیکردم. نکته طلایی اصول منبر را از که آموختید؟ پدرم. پس شما تمام منابر خود را مدیون ابوی هستید. بله، دقیقا. ایشان نکاتی را به من آموختند که همان موجب تقویت منبر و در نتیجه رضایت مخاطبان شد. به همین دلیل بزرگانی همچون حضرات آیات گلپایگانی و بروجردی حقیر را برای سخنرانی در مجالس روضهشان دعوت میکردند. خب آن نکته طلایی را میفرمایید تا ما هم استفاده کنیم؟! با وضو روی منبر نشستن. پدرم همیشه توصیه میکرد که بدون وضو بر منبر اباعبدالله (ع) تکیه نزن. ایشان با گریه به من میگفت با امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) عهد ببند که من بدون طهارت روی منبر نمینشینم، شما نیز که اهلبیت (ع) طهارتید به من کمک کنید. روزی به ابوی عرض کردم میخواهم فلانجا منبر بروم، در چه زمینهای صحبت کنم؟ ایشان پرسید عهدی که با هم کردیم یادت هست؟ گفتم بله. گفتند تو با طهارت روی منبر بنشین، هر چه که برای آن منبر لازم باشد، خودش میآید. واقعا هم چنین شد. تا به الان هر چه دارم از آن عهد دارم. ناراضی هم نیستم. بیش از آنچه مایه دارم مورد توجه هستم. در حضور امام راحل نیز سخنرانی کردهاید؟ من همواره در محضر امام (ره) بودم و در مجالسشان حضور داشتم. اولین سال که حضرت امام (ره) به قم آمدند، مراسم عزاداری را در دهه عاشورا برگزار کردند. مسئول جلسات نیز مرحوم آقای حجت امام جماعت مسجد امام زینالعابدین (ع) بود. از روز اول تا چهارم را من منبر رفتم و گفتم دیگر نمیتوانم بیایم چون باید بیوت دیگر مراجع نیز بروم. مرحوم آقای حجت گفت پس روز هشتم بیا. گفتم از هفتم خانه آقای گلپایگانی منبر میروم. خلاصه قبول کردم و روز هشتم محرم رفتم بیت امام که مرحوم حاج علیاکبر کوثری پدر حاج آقا محمد منبر بود. زمان طوری تنظیم شده بود که ایشان 9:45 میکروفون را به من تحویل دهد و سخنرانی را شروع کنم. آن موقع برعکس الان، اول مداحی و پس از آن سخنرانی بود. ساعت 10 شد و حاج علیاکبر هنوز از منبر پایین نیامده بود. آقای حجت با چهرهای پریشان، اضطراب آن را داشت که هر لحظه امام برسد و سخنرانی هنوز شروع نشده باشد. الحمدلله امام در مسیر به دلیل ازدحام جمعیت دیر رسیدند و تا آن موقع، من منبر را آغاز کرده بودم. حضرت امام با "درود، درود" مردم وارد شدند و در درگاه جلسه نشستند. وارد روضه شدم و مصیبت حضرت علیاکبر را خواندم «السلام علی اول قتیل من نسل خیر سلیل ...» گفتم به یاد عزیز از دست رفته این بیت که طاقت ندارم اسمش را ببرم ... . امام سرشان را بلند کردند، نگاهی به من انداختند و سپس بسیار گریستند. کمی به عقب برگردیم. هممباحثگی با آقازاده آیتالله بروجردی به کجا انجامید؟ سیداحمد چند سال پس از آغاز دوره طلبگی به حوزه علمیه نجف رفت. روزی بنده در زمان تعطیلات حوزه قم، در معیت ابوی به نجف مشرف شدم. آن موقع چون به سن قانونی نرسیده بودم، جزو گذرنامه پدرم بودم. سیداحمد را در عراق دیدم و چند روزی با هم بودیم. وقتی خواستیم به ایران برگردیم، سیداحمد به پدرم اصرار کرد که من بمانم ولی ایشان موافقت نکرد و گفت سیدابوالفضل جزو شناسنامه من است. سیداحمد گفت اقامتش را درست میکنم. باز هم پدرم زیر بار نرفت و گفت هوای نجف خشک است، شما هم نوجوان هستید، حوزه قم برای شما بهتر است! پس راهتان از سیداحمد بروجردی جدا شد؟ بله. پس از آنکه به قم آمدیم، با حاج آقا مهدی گلپایگانی (ره) همبحث شدم و در مدرسه رضویه نزد شیخ محمد اشعری، النموذج و صمدیه را شروع کردیم. حجرهمان اطراف بازار کهنه بود، پنجشنبهها محضر آقای گلپایگانی میرفتیم و امتحان میدادیم. رابطهتان با آیتالله گلپایگانی چطور بود؟ ایشان خیلی به بنده لطف داشتند. آیتالله گلپایگانی عصرهای عاشورا مجلس روضه داشتند و بعضا من منبر میرفتم. اول خود آقا روضه میخواندند؛ چراکه میگفتند میخواهم اسمم جزو ذاکرین امام حسین (ع) ثبت شود. پس از ایشان من منبر میرفتم. گاهی به بنده میفرمودند برایم دعا کن که عرض کردم ما ریزهخوار سفره شما هستیم. درس و بحث را چه کردید؟ کنار گذاشتید و به سراغ منبر و وعظ رفتید؟ خیر، تحصیل را رها نکردم. ضمن منبر، درس آقایان گلپایگانی و نجفی میرفتم. با آقای نجفی رابطه نزدیکی داشتم و مدتی نیز امر سخنرانی و مجلسداری ایشان با من بود. قوانین و رسائل را از وجود آقای اعتمادی و کفایه را از وجود آقای سلطانی بهره بردم. برای فراگیری رسائل و مکاسب نیز به مسجد فاطمی درس آقای ستوده میرفتم. مدیر وقت مدرسه رضویه چه کسی بود؟ حاج غلامحسین شرعی. برخوردشان با طلاب چگونه بود؟ انسانی دوستداشتنی بود. این را بگویم، کمی فضا عوض شود. شیخ محمدعلی شرعی کاری کرده بود که موجب رنجش حاج شیخ غلامحسین شد و حاج شیخ عصایش را بالا آورد که تنبیهش کند. در همان لحظه شیخ محمدعلی آیه سجدهدار خواند و حاج شیخ به سجده افتاد. شیخ محمدعلی هم که دید موقعیت مناسب است، فرار کرد. سخن آخر؟ در پناه مولا امیرالمومنین (ع) باشید. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
تکرار/نقد صریح سعید زیباکلام بر دستگاه دیپلماسی دولت متعهد شده تمام پاورقیهای توافق ژنو را هم انجام دهد/این ت
تکرار نقد صریح سعید زیباکلام بر دستگاه دیپلماسیدولت متعهد شده تمام پاورقیهای توافق ژنو را هم انجام دهد این توافق خیلی بلاها بر سر ما خواهد آورداستاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در توافقنامه ژنو بندها و مواردی در پاورقیها آمده است که این پاورقیها را طرف مقابل با یک هوشمندی و هفوتبالیست قدیمی، قاتل پسرش را بخشید
دقایقی قبل از اجرای حکم قصاص فوتبالیست قدیمی قاتل پسرش را بخشید فوتبالیست قدیمی در حالی که طناب دار به گردن قاتل پسرش آویخته شده بود اعلام گذشت کرد سایت جام جم ورزشی - محل اجرای حکم قصاص «ب- ق» به اتهام قتل «ع -ح» روز گذشته در مقابل دادسرای عمومی و انقفوتبالیست قدیمی، متهم به قتل پسرش را بخشید
فوتبالیست قدیمی متهم به قتل پسرش را بخشید عبدالغنی حسینزاده از فوتبالیستهای قدیمی استان مازنداران در حالی که طناب دار به گردن متهم به قتل پسرش آویخته شده بود اعلام گذشت کرد به گزارش ایسنا محل اجرای حکم قصاص ب- ق به اتهام قتل ع -ح روز گذشته در مقابل دادسرای عمومی و انقلابدرخواست از خانواده فوتبالیست قدیمی برای بخشش یک اعدامی در برنامه 90
درخواست از خانواده فوتبالیست قدیمی برای بخشش یک اعدامی در برنامه 90 مجری برنامه 90 به درخواست خانواده یک اعدامی برای تقاضای بخشش وی پاسخ مثبت داد به گزارش نامه نیوز سالها پیش عبدالعزیز غنی زاده از پیشکسوتان فوتبال مازندران پسر خود را به خاطر کشته شدن در یک درگیری از دست داد و حسوالات صریح از یک مدیر تئاتری / «مدیریت دورهمی نداریم»
سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۰ ۴۸ رضا دادویی رییس جدید شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی بزرگترین دغدغه خود را اجرای قانون میداند او که در دوران تحصیل عاشق درس انشاء بوده است میگوید همچنان تحت تاثیر معلم انشای خود است و میداند نوشتههای افراد حرمت دارد او البته همچنان13 باغ قدیمی شمال تهران تفرجگاه شهری شد
شهردار منطقه یک 13 باغ قدیمی شمال تهران تفرجگاه شهری شد به منظور حفظ باغات و توسعه فضاهای سبز شهری 13باغ قدیمی در شمال تهران تملک بازسازی و به عنوان تفرجگاه شهری به روی عموم بازگشایی شد به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران مجتبی یزدانی شهردار منطقه یک با اعلام این خبر اظهفوتبالیست قدیمی متهم به قتل پسرش را بخشید
سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۸ ۳۸ عبدالغنی حسینزاده از فوتبالیستهای قدیمی استان مازنداران در حالی که طناب دار به گردن متهم به قتل آویخته شده بود اعلام گذشت کرد به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا محل اجرای حکم قصاص ب- ق به اتهام قتل ع -ح روز گذشته در مقافوتبالیست قدیمی، قاتل فرزندش را بخشید
دقایقی قبل از اجرای حکم قصاص فوتبالیست قدیمی قاتل فرزندش را بخشید عبدالغنی حسینزاده از فوتبالیستهای قدیمی استان مازندران در حالی که طناب دار به گردن قاتل پسرش آویخته شده بود اعلام گذشت کرد به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران مچگونگی گذشت از قصاص قاتل فرزند فوتبالیست قدیمی
سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۳ ۰۵ رییس دادگستری شهرستان نور چگونگی گذشت اولیای دم عبدالله حسینزاده از قصاص قاتل فرزندشان را تشریح کرد حجتالاسلام فضلالله سیفی در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در این باره اظهار کرد با توجه به اینکه این پرونده در دادگیکی از دهانه های پل قدیمی بابامحمود استان اصفهان آسیب دید
یکی از دهانه های پل قدیمی بابامحمود استان اصفهان آسیب دید فلاورجان اصفهان- یکی از دهانه های پل قدیمی بابا محمود واقع در بخش پیر بکران شهرستان فلاورجان استان اصفهان آسیب دید و بخشی از آن فرو ریخت بخشدار بخش پیربکران روز چهارشنبه در مصاحبه با ایرنا با بیان این مطلب افزود این پل داعتراف صریح گوگل به جاسوسی از ایمیلهای کاربران/استقبال از رئیسجمهور سوئیس با پرچم دانمارک/تحقیق جالب یک کانا
گزیدهای از اخبار فضای مجازی روز اعتراف صریح گوگل به جاسوسی از ایمیلهای کاربران استقبال از رئیسجمهور سوئیس با پرچم دانمارک تحقیق جالب یک کانادایی درباره حجاب اعتراف صریح گوگل به جاسوسی از ایمیلهای کاربران استقبال از رئیسجمهور سوئیس با پرچم دانمارک تحقیق جالب یک کانادایی دپیراهن قدیمیترین باشگاه جهان + عکس
پیراهن قدیمیترین باشگاه جهان عکسیکی از طرفداران قدیمی ترین باشگاه فوتبال جهان پس از ۱۸ سال موفق شد پیراهن گمشده اش را پیدا کند این پیراهن به هنگام شستشو گم شده بود و حالا نزدیک به دو دهه بعد با ظاهری آسیب دیده در رودخانه نزدیک خانه این هوادار شفیلد پیدا شد 1393 01 27قدیمیترین پیام با بطری کشف شد+تصاویر
قدیمیترین پیام با بطری کشف شد تصاویرجوانی 20 ساله 101سال پیش کارت پستالی را در بطری شیشهای گذاشته و به آبهای بالتیک میاندازد به گزارش گروه خواندنیهای خبرگزاری فارس ریچارد پلاتز یک جوان 20 ساله 101 سال پیش در 17 مه 1913 کارت پستالی را در یک بطری شیشهای گذاشته و در دریایادی از محمد ناصر مظلوم، سفر کرده قدیمی گروه ورزشی
یادی از محمد ناصر مظلوم سفر کرده قدیمی گروه ورزشی ایرنا تهران - از دست رفتن هر دوست و یار قدیمی همراه غم سنگینش خاطرات فراموش نشده را در ذهن متبادر می کند و البته خاطرات فراموش شده سال های دور هم در هجومی ناگهانی به یک باره جان می گیرد و پیش چشم به نمایش در می آید سلامت اخلایادی از مظلوم، خبرنگار قدیمی گروه ورزشی
یادی از مظلوم خبرنگار قدیمی گروه ورزشی ایرنا تهران - از دست رفتن هر دوست و یاری خاطرات فراموش نشده را در ذهن متبادر می کند و البته خاطرات فراموش شده سال های دور هم در هجومی ناگهانی به یک باره جان می گیرد و پیش چشم به نمایش در می آید سلامت اخلاقی و پرهیز از مسایل حاشیه ای بارپیراهن قدیمیترین باشگاه جهان پس از 18 سال پیدا شد/عکس
آلبوم اروپا پیراهن قدیمیترین باشگاه جهان پس از 18 سال پیدا شد عکس یکی از طرفداران قدیمی ترین باشگاه فوتبال جهان پس از ۱۸ سال موفق شد پیراهن گمشده اش را پیدا کند این پیراهن به هنگام شستشو گم شده بود و حالا نزدیک به دو دهه بعد با ظاهری آسیب دیده در رودخانه نزدیک خانه این هواداراستفاده از هواپیماهای جاسوسی قدیمی آمریکا برای اتصال به اینترنت
استفاده از هواپیماهای جاسوسی قدیمی آمریکا برای اتصال به اینترنتارتش ایالات متحده در نظر دارد تا با استفاده مجدد از هواپیماهای جاسوسی خود امکان اتصال کاربران خود به شبکه وای فای را در مناطق درگیری فراهم کند به گزارش خبرنگار فناوری اطلاعات خبرگزاری فارس به نقل سلولار ارتش آمریکا-