واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: ستایشهای مترجم انگلیسی آثار مارکز
مترجم آثار گابریل گارسیا مارکز به انگلیسی در مصاحبهای درباره دستاوردهای ادبی این نویسنده برجسته که پنجشنبه در 87 سالگی درگذشت سخن گفته است.
کد خبر: ۳۹۵۱۵۳
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۴ - 23 April 2014
مترجم آثار گابریل گارسیا مارکز به انگلیسی در مصاحبهای درباره دستاوردهای ادبی این نویسنده برجسته که پنجشنبه در 87 سالگی درگذشت سخن گفته است.
به گزارش مهر به نقل از واشنگتن پست، ادیت گراسمن مترجم برجسته آثار اسپانیایی به زبان انگلیسی، آثار متعددی از گابریل گارسیا مارکز را به زبان انگلیسی برگردانده است.او به دنبال درگذشت این غول ادبیات آمریکای لاتین، از ادبیات مارکزسخن گفته است.
چه زمانی اسپانیایی یاد گرفتید؟
اولین بار در دبیرستان با اسپانیایی آشنا شدم چون خانوادهام اسپانیایی زبان نبودند.
چه زمانی مترجم شدید؟
کارم را با ترجمه یک قطعه نمایشی برای یک مجله شروع کردم و از آنجا این کار ادامه یافت.
چقدر مارکز در کار ترجمه درگیر میشد؟
او وارد این پروسه نمیشد. از سوی دیگر، من هم معمولا تا زمان تمام شدن کار ترجمهام با نویسنده صحبتی دربارهاش نمیکنم. معمولا 6 ماه برای ترجمه یک رمان وقت میگذارم و این بستگی به حجم مطلب و سختی آن دارد.
آیا دستورالعملی برای ترجمه از نظر او وجود داشت؟
او قیدهایی را که با قاعده بودند (در اسپانیایی با mente و در انگلیسی با ly ختم میشوند) دوست نداشت. بعضی وقتها باید مثل یک بندباز تلاش میکردم تا بتوانم جایگزینی برای این واژهها پیدا کنم.
کدامیک از آثارش برای ترجمه از همه سختتر بود؟
هر چه مینوشت طلا بود. همه شان فوق العاده بودند. نمیتوانم بگویم کدامشان از همه سختتر بود.
از این که «صد سال تنهایی » را ترجمه نکردید تاسف میخورید؟
بله، طبیعتا آرزویم این بود که «صد سال تنهایی» را ترجمه کنم. آرزویم این است که هر چه نوشته ترجمه کنم.
جایی گفتهاید که ترجمه به معنی بیان دقیق هر چه از یک متن گفته شده در متن دیگر نیست و در واقع به معنی بازنویسی متن اول است. منظورتان چه بود؟
ترجمه به معنی بیان یک ایده یا متن به شیوهای است که کاملا متفاوت با اصلش باشد، چون هر زبانی سیستم جداگانه خودش را دارد. و به این ترتیب در حقیقت وقتی من یک کتاب را که به زبان اسپانیایی نوشته شده ترجمه میکنم، در واقع دارم کتاب دیگری به زبان انگلیسی مینویسم.
آیا احساس میکردید باید وارد مغز گارسیا مارکز شوید تا بفهمید او چه منظوری از یک جمله داشت؟
همیشه احساس کردهام که باید با ترجمه کار یک نویسنده وارد مغز او بشوی تا ببینی که جهان از زاویه دید او چگونه است. هر چیزی که نیاز داری درباره یک نویسنده بدانی باید از نوشته هایش باشد.
به عنوان یک خواننده، آیا رمانی از مارکز را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
فکر میکنم «عشق سالهای وبا» را از بقیه بیشتر دوست دارم.
شما خاطرات او را هم ترجمه کرده اید؛ «زندگی میکنم تا روایت کنم». چقدر ترجمه داستان با خاطرات متفاوت بود؟
به نظر من خیلی فرق نداشتند. او هم نوشتههای روزنامهنگارانه داشت و هم داستانی و به همین دلیل نوشتههایش خیلی با هم فرق نداشتند.
نظرتان درباره عنوان «رآلیسم جادویی» چیست؟ آیا بیان درستی برای نامیدن سبک کاری مارکز است؟
فکر نمیکنم استفاده از عبارت «رآلیسم جادویی» خیلی کمکی بکند. هر نوشتهای از تصور کردن و در عین حال خیال نویسنده خلق میشود. جهان داستانی در هر حال عناصری از واقعیت را دارد، اما هر یک از این جهانها تولیدات یک ذهن خاص هستند.
شما «دون کیشوت» سروانتش را هم ترجمه کردهاید.
بله. وقتی مارکز شنید که دارم «دون کیشوت» را ترجمه میکنم گفت «شنیدم با سروانتس به من خیانت کردی». فوق العاده بود!
کدام نویسنده جوان اسپانیایی زبان امروز را تحسین میکنید؟
آثار سانتیاگو رونکاگلیولو نویسنده پرویی را که در بارسلونا زندگی میکند خیلی میپسندم.
انگلیسی زبانها با خواندن آثار مارکز به زبان انگلیسی چه چیزی را از دست میدهند؟ چه چیزی در ترجمه از دست میرود؟
سعی نمیکنم ببینم چه چیزی از دست میرود بلکه به این فکر میکنم که چه به دست میآید. برای خوانندهای که اسپانیایی نمیداند، این شانسی است که بتواند کتابهایی را که در دسترسش نیستند بخواند؛ در عین حال ترجمه کار موجب میشود که ظرفیتهای بیانی یک زبان برای توضیح و استفاده از عناصری که ممکن است در آن وجود نداشته باشد، به متن اصلی اضافه شود.ادیت گراسمن 78 ساله است و «عشق سالهای وبا» (1988)، «ژنرال در هزار تویش» (1991)، «زائران غریب» و ... را از مارکز ترجمه کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]