واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
«چ» به روایت «ح» اگرچه نام و اعتبار ابراهیم حاتمیکیا در سینمای ایران دلیل کافی برای تماشای هر اثری است که از او روی پرده سینما میرود، اما «چ» به واسطه حاشیههای خبری که در زمان تولید داشت و بازگشت دوباره وی به فضای جنگ، دلیل مضاعفی بود که توجه خیلیها را متوجه «چ» کرد. بویژه اینکه «چ» نخستین فیلم حاتمیکیا درباره یک شخصیت واقعی است.
بی تردید قصه پردازی درباره یک شخصیت واقعی دشوارتر از خلق شخصیت های خیالی و سینمایی است حتی اگر آن شخصیت مصادیق ملموسی در جامعه داشته و به اصطلاح ما به ازای بیرونی داشته باشد. شخصیت های سینمایی و نمایشی در ذهن فیلمنامه نویس و کارگردان خلق شده و محصول تخیل اوست، اما ساخت فیلم درباره یک شخصیت واقعی در حوزه های مختلف یک نوع شخصیت نمایی به معنای نمایش و به تصویرکشیدن آن است حتی اگر بازنمایی آن شخصیت بوده و دخل و تصرف کارگردان و نویسنده در آن دخیل بوده باشد. مخاطبان معمولا از شخصیت های واقعی با توجه به شهرت آنها شناخت و تصویر ذهنی دارند و پرسوناژ خلق شده از آن را با این تصویر انطباق داده و مقایسه می کنند. شاید دشواری کار در همین نکته باشد. بر همین مبنا می توان ادعا کرد شخصیت شهید چمران فارغ از نقاط قوت فیلم در «چ» از تصویر ذهنی مخاطب به دور بوده یا دست کم فاصله زیادی دارد به طوری که یک آشنایی زدایی وارونه صورت گرفته است. به عبارتی دیگر، اگرچه «چ» روایت بخشی از یک قهرمان است، اما تصویر سینمایی این روایت چندان قهرمانانه نیست. حضور قهرمان معمولا با گره گشایی و رستگاری همراه است، اما در اینجا چنین تصویری از چمران نمی بینیم. این نه به معنای چهره منفی از وی که به معنای چهره ای سرد و خنثی است. البته این شکل از شخصیت پردازی را می توان به نوع نگاه و روایت فیلمساز از قهرمانش دانست. حاتمی کیا به بعد نظامی و چریکی چمران نپرداخته و با این که قصه در بستر فضای جنگی روایت می شود، اما شخصیتی صلح طلب و آرام از او می بینیم که بیشتر در پی آرام کردن التهابات و هیجانات موقعیت جنگی و آدم هایش است. این تضاد اگر مورد انتقاد است نه از حیث اخلاقی ـ اجتماعی که مثلا تحریف تاریخی شخصیت واقعی چمران باشد که ناظر به یک نقد سینمایی است که ازحیث شخصیت پردازی و انسجام درونی آن با ساختار و کلیت قصه واجد یک نوع دوگانگی دراماتیک است. با این حال می توان «چ» را چمران به روایت «ح» (حاتمی کیا) دانست! بیش از آن که به قول اصغر وصالی (بابک حمیدیان) او را در برابر این پرسش قرار داد که آیا چمران خمینی است یا بازرگان! اما آنچه فراتر از پرسش هایی که در ذهن مخاطب درباره تصویر چمران مطرح می شود و شاید بتوان آن را اتفاق خوبی تعبیر کرد که توانسته ذهن مخاطب را نسبت به چیستی قهرمان خود برانگیزد. با این حال «چ» یکی از بهترین فیلم های حاتمی کیا درباره جنگ است که اجرا و کارگردانی بسیار خوبی داشته و نشان از پختگی خاص وی در روایت قصه هایش است. اتفاقا این فیلم را باید جنگی ترین فیلم حاتمی کیا از حیث تکنیکی و عملیاتی دانست. این حجم از صحنه های مربوط به جنگ و بهره گیری از جلوه های ویژه میدانی و رایانه ای در هیچ کدام از آثار قبلی حاتمی کیا دیده نشده است. حتی اگر با قصه و کارگردانی فیلم هم مخالف باشید، اما نمی توانید جلوه های ویژه «چ» را انکار کنید. صحنه مربوط به سقوط بالگرد بدون شک یکی از بهترین، جذاب ترین و ماندگارترین صحنه های جنگی و جلوه های ویژه در سینمای ایران است که فراتر از استانداردهای معمول سینمای ایران قرار می گیرد. صحنه ای که مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب کرده و هولناکی آن را به شکلی ملموس به مخاطب منتقل می کند. صحنه هایی که خود نشان از شکوه کسانی می دهد که در این شرایط و موقعیت در برابر دشمن ایستادگی کرده و جان خود را فدا کرده اند. عظیم بودن این صحنه، هم از حیث تکنیکی و هم هولناک بودن اتفاق بیش از هر سکانس دیگری در ذهن می ماند. البته قوت فیلم از حیث نماهای ویژه فقط به این صحنه ختم نشده و در کل فیلم نماهای جذابی از جلوه های ویژه را شاهدیم که «چ» را در حد یک فیلم استاندارد جنگی بالا می کشد. اهمیت این ویژگی «چ» زمانی بیشتر می شود که توجه کنیم تمام صحنه ها حاصل تلاش متخصصان داخلی است و حاتمی کیا برای تولید این صحنه ها و بخش های مختلف فیلمش به جوان ها و دانش آموخته های داخلی اعتماد کرده و از این اعتماد هم جلب توجه کرده است و البته خودش نیز در جایی به کنایه گفت که او هم می توانسته شخصیت های خارجی فنی و اسکار گرفته بیاورد و در فیلمش استفاده کند، اما ترجیح داده است از ظرفیت داخل کشور بیشترین بهره را ببرد. «چ» فیلمی است جنگی، اما با تاویل های سیاسی ـ اجتماعی درهم تنیده شده که می توان آن را از حیث جامعه شناختی و علوم سیاسی نیز مورد واکاوی قرار داد. به سادگی نمی توان از «چ» گذشت و فیلم پرسشهای زیادی را در ذهن شکل می دهد و تازه بعد از پایان فیلم در ذهن مخاطب خاص آغاز می شود. اگرچه فریبرز عرب نیا به عنوان بازیگر نقش چمران، شخصیت محوری فیلم است، اما بازی خوب بابک حمیدیان موجب شد شخصیت «اصغر وصالی» نه تنها برجسته شود که بر دل بنشنید. به عبارتی «چ» را نمی توان فیلمی تمام عیار درباره چمران دانست؛ زیرا تنها برشی از زندگی و شخصیت او در ماجراهای پاوه بازنمایی می شود و از زندگی خانوادگیش نیز چند صحنه مربوط به خاطرات او با همسر آمریکایی و فرزندانش چیز دیگری نیست. شخصیت های بزرگ آدم هایی چندبعدی هستند که پرداخت به همه ابعاد شخصیتی آنها در یک فیلم سینمایی کار دشواری است. شخصیت علمی و عارفانه چمران در این فیلم خیلی پررنگ نیست و تنها اشاراتی به آن می شود. این نه به معنای ضعف اثر یا کارگردانی که در عمق و چند بعدی بودن شخصیت های بزرگی مثل چمران است. «چ» روایتی از زندگی فرمانده جنگی است که از صلح سخن می گوید و به جای جنگ بر طبل دفاع می کوبد. «چ» از این حیث یک فیلم تمام عیار دفاع مقدسی است. سیدرضا صائمی / جام جم
سه شنبه 19 فروردین 1393 2:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]