تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804148797




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

منورالفكري غربگرا با «مردود نبايد ممنوع باشد»!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: منورالفكري غربگرا با «مردود نبايد ممنوع باشد»!
از مؤلفه‌هاي بسيار مهم روشنفكري بيمار در ايران، شيفتگي و دلبستگي نسبت به غرب و تمدن غربي است...
بي‌ترديد، شناخت جريان روشنفكري و تأثير آن بر جامعه يكي از ضرورت‌هاي هر كشور و هر انقلابي است. درك اين امر در جامعه اسلامي‌مان با نظر به غرب‌گرايي و زاويه بخش قابل توجهِ جريان روشنفكري از فرهنگ ديني و نيز فاصله ايشان از آحاد مردم، از اهميتي دوچندان برخوردار است. روشنفكري در ايران معاصر با مؤلفه‌هايي غيربومي و عموماً غربي متولد شد؛ امري كه رهبر معظم انقلاب از آن به روشنفكري بيمار تعبير مي‌كنند. در شماره‌هاي قبل از اين سلسله‌مقالات، ابتدا به تعريف مفهوم و نحوه شكل‌گيري جريان روشنفكري در ايران پرداخته شد و سپس رويارويي اين جريان با آموزه‌هاي ديني تبيين گشت. آنچه در اين شماره به آن مي‌پردازيم، مفتوني و فريفتگي جريان روشنفكري نسبت به دنياي غرب است. تمجيد از غرب و تحقير سنت‌هاي بومي از ديگر مؤلفه‌هاي بسيار مهم روشنفكري بيمار در ايران، شيفتگي و دلبستگي نسبت به غرب و تمدن غربي است. اين شيفتگي و خودباختگي به شكل‌هاي مختلفي در تفكر و رفتار منورالفكران و روشنفكران ايراني بروز پيدا كرده است. از مظاهر مهم اين شيفتگي، تمجيد و ستايش افراطي و بيش از حد از غرب، دستاوردهاي تمدن غربي، مطلق‌انگاري آن و نگاه به غرب به عنوان كمال برتر و نقطه نهايي مطلوب و حلال تمام مشكلات و در مقابل، بي‌اعتنايي به سنت‌هاي بومي، تحقير و بي‌ارزش دانستن دارايي‌هاي خودي و شرقي و نگاه به آن به عنوان عامل اصلي عقب‌ماندگي است. مظهر ديگر اين شيفتگي، نگاه خوشبينانه به غرب و كشورهاي بيگانه و در بعضي موارد، عملكرد استعماري آنان است كه موجب شد بسياري از منورالفكران اوليه ايراني و برخي روشنفكران امروز به عنوان عامل و جاسوس استعمار در ايران عمل نمايند. روشنفكران امروزي نيز با نگاه تحقيرانه به خود و نگاه تمجيدانه به غرب، هر آنچه خوبي و پيشرفت و بزرگي است به آنها نسبت مي‌دهند و هر آنچه بدي و عقب‌ماندگي و بربريت و وحشيگري است، به خود و ملت خود منسوب مي‌سازند. يكي از به‌اصطلاح روشنفكران در كتاب خود اوج اين تمجيد از غرب و تحقير و ذلت خود را اين گونه به نمايش گذاشته است: «آنان كه در فرنگستان گفتار كلان نوبنيادي را به نام «گفتار تجدد» پديد آورده بودند، «گفتار بيداري» را نيز براي ما رقم زدند، از اين رو ما بايد از خواب گران غفلت برخيزيم و در دنيايي نو كه ساخته فرنگيان بود و در مقامي كه تقدير سرمايه‌داري بر ما مقدر ساخته بود، زندگاني نويني را تجربه كنيم. گفتار بيداري به ما آموخت به خود بپردازيم و احوال خويش بازجوييم و در اين بازجستن چابك سوار عقل را در سير اعلي به ادني بتازانيم. از ادني نقطه مدنيت موجود (خودمان) به اعلي نقطه مدنيت ممكن (غرب) سير كنيم و در آينه شهر فرهنگ به بربريت خود ايمان آوريم و به سترگي و فرهيختگي او». (1) اين گونه تفكر موجب مي‌شود با نگاهي مقلدانه و چشم‌بسته به غرب و دستاوردهاي تمدني آن نگاه كنند و عقل و فكر خود را دربست در اختيار آنها قرار دهند. همچنان كه روشنفكران دوره مشروطه مصمم بودند بايد از مشروطه انگلستان و بلژيك تقليد كرد و افرادي چون تقي‌زاده، معتقد بودند بايد از فرق سر تا نوك پا غربي شد، امروزه نيز برخي روشنفكران راهكار تحول و پيشرفت جامعه ايراني را در تقليد از اين گونه كشورها و تمدن آنها مي‌بينند. سعيد حجاريان در مقايسه دوران امروز ما با دوران مشروطيت معتقد است:‌«ما كماكان در عصر مشروطيت به سر مي‌بريم، به اين اعتبار كه موانع تحول جامعه ايراني كه جنبش مشروطيت در پي حذف و هدم آن بود، ‌كماكان به قوت خود پابرجاست و هنوز در شرايط دوام ساختار سياسي پاتريمونيال هستيم و باز‌توليد مداوم آن ادامه دارد. ما بايد با نگاه به نمونه‌هاي موفق مشروطه به ويژه انقلاب مشروطه انگلستان اصول و معيارهايي را به دست آوريم تا بتوانيم بفهميم مشروطه علي‌الوصول چه تكاليفي را برعهده دارد. »(2) مرتضي مرديها از جمله روشنفكران امروزي است كه تكيه بر فرهنگ غني داخلي و ارزش‌هاي سنتي و بومي را براي تحول و پيشرفت برنمي‌تابد و معتقد است به جاي تأكيد بر اين گونه امور، بايد با تكيه بر اروپامحوري حركت كرد و متفكران ما با تقليد از روش، منش و تفكر آنان مشكلات جامعه را حل كنند: «مادامي كه بسياري از روشنفكران جهان سوم‌گرا به جاي اينكه براي بيماري، بيكاري، بيسوادي، جنگ داخلي و... در اين جوامع چاره‌انديشي عملي كنند، تمام فكرشان اين است كه عقب‌ماندگي‌هاي آنها را تحت نام‌هايي مثل فرهنگ غني و خودمعياري ارزش‌ها و... آذين كنند، ‌بهتر است اروپاييان محور باشند و متفكران هم اروپامحور». (3) لذا اكثر روشنفكران امروزي راه‌حل‌هاي خود براي برون‌رفت جامعه از مشكلات سياسي ـ اجتماعي را بر اساس تفكرات و انديشه‌هاي غربي تنظيم مي‌كنند. به همين جهت مي‌بينيم در دهه دوم انقلاب نظريه اصلي روشنفكران براي حل مشكلات جامعه اسلامي ايران، ‌بحث اصلاحات بود كه طراحان اين نظريه معتقد بودند اصلاحات از طريق جامعه مدني، تساهل و تسامح و خردورزي قابل اجراست. اين در حالي است كه روشنفكراني كه زمينه‌ساز حكومت رضاخاني و به دنبال تئوريزه كردن و راهنمايي و تبيين مانيفست براي حكومت رضاخاني بودند، دقيقاً بر همين مؤلفه‌ها تأكيد داشتند. گردانندگان مجله كاوه در آن دوره معتقد بودند: اولين گام، اصلاحات از طريق ايجاد جامعه مدني است و عمده‌ترين ابزار ايجاد جامعه مدني هم تعليم عمومي است كه در سايه سلطنت عقل و رواج روحيه تساهل امكانپذير است، اين يعني همان ارتجاع و بازگشت به بيماري روشنفكري. اباحي‌گري؛ جزء لاينفك جامعه مدني! حال بايد ديد اصلاحات، ‌جامعه مدني، ‌تساهل و تسامح و عقل‌گرايي كه زمينه‌ساز و راهنماي حكومت سكولار و ضد‌دين رضاخان بود و بر اساس آن گام‌هاي تعيين‌شده با همه اعتقادات ديني مبارزه شد، ‌چگونه مي‌تواند مشكل امروز جامعه اسلامي را حل كند. طبيعي است امروز نيز نتيجه اين نظريات همان دين‌ستيزي و سكولاريزاسيون است كه متأسفانه اقدامات و نظرات مطرح‌شده توسط اين روشنفكران، حاكي از همين بود و در عمل جامعه مدني‌ ـ كه برگرفته از نظريات هگل است ـ هيچ نسبتي با مدينه‌‌النبي نداشت چراكه آقايان نوشتند:«اباحه‌‌گري جزو لاينفك جامعه مدني است. جامعه ما با مشكل كمبود قطار شادي، ‌آوازخواني و دست‌افشاني و نواختن موسيقي روبه‌رو است.‌»(4) به نظر آنها در امور اخلاق هم بايد اهل تسامح بود و جعل مميزي و نظارت ارزشي صحيح نيست. شادي و اسباب آن حد و حدود شرعي و قانوني ندارد. گناه تا به مرحله جرم نرسد آزاد است، ‌گرچه قابل تقبيح اخلاقي است.(5)يكي از روزنامه‌هاي زنجيره‌اي نيز در اين باره مي‌نويسد: «دامنه تساهل، امور جنسي و همجنس‌بازي را نيز فرا مي‌گيرد، ‌اين امور مردود است ‌ولي نبايد ممنوع باشد.» (6) نمونه‌هايي كه خوانديد، مشتي از خروار بود كه روشنفكران بدان اصرار مي‌ورزند. مراد از جامعه مدني و تساهل و تسامح و خردورزي در نظر روشنفكران امروزي تفاوتي با نظر روشنفكران زمان رضاخان ندارد و هر دو برگرفته و الگوبرداري‌شده از نظريات غربي است و اين، خودباختگي چنين روشنفكراني در برابر غرب است كه نظريات آنها را بهترين ‌راه‌حل براي مسائل سياسي ـ اجتماعي ايران مي‌دانند و كوركورانه از آن تقليد مي‌نمايند. ناديده انگاشتن تمدن درخشان اسلامي به وسيله سروش سروش نيز با نوعي خودباختگي نسبت به مفاهيم و امور جديد، معتقد است بسياري از مفاهيم جديد، مفاهيمي هستند كه در سنت گذشته ما وجود نداشته است و ما نمي‌توانيم ادعا كنيم خودمان بسياري از مفاهيم جديد را داشته‌ايم. اين خودباختگي به غرب و تحقير دارايي‌هاي خودي تا حدي است كه وي دستاوردهاي بزرگ عصر طلايي تمدن اسلامي و پرورش عالمان و دانشمندان برجسته در زمينه‌هاي مختلف و علوم متنوعي مثل پزشكي، جغرافيا، نجوم، فيزيك، رياضي، شيمي، فلسفه، كلام، علوم قرآن، حديث و... را ناديده‌گرفته و با نگاهي خودباخته نسبت به تمدن غرب و دانشمندان غربي ـ كه بسياري از مطالب اساسي و مهم علوم جديد خود را از كتاب‌هاي دانشمندان اسلامي همان دوره اخذ كرده‌اند ـ اين چنين مي‌نويسد: دستاورد تمدن اسلامي، صرفاً پرورش فقها بوده است، نه پيشرفت علوم ديگر، برخلاف تمدن غربي كه عالم‌پرور و تكنولوژي‌پرور است. (7) ادعاي تقدم حقوق بشر بر دين! خودباختگي روشنفكران ايراني در برابر دستاوردهاي كشورهاي غربي تا حدي است كه گاهي آن را بر دين هم ترجيح داده، معتقدند اين دستاوردها بايد همچون وحي منزل، بر همه چيز حاكميت داشته باشد، لذا برخي از آنها با صراحت تمام مي‌گويند: ‌«حقوق بشر هم بر دين مقدم است و هم بر قانون اساسي.‌»(8) سروش نيز چنين عقيده‌اي دارد، به نظر وي فقهاي ما اطلاعات برون‌ديني ندارند و متوجه اين نكات نيستند.(9) دلبستگي و خودباختگي اينان در برابر حقوق بشر تا حدي است كه حتي حاضر نيستند بر اساس مباني دموكراتيك نيز با آن برخوردي داشته باشند، به گونه‌اي كه اگر هدف از قوانين حقوق بشر تأمين خواسته‌ها و آزادي‌هاي فردي انساني است، اين افراد حاضرند با برخوردي تناقض‌آميز هدف اصلي اين قوانين را زير پا بگذارند و برخلاف غرض اصلي آن عمل نمايند، از اين‌رو قوانين حقوق بشر را مافوق همه چيز و غيرقابل نقض‌ مي‌دانند، ‌حتي اگر اكثريت جامعه مخالف آن باشد.(10) مجتهد‌شبستري نيز معتقد است: آنچه در صدر اسلام بوده، ‌بايد با قوانين امروز حقوق بشر سنجيده شود. ممكن نيست پايه‌هاي اصلي زندگي سياسي و اجتماعي انسان بر استنباط از متون ديني مبتني شود. (11) به نظر سروش نيز براي ارائه فهم جديد از دين به گونه‌اي كه اين فهم و اين دين براي امروز كارآمد و نو و به‌روز باشد، بايد فهم دين نيز با مباني عصر جديد هماهنگ شود و علي‌القاعده مباني عصر جديد همان مباني گفتمان مدرن است و در اين صورت بايد در فهم دين اين مباني مد‌نظر قرار گيرند و به تعبير ديگر، دين به گونه‌اي تفسير شود كه با مباني عصر جديد ـ كه خاستگاه اصلي‌اش غرب و تمدن غربي است ـ سازگار و هماهنگ باشد و اين يعني تقدم و اولويت مباني جديد بر دين. وي در اين‌باره مي‌نويسد: «فهم دين تنها در برخورد با مسئله‌ها و مقتضيات زندگي عصر جديد نو نمي‌شود. جهان جديد ما را فقط با مسئله‌هاي علمي جديد روبه‌رو نمي‌كند بلكه با مباني جديد هم ما را تغذيه مي‌كند و لذا عصري‌شدن دين فقط به معناي حل مسائل مستحدثه نيست بلكه به معناي هماهنگ شدن فهم ديني با ديگر فهم‌ها و معرفت‌ها و مباني عصر هم هست.‌»(12) از نظر وي مهم اين است كه ما هميشه فهم ديني عصر خود را محترم بدانيم، آن را سمت و مرجعيت ببخشيم و از ناسازگاري با آن حذر كرده، هميشه خود را با آن «چك» كنيم و داوري نهايي را به دست او بسپاريم. (13) طبيعي است فهم ديني عصر كه داوري نهايي به دست او است، فهمي است بر اساس عبارات قبلي و هماهنگ با مباني جديد. از اين‌رو به تعبير ديگر، داوري نهايي به مباني جديد، سپرده شده و ما بايد هميشه خود را با آن چك كنيم تا مبادا از آن عدول نماييم. اين مبحث در شماره آينده پي گرفته مي‌شود؛ ان‌شاءالله... پي‌نوشت‌ها: 1- پيشگامان انديشه جديد در ايران، عصر روشنگري ايراني، ص 11-10. 2- تكاليف معّوق مشروطه، هفته‌نامه شرق (ويژه‌نامه سده مشروطه)، ش17، 13/5/85، ص22. 3- «فلسفه حرمت فكر»، فصلنامه مدرسه، مرتضي مرديها، س 2، ش 5 (بهمن85)، ص 8. 4- محمد‌رضا نيكفر، فصلنامه نگاه نو، ‌بهار 77. 5- مجيد محمدي، روزنامه خرداد، ‌خرداد 78، نشاط، مرداد 78، هفته‌نامه آبان، تير 78. 6- روزنامه صبح‌امروز، 12/8/78، ص 8. 7- عبدالكريم سروش، ماهنامه كيان، ‌ش 49، ص9 و 10. 8- عليرضا دست‌افشان، هفته‌نامه آبان، شهريور 77. 9- سروش، روزنامه صبح‌امروز، شهريور 78، ص6. 10- همو، هفته‌نامه آبان، دي 77. 11- محمد مجتهد شبستري، ماهنامه كيان، ‌بهمن 77، ش 45، ص 13. 12- همان، ص199 و 200. 13- فربه‌تر از ايدئولوژي، ص 55 و 56. *عضو هيئت علمي گروه تاريخ و انديشه معاصر مؤسسه آموزشي - پژوهشي امام خميني(ره)

نویسنده : مهدي ابوطالبي* 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: 10 اسفند 1392 - 18:20





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن