تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820598878




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پیامدهاى نظریه تعدد قرائت ها


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
پیامدهاى نظریه تعدد قرائت ها
باید توجه داشت که هرچند قرائت هاى متعدد از برخى متون وجود دارد، اما این بدان معنا نیست که تمام این معانى اگرچه متناقض و غیرقابل جمع باشند، در عرض هم صحیح هستند و ما راهى براى دست یابى به مراد مؤلف نداریم.

خبرگزاری فارس: پیامدهاى نظریه تعدد قرائت ها


چکیده به دنبال طرح مباحث هرمنوتیک در غرب، مسئله تجویز قرائت هاى متعدد نیز که ثمره آن است، در قرن هاى بعدى مطرح گردید. این نظریه ثمره هرمنوتیک فلسفى است که از یک سو، مقصود مؤلف متن را در فهم، بى تأثیر مى داند و از دیگر سوى، متن را در بیان معناى خود صامت مى داند. از این رو، مفسّر با توجه به پیش فرض هاى ذهنى خود، معنایى براى متن مى سازد. سؤال این است که اگرچه مى توان برداشت هاى متفاوت از یک متن داشت، اما آیا تمام برداشت هاى عَرضى یک متن نیز صحیح و مطابق با واقع است؟ و آیا مى توان برداشت هاى متضاد از یک متن داشت؟ آنچه مسلم است، تکثر قرائت از یک متن به معناى صحت برداشت هاى متضاد، پذیرفتنى نیست و عقل سلیم آن را با بسیارى از اصول و بدیهیات در تعارض مى بیند. از این رو، اگر لوازم باطل این نظریه را رصد کنیم، به بطلان و نامعقولى آن بیشتر پى خواهیم برد. این مقاله درصدد بررسى برخى لوازم نادرست این نظریه با روش تحلیلى ـ توصیفى مى باشد. اگر نظریه اى داراى لوازم و آثار غیرمعقولى بود، آن نظریه نیز همچون لوازم خود محکوم به شکست خواهد بود. کلیدواژه ها: تعدد قرائت ها، هرمنوتیک، هرمنوتیک فلسفى، آنارشیسم. مقدّمه بنیاد اسلام بر واقعیات و امور یقینى بنا نهاده شده است. یکى از مباحثى که بساط شک و تردید را فراهم و واقعیت را امرى دست نایافتنى مى سازد بحث تعدد قرائات است. شاید بتوان گفت این نظریه یکى از خطرناک ترین فرضیه ها در باب دین مى باشد؛1 چراکه بنا بر این نظریه، اساس حقیقت و راه دست یافتن به آن به چالش کشیده مى شود و دیگر، سخن از واقع و حقیقت و دین، امرى باطل و بى فایده است. تعدد قرائت ها را مى توان این گونه تعریف نمود: «نظریه اى که معتقد است برداشت هاى متفاوت از یک متن وجود دارد و تمام یا اکثر برداشت ها نیز صائب است.» باید توجه داشت نظریه تعدد قرائت ها که ریشه در هرمنوتیک و یا پلورالیسم مطرح شده در غرب دارد، سخنى بى پایه است که با اشکالات مبنایى و معرفت شناختى بسیارى روبه رو است و در جاى خود قابل طرح و بررسى است، اما آنچه که ما در این مقاله بدان مى پردازیم، پیامدهاى خواسته یا ناخواسته این نظریه است. از آن رو که پیامدهاى طرح این نظریه ـ در حد تتبع نگارنده ـ به صورت منسجم و منظم بیان نشده و غالبا به صورت پراکنده یا ناقص و در ضمن مباحث دیگر بیان گردیده است، این مقاله مى تواند رویکرد جدیدى را در ابطال تعدد قرائات بگشاید؛ چراکه توجه و تفطن به لوازم منفى یک قول ـ در بسیارى از موارد ـ سخیف بودن آن نظریه را نشان مى دهد.      سؤال اصلى تحقیق حاضر این است که پیامدهاى نادرست نظریه تعددقرائت هاکدام است؟وسؤال فرعى نیز عبارت است ازاینکه آیا با وجود پیامدهاى نادرست و یا متناقض، مى توان به این نظریه وفادار ماند؟ پیش از پرداختن به پیامدهاى نظریه تعدد قرائت ها، هرمنوتیک فلسفى را که زمینه این نظریه محسوب مى شود، و همچنین مدعاى نظریه تعدد قرائت ها را به اختصار از نظر خواهیم گذراند. 1. هرمنوتیک فلسفى پیش از هرمنوتیک فلسفى اعتقاد بر این بود که هر متنى داراى متن واحدى است که باید آن را کشف کرد و آن، همان مراد مؤلف است؛2 ولى در هرمنوتیک فلسفى قصد و مراد مؤلف به کنارى گذاشته شد و راه براى تکثرگرایى معنایى فراهم گردید. از نظر گادامر، فهم، جست وجوى چیزى در گذشته و بازتولید و بازآفرینى آن نیست، بلکه تطبیق متن و اثر با امروز است. وى معتقد است: فهم ما فهمى امروزى است؛ یعنى با پرسش هایى که براى متن ارائه مى شود معناى امروزى متن روشن مى گردد. و البته به تعداد پرسش هاى فراروى متن، پاسخ ها نیز متعدد خواهد بود و معناى متن چیزى جز همین پاسخ ها نیست و این یعنى: تکثر معنایى متن. از سوى دیگر، چون محدودیتى براى پرسش از متن وجود ندارد و مدام پیش داورى هاى جدیدى براى مفسّر به وجود مى آید که باعث پرسش هاى جدیدترى مى شود، پایانى نیز براى واقعه فهم قابل تصویر نیست.3 از این رو، ما به اجمال مبانى هرمنوتیک فلسفى را بررسى خواهیم کرد تا جایگاه نظریه تعدد قرائت ها روشن شود. 2. مبانى هرمنوتیکى فلسفى هرمنوتیک را به طور معمول به معناى فن، هنر، یا نظریه تفسیر و تأویل متن (گفتارى و نوشتارى) تعریف مى کنند.4 در مغرب زمین دیدگاه ها و گرایش هاى گوناگون تفسیرى وجود دارد که برخى از این دیدگاه ها مى تواند مبناى قرائت هاى مختلف از دین قرار بگیرد. در باب هرمنوتیک یا علم تفسیر، به طور کلى سه دیدگاه اساسى وجود دارد: متن محور، مؤلف محور و مفسّرمحور. آخرین دیدگاه ـ که آغازگرانش، هایدگر و در ادامه، شاگردش گادامر هستند ـ «هرمنوتیک فلسفى» نامیده مى شود و مبنایى براى تعدد قرائت ها از دین به شمار مى رود. براى تبیین جایگاه نظریه تعدد قرائت ها لازم است اشاره اى به اصول مهم هرمنوتیک فلسفى داشته باشیم.      1ـ2. صامت انگارى متن و شریعت اکثر بنیان گذاران و مبلغان هرمنوتیک در مغرب زمین بر صامت بودن همه متون و از جمله متون دینى تأکید دارند. باید توجه داشت که صامت انگاران متن، یا به عدم وجود معناى نهایى متن باور دارند ـ چنان که افراطیون هرمنوتیک (که شاخه اى از هرمنوتیک مدرن5 و نقد نوین آمریکایى6 در رأس آن قرار دارند) سخن از «مرگ مؤلف» به میان مى آورند ـ و یا آن را انکار نمى کنند، لکن بر این اعتقادند که آن معناى اصلى متن و نیت مؤلف براى خواننده، دست نیافتنى است، بلکه هر خواننده اى به گمانه زنى و از ظن و حدس خود به قرائت متن مى پردازد. بعضى هرمنوتیست هاى معروف مانند گادامر7 در این دسته قرار مى گیرند. برخى از مترجمان مسلمان این نظریات نیز با اخذ مبناى فوق، چنین قایل شده اند: «عبارت نه آبستن، که گرسنه معانى اند، حکیم آنها را چون دهان هاى باز مى بیند نه چون شکم هایى پر.»8      2ـ2. تأثیر پیش فرض هاى ذهنى حال که متنْ صامت و گنگ است، مفسّر باید با پیش فرض هاى خود، به تفسیر و بازنمایى متن بپردازد. گادامر در این عرصه شاید بیش از دیگران تلاش کرد تا نشان دهد خواندن متن بدون تأویل متن و دخالت پیش دانسته هاى مفسّر اعم از تربیتى، فرهنگى و تاریخى، میسور نیست.9 وى «پیوند افق ها» را مطرح کرد که مطابق آن، افق دیدگاه خواننده حال حاضر و افق دیدگاه تاریخى متن با یکدیگر ادغام و پیوند داده مى شوند و محصول و متولد از این پیوند، دیدگاه یگانه اى است که در کل، نه این است و نه آن.10 گادامر در این باره مى گوید: «تلاش براى حذف مفاهیم شخصى در تأویل،نه فقط ناممکن، بلکه آشکارا کار بیهوده و پوچ است. تأویل کردن دقیقا به معناى بهره گیرى از پیش فهم هاى شخصى خویشتن است، به گونه اى که معناى متن براى ما به سخن درآید.»11      3ـ2. اثبات و ابطال ناپذیرى قرائت خاص حال که متن خود گنگ است و هر مفسّرى فقط بر اساس پیش فرض هاى خود تفسیرى را ارائه مى کند، بنابراین، مقایسه میان این تفاسیر متفاوت کار درستى نیست؛ چراکه هر یک از این تفاسیر منطبق بر پیشفرض هاى خود است و بر اساس آنها درست است. بنابراین، واقعیتى به نام قرائت قطعى الانطباق نداریم و همه قرائت ها ظنّى و اجتهادى است و همواره پیدایش قرائت هاى جدید امکان دارد و از لحاظ منطقى، هیچ مانعى براى آن وجود ندارد؛ چنان که نوشته اند: «ارائه دلیل قطعى و برهانى براى ابطال قطعى و کامل یک قرائت و اثبات کامل قطعى یک قرائت دیگر امکان پذیر نیست.»12 و برخى دیگر، سخن گفتن از قرائت واحد از دین در قرن بیستم را بى باکانه و متهورانه توصیف مى کنند.13 3. پیامدهاى نادرست نظریه تعدد قرائت ها هر نظریه علمى باید علاوه بر قابل دفاع علمى بودن، به پیامدهاى آن نیز توجه داشته باشد. لوازم غیرمعقول، چه خواسته و چه ناخواسته، دلیلى بر بطلان و سستى آن نظریه است و صاحب آن یا باید لوازم نظریه خود را بپذیرد و یا از اصرار بر مطلب نامعقول و غیرمنطقى دست بردارد. نمى توان نظریه اى را پذیرفت و از لوازم منطقى آن تبرّى جست. براى مثال، اگر گفته شود  xدر تمام صفات وجودى برابر با  yاست، باید لازمه آن، که عینیت است، نیز پذیرفته شود.      براساس نظریه تعدد قرائت ها، هر قرائتى از دین مهر تأیید مى خورد. شبسترى در این باره مى گوید: «قرائت دین در واقع، همان قرائت متون دینى است و متون دینى را به گونه هاى متفاوت مى توان فهم و تفسیر کرد و از همین جاست که دین قرائت هاى کثیر پیدا مى کند.»14 و یا آنجا که مى گوید: «از آنجایى که در عالم انسان واقعیتى به نام قرائت "قطعى الانطباق" نداریم و همه قرائت ها "ظنى" و "اجتهادى" است، همواره پیدایش قرائت هاى جدید محتمل است و منطقا هیچ مانعى براى آن وجود ندارد.»15 این  نظریه هرچند با اشکالات مبنایى و معرفت شناسانه اى روبه روست، اما لوازم و پیامدهاى غیرقابل قبول و عدیده اى نیز دارد که در بسیارى از این موارد، حتى خود صاحب نظریه نیز بدان ملتزم نیست. لازم به تذکر است که ما در این مقاله درصدد نقد مبنایى و بررسى مبانى هرمنوتیکى این نظریه نیستیم و فقط به برخى از پیامدهاى این نظریه اشاره خواهیم کرد و در ضمن آن، نقدهاى مختصرى نیز خواهیم داشت. این لوازم و پیامدها به خوبى نشان مى دهند که چنین نظریه اى نمى تواند پذیرفته شود.      1ـ3. خودویرانى یا خودشمولى قابل تفاسیر متعدد بودن متون همانند طنابِ دارى است که ابتدا خود این نظریه را حلق آویز مى کند؛ چراکه نظریه تعدد قرائت ها نیز در قالب متن عرضه مى شود و از قاعده تفسیر متون استثنا نیست و اینکه قایلان تعدد قرائت ها در مقام دفاع این گونه بگویند که «مدعیات قبض و بسط از شمول آن تحول مصونیت دارند؛ چون از نوع معرفت هاى درجه دومند نه درجه اول»16 و یا «مدعیات قبض و بسط هم مشمول آن تحول و سیلان هستند، اما نه تحول صدقى و کذبى، بل تحول تعمیقى»17 نمى تواند مشکل گشاى این مسئله باشد؛ زیرا دلیلى بر این مطلب که معرفت هاى درجه دوم از تغییر و تحول و به عبارتى، از تفاسیر متعدد مصون اند، وجود ندارد؛ چراکه این گونه معارف نیز بخشى از معارف بشرى محسوب مى شوند و هرگاه در قالب متن درآیند با دیگر متون تفاوتى ندارند و به بیانى دیگر، به چه دلیل و با چه ترجیحى یک گزاره فقط تغییر و تحول تعمیقى دارد ولى دیگر گزاره ها از تغییر و تحول صدق و کذبى در امان نیستند؟      2ـ3. اجتماع نقیضین و ارتفاع آن اگر بر قرائت هاى متعدد ـ اگرچه در متون دینى ـ صحه گذاشتیم (همان گونه که شبسترى بیان مى دارد: «از آنجایى که در عالم انسان واقعیتى به نام قرائت "قطعى الانطباق" نداریم و همه قرائت ها "ظنى" و "اجتهادى" است، همواره پیدایش قرائت هاى جدید محتمل است»18 و یا مثل نیچه که ـ هرچند در آثار خویش نامى از هرمنوتیک نمى برد، اما زمینه ساز این مباحث به شمار مى رود ـ در کتاب هاى مختلف خویش مانند فراسوى نیک و بد و خواست قدرت به این مباحث اشاره و تصریح مى دارد «واقعیت وجود ندارد؛ هر چه هست تفاسیر ماست»19 در این صورت، ناچاریم جواز اجتماع نقیضین و یا ارتفاع آن را بپذیریم؛ زیرا مى توان برداشت هاى متناقضى از یک متن داشت که قابل جمع با یکدیگر نباشند و در این صورت، هریک از این فهم و قرائت ها حظّى از حقیقت برده اند و نمى توان بر هیچ یک خرده گرفت و همچنین ممکن است شخصى هیچ یک از دو طرف معنایى یک متن را اراده و یا فهم نکند؛ براى مثال، بگوید: من از متن «اللّه موجود» وجود یا عدم خدا را نمى فهمم، بلکه قرائت من از این متن غیر از این دو است، و این همان ارتفاع نقیضین محال است که از بدیهیات به شمار مى رود.      3ـ3. نسبیت و شک گرایى یکى از لوازم خطرناک و مخرّب نظریه تعدد قرائت ها که حتى صاحبان این نظریه نیز بدان ملتزم نیستند، و درصدد فرار و توجیه آنند،20 رواج نسبیت و شک گرایى است. هرگاه متنى، در زمان، مکان و یا شرایط مختلف و یا نسبت به اشخاص متعدد، معانى متفاوت داشت، در دام نسبیت افتاده و از این روست که ثمره نسبیت، شک گرایى گسترده در تمام عرصه هاست؛ یعنى نمى توان سخنى یقینى بیان داشت؛ زیرا هر آنچه بیان گردد، قرائتى است از گوینده و معلوم نیست در واقع نیز چنین باشد و همین امر شک را در تمام عرصه ها فراگیر مى سازد و پر واضح است که شکاکیت مورد قبول هیچ عقل سلیمى نیست.      البته شاید قایلان این نظریه در مقام دفاع منکر شمول حداکثرى نظریه تعدد قرائت ها شوند و آن را به متون دینى منحصر سازند،21 اما باید توجه داشت که دلیلى بر جدا کردن متون دینى از سایر متون وجود ندارد و به عبارتى، جداسازى، ترجیحى بلامرجّح است و چون متون دینى همانند دیگر متون از الفاظ عرفى و قواعد ادبى استفاده مى کند، هر حکمى که براى متون دینى باشد درباره متون غیر از آن نیز صادق است.      4ـ3. انسداد باب مفاهمه و رشد علوم آموزش و به طور خاص آموزش دینى، مترتب بر متن است، چه متون گفتارى و یا نوشتارى. اما فرض کنید این متون داراى معانى متعدد است و معلم و متعلّم معانى متفاوتى را از یک متن آموزشى مى فهمند. آیا متعلّم مى تواند توسط گفتار یا نوشتار معلّم مهارتى کسب کند و یا معلّم مى تواند مهارتى را به متعلّم منتقل کند، در حالى که عامل تفهیمِ فى مابین منتفى است؟ حال بنگرید در سطوح بالاتر که رسول خدا صلى الله علیه و آلهبزرگ معلم بشریت است. هرچند کلام حضرت براى مخاطبان مستقیم او قابل فهم است، ولى زبان مشترکى با دیگر مردمان ندارد. در این صورت، چه رخ خواهد داد؟ جز اینکه دینى در حال حاضر حجت نخواهد بود و آیینى برپا نخواهد شد. اساسا تفهیم و استدلال در جایى است که زبان مشترکى در بین باشد، اما بنابر این نظریه، هر معنایى که از یک متن یا گفتار اراده شود ـ چه در متون دینى و چه در غیر آن ـ قرائتى است که صاحب این متن یا گفتار دارد و با قرائت دیگرى متفاوت است. از این رو، نمى توان بر حقانیت مطلبى اصرار ورزید و مدعى صدق گزاره یا استدلالى شد. و چون راه رسیدن به واقع ـ که متن به معناى عام (گفتارى و نوشتارى) و یا استدلال است ـ مسدود مى باشد، امکان مفاهمه نیز منتفى است؛ یعنى نمى توان مطلبى یقینى را از یک متن فهمید و یا به دیگران فهماند، و در این صورت است که رشد علوم نیز متوقف مى گردد، حال آنکه واقع امر، غیر از این است.      5ـ3. لغویت پرورش نفوس از آن رو که هرگاه استاد اخلاق و یا معلّمى در مقام تربیت متعلّم خود برآید، باید از متون، به معناى عام آن، استفاده کند و چون این متون داراى معانى متعدد است هیچ گونه پرورش روحى صورت نمى پذیرد، حتى اگر آن معلّم رسول خدا صلى الله علیه و آله باشد نخواهد توانست حتى یک نفر را تربیت کند؛ زیرا ممکن است آنچه را که متعلّم از آیه شریفه (به عنوان یک متن) یا کلام خود پیامبر صلى الله علیه و آله مى فهمد غیر از چیزى باشد که خداوند یا رسول خدا صلى الله علیه و آله اراده کرده است و در این صورت، پیامى منتقل نخواهد شد و تربیتى نیز وجود نخواهد داشت. در حالى که رسول خدا صلى الله علیه و آله مبعوث شد تا مکارم اخلاقى را به تکامل برساند.      6ـ3. بى معنایى هرگونه قانون؛ چه دینى و چه مدنى متون قانونى، هم باید معناى واحدى داشته باشد و هم چندپهلو نباشد تا بتواند براى همه یکسان باشد. اگر قانونى ـ چه دینى و چه مدنى ـ داراى معانى متعدد باشد زمینه برداشت هاى مختلف و حتى سوءاستفاده را فراهم مى سازد و هرکس قانون را آن گونه که مى خواهد معنا و تفسیر مى کند. حال به مقتضاى نظریه تعدد قرائت ها بنگرید که چگونه هر قانون دینى (و حتى قوانین مدنى) را بى اعتبار و بى ارزش مى سازد و زمینه سوءبرداشت و قانون گریزى را مهیا مى سازد. در این صورت، آیا مى توان بر کسى که در روز عید فطر روزه مى گیرد و یا در ظهر پنج شنبه نمازجمعه اقامه مى کند، خرده گرفت؟ آیا مى توان بدو گفت قانون و سنت الهى غیر از این است؟ آیا سخن از سنت الهى22 کارى بیهوده نیست؟ آیا وى نخواهد گفت این قرائت شما از این قانون الهى است، اما قرائت من متفاوت است؟! و همین سخن در قوانین مدنى است و کسى که طبق قرائت خویش، از چراغ قرمز گذشته، با آن کس که طبق قرائت خود توقف نموده یکسان است و نمى توان یکى را تنبیه و دیگرى را تشویق نمود؛ چراکه هر یک مدعى است بر اساس قرائت خود از قانون عمل کرده است.      7ـ3. بیهوده بودن اصول محاوره و روش فهم زبان هاى مختلف شاهد کتاب هاى متعدد و مفصلى است که در زمینه اصول محاوره و روش فهم نگارش یافته و نیز دانشمندانى که متکفل این شاخه علمى شده اند. در عالَم اسلام نیز اصولیان تلاش هاى قابل توجهى در این زمینه داشته اند، هرچند مباحث ایشان با توجه به عدم وجود مباحث هرمنوتیکى در عصر آنها بیشتر ناظر به فقه است، اما با کمى تأمّل در محتواى مباحث درمى یابیم که بسیارى از این قوانین اختصاص به متون فقهى نداشته و در هر متن دیگرى مى تواند مورد استفاده قرار گیرد. اصولیان براى اثبات حجّیت ظواهر الفاظ باب خاصى را در کتب اصولى خویش گشوده اند، و حجّیت ظواهر الفاظ را به دلایل مختلفى همچون سیره عقلا، سیره متشرعه و دلیل عقلى اثبات نموده اند.23 ایشان در این مسئله، مطابق فهم عمومى و سنتى، متن را داراى معناى واحدى دانسته اند که متکلم به دنبال انتقال آن معنى به دیگران است و به عبارتى، خواننده را در مواجهه با متن منفعل مى دانند نه فعال؛ به این معنا که باید به دنبال کشف معنایى باشد که گوینده در پى بیان آن بوده است، و حق ندارد از جانب خویش به معناى مورد نظرِ گوینده چیزى را افزوده یا از آن بکاهد. او حق ندارد افق معنایى خویش را با افق معنایى متن یا افق معنایى گوینده امتزاج داده و به دنبال توسعه معانى باشد. از این رو، اصولیانِ متأخر در تعریف اجتهاد قید «اکتشاف» را نیز افزوده اند؛ یعنى مجتهد باید در پى کشف یک واقعیت موجود باشد نه در پى ایجاد یک معناى جدید. و این همان معنایى است که در روایات متواتر شیعه و سنى آمده است: «من فسّر القرآن برأیه فلیتبوء مقعده من النار» و یا «علیه لعنة اللّه.»24     حال اگر طبق نظر قایلان به تعدد قرائات، متن داراى معانى متعدد ـ همان گونه که هایدگر و گادامر معتقد به پلورالیسم معنایى هستند25 ـ باشد، تمام اصول و قواید کشفِ معنا، هرچند در کلام هرمنوتیست ها آمده باشد، بى معنا و بیهوده خواهد بود و نمى بایست براى کشف معنا سراغ متن رفت، بلکه اراده و یا افق معنایى خواننده تعیین کننده معناى متن است. هرچند برخى از مدافعان نظریه تعدد قرائت ها براى برون رفت از این تنگنا (عدم معیار) سعى در روشمند ساختن قرائت کرده اند؛ چراکه به خوبى متوجهند براى فهم یک متن باید از منطق و روش آن سخن گفت.26     «نظریه قرائت معتقد نیست که هر نوع قرائتى صحیح است. این نظریه مى گوید: اولاً، چون هر قرائتى بر پیش فرض ها و پیش فهم ها مبتنى است، باید قطعا در وهله اول در مبانى و پیش فرض هاى یک قرائت کننده دقت کرد و دید که این پیش فهم ها تا چه حد از تیغ نقد به درستى بیرون مى آید. و سپس قرائت کننده باید دلایل خودش را بیان کند که چرا چنین قرائتى مى کند؛ یعنى صرف عرضه کردن پیش فرض ها کافى نیست، بلکه پس از آن باید دلایل درون دینى و دلایل برون دینى قرائتش را بیان کند. دیگران مجموع دلایل مقدماتى و نهایى وى را نقد مى کنند و در صورتى که صاحب آن قرائت بتواند از آنها دفاع قابل قبول کند، مى توانیم بگوییم که این شخص داراى یک نظریه قرائتى است. این نظریه یکى از قرائت هاى ممکن است.»27     اما با این حال، هیچ اصل و قاعده اى براى روش فهم صحیح ارائه نمى کنند. و تنها به این اصل پذیرفته شده اشاره مى کنند که «باید معناى درست متن را تشخیص داد و آن را انتخاب و توجیه کرد و تفسیرهاى نامناسب و معانى نادرست را کنار گذاشت.»28 کسى که مى گوید: «از این حقیقت که یک محک صددرصد براى اثبات فهم یک متن وجود ندارد، نباید وحشت کرد»29 و «مگر ما در زیر این آسمان کبود دلیل عقلى یا فقهى غیرقابل نقض و ابرام هم داریم؟»30 چگونه میتواند براى دانش هرمنوتیک مسلمات قایل شود؟ این سخنان و از جمله، سخن ذیل، بسیار قابل تأمّل است: «مسلمات دانش هرمنوتیک و دانش تاریخ (چه آقایان از این دانش ها خوششان بیاید و چه بدشان بیاید) به ما مى گوید فهم و تفسیر هیچ متن دینى و بازسازى هیچ حادثه تاریخى بدون پیش فهم ها و پیش فرض ها و انتظارات و علایق ممکن نیست»31 «همیشه باید پیش فهم ها و علایق و انتظارات را با دقت و جدیت کامل تصحیح کرد.»32     سؤال مهم این است که ملاک شناسایى مقدمات و مقومات صحیح از سقیم چیست؟ و آیا اینکه «باید معناى درست متن را تشخیص داد» یک قاعده فهم است؟ آیا این مطلب در مباحث منطق فهم، نوعى مصادره به مطلوب نیست؟علاوه بر آن، اگر فهم، ضابطه مند شد و قرائت هاى مختلف به بوته نقد نشست، دیگر تعدد قرائت معنا ندارد، بلکه با نقد و بررسى، معناى صحیح دست یافتنى خواهد بود. از این رو، گفتنِ «از هر متنى تفسیرهاى متعدد مى توان داد»33 به این گستردگى مورد قبول نیست و غیرمعقول مى نماید.      8ـ3. عدم اعتماد به قول دیگران در امور عادى (غیردینى) اگر نظریه تعدد قرائت ها پذیرفته شود هیچ گاه نمى توان به کلام کسى حتى در امور عادى و روزمره اعتماد نمود؛ زیرا قرائت ما با قرائت و اراده وى متفاوت است و ما از مقصود واقعى او بى اطلاع هستیم و راهى براى دسترسى به آن نیز وجود ندارد. تذکر مجدد این نکته سزاست که دین براى بیان مقصود خود از الفاظ و عبارات عرفى استفاده مى کند و اصول و قواید نگارش و روش فهم به طور یکسان در هر دو استفاده مى شود. از این رو، متون دینى با غیر دینى از این لحاظ تفاوتى ندارند.      9ـ3. بى ارزش ساختن سیره و گفتار معصومان علیهم السلام در کلام معصومان علیهم السلام بسیار مشاهده مى شود که ایشان کلام خود را مستند به گفته یا سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله و یا پدران بزرگوار خود مى کردند.34 این کار اهل بیت علیهم السلام فقط در صورت امکان قرائت واحد از یک متن قابل توجیه است و بنابر نظریه تعدد قرائت ها، این کار لغو و بى ارزش است؛ زیرا اولاً، قرائت رسول خدا صلى الله علیه و آله و یا پدران بزرگوارشان متفاوت از قرائت آنها بوده است و ثانیا، با این عمل، نخواهند توانست بر رأى خود استدلال بیاورند، بلکه قرائت خود را بیان کرده اند که آن هم با قرائت ما متفاوت است.      10ـ3. مخالفت با سیره عقلا یکى از ادلّه حجّیت ظواهر ـ که اصولیان بیان مى دارند ـ سیره عقلاست، یعنى عقلاى عالم ـ حتى مدافعان نظریه تعدد قرائت ها ـ در امور روزمره خود و در مواجهه با مردم معناى واحدى را از متون مى فهمند و اگر متن موردنظرشان داراى اجمال باشد و یا در آن، معانى متعددى ممکن باشد، در جست وجوى معناى موردنظر گوینده برمى آیند و یا با احتیاط و احتمال معنایى را بیان مى دارند و بر کسى که معنایى غیر از ظهور متن اراده و به آن عمل کرده خرده مى گیرند، نه اینکه به هر معنایى از متن ترتیب اثر بدهند. مثلاً، اگر فرزند در جواب پدر که به او گفته آب بیاور، بگوید: قرائت من از کلام شما شربت است، عقلا فرزند را تخطئه مى کنند نه پدر را.      11ـ3. عدم امکان اثبات خدا و توحید اساسى ترین اعتقاد هر انسان مسئله وجود خداست که ایمان یا عدم ایمان به خدا جهت زندگى او را مشخص مى کند و اثبات این مطلب نیز، چه از طریق نقل و چه از طریق عقل، وابسته به متن است. اگر هرگونه قرائتى را مهر تأیید زدیم، و به پیش فرض ها تأثیر تام در فهم متون دادیم و بیان کردیم که «مسلمات دانش هرمنوتیک و دانش تاریخ (چه آقایان از این دانش ها خوششان بیاید و چه بدشان بیاید) به ما مى گوید فهم و تفسیر هیچ متن دینى و بازسازى هیچ حادثه تاریخى بدون پیش فهم ها و پیش فرض ها و انتظارات و علایق ممکن نیست»،35 در این صورت، نه آیات و روایات قادر بر اثبات وجود خدا خواهند بود36 و نه براهین؛ زیرا هرآنچه گفته شود با پاى نسبیت و تکثر قرائت لگدمال خواهد شد. و چه مى توان گفت به کسى که با پیش فرض عدم وجود خدا به مسئله مى نگرد. و اگر بر بنیادى ترین مسئله بشر اینچنین باد نسبیت بوزد، سرانجامِ بشر جز پوچى، سرگردانى و بى هویتى نخواهد بود.      12ـ3. انکار معاد و سؤال قیامت اگر مقتضاى ادراکى بشر چندپهلو شدن واقعیات است،37 دیگر جایى براى بازخواست باقى  نمى ماند؛ چراکه هر شخصى بر مبناى فهم و درک خود از واقعیات عمل کرده و راه فرار همیشه گشوده و در نتیجه، معاد و روز واپسین لغو و بیهوده خواهد بود. و اگر معاد امرى لغو باشد خلقت نیز به تبع آن لغو و بى هدف خواهد شد که با علم و حکمت الهى سازگار نیست، در حالى که کتاب جاودانه الهى، قرآن، یکى از بازخواست هاى روز جزا را عمل نکردن به آنچه براى انسان ها فرو فرستاده شده، معرفى مى کند: «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ أَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ.» (مؤمنون: 104ـ105)38      13ـ3. لغو و بیهوده بودن ارسال رسل پیامبرى که فرستاده شود و آموزه ها و گفته هایش جز براى خود او مفید نباشد، چه سود؟ چه رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و چه عیسى و چه موسى علیهماالسلام، در صورتى رسول خواهند بود که مردم بتوانند معنا و مراد وحى را که از زبان آن رسول خارج مى شود، بفهمند.39 وگرنه فرقى بین رسول و غیر آن وجود ندارد، و صد افسوس بر کسانى که اینچنین جاهلانه و کورکورانه بر طبل تعدد قرائت مى کوبند و نمى دانند ـ و یا خود را به ندانستن مى زنند ـ که چگونه اساس دین و دیانت وعقل ووجدان را در آتش جهل خود مى سوزانند و شیطان را از این پیروى شادمان مى سازند.      آنکه مى گوید: «دین اسلام بیش از هر مسئله بر ایمان به پیامبران مخصوصا پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله استوار است»،40 چگونه با این جملات، تکثر قرائت از هر متنى را تجویز مى کند «از هر متنى تفسیرهاى متعددى مى توان داد»41 یا «اختلاف در معناى هر متنى امرى عادى و مورد انتظار است»،42 آیا هیچ مى اندیشد که با این تفکر نمى توان به هیچ رسولى ایمان آورد؟       14ـ3. لغو و بیهوده شدن دین در تعریف دین گفته اند: «مجموعه گزاره هایى اخبارى ناظر به هست ها، و انشایى ناظر به بایدها و نبایدها، در مسیر هدایت و کمال بشرى.»43 با توجه به این تعریف از دین، تجویز تعدد و تکثر قرائت موجب بى اثر شدن دین مى شود؛ چراکه در این صورت، دین راهى براى رسیدن به کمال نیست، بلکه قرائت و فهم و پیش ذهن شخص است که او را راهبرى مى کند. و مسلّم است فرو آمدن چنین دینى لغو و بیهوده است و در نتیجه، حکمت خداوندى در فرستادن چنین برنامه هایى که هر کس را به راهى مى کشد، مورد تردید قرار مى گیرد.      15ـ3. پلورالیسم معرفتى و پلورالیسم دینى اگر تفاسیر و تجربه هاى ما از متون دینى، همگى صحیح باشند و هیچ ضابطه و منطقى در میان نباشد تا واقع را کشف و در دسترس قرار دهد، بلکه ذهن ما جاعل حقیقت باشد ـ همان گونه که کانت ذهن انسان را همیشه با قالب هاى پیشینى (مانند زمان و مکان و...) همراه مى داند که هماره بر فهم و معرفت او اثر مى گذارد و در نتیجه، ذهن آدمى در فرایند فهم، منفعل نیست، بلکه فعال مى باشد، و به صورت طبیعى انسان کاشف حقیقت نبوده، بلکه جاعل حقیقت است ـ44 در این صورت، شاهد پلورالیسم معرفتى خواهیم بود؛ به این معنا که چون راه دست یابى به واقع مسدود است، پس معرفت غلط و غیرواقعى وجود ندارد. به هر حال، فرزند نامیمون پلورالیسم معرفتى، حجّیت تمام فرقه ها و تمام ادیان خواهند بود؛ زیرا هر زمان راه دست یابى به واقع مسدود شود، هر کیش و آیینى حق خواهد شد و هیچ کدام بر دیگرى برترى ندارد؛ چه خداپرستى باشد و چه انسان پرستى و یا شیطان پرستى.      «امروز پلورالیسم دینى عمدتا بر دو پایه بنا مى شود: یکى، تنوع فهم هاى ما از متون دینى و دومى، تنوع تفسیرهاى ما از تجارب دینى. آدمیان هم در مواجهه با امر متعالى، محتاج تفسیرند و از متن صامت یا تجربه خام باید پرده بردارى کنند و آنها را به صدا درآورند. این پرده بردارى و اکتشاف، یک شکل و شیوه ندارد و بى هیچ تکلفى، متنوع و متکثر مى شود و همین است سرّ تولد و حجّیت پلورالیسم درون دینى و بیرون دینى.»45 در حالى که امتناع تناقض به ما مى فهماند که امکان ندارد ادیان و فرقه هاى مختلف که با آموزه هاى متناقض همراهند، همگى صحیح و حق باشند.      16ـ3. عدم امکان تمسک به وحى و قرآن «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» (بقره: 2) قرآن کتابى براى هدایت همگان است، که هیچ شک و شبه اى در آن نیست. در صورت قول به نظریه تعدد قرائت ها، تمسک به قرآن و وحى ممکن نخواهد بود و در صورتى که امکان تمسک به قرآن منتفى شود و این کتاب آسمانى از حجّیت بیفتد، دیگر حجّیت هیچ دینى ـ در عصر کنونى ـ قابل اثبات نخواهد بود و بشر عملاً به ورطه سکولار و بى دینى کشانده خواهد شد. بیان این مطلب ـ که با انکار قرآن هیچ دینى در حال حاضر اثبات نخواهد شد ـ نیاز به مقدمه اى کوتاه دارد.      اثبات حقانیت و از جانب خدا بودن هر دینى با معجزه امکان پذیر است و معجزه با خارق العاده بودن و استدلال عقلى که به همراه دارد، اثبات مى کند که صاحب این کار از جانب خدایى حکیم فرستاده شده و آنچه مى گوید از خداست و باید به او و دینى که تبلیغ مى کند ایمان آورد. تمام ادیان آسمانى نیز با معجزه همراه بوده اند. اما اکنون سؤال این است: معجزه اى که سال ها، بلکه قرن ها پیش رخ داده و انسان امروزى آن را با چشم خود به عیان ندیده، آیا مى تواند براى او حجت باشد؟ از کجا معلوم تاریخ در نقل حادثه دچار تحریف یا اشتباه نشده است؟ از این رو، باید به معجزه اى که هم اکنون حاضراست ایمان آورد،وپرواضح است که تنها دینى که در حال حاضر ادعاى معجزه دارد و براى همانندآورى آن تحدى کرده، اسلام است. حال فرض کنید اینچنین معجزه اى با سخن سست و مسمومى مانند تعدد قرائت ها از حجّیت بیفتد، در این صورت، «بِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ.»(اعراف: 185)      17ـ3. ویرانى بنیاد اخلاق اخلاق آن گاه که بر پایه واقعیات بنا نهاده شده باشد (همان گونه که نظام اخلاقى اسلام این گونه است) از دام نسبیت رهیده است و در غیر این صورت، هر نظام اخلاقى که عرضه شود نخواهد توانست معماى ارزش داشتن گزاره هاى اخلاقى را حل کند. حال اگر شخص یا جامعه اى همچون پروتاگوراس معتقد شد که «آنچه به نظر من حق است براى من حق است، و آنچه براى تو حق است براى تو حق است؛ و نیز آنچه براى من خوب است براى من خوب است و آنچه براى تو خوب است براى تو خوب است؛ همچنین آنچه براى تو بد است براى تو بد است»،46 اساس اخلاق آن جامعه درهم شکسته خواهد شد، و هیچ کارى اگرچه مانند حسن عدل و قبح ظلم بدیهى باشند، متصف به فعل اخلاقى نخواهد شد و حسن و قبح را برنخواهد تافت.      بدون شک، اگر نیک بنگریم، درخواهیم یافت که نظریه تعدد قرائت ها مستلرم نسبیت گرایى گسترده است و در این صورت، سخن از اخلاق بسانِ سخن گفتن از امور موهوم است و با تجویز تعدد قرائت هاست که هر ناهنجارى اخلاقى با این جمله که «قرائت من از دین این گونه است»، توجیه خواهد شد.      18ـ3. آنارشیسم فکرى و عملى آنارشیسم در لغت از ماده آنارخوس یونانى، به معناى بدون حاکم، مشتق شده است. و در عرف عامه به معناى هرج و مرج زیانبار است.47 و اگر از کاربرد سیاسى این واژه پا را فراتر نهاده و به کاربردهاى مذهبى، علمى و حقوقى آن نیز توجه داشته باشیم خواهیم دید که نظریه تکثر قرائت ها موجب هرج و مرج و آنارشیسم هاى گسترده و در عرصه هاى مختلف است. حال براى رعایت اختصار، به برخى از عرصه هاى آنارشیسم که در نتیجه این نظریه به وجود خواهد آمد، اشاره مى کنیم: الف. آنارشیسم معرفتى: آنارشیسم معرفتى یعنى: هرج و مرج در معرفت و شناخت. همان گونه که در پیامد پانزدهم اشاره شد، تا زمانى که انسان بر طبق اصول و ضوابط متقن مى اندیشد از ثبات فکرى و معرفتى برخوردار است، اما اگر شوکران تعدد قرائت را به معرفت و بینش وى خورانیدیم، نظم معرفتى او دچار اخلال و هرج و مرج مى شود. و اینچنین آنارشیسم معرفتى، آنارشیسم دین ورزى را نیز به دنبال خواهد داشت، و نتیجه این هرج و مرج، نابسامانى معرفتى و ـ همان گونه که گفته شد ـ تجویز هر امر متناقضى است. ب. آنارشیسم فرهنگى: آنارشیسم فرهنگى، هرج و مرجى در ساحت فرهنگ عمومى است. اگر فرهنگ جامعه را بازتاب اندیشه انسانى بدانیم، قطعا با آنارشیسم معرفتى، صحنه فرهنگ نیز شاهد نابسامانى و آشفتگى خواهد شد و هر کس ـ همان گونه که گاهى مشاهده مى شود ـ با پرچم «قرائت من از دین این گونه است» بر موج آشفته سازى فرهنگى سوار مى شود و آن قدر بر بدنه کشتى فرهنگِ جامعه مى کوبد تا کشتى و سرنشینان آن را به قعر دریا بفرستد. ج. آنارشیسم سیاسى: این نوع هرج مرج در عرصه فعالیت هاى سیاسى رخ مى دهد و ثمره آن تکوّن احزاب و گروه هاى مختلف است که همه خود را حق مى دانند، ولى در عمل و آرمان با یکدیگر بسیار ناسازگارند، و این بدان دلیل است که هریک از آنها قرائت خود را از حق، صواب مى پندارد. و چه بسیار دیده ایم که افرادى با ادعاى پیروى از امام و رهبرى، جامعه را به هرج و مرج و بیراهه مى کشانند، و مدعى اند کردارشان طبق قرائتى است که از انقلاب و یا سخن امام دارند. د. آنارشیسم رفتارى: رفتار آدمى بازتاب اندیشه اوست. حال اگر معرفتِ شخص یا جامعه اى توسط تجویز تکثر قرائت دچار آشفتگى و هرج و مرج شد، و هر فکر و ایده اى مهر تأیید خورد، به صورت طبیعى در رفتار و عملکرد آن شخص و یا جامعه پدیدار خواهد شد؛ همان گونه که طمأنینه و آرامش درون، موجب آرامش و وقار رفتارى خواهد شد «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.» (رعد: 28)      19ـ3. ایجاد زمینه انحراف برخلاف آنچه که سروش مى پندارد و در دیباچه صراط هاى مستقیم خود بیان مى دارد: «... و مقتضاى دستگاه ادراکى آدمیان و ساختار چندپهلوى واقعیت است و با هدایت گرى خداوند و سعادت جویى و نیک بختى آدمیان ملایمت دارد و چنان نیست که کژفهمى، توطئه گرى و بدخواهى، حق ستیزى و حق گریزى، باطل اندیشى، هواپرستى، استضعاف فکرى یا سوءاختیار و یا غلبه اهریمن در آن مدخلیت عمده48 داشته باشد»،49 تعدد قرائت موجب پدید آمدن این امور مى شود؛ زیرا انسانى که داراى اندیشه صحیح و معتدلى است و سروکارش با واقعیات است مى تواند از موارد کژفهمى مبرّا باشد و همچنین است موارد دیگر که اگر تعدد قرائت را تجویز کردیم، در حقیقت، مهر تأییدى بر آنها زده ایم. و در این صورت است که توطئه گرى و بدخواهى، حق ستیزى و حق گریزى، چون قرائتى متفاوت از واقع و یا دین است غیرقابل انکار میشود و هر باطل اندیشى، مباح خواهد گشت.      20ـ3. لغویت انتظار و ظهور منجى وجود و ظهور منجى، امرى است که تقریبا تمام ادیان به آن معتقد هستند و دلایل عقلى و نقلى متعدد بر این مسئله اقامه شده، و باید گفت: مهم ترین فلسفه وجود و ظهور منجى این است که جامعه جهانى طعم شیرین عدالت و معنویت را بچشد و در عالَمى که با عطر خوش اسلام ناب، معطر و با نفس قدسى امام معصوم، سرزنده گشته قدم گذارد و جان و دل مرده خود را با سخن شیرین آن دل ربا حیات بخشد و نور کلام الهى را از زبان آن بزرگوار بشنود:      بنابر نظریه تعدد قرائت ها و اینکه مى توان هر برداشتى را از متن داشت (از هر متنى تفسیرهاى متعددى مى توان داد50)، انتظار ظهور منجى که جهان را به عدالت واحد و دین واحد دعوت مى کند، لغو و بیهوده خواهد بود؛ چراکه ـ بنابر این نظریه ـ اساسا چنین امکانى حتى براى امام معصوم نخواهد بود؛ چون هرآنچه بیان دارد صرفا قرائت خویش از دین را بیان نموده، و مردمان نیز قرائتى از دین دارند که مى توانند با آن به احتجاج با امام عصر (عج) برخیزند. از این رو، جاى تعجب نیست که امام صادق علیه السلام مى فرماید: «زمانى که مهدى آل محمد صلى الله علیه و آله ظهور کند تمام مردم با بیان قرائتى از قرآن با آن حضرت احتجاج خواهند کرد.»51 نتیجه گیرى آنچه از این مباحث روشن و آشکار مى گردد، بطلان و غیرمعقول بودن نظریه اى است که مى گوید انسان از طرفى نمى تواند معنایى یقینى ازیک متن بفهمدواز طرف دیگر، یک متن معانى متعددى را مى تواند دارا باشد. از این رو، باید توجه داشت که هرچند قرائت هاى متعدد از برخى متون وجود دارد، اما این بدان معنا نیست که تمام این معانى اگرچه متناقض و غیرقابل جمع باشند، در عرض هم صحیح هستند و ما راهى براى دست یابى به مراد مؤلف نداریم، بلکه باید در جست وجوى معناى صحیح، که مراد مؤلف از بیان آن متن است، با استفاده از قواعد صحیح فهم متن بود.      اینکه هر متنى لزوما قابل تفسیرهاى مختلف باشد، خود اول کلام است. بسیارى از گزاره ها چنین نیستند؛ مانند: «تشنه ام، برو کمى آب بیاور» و... همچنین متون علمى محض مانند ریاضى، فیزیک و... نیز بسیارى از متون و دستورات دین. در این نوشتار، در پاسخ به سؤال اصلى تحقیق، به پیامدهاى متعدد نظریه تعدد قرائت ها اشاره شد؛ مانند خودویرانى، اجتماع نقیضین، نسبیت و شک گرایى انسداد با مفاهمه، لغویت دین و اخلاق و یا آنارشیسم گسترده در عرصه فکر و عمل و... و بیان شد که این پیامدها خواسته یا ناخواسته متوجه این نظریه هست. در پاسخ به سؤال فرعى مقاله نیز در ضمن مباحث روشن گردید نظریه اى که چنین پیامدهاى نادرستى داشته باشد نمى تواند مورد قبول واقع شود. پی‌نوشت‌ها: 1ـ برگرفته از سخنرانى آیت اللّه مصباح در سخنرانى پیش از خطبه هاى نمازجمعه تهران. 2ـ براى اطلاع بیشتر، ر.ک: مهدى هادوى تهرانى، مبانى کلامى اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، ص 125ـ133. 3ـ ر.ک: بابک احمدى، ساختار و تأویل متن، ج 2، ص 537؛ مهدى هادوى تهرانى، همان، ص 215. 4ـ بابک احمدى، همان، ص 61. 5ـ همان، ج 2، ص 4ـ7. 6ـ دیوید کازنز هوى، حلقه انتقادى، ادبیات، تاریخ و هرمنوتیک فلسفى، ص 75. 7ـ ر.ک: پل ریکور، زندگى در دنیاى متن، ترجمه بابک احمدى، ص 134. 8ـ عبدالکریم سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت، ص 294. 9ـ فردریش ویلهلم نیچه، هرمنوتیک مدرن: گزینه جستارها، ترجمه بابک احمدى و دیگران، ص 13. 10ـ همان، ص 210. 11ـ همان، ص 234. 12ـ احمد زیدآبادى، روزنامه صبح امروز، ش 235، 18 مهر 1378، ص 2. 13ـ ر.ک: عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، ش 232، 14 مهر 1378، ص 16. 14ـ محمد مجتهد شبسترى، نقدى بر قرائت رسمى از دین، پیشگفتار. 15ـ همان، ص 247. 16ـ عبدالکریم سروش، قبض بسط تئوریک شریعت، ص 332 و 375. 17ـ همان، ص 116، 372و 374. 18ـ محمد مجتهد شبسترى، نقدى بر قرائت رسمى ازدین،ص 247. 19ـ فردریش نیچه، اراده قدرت، ص 391ـ392؛ ر.ک: عبداللّه نصرى، راز متن، ص 135ـ138. 20ـ محمد مجتهد شبسترى، نقدى بر قرائت رسمى از دین، پیشگفتار. 21ـ همان، ص 7؛ همچنین، ر.ک: همو، هرمنوتیک، کتاب و سنت. 22ـ فاطر: 43. 23ـ ر.ک: محمدکاظم آخوند خراسانى، کفایه الاصول. 24ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 36، ص 227. 25ـ عبداللّه نصرى، همان، ص 121ـ123. 26ـ محمد مجتهد شبسترى، هرمنوتیک، کتاب و سنت، ص 13،14و15. 27ـ همو، نقدى بر قرائت رسمى از دین، ص 373. 28ـ همو، هرمنوتیک، کتاب و سنت، ص 15. 29ـ همان، ص 32. 30ـ همو، نقدى بر قرائت رسمى از دین، ص 243. 31ـ همان، ص 247. 32ـ همان، ص 287. 33ـ همو، هرمنوتیک، کتاب و سنت، ص 15. 34ـ مانند حدیث شریف «سلسله الذهب» (ر.ک: ابن ابى جمهور احسائى، عوالى اللئالى، ج 4، ص 94). 35ـ محمد مجتهد شبسترى، نقدى بر قرائت رسمى از دین، ص 247. 36ـ باتوجه به اینکه اثبات خدابااستفاده ازآیات وروایات دورمى باشد، باید توجه داشت در اینجا آن دسته از از آیات و روایات منظور است که متضمن حکم عقلى است و یا ارشاد به حکم عقل است. 37ـ عبدالکریم سروش، صراط هاى مستقیم، دیباچه، ص ب. 38ـ همچنین، ر.ک: مؤمنون: 64ـ66؛ یونس: 15. 39ـ شاید گفته شود مردمى که مخاطب مستقیم رسول هستند خواهند توانست مراد گفته رسول را دریابند، ولى باید توجه داشت در این صورت نیز ارسال رسل جز براى عده معدودى از مردم، لغو و بى فایده خواهد بود و به یک بیان، تخصیص اکثر مى شود. 40ـ محمد مجتهد شبسترى، ایمان و آزادى، ص 43. 41ـ همو، هرمنوتیک، کتاب و سنت، ص 15. 42ـ همان، ص 16. 43ـ ابوالفضل ساجدى و مهدى مشکى، دین در نگاهى نوین،ص 24. 44ـ ر.ک: فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه از ولف تا کانت، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، ج 6، ص 201ـ315. 45ـ عبدالکریم سروش، صراط هاى مستقیم، ص 203. 46ـ به نقل از: حسین محمدى، قرائت دین. 47ـ جلال فرزین، «آنارشیسم؛ پیامد نظریه تکثر قرائت دین»، در: حسین محمدى، قرائت دین، ص 147، به نقل از: جورج وودلاک، آنارشیسم، ترجمه هرمز عبداللهى، ص 11ـ13. 48ـ صاحب نظریه با این کلمه به صورت ضمنى تأثیر تعدد قرائت ها را در پیدایش این امور پذیرفته است. 49ـ عبدالکریم سروش، صراط هاى مستقیم، دیباچه، ص ب. 50ـ محمد مجتهد شبسترى، هرمنوتیک، کتاب و سنت، ص 15. 51ـ محمدبن ابراهیم نعمانى، الغیبة، ص 297؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 52، ب 27، روایت 131. منبع: ماهنامه معرفت شماره178

92/11/23 - 00:49





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن