واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
غفلت بزرگ از نقش دین و امام خمینی در نظریهی توسعهی نامتوازن آبراهامیان
آبراهامیان در مقولهی «تاریخ ایران معاصر»، از برجستهترین تاریخنگاران محسوب میشود. تا جایی که فرد هالیدی دانشپژوه ایرلندی، او را در زمینهی نگارش تاریخ احزاب سیاسی ایران، برترین محقق دنیا میداند.
به گزارش جام به نقل از بولتن، یرواند آبراهامیان (متولد ۱۳۱۹ در تهران) تاریخنگار ارمنی ایرانی است. او در سال ۱۳۲۹ به بریتانیا مهاجرت نمود و به سال ۱۳۴۲ درجهی کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. آبراهامیان پس از مهاجرت به آمریکا موفق به گرفتن دکترای خود، در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه کلمبیا شد.وی در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد به تدریس «تاریخ ایران» پرداخت و هماکنون در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک (CUNY) به تدریس تاریخ جهان و خاورمیانه مشغول است. به گزارش بولتن نیوز، آبراهامیان در مقولهی «تاریخ ایران معاصر»، از برجستهترین تاریخنگاران محسوب میشود. تا جایی که فرد هالیدی دانشپژوه ایرلندی، او را در زمینهی نگارش تاریخ احزاب سیاسی ایران، برترین محقق دنیا میداند.از شاخصترین آثار او میتوان به این کتابها اشاره کرد: «ایران بین دو انقلاب» چاپ انتشارات دانشگاه پرینستون در سال ۱۹۸۲ در آمریکا؛ «اسلام رادیکال: مجاهدین ایرانی» که سیر تاریخچه و شکلگیری سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را بررسی مینماید و به سال ۱۹۸۹ توسط انتشارات دانشگاه ییل منتشر شده است؛ «خمینیسم: نوشتارهایی دربارهی جمهوری اسلامی» چاپ ۱۹۹۳ در انتشارات دانشگاه کالیفرنیا. اما نظریهی او در خصوص وقوع انقلاب اسلامی در ایران در کتاب «ایران بین دو انقلاب» انتشار پیدا کرده است. این کتاب در ۳ بخش و ۱۱ فصل تدوین شده است. آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب پایه و اساس تحلیل نظری خویش از انقلاب اسلامی را بر ترکیب ۲ تبیین متفاوت که از سوی هواداران و مخالفان سلطنت پهلوی عنوان شده، قرار داده است. به باور وی، موافقان رژیم پهلوی سرعت افزون روند نوسازی اقتصادی-اجتماعی حکومت برای ملتی سنتگرا و عقبافتاده را عامل اصلی وقوع انقلاب میدانند و مخالفان حکومت شاهنشاهی، ناتوانی آن در نوسازی بویژه نوسازی سیاسی را علت بروز انقلاب میپندارند.آبراهامیان با ترکیب این دو نظریه، نظریهی سومی با عنوان، سیاست توسعهی ناهمگون، ارائه میدهد: «علت وقوع انقلاب آن بود که شاه در حوزه اقتصادی-اجتماعی نوسازی کرد و در نتیجه طبقهی متوسط جدید و طبقهی کارگر صنعتی را گسترش داد، اما نتوانست در حوزهی دیگر (حوزهی سیاسی) نوسازی نماید و این ناتوانی، حلقههای پیونددهنده حکومت و ساختار اجتماعی را فرسوده و شکاف بین گروههای حاکم و نیروهای اجتماعی مدرن را بیشتر کرد و مهمتر از همه این که پلهای ارتباطی اندکی را که در گذشته، پیونددهندهی نهاد سیاسی با نیروهای اجتماعی سنتی بویژه بازار و مراجع دینی بود، ویران ساخت... پس انقلاب نه به دلیل توسعهی بیش از حد و نه توسعه نیافتگی، بلکه به سبب توسعهی ناهمگون روی داد.» گفتنی است، برخی موارد مطروحه در ایران بین دو انقلاب، به رغم آن که کتابی واجد ارزش وافر است، نیاز به تامل بیشتر دارد و می توان انتقادهایی بر آن روا داشت.به عنوان نمونه، از جمله ایرادهای وارد بر کتاب ایران بین دو انقلاب و نظریهی داخل در آن، یکی آن است که نویسندهی آن در تحلیل خویش از چگونگی و چرایی وقوع انقلاب اسلامی، به نقش برجستهی مذهب و متولیان آن و بویژه رهبری امام خمینی (ره) که میتوان از آن به مثابه شاخصهی اصلی انقلاب بهمن ۵۷ نام برد، التفات چندانی نکرده است. همچنین عامل مهم فرهنگ عامه را به باد نسیان سپرده و در مستدل کردن نظریهی خویش تنها به عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسنده کرده است.
۱۳۹۲/۱۱/۱۲ - ۱۴:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]