واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
فیلم ماهی و گربه ؛سینمای خردمندانه فرم گرا شهرکرد-ایرنا-سینمای ایران در جشنواره سی و دوم خود شاهد یک اتفاق ناب و اثر گذار در هنر هفتم است.
اکران فیلم ˈماهی و گربه ˈ به کارگردانی شهرام مکری را
می تواند یکی از موفق ترین روزهای جشنواره ای دانست که در سالهای اخیر دچار گیشه و بازیگر سالاری شده بود.
فضای امپرسیونیسمی (Impressionism) حاکم بر فیلم ماهی و گربه و فرم تک پلانی و یک سکانسی بودن روایت آن، آنقدر به دل می نشیند که باید از این فیلم در آینده به عنوان افق و چشم انداز سینمای ایران نام برد.
نسل شهرام مکری ،مهرداد اسکویی ،محمد شیروانی و علیمحمد قاسمی آنقدر بر ایده های فیلم کوتاه به عنوان یک ژانر اثر گذار پا فشاری کردند که مزد این همه تلاش را در راه تکامل ایده ،در جشنواره های بین المللی سالهاست از آن ایران کرده اند.
سینمای ضد روایتی و ضد قهرمانی جنبش امپرسیونیسمی که آبشخوری از موج نوی سینمای فرانسه دارد در منظر منتقدان از
دیدگاه زیباشناسی بسیار بحث برانگیز و قابل تامل است.
شکست ساختار روایی در سینمای ماهی و گربه شهرام مکری سرشار از مولفه های نشانه شناسیک است که دال ها و مدلول ها
چنانچه مطلوب کنار هم نشسته اند که می توان از هر تصویر (ایماژ) به خرده روایتی دورن متنی رسید.
بیان واقعیتی خارجی(سوژه) در باز نمایی از ذهن (ابژه) ایده ای جدید از فرم معنا گریز و معنای فرم گرا را در کنار یک دیگر قرار داده تا یک فیلم خاص را به نام ایران به ثبت برساند.
اگر چه مخاطب عام با این فیلم به سختی ارتباط برقرار خواهد کرد اما دایره ای بودن بیان واقعیت ها در یک تک ˈسکانس -پلان ˈ بدون قطع (کات) کردن تصویر چنان دلچسب است که گریزی از دریافت معنای ثانونیه در دل فیلم نیست.
روایت ابتدایی و دورن متنی فیلم ماهی و گربه قصه یک گروه هنری است که بادبادک های فانوس دار را در جنگلی بی شاخ و برگ قرار است به پرواز درآورند اما در نهایت تعدادی از این هنرمندان گرفتار سه رستورانچی می شوند که گوشت آدمی را به رستوران ها می فروختند و بعد بر اساس گفتار متن(نریشن) این سه نفر گرفتار می شوند.
اما این روایت تنها بعد بیرونی و قابل ادراک برای مخاطب عام است در حالی که لایه های پنهان این اثر نمایه ای از حیات ذهنی انسان ها در یک موقعیت مکانی و زمانی است که زیست ذهنی آنان در جایی دیگر است و جسم کاراکترها تنها، برای مخاطب نمایش داده می شود.
در فضای امپرسیونیسمی ماهی و گربه ، شهرام مکری خود را دچار روایت کلاسیک سینما نمی کند و از هر قید و بند منطق روایی می گریزد تا در نهایت به دنبال بازنمای تصورات ذهنی و تخیلات و رویاهای کاراکترها در قالب فیلم باشد.
آشفتگی شخصیت ها در این اثر عبور از شخصیت پردازی های رواشناختی کلاسیکی است که سالهاست سینما به لحاظ تئوری های آکادمیک دچار آن است اما شهرام مکری برای عبور از سینمای دیالوگ محور ایران دست به حرکتی قابل تامل در فرم
می زند.
پیشتر شهرام مکری در فیلم کوتاه ˈ محدوده دایرهˈ باز نمایی از برداشت های تک پلانی را به جامعه سینمایی به اثبات رسانده بود و در فیلم ˈاشکان و انگشتری و چند داستان دیگر ˈ نیز نشان داده بود که توان قصه پردازی رایج در سینما را دارا می باشد.
یکی از نکات مهم این فیلم میزانسن ها و دکوپاژ فیلم نوشت ماهی و گربه است که در فضایی رئال و واقع بینانه بیان می شود اما در اصل حرکت دوربین روی دست ˈ کوهیار کلاری ˈ تنش ها و چالش هایی اکپرسیونیسمی ایجاد می کند تا قاب هایی زیبا را بر پرده نقره ای سینما به مخاطب نشان دهد.
در میزانسن های ماهی و گربه ، درون انسانی به همه وجوه میزانسن تسری پیدا می کند و آکسان ها به اندازه ای طبیعی و به دور از اغراق بیان می شود تا فیلم را باور پذیر تر کند.
لوکیشن این فیلم بسیار بحث برانگیز است،جامعه ای که در جنگلی در ناکجا آباد سکونت دارند، جنگلی که خزان زده و سرد و بی روح و همه ابزار مدرن در نهایت به بازیچه ای برای جامعه تبدیل می شود و تنها عبور از این فضای خاکستری آهنگی است که درست نام فیلم نیز از آن گرفته شده است.
زبان فیلم ماهی و گربه زبانی استعاری است و هر استعاره در این فیلم بسان یک غزلی پست مدرن می تواند مخاطب را به وجد بیاورد و نفرت زده کند.
نام فیلم استعاره ای از گربه است که برای شکار ماهی پنجه بر شیشه ای می زند که ماهی قرمز در آن گرفتار است اما در نهایت گربه به تن ماهی نمی تواند چنگ بزند و این زبان استعاری زبانی شاعران است و محصول همان فیلم های کوتاه شهرام مکری است.
استعاره دیگر زبان شناسیک این اثر ، بادبادک است و بادباک پرواز تخیلی انسان هاست آنجا که هر چه بیشتر اوج بگیرد برای انسان زمینی لذت بخش تر است، در حالی که این پرواز تنها لذت کوتاهی دارد چرا که نخ و کنترل بادباک ها در روی زمین و کره خاکی است و اجازه ای برای دل کندن از زمین ندارد.
موتیف یا نگار نمایه این فیلم نیز در معماری اثر و رنگ شناسی قابل مشاهده است و نوع رنگ پردازی لباس ها و جنگل خاکستری به پیش برد زبان استعاری کمک می کند تا فیلم حساب شده ماهی و گربه مولفه های زیباشناسانه خود را به رخ مخاطب بکشاند.
مکاشفه این فیلم برای منتقدان نشانه گرا ، همان کفش های آجدار ˈ حمید ˈ است که در دور پنج دوربین یکی از شکارچی های جنگلی روی آن برگهای خشک را می ریزد و این در تضاد با نریشن مارال است که بیانی ذهنی از چاقو خوردن خویش را برای مخاطب بازگو می کند.
اگر چه فیلم ماهی و گربه می تواند در فضایی غیر از جشنواره نیز مورد نقد و تحلیل قرار گیرد اما جشنواره فیلم فجر فرصتی را بوجود آورد تا این گونه فیلم ها که خردمندانه ای از فرم و معناست نیز مورد ارزیابی مخاطبان شهرستانی نیز قرار گیرد.
به گزارش ایرنا،جشنواره فیلم فجر نیز برای نخستین بار در شهرکرد همزمان با تهران در حال اکران است و مورد استقبال اهالی هنر قرار گرفته است.
نقد از محمود رییسی
7359
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
19/11/1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]