تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خوبى و بدى در روز جمعه چند برابر (حساب) مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802907845




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نگاهی متفاوت به آخرین ساخته حاتمی کیا «چ»، نشانیِ متفاوتی از بودن؛بودنی ورای قالب‌های کلیشه‌ای


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی متفاوت به آخرین ساخته حاتمی کیا
«چ»، نشانیِ متفاوتی از بودن؛بودنی ورای قالب‌های کلیشه‌ای
«خداوندا! چه منظره ای داشت این خانه پاسداران؛ چه دردناک؛ چه مصیبت زده! گویی صحرای محشر است، کردهای مؤمن پاوه از زن و مرد در استغاثه، به این خانه پناه می‌آوردند؛ اما جز یأس و ناامیدی، ثمره‌ای نمی‌گرفتند...

خبرگزاری فارس: «چ»، نشانیِ متفاوتی از بودن؛بودنی ورای قالب‌های کلیشه‌ای


خبرگزاری فارس ـ سینما: یادم نمی‌آید پی چه بودم لابلای بخشی از کتاب‌های دهه 60 پدر که به قول خودش هر وقت در بحث با کمونیست‌ها کم می‌آورد، می‌آمد سراغ‌شان. از اول منظم چیده شدند بودند توی قفسه اما ناخنک‌های گاه و بیگاه و هر از چند، از نظم انداخته بودشان. ته یکی از ردیف‌ها بود با قطع‌ جیبی و طراحی جلدی معمولی و غیرجذاب حتی با صفحاتی کمتر از 100 صفحه: «خداوندا! چه منظره ای داشت این خانه پاسداران؛ چه دردناک؛ چه مصیبت زده! گویی صحرای محشر است، کردهای مؤمن پاوه از زن و مرد در استغاثه، به این خانه پناه می‌آوردند؛ اما جز یأس و ناامیدی، ثمره‌ای نمی‌گرفتند... در این شب مخوف، فقط تعداد کمی پاسدار مجروح و دل شکسته، در میان محاصره هزاران مسلح ضد انقلاب، در میان گردابی از بلا و مصیبت، غوطه می‌خوردند... چه شبی بود این شب قدر! امیدی به صبح نداشتم؛ دل به شهادت بسته بودم؛ با زمین و آسمان، وداع کرده بودم. فقط تصمیم داشتم در آخرین معرکه زندگی، چنان ضرب شستی به دشمن نشان دهم که هر وقت اصحاب کفر و نفاق، آن را به یاد بیاورند، بر خود بلرزند.»1 و نویسنده سطرهای بالا بعدها شد یکی از مساله‌های مهم سال‌های نوجوانی‌ام؛ مثل دکتر شریعتی! او را متفاوت دیدم از همه آدم‌هایی که پیش از این دیده بودم! هضمش مشکل بود. او عالمی را که خیلی از ماها در آن حل شده‌ایم، در خود هضم کرده بود! همین هضم نشدن هم بود که عده‌ای در آن سال‌ها علیه‌اش روی دیوار همین دانشگاه تهران شعارنویسی کرده بودند! کسی چه می‌داند؛ شاید خطرناک هم بود نزدیک شدن به چنین آدمی در آن روزهای ملتهب نوجوانی برای امثال منی که با مویزی گرمی‌شان می‌شد و غوره‌ای سردی! چمران آنی نبود که در قالب‌های ذهنی یک نوجوان 12-13 ساله بگنجد. نقاش پراحساسی که تابلوی رنگ روغنش، دل از مخاطب می‌برد، همان چریکی بود که در تل‌مسعود در جنوب لبنان و زیر دید و تیرِ سربازان اسرائیلی، با سنگ‌ و کوه‌ و آسمان و پرنده‌ و ماه و ستاره و خورشید حرف می‌زد: « خدایا! تار و پود وجود مرا با غم و درد سرشتی! مرا به آتش عشق سوختی! مرا در توفان حوادث پرداختی، در کوره غم و درد گداختی! مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و هرمان و تنهائی سوزاندی! تو را شکر می‌کنم که مرا در توفانهای خطرناک حوادث رها کردی و در غوغای حیات در مبارزه ی با ظلم و کفر غرقم نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی!»   آقای حاتمی‌کیا! با چمران نمونه دیگری از انسان بودن را سِیر کردیم و چشیدیم! او نشانیِ متفاوتی از بودن بود و از افسوس‌های من و نسل من آنکه با غروب عصر معرفت، پنجره‌هایی از این دست بسته شد و حال باید با حسرت، امثال چمران را لابلای خطوط و سطور کتاب‌ها بشناسیم! دیگر آن نوجوان سال‌های پیش نیستم که شور و هیجان، چشمم را ببندد بر بعضی تفاوت مشرب‌ها و نگاه‌ها و سلیقه‌ها. با همه این‌ها از شما متشکرم! متشکرم از اینکه در این روزهای خاکستری، نشانی متفاوتی دادید از نوع دیگری از بودن. چیزی شبیه همان آدرسی که چمران در فیلم به مجاهدان می‌دهد وقتی روی هم اسلحه کشیده بودند و انگشت‌ اشاره‌ای که همه را ارجاع  می‌داد به «اشهد ان لا اله الا اللهِ»ی که فضا را پر کرده بود. محمدصادق علیزاده ------- 1 بخش‌هایی از کتب «جهاد و شهادت» شامل دست‌نوشته‌های شهید چمران که در سال 61 توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد. انتهای پیام/س  

92/11/15 - 13:36





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن