تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835087206
حاتمی کیا سکوت خود را شکست/ خدا کند در بستر عافیت نمیرم
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و هنر > سینمای ایران در میان فرزندان شهدا
حاتمی کیا سکوت خود را شکست/ خدا کند در بستر عافیت نمیرم
ابراهیم حاتمی کیا عصر امروز 7 بهمن ماه در میان فرزندان شهدا سکوت خود را شکست و از ساخت فیلم چمران گفت.
به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم حاتمیکیا کارگردان مطرح سینمای دفاع مقدس عصر امروز 7 بهمن ماه در مراسمی که برای تجلیل از وی در میان فرزندان شهدا در موسسه اوج برگزار میشد، پس از مدتها سکوت خود را شکست. متن کامل سخنان ابراهیم حاتمی کیا در این مراسم بدین شرح است: از خود همین فضا برای صحبت کردن در این شب عزیز الهام می گیرم. شاید این خاطرهای که میخواهم بگویم تکراری باشد، اما اجازه بدهید من باز هم آن را تکرار کنم. در جریان عملیات بدر، ما برای فیلمسازی به منطقهای در هویزه رفته بودیم. هوا و فضا بسیار زیبا و خوش بود. آسمان آبی بود و از دور که نگاه میکردی همه چیز تصویری و روشن بود. من از قایق پیاده شدم به عنوان مسئول یک تیم فیلمبرداری و حرکت کردم به سمت جایی که می گفتند خط بچهها آنجاست. همه چیز قشنگ و زیبا و حتی من صدای بلبلهای وحشی آنجا را هم هنوز به خاطرم هست که منظرهای که ما از دور میدیدیم را بسیار شاعرانه و زیبا میکرد.هیچ صدای انفجاری هم نبود و کسی که نمیدانست در آن منطقه جنگ است خیال میکرد که واقعا چه منظره طبیعی شگرفی. صد متر، دویست متر حرکت کردم تا به دشتی بسیار زیبا رسیدم که چشمانداز زیبایی را جلوی افق دیدمان قرار میداد. آسمان آبی بود و اگر قرار به عکسبرداری بود، عکس قشنگی از آب درمیآمد، کم کم دیدم که ستون هایی دورادور به اندازه نقطههایی کوچک به این سمت می آیند. شروع کردم به فیلمبرداری، باز هم منظره خیلی زیبا و قشنگ بود. نقطهها به تدریج نزدیک و نزدیکتر می شدند و میتوانستم آدمها را تشخیص بدهم. عدهای زخمی بودند و عده ای هم در حال کمک به آنها. تا به ما رسیدند. اولی تا ما را دید رو به دوربین گفت: دیرآمدی برادر؛ الان چه وقت آمدن است. دومی هم آمد و گفت: بهت توصیه میکنم جلوتر نروی. دیگری گفت: جرات نداشتید در شب عملیات بیایید، الان آمدید؟ ما جلوتر می رفتیم و حرفهایی این رزمندهها را میشنیدیم که بعضی نیش بود و بعضی نوش. کمکم، داشت تصویری واقعی از جنگ به من منتقل میشد و هولی به جان همه ما افتاده بود. کم کم صدای آتش به ما نزدیک شد و یک هلیکوپتر سنگین عراقی را با آن عظمت دیدیم که آمد بالای سر ما و خیلی راحت شروع کرد به تیراندازی. بچه ها با ضدهوایی می زدند اما اثر نمیکرد. من هم اول شروع کردم به فیلم گرفتن از هلیکوپتر اما بعد دیدم که فایده ندارد و این هلیکوپتر افتادنی نیست و رها کردم. دشت خلوت بود و فضایی هم برای پناه گرفتن نداشت. یک لحظه حس کردم که هلیکوپتر مماس به سمت ماست و بعد خیلی سریع دیدم آتشی از هلیکوپتر رها شد. گمان کردیم ما را میخواهد بزند و در یک لحظه همه فرار کردیم و پراکنده شدیم. راکت بزرگی بین ما فاصله انداخت و زمین را شخم زد بدون اینکه راکت را ببینم میدیدم که زمین در حال شخم خوردن است. راکت نترکید؛ اما صدای نعره شخم زدن آن می آمد. من حیرت زده نگاه می کردم و این نقطه عطف ورود من به میدان جنگ بود. اینکه جنگ به این زیبایی هم نیست و روی دیگری هم دارد. بعد از این اتفاق بین بچه ها حرف افتاد، یکی می گفت برویم جلو و یکی می گفت عقبنشینی کنیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که جلو رفتن فایده ای ندارد. برگشتیم به دژی که آنجا را ترک کرده بودیم. آنجا دیگر خیلی واضح گلوله های رسام سرخی دیدیم که به سمت ما می آمدند. کاملا شفاف و واقعی و فضا خیلی تصویری شده بود. در آن میانه سربازی بلند شد که سرک بکشد که ببیند کجاست که گلولهای به طرز واضحی به او خورد، او دوباره بلند شد و دوباره تیر به او خورد و دوباره و دوباره. من از نزدیک نگاه میکردم و باورم نمی شد که جلوی چشمم چنین تصویری رخ داده. سرانجام بچه ها او را کشیدند پایین. عقب نشینی شروع شد و به موازات یک دژ عقب میرفتیم من بودم و دستیار فیلمبردارم و صدابردار و پسرعموی من، عباس که عکاس جنگ است. در جایی که عقب نشینی میکردیم حالتی وجود داشت که باید به دفعات از آن رد میشدیم و در امتداد و مماس با تیراندازی قرار میگرفتیم. گل زمین هم حرکت را به شدت سخت می کرد. از اولی که میخواستیم رد شویم؛ پسرعموی من رد شد و جلوتر از من رفت و من با خود گفتم که معلوم است که من رد نشوم و گلوله حتما به پس کله من می خورد، اما زنده ماندم و رد شدم. اما کم کم رد شدن از هر کدام از آن معبرها برای من ترس وحشتناکی به وجود آورده بود. همه موضوع 5 ثانیه هم بیشتر طول نمیکشید اما من تشییع جنازه خودم را هم میدیدم، تنها بچه ام را میدیدم. این باز من رد شدم از معبر بعدی و محمود عقب ماند و این بار حس میکردم زنعموی من، من را دیده است و به سراغ من آمده است و می گوید چرا او را تنها گذاشتی و رهایش کردی. به تدریج جلو میرفتیم تا آتش خمپاره ها آنقدر قوت گرفت که پناه بردیم به سنگری که تا دیشب برای عراقیها بود. داخل سنگر شدیم و دیدیم که عراقیها دیشب در داخل آن خرابکاری هم کردهاند و باید فقط دور این سنگر بنشنیم. دور سنگر نشستیم در سکوت محض که ناگهان سکوت ما را سربازی شکست. که گفت من نمیتوانم به اسرائیل بروم. و بعد شروع کرد با خود حرف زدن که چه گونه اصلا ویزا بگیریم و نمیشود و از این حرفها. تا مدتی کسی صدایش درنیامد تا بالاخره یکی پرسید برادر اصلا اسرائیل چرا میخواهی بروی؟ گفت من بیسیمچیام و دیشب بیسیمام را آنجا گذاشتیم و فرمانده ما میگوید این نوع بیسیمها آمریکایی اند و فقط از اسرائیل می شود آن ها را خرید و من حالا چه طوری برم اسرائیل؟ صدایی از بیرون آمد که آرپی چی زن ها بیایند بیرون. این بنده خدا آرپی جی زن گروه ما نشسته بود و بیرون نمیرفت و نشنیده میگرفت تا بالاخره یکی به او گفت برادر بیرون شما را میخواد، و آرپیجیزن رو کرد به او و آرپیجی اش را به او داد و گفت بیا برو، اگر میتوانی برو خودت. از بیرون خبر میآمد و لحظه به لحظه آتش قویتر می شود. اما ما میشنیدیم که سرداری به اسم عباس کریمی فریاد می زند و آرپی جیهای به زمین افتاده را پیدا می کند و تانک ها را می زند و هر کس به او میگوید بیا عقب نشینی کن. فقط میگوید بچه هام بچههام. آمدیم جلوتر و رسیدیم به قایقها و خوشحال از اینکه توانستیم زنده بمانیم. زمین گلی بود و اذیت می کرد، در حال عبور بودیم که یکهو یکی پای من را گرفت. برگشتم و دیدم کسی است که نیمی از بدنش در آب و نیمی بیرون است پای من را به قوت چسبیبده و بچه ها هم دارند رد می شون.د پرسیدم برادر چه کار داری. حرفی نمیتوانست بزندصورتش سفید سفید در اوج معصومیت. من اگر بخواهیم یک پری دریایی مردانه را تمثیل کنم به او اشاره میکنم.آمده بود من را به امتحان بکشد. پای من را ول نمی کرد و آدم ها داشتند میرفتند و خمپاره ها قوت میگرفتند.می دانستم استمداد جان میکند، اما چارهای نداشتم. شروع کردنم انگشتانش را نرم نرم باز کردم، سعی می کردم بدون اینکه فشاری به آنها بیاید پای خودم را نجات بدهم. گفتم من می روم به امدادگرها میگویم که بیاید کمک. همچنان لازم میدانم بگویم جای دست آن عزیز، هنوز روی پای من چسبیده است و از من جدا نمی شود. عزیزان ما همان موقع هم قرارمان بر این نبود. عشق سینما ما را به این عالم نکشیده بود. علاقه داشتیم اما مساله ما سینمای صرف نبود احساس من این بود که باید همین حرفها را بزنم. همین ساختمانی که داخلش هستید ساختمان سپاه تهران بود و من دم همین در کشیکها دادم از اینجا به ماموریت ها رفتم و کلی خاطره دارم از این ساختمان. دیدم در حرفها و محبتهایی که می کنید حرمت نگه می دارید و با اشاره ظریفی از برخی فیلم ها می گذرید. اما من باید بگویم که هنرمند و اهل هنر اگر به اجبار بیفتد برای آنچه باید بگویند آن اثر دیگر اثری خوب نمیشودمن هم مثل همه شما در این جامعه زندگی می کنم طغیان بشریت را علیه خداوند می بینم و آزارم میدهد و از آنچه طغیان بشریت علیه خداوند مینامم در «دعوت» سخن میگویم. برخی میگویند تو فقط از جهاد و باروت و خون بگو اما من این طغیان را می بینم و نمیتوانم از آن بگذرم.من باید از جوان ها بگویم باید گزارش یک جشن بسازم و این گزارش در تاریخ این ممکلت بماند، ممکن است خیلیها هم خوشش نیاید. آقای کشوری امیدواریم زنده بمانم و فیلم شما را از پدرتان ببینم و چه کسی بهتر از شما.خودتان وارد شوید. این نشست خیلی دیرهنگام شکل گرفته است ، اما من بیگناهم. من با تک تک شما ارتباط داشتم به انواع مختلف. ولی نگهبان بالای سر شما، بنیاد شهید وقتی که میخواهد خیلی از حرفهای انقلابی و آرمانی در لایههای تکراری و دیکته شده و کلیشه شده طرح شود این امکان را از من میگیرد. من فکر میکنم که آرنولد شوایتزنگر هم باشم کم میآورم. البته بایدبگویم که بحثم سیاسی نیست و نمی دانم الان اصلا رئیس بنیاد شهید کیست . من خیلی جسارت کردم و فیلم چمران را ساختم، اما باید بگویم که این فیلم صرفا فقط در مورد چمران نیست. واقعا واقعیت آن ماجراها انقدر غلیظ و پیچیده است که ما یا اصلا حرف نمی زنیم یا اینکه اصلا گفتی نیست. اما من تیرم را رها کردم و «ما رمیت اذ رمیت» و بقیه اش را نمیدانم چه اتفاقی بیفتد. من را دعا کنید. خدا نکند که من در بستر عافیت بمیرم. در قنوت سحر همیشه میگویم که اصلا قرار ما این نبود. هر وقت از این ساختمان خارج می شدیم با پیکانی که دست ما بود به این قصد می رفتیم که برنگردیم و به خیل این کاروان می پیوندیم. اما چارهای نیست ما بازماندگان قطعا به چیزهای دیگری هم مشغول میشویم این را رد نمی کنم مثل خود شماها . شماها هم همه از ذریه آدم هستید. اما وقتی از ما انتخاب را بگیرند از شعور انسانی دور میشویم. ما نسل انتخاب گری بودیم و این راه را انتخاب کردیم. دعا کنید من وقف این عالم باشم و اما وقت این عالم بودن فقط باورت و جنگ نیست که دعوت جنگی ترین فیلم من است در شکلی که من به آن اعتقاد دارم. من اعتقاد دارم که جنگ سلسه خوبان است و اگر اختلافی هم هست از جنس ابوذر و سلمان است. دیدم که خطاهایی هم بوده اصلا این ها را رد نمی کنم اما این نسلی که دست خالی در بین المقدس بود و گردان وارد منطقه می شد بدون اسلحه و فرماندهشان با آنها اتمام حجت می کرد که می توانید برگردید و کسی برنمیگشت آدمهایی واقعی در تاریخ این مملکت بودند. رفتند این بچه ها و عملیت دفاع مقدس را با آن غربت و دست خالی فتح کردند. امیدوارم خدا به من این اجل را بدهد که سر صحنه ای بمیرم که شرمنده نباشم. انشاا.. که دعای خیر شما پشت سر من باشد و نفس شما مطهر کند مسیری را که من می روم.
۱۳۹۲/۱۱/۷ - ۲۱:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]
صفحات پیشنهادی
افخمی خطاب به حاتمی کیا: خدا زیادت کند
افخمی خطاب به حاتمی کیا خدا زیادت کند بهروز افخمی خطاب به ابراهیم حاتمیکیا نوشته و دعا کرده است که خدا عمرت را طولانی و پربرکت قرار دهد و از امثال تو فیلمسازان دیگری نصیب ما بفرماید خبرگزاری ایسنا بهروز افخمی خطاب به ابراهیم حاتمیکیا نوشته و دعا کرده است که خدا عمرموسسه مطبوعاتی کیاست استخدام میکند
دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹ ۵۹ موسسه مطبوعاتی کیاست واقع در استان اصفهان برای تکمیل کادر خود دعوت به همکاری کرده است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این موسسه مطبوعاتی در عناوین شغلی خبرنگار گزارشنویس تحلیلی تحلیلنویس عکاس بازاریاب نویسنده طراح گرافیست طملاقات طلوع كيان با سجادي رييس جديد امروز كار خود را آغاز ميكند
ملاقات طلوع كيان با سجادي رييس جديد امروز كار خود را آغاز ميكند فرهاد طلوع كيان رييس جديد فدراسيون پهلواني و زورخانهاي با دكتر نصرا سجادي معاون توسعه ورزش قهرماني وزارت ورزش و جوانان در دفتر وي ديدار كرد طلوع كيان در اين ديدار با معرفي نماينده تام الاختيار خود به وزارتخانهمظفریزاده جمعه از داوری خداحافظی میکند
مظفریزاده جمعه از داوری خداحافظی میکند سعید مظفریزاده با انتشار یادداشتی در وبلاگ شخصی خود از خداحافظی از داوری پس از قضاوت در داربی 78 گفت آفتاب به گزارش ایسنا در این یادداشت که با عنوان رفتن اما بیگلایه روی وبلاگ مظفریزاده قرار گرفته آمده است شخصیت اجتماعی ِ هر فرسيدحسن خميني:سكوت در برابر هجمه به بزرگان، جامعه را دچار بيهويتي ميكند
سيدحسن خميني سكوت در برابر هجمه به بزرگان جامعه را دچار بيهويتي ميكند روزنو-يادگار امام با تاكيد بر اينكه كساني كه سرمايههاي يك ملت را با ديده تحقير يا توهين از بين ميبرند بُنمايههاي جامعه را نابود ميكنند گفت كساني كه در قبال اين مسأله سكوت كنند نيز متهم هستند حجتاسکوت روح الله جعفری پس از سه سال شکسته میشود
سکوت روح الله جعفری پس از سه سال شکسته میشود روح الله جعفری سرپرست و کارگردان گروه تئاتر گیتی پس از سه سال نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم نوشتهی ماتئی ویسنی یک را در دولت تدبیر و امید به صحنه می برد به گزارش حوزه تئاتر باشگاه خبرنگاران متن این نمایش اورژینالدر قالب اوراق قرضه مدتدار مصر 3میلیارد دلار از بدهی خود به قطر را تسویه میکند
در قالب اوراق قرضه مدتدارمصر 3میلیارد دلار از بدهی خود به قطر را تسویه میکندیک منبع خبری در بانک مرکزی مصر اعلام کرد این کشور 3 میلیارد دلار از کمکهای مالی قطر را در قالب اوراق قرضه مدت دار در سال 2014 به این کشور پس میدهد به گزارش خبرنگار گروه اقتصاد بینالملل خبرگزاری فارفرمول تعیین قیمت خودرو تغییر میکند
فرمول تعیین قیمت خودرو تغییر میکند رییس شورای رقابت از بررسی فرمول تعیین قیمت خودرو در این شورا خبر داد و گفت شورای رقابت با انجام کار کارشناسی در حال اصلاح فرمول قبلی است به گزاش ایرنا رضا شیوا با تاکید بر اینکه قیمت خودرو رییس شورای رقابت از بررسی فرمول تعیین قیمت خودروسرپرست فرمانداري ويژه بروجرد:ايران اسلامي با قاطعيت از حق هستهاي خود دفاع ميكند
سرپرست فرمانداري ويژه بروجرد ايران اسلامي با قاطعيت از حق هستهاي خود دفاع ميكند سرپرست فرمانداري ويژه بروجرد گفت ايران اسلامي با اقتدار و قاطعيت از حق هستهاي خود دفاع ميكند به گزارش خبرگزاري فارس از بروجرد مهدي پازوكي ظهر امروز در نشست هم انديشي با كاركنان نيروي انتظامي افرئيس حزب اتحاد بزرگ تركيه: رئيس جمهور تركيه بايد به سكوت خود پايان دهد
رئيس حزب اتحاد بزرگ تركيه رئيس جمهور تركيه بايد به سكوت خود پايان دهد تهران واحد مركزي خبر سياسي 1392 10 03 00 00 04 08 رئيس حزب اتحاد بزرگ تركيه خواستار مداخله رئيس جمهور اين كشور براي پايان دادن به تنش هاي سياسي اخير در تركيه شد به گزارش مونيتورينگ اخبار خارجي به نقل از بمظفریزاده جمعه از داوری خداحافظی میکند
رفتن اما بیگلایه مظفریزاده جمعه از داوری خداحافظی میکند سعید مظفریزاده با انتشار یادداشتی در وبلاگ شخصی خود از خداحافظی از داوری پس از قضاوت در داربی 78 گفت ایسنا سعید مظفریزاده با انتشار یادداشتی در وبلاگ شخصی خود از خداحافظی از داوری پس از قضاوت در داربی 78 گفت &nbsايرانسل استخدام ميكند
ايرانسل استخدام ميكند شركت خدمات ارتباطي ايرانسل براي تكميل كادر پرسنلي خود در شهر تهران از فارغالتحصيلان دانشگاههاي معتبر دعوت به همكاري كرده است بازتاب آنلاين اين شركت خدمات ارتباطي از فارغالتحصيلان دانشگاههاي معتبر در مقاطع كارداني به بالا كه از سابقه كار مرتبط و مفيدراهیان کرمانشاه تنها به شکست نفت مسجد سلیمان فکر می کند
استانها غرب کرمانشاه کریمی در گفتگو با مهر راهیان کرمانشاه تنها به شکست نفت مسجد سلیمان فکر می کند کرمانشاه - خبرگزاری مهر مدیرعامل راهیان کرمانشاه گفت راهیان در دیدار فردای خود مقابل نفت مسجد سلیمان تنها به شکست این تیم فکر می کند و هیچ هدف و انگیزه ای نیز جز پیروزی در ای-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها