تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860335884
![نمایش مجدد: تجلیل از حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
تجلیل از حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا
واضح آرشیو وب فارسی:الف: تجلیل از حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا
تاریخ انتشار : دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۴۴
دو سال سکوت حاتمیکیا دقایقی پیش با شکستن بغض فروخفته او شکست. به گزارش تسنیم، ابراهیم حاتمیکیا کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس دقایقی پیش در مراسمی که برای تجلیل از او در بین فرزندان شهدا برگزار میشد به ایراد سخنرانی پرداخت. سخنرانیای که با اشکهای حاتمیکیا و موزیک متن یکی از مشهورترین فیلمهای حاتمیکیا از «کرخه تا راین» شبی به یادماندنی برای او و فرزندان شهدا و ساختمان موسسه اوج، ساختمانی که خاطراتی حاتمیکیا از پاس دادن و کشیک دادن در کنار این ساختمان در ایام دفاع مقدس زینببخش سخنرانی او بود. این اولین حرفهای حاتمیکیا درباره آخرین اثرش «چ» بود. حاتمیکیا ۲ سال سکوت کرده بود و سرانجام بغض و سکوتش همزمان در بین خانوادههای شهدا شکست. متن کامل سخنرانی حاتمیکیا به این شرح است: از خود همین فضا الهام می گیرم برای صحبت کردن در این شب عزیز. شاید این خاطرهای که میخواهم بگویم تکراری باشد، اما اجازه بدهید من باز هم تکرار کنم. در جریان عملیات بدر، ما برای فیلسمازی به منطقهای در هویزه رفته بودیم. هوا و فضا بسیار زیبا و خوش بود. آسمان آبی و یک دشت سراسری و از دور که نگاه میکردی همه چیز تصویری و روشن. من از قایق پیاده شدم به عنوان مسئول یک تیم فیلمبرداری و حرکت کردم به سمت جایی که می گفتند خط بچهها آنجاست. همه چیز قشنگ و زیبا و حتی من صدای بلبلهای وحشی آنجا را هم به خاطرم هست که منظرهای که ما از دور میدیدیم را بسیار شاعرانه و زیبا میکرد.هیچ صدای انفجاری هم نبود و کسی که نمیدانست در آن منطقه جنگ است خیال میکرد که واقعا چه منظره طبیعی شگرفی. صد متر دویست متر حرکت کردم تا به دشتی بسیار زیبا رسیدم که چشمانداز زیبایی را جلوی افق دیدمان قرار میداد. آسمان آبی بود و اگر قرار به عکسبرداری بود، عکس قشنگی از آب درمیامد، کم کم دیدم که ستون هایی دورادور به اندازه نقطههایی کوچک به این مست می آیند. شروع کردم به فیلمبرداری، باز هم خیلی زیبا و قشنگ بود منظره. نقطهها به تدریج نزدیک و نزدیکتر می شدند و میتوانستم آدمها را تشخصی بدهم که عدهای زحمی بودند و عده ای هم در حال کمک به آنها بودند. تا به ما رسیدند. اولی تا ما را دید رو به دوربین گفت: دیرآمدی برادر؛ الان چه قوت آمدن است. دومی هم آمد و گفت:بهت توصیه می کنم جلوتر نروی. دیگری گفت:جزات نداشتی در شب عملیات بیایید، الان آمدید؟ ما جلوتر می رفتیم و حرفهایی این رزمندهها را میشنیدیم که بعضی نیش و بعضی نوش. تازه داشت تصویری واقعی از جنگ به من منتقل میشد و هولی به جان همه ما افتاد. کم کم صدای آتش به ما نزدیک شد ویک هلی کوپتر سنگین عراقی را با آن عظمت دیدیم که آمد بالای سر ما و خیلی راحت شروع کرد به تیراندازی. بچه ها با ضدهوایی می زدند اما به آن اثر نمیکرد. من هم اول شروع کردم به فیلم گرفتن از هلیکوپتر اما بعد دیدم که فایده ندارد و رها کردم. دشت خلوت بود و فضایی هم برای پناه گرفتن نداشت که یک لحظه حس کردم که هلیکوپتر مماس به سمت ماست و بعد یک لحظه دیدم آتشی از هلی کوپتر رها شد. گمان کردیم ما را میخواهد بزند و در یک لحظه همه فرار کردیم و پراکنده شدیم. راکت بزرگی بین ما فاصله انداخت و زمین را شخم زد بدون اینکه راکت راببینم میدیدم که زمین در حال شخم خوردن است. راکت نترکید؛ اما صدای نعره شخم زدن آن می آید. من حیرت زده نگاه می کردم و این نقطه عطف ورود من به میدان جنگ بود. اینکه جنگ به این زیبایی هم نیست و روی دیگری هم دارد. بعد از این اتفاق بین بچه ها حرف افتاد، یکی می گفت برویم جلو و یکی می گفت عقبنشینی کنیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که جلو رفتن فایده ای ندارد. برگشتیم به دژی که آنجا را ترک کرده بودیم . آنجا دیگر خیلی واضحی دیدیم گلوله هایی رسام سرخی که به سمت ما می آمدند را میدیدیم. کاملا شفاف و واقعی و فضا خیلی تصویری شده بود.در آن میانه سربازی بلند شد که سرک بکشد که ببیند کجاست که گلولهای به طرز واضحی به او خورد، او دوباره بلند شد و دوباره تیر به او خورد و دوباره و دوباره. من از نزدیک نگاه میکردم و باورم نمی شد که جلوی چشمم چنین تصویری رخ داده. سرانجم بچه ها او را کشیدند پایین. عقب نشینی شروع شد و به موزات یک دژ عقب میرفتیم من بودم و دستیار فیلمبردارم و صدابردار و پسرعموی من، عباس که عکاس جنگ است. در جایی که عقب نشینی میکردیم حالتی وجود داشت که باید به دفعات از آن رد میشدیم و در امتداد و مماس با تیراندازی قرار میگرفتیم. گل زمین هم حرکت را به شدت سخت می کرد. از اولی که میخواستیم رد شویم؛ پسرعموی من رد شد و جلوتر از من رفت و من با خود گفتم که معلوم است که من رد نمی شم و گلوله حتما به پس کله من می خورد، اما زنده ماندم و رد شدم. اما کم کم رد شدن از هر کدام از آن معبرها برای من ترس وحشتناکی به وجود آورده بود.همه موضوع ۵ ثانیه هم بیشتر طول نمیکشید اما من تشییع جنازه خودم را هم میدیدم، تنها بچه ام را میدیدم و حتی ازدواج محمود با همسر خودم را هم میدیدم. این باز من رد شدم از معبر بعدی و محمود عقب ماند و این بار حس میکردم زن زنعموی من، من را دیده است و به سراغ من آمده است و می گوید چرا او را تنها گذاشتی و رهایش کنی. به تدریج جلو میرفتیم تا آتش خمپاره ها آنقدر قوت گرفت که پناه بردیم به سنگری که تادیشب برای عراقیها بود. داخل سنگر شدیم و دیدیم که عراقیها دیشب در داخل آن خرابکاری هم کردهاند و باید فقط دور این سنگر بنشنیم. دور سنگر نشستیم در سکوت محض که ناگهان سکوت ما را سربازی شکست. که گفت من نمیتوانم به اسرائیل بروم. و بعد شروع کرد با خود حرف زدن که چه گونه اصلا ویزا بگیریم و نمیشد و از این حرفها. تا مدتی کسی صدایش درنیامد تا بالاخره یکی پرسید برادر اصلا اسرائیل چرا میخواهی بروی؟ گفت من بیسیمچیام و دیشب بیسیمام را آن را جا گذاشتیم و فرمانده ما میگوید این نوع بیسیمها آمریکایی اند و فقط از اسرائیل می شود آن ها را خرید و من حالا چه طوری برم اسرائیل؟ صدایی از بیرون آمد که آرپی چی زن ها بیایند بیرون. این بنده خدا آرپی جی زن گروه ما نشسته بود و بیرون نمیرفت و نشنیده میگرفت تا بالاخره یکی به او گفت برادر بیرون شما را میخواد، و آرپیجیزن رو کردبه او و آرپیجی اش را به او داد و گفت بیا برو، اگر میتوانی برو خودت. از بیرون خبر میآمد و لحظه به لحظه آتش قویتر می شود. اما ما میشنیدیم که سرداری به اسم عباس کریمی فریاد می زند و آرپی جیهای به زمین افتاده را پیدا می کندو تانک ها رو می زند وهر کس به او میگوید بیا عقب نشینی کن. فقط میگوید که :" بچه هام بچه هام" آمدیم جلوتر و رسیدیم به قایقها و خوشحال از اینکه توانستیم زنده بمانیم. زمین گلی بود و اذیت می کرد، در حال عبور بودیم که یکهو یکی پای من را گرفت. برگشتم و دیدم کسی است که نیمی از بدنش در آب و نیمی بیرون است پای من را به قوت چسبیبده و بچه ها هم دارند رد می شون.د پرسیدم برادر چه کار داری. حرفی نمیتوانست بزندصورتش سفید سفید در اوج معصومیت. من اگر بخواهیم یک پری دریایی مردانه را تمثیل کنم به او اشاره میکنم.آمده بود من را به امتحان بکشد. پای من را ول نمی کرد و آدم ها داشتند میرفتند و خمپاره ها قوت میگرفتند.می دانستم استمداد جان میکند، اما چارهای نداشتم. شروع کردنم انگشتانش را نرم نرم باز کردم، سعی می کردم بدون اینکه فشاری به آنها بیاید پای خودم را نجات بدهم. گفتم من می روم به امدادگرها میگویم که بیاید کمک. همچنان لازم میدانم بگویم جای دست آن عزیز، هنوز روی پای من چسبیده است و از من جدا نمی شود. عزیزان ما همان موقع هم قرارمان بر این نبود. عشق سینما ما را به این عالم نکشیده بود. علاقه داشتیم اما مساله ما سینمای صرف نبود احساس من این بود که باید همین حرفها را بزنم. همین ساختمانی که داخلش هستید ساختمان سپاه تهران بود و من دم همین در کشیکها دادم از اینجا به ماموریت ها رفتم و کلی خاطره دارم از این ساختمان دیدم در حرفها و محبتهایی که می کنید حرمت نگه می دارید و با اشاره ظریفی از برخی فیلم ها می گذرید. اما من باید بگویم که هنرمند و اهل هنر اگر به اجبار بیفتد برای آنچه باید بگویند آن اثر دیگر اثری خوب نمیشودمن هم مثل همه شما در این جامعه زندگی می کنم طغیان بشریت را علیه خداوند می بینم و آزارم میدهد و از آنچه طغیان بشریت علیه خداوند مینامم در «دعوت» سخن میگویم. برخی میگویند تو فقط از جهاد و باروت و خون بگو اما من این طغیان را می بینم و نمیتوانم از آن بگذرم.من باید از جوان ها بگویم باید گزارش یک جشن بسازم و این گزارش در تاریخ این ممکلت بماند، ممکن است خیلیها هم خوشش نیاید. آقای کشوری امیدواریم زنده بمانم و فیلم شما را از پدرتان ببینم و چه کسی بهتر از شما. خودتان وارد شوید، این نشست خیلی دیرهنگام شکل گرفته است، اما من بیگناهم. من با تک تک شما ارتباط داشتم به انواع مختلف. ولی نگهبان بالای سر شما، بنیاد شهید وقتی که میخواهد خیلی از حرفهای انقلابی و آرمانی در لایههای تکراری و دیکته شده و کلیشه شده طرح شود این امکان را از من میگیرد. من فکر میکنم که آرنولد شوایتزنگر هم باشم کم میآورم. البته بایدبگویم که بحثم سیاسی نیست و نمی دانم الان اصلا رئیس بنیاد شهید کیست . من خیلی جسارت کردم و فیلم چمران را ساختم، اما باید بگویم که این فیلم صرفا فقط در مورد چمران نیست. واقعا واقعیت آن ماجراها انقدر غلیظ و پیچیده است که ما یا اصلا حرف نمی زنیم یا اینکه اصلا گفتی نیست. اما من تیرم را رها کردم و "ما رمیت اذ رمیت" و بقیه اش را نمیدانم چه اتفاقی بیفتد. من را دعا کنید. خدا نکند که من در بستر عافیت بمیرم. در قنوت سحر همیشه میگویم که اصلا قرار ما این نبود. هر وقت از این ساختمان خارج می شدیم با پیکانی که دست ما بود به این قصد می رفتیم که برنگردیم و به خیل این کاروان می پیوندیم. اما چارهای نیست ما بازماندگان قطعا به چیزهای دیگری هم مشغول میشویم این را رد نمی کنم مثل خود شماها . شماها هم همه از ذریه آدم هستید. اما وقتی از ما انتخاب را بگیرند از شعور انسانی دور میشویم. ما نسل انتخاب گری بودیم و این راه را انتخاب کردیم. دعا کنید من وقف این عالم باشم و اما وقت این عالم بودن فقط باورت و جنگ نیست که دعوت جنگی ترین فیلم من است در شکلی که من به آن اعتقاد دارم. من اعتقاد دارم که جنگ سلسه خوبان است و اگر اختلافی هم هست از جنس ابوذر و سلمان است. دیدم که خطاهایی هم بوده اصلا این ها را رد نمی کنم اما این نسلی که دست خالی در بین المقدس بود و گردان وارد منطقه می شد بدون اسلحه و فرماندهشان با آنها اتمام حجت می کرد که می توانید برگردید و کسی برنمیگشت آدمهایی واقعی در تاریخ این مملکت بودند. رفتند این بچه ها و عملیت دفاع مقدس را با آن غربت و دست خالی فتح کردند. امیدوارم خدا به من این اجل را بدهد که سر صحنه ای بمیرم که شرمنده نباشم. انشاا.. که دعای خیر شما پشت سر من باشد و نفس شما مطهر کند مسیری را که من می روم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]
صفحات پیشنهادی
دقایقی پیش آغاز شد تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا با حضور فرزندان و خانواده شهدا
دقایقی پیش آغاز شدتجلیل از ابراهیم حاتمیکیا با حضور فرزندان و خانواده شهدامراسم تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس با حضور فرزندان و خانواده شهدا در سازمان هنری و رسانهای اوج آغاز شد به گزارش خبرنگار فرهنگی فارس مراسم تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا کارگردفرزندان شهدا با اهدای یک جلد کتاب از حاتمیکیا تجلیل کردند
دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۰ ۵۳ فرزندان شهدا با اهدای یک جلد کتاب از خوننوشتههای دلشان از ابراهیم حاتمیکیا تجلیل کردند به گزارش خبرنگار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا مراسم تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا که شامگاه روز دوشنبه هفتم بهمنماه در موسسه نخلستان اوج برگزار شدپاسداشت ابراهیم حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا
فرهنگ و هنر سینمای ایران پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا مراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصه سینمای دفاع مقدس به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا برگزار میشود به گزارش خبرگزاری مهر ابراهيم حاتميكيا نویسنده و کارگردان سینما متفرزندان شهدا از «ابراهیم حاتمیکیا» تجلیل کردند
فرهنگ و هنر سینمای ایران فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمیکیا تجلیل کردند به پاس یک عمر تلاش در سینمای دفاع مقدس فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمی کیا تجلیل کردند به گزارش خبرنگار مهر فرزندان شهدای دفاع مقدس در مراسمی که در سازمان سینمایی اوج برگزار شد از ابراهیم حاتمی کیا تجلیل کربه میزبانی جمعی از فرزندان شهدا انجام میشود؛ پاسداشت «ابراهیم حاتمیکیا» به پاس یک عمر تلاش در سینمای دفاع مق
به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا انجام میشود پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش در سینمای دفاع مقدسمراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصهی سینمای دفاع مقدس به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس ابراهیم حتقدیر فرزندان شهید از ابراهیم حاتمیکیا
یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶ ۴۱ مراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصهی سینمای دفاع مقدس به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا برگزار میشود به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا این مراسم به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا روز دوشنبه 7 بهمنماه 92 از ساعت 18 در نخلسامام جمعه ديّر:تجليل از مقام شهدا دستور قرآن است
امام جمعه ديّر تجليل از مقام شهدا دستور قرآن است امام جمعه ديّر گفت تجليل از مقام شهدا دستور قرآن است به گزارش خبرگزاري فارس از ديّر حجتالاسلام علي حسيني امشب در يادواره شهداي روستاي اولي جنوبي و شمالي شهرستان ديّر اظهار داشت حضور در مراسم يادواره شهدا ارزاق معنوي به انسانتقدیر فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمی کیا
تقدیر فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمی کیا مراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصه سینمای دفاع مقدس به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا برگزار میشود خبرگزاری فارس مراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصه سینمای دفاع مبرگزاری یادواره شهدای کربلای ۵/ تاکنون ۱۰ هزار سند جمعآوری شده است
برگزاری یادواره شهدای کربلای ۵ تاکنون ۱۰ هزار سند جمعآوری شده است رئیس ستاد کنگره شهدای لشکر ۱۰ سیدالشهدا گفت از ۱۸ سال گذشته که ستاد کنگره شهدای لشکر ۱۰ تشکیل شده است تاکنون حدود ۱۰ هزار سند مربوط به این لشکر در دوران دفاع مقدس جمعآوری شده است به گزارش سرویس جام مقاومت به ن90/ فجر انقلاب صالحزاده: خانواده شهدای شفت دهه فجر تجلیل میشوند
90 فجر انقلابصالحزاده خانواده شهدای شفت دهه فجر تجلیل میشوندرئیس بنیاد شهید شفت از تجلیل ویژه والدین شهدا و جانبازان این شهرستان در دهه فجر خبر داد و گفت این مراسم در جشن انقلاب روستایی و عشایری برگزار میشود کاظم صالحزاده امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در شفت تبیین دستاجمع آوری آثار شهدای عشایر کشور
جمع آوری آثار شهدای عشایر کشور رئیس سازمان بسیج عشایر کشور گفت جمع آوری آثار شهدای کشور از سال جاری در قالب یک سایت اختصاصی در دستور کار این سازمان قرار گرفته است سردار جمشیدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران افزود سایت شهدای ایل و عشایر از اوایل سال جاری درامام جمعه ايلام:خدمت مستمر به خانوادههاي شهداء و ايثارگران امري ضروري است
امام جمعه ايلام خدمت مستمر به خانوادههاي شهداء و ايثارگران امري ضروري است امام جمعه ايلام گفت خدمت مستمر به خانوادههاي شهداء و ايثارگران بايد در سرلوحه كار بنياد شهيد قرار گيرد به گزارش خبرگزاري فارس از ايلام آيتالله محمد نقي لطفي ظهر امروز در ديدار با قائم مقام سازمان بنياامام جمعه دابودشت مازندران: شهدای 6 بهمن درسآموخته خط سرخ حسینی هستند
امام جمعه دابودشت مازندران شهدای 6 بهمن درسآموخته خط سرخ حسینی هستندامام جمعه دابودشت مازندران گفت شهدای 6 بهمن درسآموخته مکتب اهل بیت نهضت عاشورا و خط سرخ حسینی هستند به گزارش خبرگزاری فارس از آمل حجتالاسلام مهدی تقیزاده پیش از ظهر امروز در مراسم گرامیداشت یاد و خاطره 40-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها