واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تاریخ انتشار: 15 دی 1392 ساعت 11:19 | شماره خبر: 1333912695639031745
چندی پیش در همین ستون از نقش آفرینی پویا و جاندار الهام چرخنده در «آوای باران» نوشتم که در میان بازتابهای آن، نقدهایی هم مبنی بر مبالغه آمیز یا به اصطلاح اهالی سینما اگزجره بودن نوع بازی او وارد شد. از آنجا که حتی این غلوهای لحظه ای را در بازی چرخنده، در راستای فضای سریال می دانم، ناگزیر شدم دوباره به آن بپردازم. نخست آنکه این بازیگر برخلاف سایر همبازیانش در «آوای باران» پس از حدود یک دهه به طور جدی جلوی دوربین تلویزیون بازگشته است و در کنار تلاش برای خلق یک بازی استاندارد، باید برای باوراندن خود به تماشاگری که پیش زمینه فکری اش از او کمرنگ یا احتمالاً محو شده، مردانه عرق بریزد. تماشاگری که در هضم کاراکترهایی با بازی سام درخشانی، حمیدرضا پگاه، سیاوش خیرابی و ثریا قاسمی با نظر به ذهنیت خود از ماهیت آشنای بازیگری آنان، با مشکل حادی مواجه نمی شود. چه بسا این ذهنیت در درک بهتر نقشهای آنان به تماشاگر یاری هم برساند. برای مثال سام درخشانی پس از بازیهای خوبی که در «نابرده رنج» و «پژمان» از او شاهد بودیم، شمایلی از یک جوان زرنگ شیشه خرده دار را به تصویر کشید که البته از بد من شدن می گریزد. چنین کاراکتری در «پژمان» با بلاهتی دوست داشتنی نیز آغشته شد تا وجه قالتاق به نظر رسیدن آن به شدت تعدیل شود. حالا همین سام درخشانی در نقش نادر، مردی معرفی شده که چهره اش با شمه ای از دو کاراکتر اخیر به یاد آورده می شود. مردی که ذات خبیثی ندارد، اما تحت تأثیر القائات همسرش زیور (چرخنده) دست به اعمال غیر انسانی و سودجویانه می زند. آدمی که از محبوس شدن باران در زیرزمین ناراحت می شود و از گم شدن او نگران، بزودی برای کسب منافع شخصی، سدی برای بازگشت دخترک می سازد. چرخنده اما، باید در کنار ابزارهایی که یک فیلمنامه متوسط در اختیار او گذاشته و کارگردانی که احتمالاً میانه خاصی با پیشنهادها و حرکات خارج از قصه پیش بینی شده ندارد، شانه به شانه همبازیان شناخته شده تر خود قدم بر دارد تا بازی اش خورده نشود. چرخنده اگر امروز در برابر اتهام «اوراکت» (overact) بودن قرار می گیرد، اقتضای چارچوب نقش و اتمسفر سریال بوده و این از قضا، درک صحیح او از کاراکتر را می رساند. پس با این وصف، حرجی بر او نیست. زیور یک زن جنوب شهری عامی و غیر تحصیلکرده است که رفتارهای فردی و اجتماعی اش با هاله ای از صفاتی چون مادی گرایی، منفعت طلبی، سلطه جویی و شیطنت های آزار دهنده زنانه آمیخته شده است. این آدم وقتی با چشمهایش توی صورت دیگران براق می شود، میمیک چهره اش مدام خبر از حالات پر نوسان درونش می دهد و به شدت و البته نا آگاهانه از زبان بدن به دفعات استفاده می کند، لازمه شکل گیری و ظرفیتهای شخصیتش است؛ حتی اگر هم گاهی اغراق آمیز جلوه کند. حالا نگاه کنید به بازی کاملاً نمایشی (به معنای تصنعی اش) و توی ذوق زننده بازیگر فوق العاده ای چون مهران احمدی در همین «آوای باران». شخصیتی که با فاگین قیاس می شود و شاید زمزمه های این مقایسه، بازیگرش را به دام متفاوت بودنی انداخته که به قیمت در خطر افتادن باور پذیری نقش تمام شده است. لب ورچیدن بی مورد ظاهراً برای کمک به تغییر لحن و بیان، یکی از بدترین ایده هایی است که برای این تفاوت طراحی شده. احمدی اینجا گویی به جای بازی، در حال تقلید از یک شخص فرضی و در آوردن ادای اوست و انگار هر آن امکان دارد به صورت اول خود برگردد. حال آنکه احمدی چند ماه پیش با یک صداسازی معقول تر در سریال «مهرآباد»، بازی به مراتب بهتری را ارائه کرد و از کار هم بیرون نمی زد. نمی خواهم برای توصیف بازی او در اینجا لفظ «تئاتری» را به کار ببرم، اما بازی او قطعاً با کلیت و جنس «آوای باران» نمی خواند. نقصی که از بازیگر باهوشی چون او بعید به نظر می رسید. هادی داداشی/ بانی فیلم
15 دی 1392 ساعت 11:19 | شماره خبر: 1333912695639031745
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]