واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بر پايي نشست نقد و بررسي رمان «سوئيت فرانسوي» در شهر كتاب
نشست نقد و بررسي رمان «سوئيت فرانسوي» نوشته «ايرن نميروفسكي » سهشنبه شب 3 دي با حضور بلقيس سليماني، مژده دقيقي و بهناز عليپور گسكري در موسسه فرهنگي شهر كتاب برگزار شد.
دقيقي در ابتداي اين نشست گفت: نميروفسكي رمان «سوئيت فرانسوي» را در سالهاي 1941 و 1942 نوشته است؛ يعني زمان حمله آلمانها به فرانسه در سالهاي جنگ جهاني دوم. اما اين رمان 60 سال بعد منتشر شد و بعد از اين كه به زبان فرانسوي چاپ شد، به فروش زيادي دست پيدا كرد و اين امر باعث شد كه ناشران، باقي آثار نميروفسكي را نيز چاپ كنند. اين نويسنده در سالهاي حياتش، زياد مورد توجه نبود اما بعد از مرگش جايزه گرفت و بسيار مشهور شد.
وي افزود: بعد از دستگيري نميروفسكي و تبعيدش به آشوويتس، دخترانش سالها دفترچهاي چرمي از او را در چمداني كه مرتب با خود به اين طرف و آن طرف ميبردند، حفظ كردند. آنها فكر ميكردند اين دفترچه خاطرات و يادداشتهاي مادرشان است اما وقتي 50 سال بعد جرات كرده و دفترچه را باز كردند، سطور آن را كه با قلم ريز نوشته شده بود، با ذرهبين خوانده و دوبارهنويسي كردند. به اين ترتيب «سوئيت فرانسوي» متولد شد.
مترجم داستانهاي شرلوك هولمز در ادامه گفت: «سوئيت فرانسوي» يك رمان ناتمام است كه در دو بخش نوشته شده است: طوفان در ماه ژوئن و دُلچه. ظاهرا نميروفسكي قصد داشته سه بخش ديگر با نامهاي اسارت، نبرد و صلح به آن اضافه كند كه نتوانسته است. با اين حال اين رمان با همين دو فصل هم ناتمام به نظر نميرسد. در هر دو بخش، داستان در پردههايي مجزا و در كنار هم، روايت ميشود. نويسنده صحنههايي را جداگانه و مانند پردههايي تصوير كرده است كه هركدام با نخ واصلي به يك ديگر متصل شدهاند. اين نويسنده نگاه خيلي جزئينگري دارد و در ساختن شخصيتها و پرداخت موقعيتها از اين نگاه بسيار استفاده كرده است.
دقيقي گفت: «سوئيت فرانسوي» يكي از بلندپروازانهترين تلاشهاي نميروفسكي در عرصه رماننويسي است. با اين كه جنگ بهانه نوشتن رمان است، ولي مانند موسيقي در پسزمينه داستان جريان دارد.
در ادامه بهناز عليپور گفت: «سوئيت فرانسوي» يك رمان رئاليستي تراژيك درباره جنگ و مهاجرت ناگزير از آن در دوره جنگ جهاني دوم است و چهره فرانسه را در سالهاي 1941 و 1942 تصوير ميكند. اين اثر دريچهاي به روي تاريخ و از همه مهمتر رويدادهاي درون روح انسان باز ميكند.
نويسنده براي ترسيم بحرانهاي اجتماعي ناشي از جنگ در فرانسه، 4 دسته از افراد را به عنوان نمونه و تيپ معرفي كرده است. گروه اول، خانواده پريكانها هستند كه يك خانواده كاتوليك متعصب مرفهاند. گروه دوم نويسندهاي به نام گابريل كورت و معشوقهاش را شامل ميشود. گروه سوم ژان لانژه بورژواي تنها است و دسته چهارم آقا و خانم ميشو هستند كه نمونه جامعه اكثريت فرانسه در آن سالها هستند و فرزندي در جبهه دارند. تهديد و بحران جنگ براي هر 4 دسته به يك ميزان است اما تفاوت طبقاتيشان هنوز مشهود است.
بلقيس سليماني در اين برنامه گفت: اضمحلال روحيه ملي به خوبي در كتاب «سوئيت فرانسوي» ديده ميشود. وقتي آلمانها وارد فرانسه ميشوند و امكان دارد كه زنان فرانسوي به دست آلمانها بيافتند، مردان بيشتر نگران ملافهها و اسباب خانهها هستند و اين نهايت بيمعنايي را نشان ميدهد. اما جنگ در اين كتاب، به دو نوع وجود دارد؛ يك نوعش يك عالم انتزاعي است و نوع دومش اين است كه آلمانها بدون خشونت در آن حضور دارند.
نويسنده رمان «به هادس خوش آمديد» ادامه داد: به نظرم اين كتاب در ستايش زندگي است و جنگ را به عنوان يك عامل انتزاعي محكوم ميكند. يكي از منتقدان خارجي عشقي را كه در اين رمان شكل ميگيرد، دروغ خوانده و گفته بود سرباز آلماني قصد دارد دختر داستان را تصاحب كند اما به نظر من اينگونه نيست. لوسيل وقتي سرباز آلماني وارد داستان ميشود، نميتواند او را محكوم كند. جالب است كه موسيقي به عنوان يك عامل مشترك، نقطه اشتراك آنهاست و روح آنها را به يكديگر نزديك ميكند. وقتي كه شوروي وارد جنگ ميشود و سرباز آلماني مجبور است برود، لوسيل به او ميگويد كه مواظب خود باشد و سرباز در جواب ميگويد براي چه كسي، چه فرقي ميكند كه چه بلايي سرش بيايد! لوسيل هم ميگويد حتما براي يك نفر فرق ميكند.
سليماني گفت: رمان «سوئيت فرانسوي» اضمحلال و شكست روحيه ملي را نشان ميدهد اما آنچه از همه مهمتر است، اين است كه خانم نميروفسكي مانند تولستوي يكي از رئاليستهاي بزرگ است و ادبيات را به آينهاي براي تصوير كردن اجتماع تبديل ميكند. در آثار نويسندگاني مانند نميروفسكي برونزادهايي مانند جنگ، براي دكور نيستند بلكه موقعيتآفرين هستند. براي يكي از شخصيتهاي اين داستان، جنگ جايي است كه ميتواند خودش را نشان بدهد و براي يك خانواده هم موجب ثروتاندوزي بيشتر ميشود.
وي در پايان گفت: اين رمان يك نكته منفي هم دارد و آن اين است كه نويسنده، خانوادهاي را بدون هيچ زمينهاي وارد داستان ميكند و بعدتر آنها را از داستان خارج ميكند. اين براي يك نويسنده يك نقص است كه چنين كاري كند.
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]