واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: احمد بيگدلي در گفت وگو با برنا: نويسندگان جوان از مطالعه غافل نشوند/ديگر دوره تقليد از جلال گذشته است
احمد بيگدلي گفت: نويسندگان جوان براي رسيدن به درجه مطلوب در وادي ادبيات داستاني از مطالعه مدوام غافل نشوند.
به گزارش خبرنگار ادبيات برنا، احمد بيگدلي يكي از نويسندگان نام آشناي معاصر است. بيگدلي كه صرف نظر از نويسندگي، سالها در وزارت آموزش و پرورش در مقام معلم فعاليت داشته دركارنامه كاري خود نگارش آثاري چون «آناي باغ سيب»؛ «اندكي سايه»؛ «آواي نهنگ»، «بي ترديد سه شنبه بود»؛ «من ويران شده ام»، «نخستين شب راوي» و... را ثبت كرده است. او تاكنون جوايز ادبي متعددي دريافت كرده كه هفتمين جايزه كتاب فصل براي نگارش «آواي نهنگ» و جايزه بيست و چهارمين كتاب سال جمهوري اسلامي براي رمان «اندكي سايه»از اين جمله است. با او درباره روند فعاليت نويسندگان جوان به گفت وگو نشسته ايم.
ادبيات داستاني ما به ويژه در سال هاي اخير شاهد ظهور و بروز نويسندگان جواني بوده ايم كه به ارائه اثر پرداخته اند و برخي از آنها آثار مطلوبي هم منتشر كرده اند. خود شمابه عنوان نويسنده پيشكسوت كه سال هاست دراين عرصه فعاليت داريد كار نويسندگان جوان را چطور ارزيابي مي كنيد؟
زماني كه نسل من و امثال من به نويسندگي روي آورديم آنچه در درجه نخست برايمان حائز اهميت بود اين بود كه مخاطب بداند در وراي هر اثري كه مي نويسيم انديشه اي نهفته است. ولي امروز، متاسفانه در كارهاي اغلب نويسندگان جوان اين انديشه و تامل به چشم نمي خورد.
اين تفكر چطور در يك اثر داستاني نمود پيدا مي كند؟
به مدد تجربيات مختلف و مطالعه مداوم محقق مي شود. درواقع، گسترش مطالعه است كه مي تواند نويسندگان جوان را در عرصه ادبيات داستاني به درجات مطلوبي برساند. ولي همان طور كه اشاره كردم، امروز كمتر شاهد اين دو مولفه هستيم. از اين ها گذشته، اخيرا در كار برخي نويسندگان جوان مي بينم كه به خطي نوشتن روي آورده اند. شايد به اين خاطر كه نگارش يك داستان خطي راحت تر است و طبع آزمايي در ژانرهاي ديگر، دانستن تكنيك و فرم را مي طلبد. به طور قطع، جلال آل احمد يكي از بزرگ ترين نويسندگان عصر ما به شمار مي رود. اما واقعيت اين است كه امروز، تقليد از نثر جلال، ديگر نمي تواند جذابيت هايي كه در دهه چهل داشت را داشته باشد. با اين حال، برخي نويسندگان جوان به تبع اين نويسنده شهير سعي مي كنند از سبك نوشتاري او در كار خود تقليد كنند. البته اين نكته را هم ناگفته نگذارم كه در بين اين طيف، جوانان با استعدادي هستند كه آثارشان جذاب و اثر گذار است و مي توان براي اين گروه، آينده روشني را درحيطه ادبيات داستاني پيش بيني كرد.
شما نويسنده اي هستيد كه به واسطه برگزاري كلاس هاي داستان نويسي از همنشيني با جوانان علاقمند به نويسندگي برخوردار بوده ايد.با اين حال،سطح دانش و آگاهي آنها را چطور مي بينيد؟
آنچه مرا نسبت به كار برخي نويسندگان جوان نگران مي كند كمبود مطالعه آنهاست. از آنجايي كه سال هاست به برگزاري كلاس هاي داستان نويسي مشغولم اين نكته را بيشتر دريافته ام كه نسل جوان امروز به اندازه اي كه ما در گذشته كتاب مي خوانديم از اين موهبت بي بهره مانده است. نه تنها در كلاس هاي داستان نويسي كه در حين برگزاري جوايز ادبي نيز زماني كه داور بوده ام به چنين مسئله اي برخورده ام. من با وجود شصت و هشت سال سن هنوز دست از مطالعه برنداشته ام و دائما در حال كتاب خواندن و ارتقاء سطح فكري خود هستم، اما نويسندگان جواني هستند كه اگرچه تازه در ابتداي اين راه دراز قرار دارند ولي خود را بي نياز از مطالعه آثار گذشتگان مي دانند و اين يك آسيب براي ادبيات داستاني امروز قلمداد مي شود. البته اين نكته را اضافه كنم كه كتاب خواندن هم شيوه و اسلوب هاي منحصر به خود را مي طلبد.
مي شود بيشتر توضيح دهيد؟
ببينيد، شيوه كتابخواني كسي كه قصد دارد به عنوان نويسنده فعاليت داشته باشد با يك مخاطب عادي تفاوت دارد.به طوري كه ديدگاه يك نويسنده نوپا درحين مطالعه يك اثر داستاني بايد به گونه اي باشد كه خود را جاي نويسنده اثر بگذارد و فكر كند اگر جاي او بود چه مي كرد، كاراكترها را در طول داستان چطور پيش مي برد و....در واقع، وجود همين بده بستان ها است كه باعث ميشود ذهن نويسندگان جوان،فعال شود و خلاقيت در آن به جريان بيفتد.
از آثاري كه قرار است در طول امسال چاپ شوند بگوييد؟
درحال حاضر، مجموعه داستاني با عنوان «ذبيح» را آماده انتشار كرده ام. اين كتاب مشتمل بر هفت داستان است كه اگرچه به شكل مجزا ارائه شده اما در باطن به يكديگر پيوسته است. اگر حوصله سال هاي قبل را داشتم اين كتاب را به رمان بلندي تبديل مي كردم اما ترجيح دادم به دليل كهولت سن و بي حوصلگي، از دل آن هفت داستان كوتاه استخراج كنم. ذبيح داستان جواني به همين نام است كه در حادثه كوي دانشگاه،به وسيله گلوله اي سرگردان كه از يك رولور روسي شليك مي شود به قتل مي رسد. من سعي كرده ام اين هفت داستان را به سبك و سياق پست مدرن بنويسم. با اين تفاوت كه دستكاري هايي در اين سبك كرده ام تا مخاطب بتواند به خوبي با اثر ارتباط برقرار كند. در حال حاضر، نگارش اين مجموعه داستان را تمام كرده ام ولي هنوز براي انتشار با ناشر به خصوصي مذاكره نكرده ام.
به خاطرم هست طي ماه هاي گذشته براي انتشار كتاب «بي ترديد سه شنبه بود» خود با ناشر دچار مشكل شده بوديد. اين مسئله به طور مشخص چه بود؟
وقتي اين كتاب منتشر شد ديدم كه هشتاد نود غلط چاپي دارد. خيلي ناراحت شدم و اين نكات را به انتشارات «علم» گفتم، اما زير بار نرفت و در جواب اعتراض من گفت: هر كاري كه مي خواهي بكن! خيلي از اين رفتار جا خوردم. زيرا به عنوان يك نويسنده، سعي كرده ام همواره در طول زندگي و فعاليت كاري، اخلاق را مبنا و زيرساخت هر مسئله اي قرار دهم، اما متاسفانه اين مولفه در برخي لايه هاي جامعه مشاهده
نمي شود.
حالا ممكن است شاهد چاپ دوباره و بي نقص اين كتاب از سوي ناشر ديگري باشيم؟
ممكن است در آينده نزديك چاپ دوم اين كتاب را به انتشارات افراز بسپارم. به ويژه اين كه مجموعه داستاني نيز نزد اين ناشر دارم كه «ارواح ماه مهر»نام دارد و در طول امسال چاپ خواهد شد.
گفت وگو:آزاده صالحي
دوشنبه 2 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]